مصاحبه متفاوت ترامپ: حرفهای تازه درباره ایران، غزه و اسرائیل
نشریه تایم شماره ویژه خود را با محوریت سیاست خارجی دانلد ترامپ منتشر کرده است. در این شماره تازه، مصاحبه ترامپ نیز منتشر شده است که طی آن، ترامپ به موضوعات کلیدی و مباحث مهم مربوط به سیاست خاورمیانهای خود پرداخته است.

به گزارش هممیهن بینالملل، در جریان این گفتوگو، دانلد ترامپ به تفصیل درباره چگونگی شکلگیری آتشبس در غزه و دیدگاه خود نسبت به آینده منطقه سخن گفت.
او در گفتوگویی با اریک کورترلِسا، خبرنگار ارشد سیاسی مجله تایم، چنین گفت:
تایم: میخواهم از اینجا آغاز کنم که چه چیزهایی از پشتپرده رویدادهایی که به این توافق انجامید نمیدانیم؟ نقاط عطف و لحظات کلیدی چه بودند؟
ترامپ: ببینید، شما با سههزار سال تاریخ روبهرو هستید، و در خاورمیانه نفرت عظیمی وجود دارد، دشمنی عمیق، بیاعتمادی گسترده میان همه. در اینجا متحدی ندارید، یا اگر هم هست، اندکاند، و همانهایی هم که متحد به نظر میرسند در واقع یکدیگر را دوست ندارند. مجموعهای از کشورها دارید، جدا از هم، گاه بسیار باهوش، گاه بسیار ثروتمند—بسیار، بسیار ثروتمند. با این حال توانستند... و من بسیاری از آنان را از پیش از ورودم به سیاست میشناختم... توانستند برای صلح در خاورمیانه گرد هم آیند. این صلح خاورمیانه است؛ فراتر از غزه.
بخش زیادی از مشکلات از آنجا آغاز شد که بوش به عراق حمله کرد و آن را منفجر کرد و منطقه را بیثبات ساخت. چون پیشتر دو قدرت نیرومند وجود داشتند: عراق و ایران. این دو از نظر ماهیت یکی بودند؛ قرنها با نامها و ادیان مختلف با هم جنگیده بودند، و باز همان بودند، همان قدرت. میجنگیدند، به بنبست میرسیدند، باز میجنگیدند، و دوباره... ولی در نهایت همان بودند. وقتی یکی از آن دو قدرت را از میان بردیم، ناگهان تنها یک قلدر باقی ماند. پیشتر قلدری در کار نبود، چون هر دو با هم درگیر بودند، اما پس از آن ایران تبدیل به قلدری جدی شد.
وقتی به جنگ رفتیم، چون در کنار اسرائیل بودیم، و وقتی در آن نبرد پیروز شدیم، سپس من وارد عمل شدم و توان هستهایشان را از میان بردم؛ بهشدت نابودشان کردیم. هنوز هم نمیتوانند آنجا را بازسازی کنند. شبکه جعلی سیانان گفت شاید آنقدرها هم بد نبوده. گفتند بد بود، اما شاید نه آنقدر. من گفتم: نه، نابودی کامل بود. و همانطور که میدانید، کمیسیون انرژی اتمی تأیید کرد که من حق داشتم. هر بمب به هدف خورد. حمله شگفتانگیزی بود، بینقص. هر هواپیما بینقص پرواز کرد. هیچ پیچ یا موتوری از کار نیفتاد. هیچچیز نقص نداشت. سیوهفت ساعت رفتوبرگشت بود با ۵۲ تانکر و صد هواپیما، چون همراهشان جنگندههای زیادی فرستاده بودیم.
[یادداشت سردبیر: بازرسان مستقل بینالمللی هنوز میزان خسارت واردشده به تأسیسات هستهای ایران را بهطور کامل تأیید نکردهاند. در روزهای پس از حمله، سیانان گزارش داد که حملات ارتش آمریکا هسته اصلی برنامه هستهای ایران را از بین نبرده و احتمالاً تنها چند ماه آن را عقب انداخته است. طبق ارزیابی بعدی که در اختیار برخی قانونگذاران و متحدان قرار گرفت، یکی از سایتها عمدتاً نابود شد، اما دو سایت دیگر آسیب چندانی ندیدند و ممکن است ظرف چند ماه دوباره غنیسازی اورانیوم را از سر گیرند. وزیر خارجه ایران، عباس عراقچی، گفته است حملات به سایت فردو خسارت سنگینی وارد کرده است.]
