پدر فوتوژورنالیسم ایران/درباره شاهرخ حاتمی
حالا که قرار است درباره عکسهای انقلاب حرف بزنیم نمیشود از نام شاهرخ حاتمی به سادگی گذشت. به یک اعتبار حاتمی پدر فوتوژورنالیسم ایران است.
حالا که قرار است درباره عکسهای انقلاب حرف بزنیم نمیشود از نام شاهرخ حاتمی به سادگی گذشت. به یک اعتبار حاتمی پدر فوتوژورنالیسم ایران است. حواسم هست که احتمالاً بعد از این نوشته صدای عدهای در میآید و به ندانمکاری محکومم میکنند، حقیقتش را بخواهید مطمئن نیستم تعبیر پدرِ فلان چیز بودن، اساساً درست است یا نه؟ اما از خودم نمیگویم.
من هم پای صحبت خاک دوربین خوردهها نشستهام و به حرفهایشان دل دادم. نقلها را شنیدم، کلاهم را که قاضی کردم، به این نتیجه رسیدم که پربیراه نیست به کسی که کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ را برای مجله لایف عکاسی کرده بگوییم، پدر فوتوژورنالیسم ایران.
درباره حاتمی نقلهای عجیب بسیار است. او تبحر عجیبی در ارتباط برقرار کردن با رهبران دنیا داشت. آنقدر که رفیق جینگ «انور سادات»، «جمال عبدالناصر»، «ملک حسین» و که و که بود. اینها علاوه بر ارتباط گرفتن با سلبریتیهای بزرگ جهان است که از جمله میشود به «بریژیت باردو»، «الیزابت تیلور»، «گابریل بونور (کوکو شنل)»، «بیتلها»، شارون تیت و... اشاره کرد.
این نزدیکی از آن نزدیکیهای الکی نبود و تا جایی جلو رفته بود که در دادگاه قتل «شاورن تیت» به عنوان شاهد، شهادت داده بود. خلاصه آنکه شاهرخ یک آدم معمولی نبود. او استعداد ویژهای در قانع کردن آدمها و به کرسی نشاندن حرفهایش داشت.
تصور کنید من و شمای خواننده به عنوان آدم عاقل و بالغ در شب تیره، ماه را در آسمان ببینیم و شاهرخ حاتمی بگوید ماهی در آسمان نیست و صلاة ظهر است. شاهرخ طوری دروغ میگفت که میتوانست هر آدم عاقلی را دور از جان شما خر کند.
حاتمی از آن عکاسهایی بود که برای رسیدن به عکس به هر کاری که تصور کنید دست میزد. اصلاً یکجورهایی عکاس تمامیتخواه بود. این تمامیتخواهی تا آنجا پیش رفت که شب سال نو میلادی به تنهایی از گروگانها در سفارت آمریکا عکاسی کرد.
او یکی از معدود عکاسهایی بود که توانست با هواپیمای آیتالله خمینی به ایران بیاید. تاریخ عکاسی ایران پیچیدهتر از آن است که بشود در این گوشه صفحه سه روزنامه هممیهن دربارهاش نوشت و به نتیجه هم رسید. اما تاریخ عکاسی ایران بابت داشتن کسانی مثل شاهرخ حاتمی خواندنی و دیدنی است.