ضد آمریکایی بودن در نظام جدید
سخنرانی دیروز محمد جواد ظریف در مجمع عمومی انجمن علوم سیاسی ایران
سخنرانی دیروز محمد جواد ظریف در مجمع عمومی انجمن علوم سیاسی ایران
روز گذشته محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه سابق ایران با حضور در مجمع عمومی انجمن علوم سیاسی ایران که در خانه اندیشمندان برگزار شد، درباره «دوران گذار روابط بینالملل» به سخنرانی پرداخت. او در این نشست با تاکید بر اینکه به نظرم آنچه کمبود اساسی جامعه ماست، مبحث «درک» است، افزود: «با ریشهیابی بسیاری از مشکلات نهتنها در ایران بلکه در اکثر کشورها به موضوع ادراکی میرسیم. فهم درستی از شرایط اطراف و جهانی وجود ندارد یا تصوراتی وجود دارد که با واقعیت فاصله زیادی دارد.»
او با بیان اینکه در مقدمه به کشور آمریکا اشاره میکنم، گفت: «بعد از فروپاشی شوروی و شکست بلوک شرق، یک ادراک غلطی به وجود آمد که جنگ سرد را بردهاند. درحالیکه واقعیت این است که شوروی جنگ سرد را باخته بود و کسی این جنگ را نبرده بود، برای همین احساس کردند که جهان تکقطبی ایجاد شده و خواستند آن را تداوم ببخشند. طبیعی است که نگران برآمدن قطبهای جدید قدرت باشند.» او ادامه داد: «برآمدن چین، نگرانی آمریکا در دهه 90 میلادی بود و به همین دلیل تلاش کردند با استفاده از مزیت قطعی که آمریکا در حوزه نظامی و تسلیحاتی داشت، این وضعیت را پایدار کنند. یعنی جهان تکقطبی را پایدار کنند. بسیاری از دوستان لحظه تکقطبی را سالهای 1990 تا 2008 میلادی میدانند، اما من این زمان را از سال 1990 تا 2004 میدانم. این توهم تکقطبی برای جهان بسیار هزینهمند بود، بهطوریکه آمریکاییها به آن جنگ بیپایان میگویند. بوشِ پدر در مجمع عمومی ملل متحد اعلام کرد که ما وارد یک نظم نوین جهانی شدیم و بوشِ پسر نیز پس از فتح عراق بر عرشه کشتی ایستاد و گفت: «ماموریت به پایان رسید.» این یعنی نه اینکه با سلاحهای کشتارجمعی عراق مقابله کنند بلکه آن دستورالعمل و ماموریت برقراری سلطه آمریکا برای غرب جدید بود.» او با اشاره به اینکه رقابت در حوزه تسلیحاتی را به نفع کسی نمیدانم، حتی روسیه هم روی مبحث توازن راهبردی خود در حوزه سلاح هستهای تاکید دارد، اعلام کرد: «در سال 2004 با گزارش بیکر و همیلتون (دو چهره مطرح در حزب جمهوریخواه و دموکرات) گروهی تشکیل شد که چرا آمریکا در افغانستان و عراق به اهدافی که دنبال میکرد، نرسید؟ آن زمان من سفیر ایران در سازمان ملل بودم. بیکر در اجرای این ماموریت پیش ما آمد و روزنامههای ایران تیتر زدند: «گفتوگو با طعم کباب». چون به او چلوکباب دادیم. نگرانی آنها این بود که چرا موفق نشدیم. از سال 2004 تا به امروز آمریکا به جای اینکه دنبال درگیری نظامی باشد از درگیری نظامی فرار میکند.» ظریف با اشاره به اظهارنظر اوباما مبنی بر اینکه من این خط را میکشم که اگر سوریه از سلاحهای شیمیایی استفاده کند آمریکا وارد جنگ میشود، گفت: «با وجود اثبات این موضوع که سوریه از سلاح شیمیایی استفاده کرده است، اوباما به مجلس آمریکا رفت تا وارد جنگ نشود. تا به حال رئیسجمهوری در آمریکا دیدهاید که بر روی قانون اختیارات ورود به جنگ حاضر بشود با مجلس با تسامح برخورد کند؟ همیشه رؤسایجمهوری آمریکا سر این اختیارات با مجلس دعوا داشتهاند. ولی اوباما به مجلس رفت چون میدانست این موضوع رای نمیآورد و نمیخواست وارد درگیری نظامی شود. در جنگ لیبی این اروپاییها بودند که سردمدار ناتو بودند و آمریکا سعی کرد کمترین حضور را داشته باشد. درحالیکه آمریکا در دهه 90 هر روز در جنگ به سر میبرد. فقط عراق و افغانستان نبود؛ سومالی، لیبی، سودان، کوزوو، صربستان، بوسنی و... آمریکاییها با آن تفکر و ادراک غلط وارد جنگ شدند. آنها معتقد بودند که یک جهان آمریکایی داریم که میخواهیم آن را نهادینه کنیم. درحالیکه جهان آمریکایی نشده، بلکه شوروی شکست خورده بود. نگرش حاکمیت مطلق یک حکومت بر همه شئون ملت با کشورگشایی بود.»
جنگ اوکراین نتیجه بازی موفق امنیتیسازی آمریکاست
ظریف با اشاره به اینکه آمریکاییها در سال 2004 توانستند ادراک خود را تغییر دهند و از حوزه امنیت به حوزه امنیتیسازی بروند، اظهار کرد: «آمریکا با ایران وارد بازی امنیتیسازی شد و با روسیه هم همینطور. امروز جنگ اوکراین نتیجه بازی موفق امنیتیسازی آمریکاست. البته این از جنایت روسیه در اوکراین کم نمیکند، بلکه نشان میدهد که آمریکاییها هم طرفدار مردم اوکراین نیستند، بلکه اوکراین قربانی شد تا آمریکا بتواند روسیه را گرفتار این حصار امنیتی جهانی علیه خودش بکند. اتفاقی که در بازی اسرائیلیها در بحث هستهای با ما رخ داد و کماکان ادامه دارد؛ دلیل مهمی که بحث هستهای را بازی امنیتیسازی میدانم نه امنیتی و معتقدم که به دلیل ادراک غلط، ایران در این چاله بیفتد.» او ادامه داد: «در سال 1992 در اولین دولت نتانیاهو اعلام شد که ایران با سلاح هستهای 6ماه فاصله دارد. الان هم میگویند؛ ایران در آستانه سلاح هستهای است. متاسفم که با گفتن این اظهارنظر همه ما خوشحال میشویم و میگوییم «ما در آستانه سلاح هستهای هستیم»، اینکه دلمان میخواهد قابی از ما درست شود و ما سرمان را در آن قاب قرار دهیم، بازی امنیتیسازی آنهاست.»