ترامپ ادامه داد: این عملیات نظامی باورنکردنی بود؛ باید روزی در تاریخ ثبت شود. به یاد دارید که در دوران جیمی کارتر، بالگردها سقوط کردند و نیروها در بیابان میدویدند تا بگریزند؟ چه رسوایی بزرگی. آنها اسیر شدند، گروگان شدند. اما ما هیچکدام از آن را نداشتیم. حمله ما بینقص بود؛ وارد تأسیسات هستهای شدیم و آنها را در هم کوبیدیم. بنابراین دیگر تهدید هستهای وجود نداشت، و از لحاظ متعارف نیز بهشدت تضعیف شدند. خاورمیانهای متفاوت داشتیم، چون دیگر قلدری وجود نداشت. در آن شرایط بود که میشد چنین توافقی را بست.
او افزود: البته باید گفت ما سلیمانی را نیز از میان برداشتیم. ما سه لایه از رهبران نظامیشان را حذف کردیم، یکی پس از دیگری. از همانجا ایران تغییر کرد، دیگر آن قلدر سابق نبود. عملیات سلیمانی مهم بود، از همان دوره اول ریاستجمهوریام آغاز شد. سلیمانی آماده حمله به پنج پایگاه ما بود، ما زودتر به او رسیدیم. او با فردی از عراق نیز در ارتباط بود، اما در اصل خودش فرمانده آن حمله بود. پایگاههای ما در مناطق مختلف مستقر بودند و او آماده حمله به پنجتای آنها بود، و ما پیشدستی کردیم. آن رویداد مهم بود، و پس از آن نیز تهدیدشان از میان رفت یا دستکم بسیار کمتر شد.
ترامپ گفت: ببینید، اگر آن حمله را انجام نداده بودیم—حملهای که همه روسایجمهور پیش از من در طول ۲۲ سال دربارهاش فقط تمرین میکردند—و هیچکدام جرأت اجرای آن را نداشتند، منطقه به این نقطه نمیرسید. خلبانان به من گفتند: «جناب، ما این مانور را ۲۲ سال است تمرین میکنیم، سه بار در سال، دقیقاً همین مسیر و همین عملیات علیه تأسیسات هستهای ایران.» اما هیچ رئیسجمهوری جرأت انجامش را نداشت. من داشتم. و با انجامش، خاورمیانه دیگری ساختیم. اگر ایران همچنان قدرتمند و قلدر مانده بود، چنین توافقی هرگز ممکن نبود، چون تهدیدش بر فراز منطقه سایه میانداخت. اکنون دیگر آن تهدید وجود ندارد.
او ادامه داد: حتی اگر توافق هم شکل میگرفت، سعودیها و دیگران پشتش نمیایستادند، چون از آن قلدر میترسیدند. اما اکنون که آن قلدر دیگر قلدر نیست، و درگیر نبرد بقاست، هیچکس دیگر نگرانش نیست. آنها برای زندهماندن میجنگند، نه برای ساخت سلاح هستهای. تحریمها هم بر آنها سنگینی میکند. باور کنید، بسیار ضعیفاند.
ترامپ در پایان گفت: حالا که دیگر تهدیدی وجود ندارد، همه آماده صلحاند. اگر ایران هنوز همان قدرت بود، همهچیز را بر هم میزد، چون دولتهای اوباما و بایدن میخواستند ایران را در رأس همهچیز بنشانند و اجازه دهند به سلاح هستهای برسد. طبق برجام، ایران تا امروز سلاح هستهای عظیمی میداشت. من آن توافق را لغو کردم، اما حتی اگر لغو هم نمیکردم، در هر حال رو به پایان بود. آن توافق مسیر بیمانعی به سوی بمب هستهای میگشود.
یادداشت سردبیر: ترامپ در دوره نخست خود از توافق هستهای خارج شد، تحریمها را بازگرداند و توافق را به بنبست کشاند. این برنامه عملاً در سپتامبر به پایان رسید، هنگامی که اعضا تحریمهای تعلیقشده را به دلیل عدم پایبندی ایران بازاعمال کردند. اوایل ماه جاری وزارت خارجه ایران اعلام کرد که دیگر به آن توافق متعهد نیست. دولت ترامپ و همچنین اسرائیل میگویند برنامه هستهای ایران و زیرساختهایش در نتیجه آن حملات بهشدت تضعیف شده است.
