۲۲ بهمن، محبوس در پادگان/درباره کاوه کاظمی
انقلاب ناظر بیغرض هم میخواهد. یکی باید باشد که سالها بعد وقتی هیاهوها خوابید، در آرامش بعد از طوفان بشود به عکسهایش نگاه کرد و از میان آن عکسها تاریخ را روایت کرد.
انقلاب ناظر بیغرض هم میخواهد. یکی باید باشد که سالها بعد وقتی هیاهوها خوابید، در آرامش بعد از طوفان بشود به عکسهایش نگاه کرد و از میان آن عکسها تاریخ را روایت کرد.
کاوه کاظمی درست در بحبوحه روزهای انقلاب پا به عرصه فوتوژورنالیسم گذاشت. او تحصیلاتش را در اروپا گذرانده بود. سالها قبل از انقلاب به انگلستان رفته بود تا معماری بخواند. در اوایل تحصیل تصویری که از معماری در ذهن داشت با تصویری که در دانشگاه بود تفاوت از زمین تا آسمان پیدا میکند. خلاصه اینکه عطای معمار شدن را به لقایش میبخشد.
مدتی بعد با عکس قرضی از رفقایش به یک کالج میرود و محصل عکاسی میشود. در آن کالج همه جور عکسی میگیرد و با انواع دوربین آشنا میشود. بعد از فارغالتحصیلی به ایران میآید و شروع به عکاسی تبلیغاتی میکند. در روزهای منتهی به انقلاب افسر وظیفه ارتش میشود.
خودش در خاطراتش میگوید: «درسم که تمام شد قصد داشتم به آمریکا یا فرانسه که مهد عکاسی تبلیغاتی بودند بروم و در رشته تخصصیام کار کنم اما سرباز بودم و اگر بعد از بیست سال هم به ایران برمیگشتم باید این دوره را میگذراندم. من لیسانسوظیفه بودم و آنوقتها معروف بود سربازی برای لیسانسهها هتل است. من از آبان ۵۷ رفتم سربازی تا اوایل فروردین ۵۸ که پایان خدمت گرفتم. از آن مدت هم نصف بیشترش را به دلیل شرایط بحرانی آن زمان بیرون از پادگان بودم. از بیشتر وقایع مهم انقلاب عکس ندارم. مثلاً تا ظهر ۲۲بهمن ما در پادگان محبوس بودیم.»
کاظمی در ایام انقلاب سرباز است. فارغ از سربازی در استودیوی عکاسی تبلیغاتی کار میکند. با این وجود یک ندایی درونش او را به سمت عکاسی مستند میکشاند؛ ندایی که کمتر آدم عاقلی به بانگش لبیک میگوید. او اما وقتی صدای تیر و شعار میشنود خودش را به صحنه میرساند و از هر فرصتی برای ثبت تاریخ استفاده میکند.
ویژگی کاوه این است که هرگز تحت تاثیر موقعیت و جو قرار نگرفته است. او اساساً در هیچ زمانی در فضای سیاسی استحاله نشده است. اینکه حالا بعد از ۵۰ سال بخواهی درباره استحاله نشدن در انقلاب حرف بزنی امر طبیعی به نظر میرسد اما اگر در آن فضا قرار بگیری، عکاسی کنی و صحنههایی را به چشم ببینی و فقط ببینی و روایت کنی کار هرکسی نیست.