یک گرم مواد هستهای در نطنز نبود
او افزود: «میخواستند بازی امنیتیسازی با ایران داشته باشند برای همین در اگوست 2002 در برنامه سازمان مجاهدین خلق در واشنگتن، نطنز را نشان دادند. در زمانی که نطنز افشا شد، یک سانتریفیوژ یا یک گرم مواد هستهای در آن وجود نداشت. ما در یک کارگاه کوچکی در آبعلی که آژانس هم از آن خبر داشت، تخلف کرده بودیم. اما نطنز را نشان دادند و عکس هوایی از آن گرفتند تا بازی تهدیدآفرینی و امنیتیسازی را درست کنند. ما اشتباه ادراکی در فهم این موضوع داشتیم که بازی که میشود با ما، از نگرانی نیست، برای نگران کردن است. کسی منکر این نیست که اگر ایران برنامه هستهای داشت، برجام مانع آن میشد. اسرائیل چرا با آن مخالفت کرد؟ زیرا دستاورد و هدف اصلی برجام شکست فضای امنیتیشده علیه ایران بود. این کنشی بود که آمریکاییها از سال 2004 به دنبال اسرائیلیها به کنش اصلی تبدیل کردند.» وزیر سابق امورخارجه ایران با بیان اینکه نمیگویم آمریکا قبلا هم امنیتیسازی نمیکرد، گفت: «آمریکا بعد از جنگ جهانی اول به جز دو جنگ پاناما، گرانادا پیروز نشده یا به اهدافش نرسیده است. این یعنی جنگ به عنوان یک ابزار سیاست خارجی، کارآمدی خود را از دست داده است. به همین دلیل است که در سال 1928 وزرای خارجه با پیشکسوتی وزیر خارجه آمریکا - کلارک - و فرانسه - برایان - معاهده پاریس را مصوب کردند که در بند یک آن اعلام شده استفاده از جنگ بهعنوان ابزار یک سیاست خارجی را محکوم میکنیم. این یک خوشبینی حقوقی نبود، این یک واقعبینی سیاسی بود که جنگ کارآمدی خود را از دست داده است. آنهایی که در دولت هستند سخت واقعیت را درک میکنند. آمریکاییها نیز از سال 2004 متوجه شدند و از جنگ فراری هستند.»
توقع اشتباه از روسیه داریم
ظریف بیان کرد: «قرار است چه چیزی جایگزین سیستم تکقطبی شود که هیچگاه وجود خارجی نداشت یا اگر وجود داشت از اول قرن جدید از بین رفت؟ هنوز منتظر هستیم چون دوران گذار است و مبنای روابط تغییر کرده که پذیرش آن سخت است و سیستم تصمیمگیری اکثر کشورها هنوز در قالب جنگ سرد است. از روسیه توقعی را داریم که تنها روسیهی جنگ سرد چنین توقعی را برآورده میکرد، نه روسیه کنونی. اشتباهات محاسباتی ما در قالب ادراک ما از جنگ سرد است. هنوز جنگندگان جنگ سرد هستیم و روابط جهانی را براساس قواعد دوقطبی جنگ سرد و دعوای استراتژیک آمریکا و روسیه در حوزه نظامی میبینیم.» او با اشاره به بخشی از رساله یکی از دانشجویانش افزود: «دانشجو بهخوبی استدلال کرده بود که روسیه دیگر در هیچ حوزهای توان رقابت ندارد جز همان چیزی که خودشان به آن توازن راهبردی میگویند. یعنی دنیا را مثل آمریکا چند بار نابود کند. یعنی به غیر از اصطلاح مرگ یا نابودی تضمینی متقابل، هماکنون روسیه هیچ امکان دیگری برای رقابت ندارد و نمیخواهد وارد این رقابت شود. به نظر متخصصان رفتن روسیه به سمت اوکراین فریاد این بود که بیایید با من مذاکره کنید. پوتین بارها در سال اخیر گفته ما بارها درخواست مذاکره کردیم و با ما مذاکره نکردهاند. روسیه نیز به این وهن رسیده که باید با عینک دیگری به دنیای امروز نگاه کند. آمریکا هم به این فهم رسیده، برای همین با وجود برتری نظامی از جنگ فراری است. چین هم اینطور است و حتی از رقابتهای تنشآلود دیگر هم فراری هستند. چین از 35 سال پیش گفت که 25 سال به ما وقت بدهید تا خودمان را بسازیم و هنوز هم میگوید تا 2050 به ما وقت بدهید تا ما بتوانیم وارد این درگیری شویم. در واقع چین حوزه رقابتی خود را تعیین کرده است.»
چین توان رقابت نظامی با آمریکا را ندارد
ظریف با بیان اینکه در دوران انتقالی، کشورها حوزههای رقابتی خود را تعیین کردهاند، گفت: «آنهایی که دقیق بودند، پیشرفت کردند. چین تعیین کرده اول، تجارت، دوم، صنعت و سوم، نوآوری. این حوزهها را بهصورت پلکانی جلو برد و امروز به جایی رسیده که در پلتفرم با آمریکا رقابت میکند. درحالیکه تا مرحله قبل چینیها فقط کپیبرداری میکردند. چین میداند که هنوز توان رقابت نظامی با آمریکا را ندارد بنابراین بالن چینی که برفراز آمریکا رفت، نگفتند «چشمتان کور بالای سرتان آمدیم»، گفتند «اشتباه شد، مسیر را گم کرده است.» اروپا نیز در حوزه هنجاری با آمریکا رقابت میکند نه حوزه اقتصادی.» ظریف ادامه داد: «حقوقدانان به خوبی میدانند در دهه 90 میلادی هر جا آمریکا در کنار اروپا قرار گرفت، موفق شد و هرجا با اروپا در حوزه هنجاری رقابت کرد، مانند دیوان بینالمللی کیفری، معاهده منع جامع آزمایشات هستهای و... شکست خورد. آمریکا در کیس هستهای ایران در برابر اروپا شکست خورد. در 2003 در شورای حکام شکست خورد و در 2018 و 2019 و 2020 در شورای امنیت شکست خورد. اما اروپا نتوانست یک خانه تهاتر را ایجاد کند. ما ادراک اشتباهی داشتیم که فکر میکردیم بازی اروپا رقابت امنیتی - اقتصادی با آمریکاست درحالیکه هنجاری بود. اگر ما ادراک درستی داشتیم میتوانستیم از همان بازی استفاده کنیم که البته استفاده کردیم و فحش آن را هم خوردیم. ما سه بار آمریکا را شکست ندادیم؛ 110 به 10 در مجمع عمومی و 13 به 2 در شورای امنیت. این اروپا بود که آمریکا را شکست داد، ولی ما اروپا را در این موضوع بسیج کردیم.»
روسیه رفیق استراتژیک ما نیست
وزیر سابق امورخارجه ایران تاکید کرد: «ادراک درست از تحولات بینالمللی برای جامعه، زمامداران و نخبگان آن ضروری است. روسیه هم به خیال خودش به دنبال رقابت انرژی رفت. از یک طرف توازن راهبردی و از طرف دیگر دخالت در همه حوزههای انرژی را در پیش گرفت. بنابراین بهعنوان یک واقعیت برای مردم گفتم اما نگران و متاثر نشدم از اینکه روسها روز اول با کارخانه غنیسازی ما در برجام مخالفت کردند و گفتند «ما اجازه نمیدهیم ایران برای بوشهر سوخت تولید کند»، چراکه روسیه حوزه رقابت خود را در حوزه انرژی گذاشته بود. حتی تعجب نکردم که روسها هاب انرژی خود را به ترکیه بردند. چون قرار است در این حوزه بتوانند حضوری جهانی داشته باشند.»
او با اشاره به اینکه ما رقابت را استراتژیک میبینیم و خیال میکنیم که روسیه رفیق استراتژیک ماست، افزود: «توافق مشارکت جامع راهبردی ایران و چین، قرارداد 25ساله، مباحث راهبردی ایران و روسیه و... در زمان بنده ایجاد شد. اما این استراتژیک با آن استراتژیکی که ما فکر میکنیم، فرق دارد. این رقابت است و روابط اتحاد بین ما نیست. بگذارید اینجا فخر بفروشم. در سال 95 در کتاب «دوران گذار روابط بینالملل در جهان پساغربی» نوشتیم که زمان اتحادهای دائمی تمام شد و زمان ائتلافهای موقتی است. زمانی که کیسینجر در آستانه 100 سالگی این حرف را زد، همه آن را تیتر کردند. اعتقاد دارم که اگر دنبال اتحاد دائمی باشید، اشتباه کردهاید. چرا چین به روسیه سلاح نمیدهد؟ چون اتحادی وجود ندارد. اتحاد یعنی زمانی که متحد یک کشور در دردسر است به او کمک شود.» ظریف با تاکید بر اینکه ادراک ما اشتباه است و فکر میکنیم روسیه میتواند متحد ما باشد، تصریح کرد: «ما توقع داشتیم که قطعنامه اول - 1696 - را روسها وتو کنند. من بهعنوان سفیر میگفتم «ما 35 سال است که کار بینالمللی میکنیم و فرمان روسها فرمان وتو نیست، بلکه فرمان امتیازگیری است»، میگفتند، «نه ما متحد روسیه هستیم و آنها وتو میکنند»، دیدیم که وتو نکردند و حتی رای مثبت دادند. ادراک اشتباه بود. نه به خاطر این که روسها بد هستند، اصلاً بد و خوب در دنیا وجود ندارد.» او با بیان اینکه من اصلا ضدروس نیستم، تاکید کرد: «در دوران وزارت 28 سفر به روسیه داشتم و معتقدم ضدروس بودن برای ایران خطرناک است همانطور که ضدآمریکا بودن برای ایران خطرناک است. ما باید دنبال منافع ملی خودمان باشیم، همانطور که روسیه هم دنبال منافع خود است. مخالفت با سلطه آمریکا حتما یکی از منافع ملی ماست اما در سلسله منافع ملی مانند تمامیت ارضی، حاکمیت ملی و رفاه اقتصادی ما نیست. بنابراین ضدآمریکایی بودن خوب است نه اینکه به هدف اول منافع ملی تبدیل شود. دوباره روزنامه کیهان تیتر نزند که ظریف گفت من ضدآمریکایی نیستم. آمریکاییها نتوانستند جهان تکقطبی و هژمونی ایجاد کنند. ایجاد هژمونی در جهان کنونی ناممکن است. چراکه اتحادهای دائمی نابود است. از همین نتیجه میگیرم؛ منتظر قطبهای جدید نباشیم. ممکن است هر قدرت بزرگ یک قطب تعریف شود. ما قدرتهای بزرگ زیادی خواهیم داشت.»
دعوای هستهای ایران و آمریکا گفتمانی است
وزیر سابق امورخارجه ایران در پاسخ به این سوال که چرا آمریکاییها و ایرانیها با برجام مخالف هستند؟ تاکید کرد: «آنها به تحمیل و ما به مقاومت عادت کردیم. ادعای من این است که دعوای هستهای ایران گفتمانی است نه امنیتی. گفتمان امنیتیسازی، گفتمان مقاومت و گفتمان تحمیل. برجام هم سر همین گرفتار شد. چون در ایران و آمریکا دو گفتمان که مخالف قالب بودند، خواستند آن را پیش ببرند. در ایران گفتمان مذاکره در برابر گفتمان در مذاکره است که اسم آن را گفتمان مقاومت گذاشتهاند اما گفتمان تحمیل در آمریکا در برابر گفتمانساز و رسیدن به تفاهم است. آمریکا و ایران نتوانستند با این گفتمانهای غالب مقابله کنند. در این شرایط به دنیای پساغرب رفتیم. دنیا این نیست که آمریکا همه تصمیمات را بگیرد. اما اطمینان میدهم که دنیایی نمیشود که چین همه تصمیمات را بگیرد.» وزیر سابق امور خارجه ایران بیان کرد: «نمیتوان به عنوان عربستان به آمریکا متعهد شوید و با چین کار کنید. در حوزهای با آمریکا و در حوزه دیگر با چین کار میکنید. این وفاداریها شبکهای شده و دیگر قطبی نیست که به یک قطب وفاداری داشته باشیم. جهان به سمت جهان جدیدی پیش میرود که باید آن را بشناسیم. آمریکاپرستی همانقدر بد است که آمریکاستیزی بد است. دلواپسی همانقدر بد است که دلشیفتگی. باید با ادراک درست به منافع ملی فکر کنیم. البته فرصتهای بسیار بینظیری را از دست دادهایم، با وجود آن ماهی را هر موقع از آب بگیریم ممکن است زنده نباشد، اما هنوز هم امکان بیشتر هست.»