خلاصهای از ماجرا این است که ما آن قلدر را از میدان بیرون بردیم. همه در اینباره خوشحال بودند و ما توافق را امضا کردیم. حال اگر آن قلدر را از میان برنمیداشتیم، نخست اینکه هرگز آن توافق امضا نمیشد، چون بسیاری از کشورهای عربی نمیتوانستند از چنین کاری حمایت کنند. من این را میدانستم و حتی تلاش هم نمیکردم. دوم اینکه فرض کنید همه با همان توافق کنونی ما — که همه متحد بودند و برگه را امضا کردند، امری بزرگ برای اولینبار در سههزار سال — کنار هم جمع شدهاند؛ و فرض کنید ما هیچ اقدامی علیه ایران نکردهایم، ابر تاریکی بر آن توافق سایه میانداخت. آن توافق معنیای نداشت، و حرف دیگری ندارم. همین بود؛ خلاصهاش همین است. حرف را قطع میکنم، اما همهچیز در یک خلاصه همین بود.
در ادامه، دیپلماتها و تحلیلگران زیادی اشاره کردند که وقتی شما گفتید حماس در صورت تخطی از توافق «بهطور کامل نابود» خواهد شد، بسیار معنادار بود. پس از حملات علیه ایران، آنها از اقدام احتمالی شما بهشدت هراس داشتند. همانطور که دیدهاید، حماس در خیابانها مردم را هدف قرار داده و اجساد بسیاری را بازپس نداده است. اگر آنها اکنون از توافق عدول کنند، آیا تهدید خود را اجرا خواهید کرد؟ آیا آنها نابود خواهند شد؟
قطعاً همینطور است. بله، آنها دچار مشکل بزرگی خواهند شد. مشکل بزرگی. همین حالا آنها دارند گروههایی را میکشند که داریم کمکم متوجهشان میشویم. اما بگذارید بپرسم، در چه نقطهای آن گروهها به رقبای سیاسی بدل میشوند؟
چگونه حماس را خلعسلاح خواهید کرد؟
باید وارد عمل شد، اگر آنها نکنند. یعنی، آنها قبول کردهاند که این کار را انجام دهند، درست نیست؟ ببینید، جهان از حملات ما—من میگویم ما، یعنی اسرائیل و ما—خسته شده بود. آنها خوششان نمیآمد. به هر حال، اوضاع سنگین شده بود. و من به بیبی گفتم: «بیبی، تو نمیتوانی با جهان بجنگی. تو میتوانی در نبردهای فردی بجنگی، اما جهان علیه توست. و اسرائیل نسبت به جهان مکان کوچکی است.»
من او را متوقف کردم، چون اگر متوقفش نکرده بودم، او ادامه میداد. ممکن بود سالها ادامه یابد. سالها. و من او را متوقف کردم، و وقتی من او را متوقف کردم، همه گرد هم آمدند؛ شگفتانگیز بود. و وقتی او آن اشتباه تاکتیکی را مرتکب شد — آن اشتباه در قطر — آن فاجعهبار بود، اما در واقع یکی از چیزهایی بود که ما را همه با هم آورد، چون آنقدر از مسیر خارج شده بود که باعث شد همه کار لازم را انجام دهند. این برایت قابلفهم است؟
بله، قطعاً.
اگر آن را از میان بردارید، ممکن است اکنون اصلاً درباره این موضوع حرف نمیزدیم.
جالب است که شما اشاره کردید چگونه نتانیاهو را متوقف کردید، چون او در برابر روسایجمهور قبلی بهطرز شناختهشدهای لجوج بوده است. چگونه او را وادار به گوش دادن کردید؟ چون، همانطور که میدانید، او اغلب به دیگر رؤسا گوش نداده است.
[رئیسجمهور درخواست کرد خارج از رکورد برود]
او مجبور شد متوقف شود، چون جهان او را متوقف میکرد. من میتوانستم ببینم چه اتفاقی در حال رخ دادن است. میشد دید چهچیزی در حال وقوع است. و محبوبیت اسرائیل داشت بهشدت کاهش مییافت. و منظور من از «جهان» همین بود. قدرتهای زیادی بیرون از منطقه وجود دارند. به هر حال، او کار درست را انجام داد. حالا، اگر آنها بدعمل کنند و همه بدانند که اینطور است، ما هیچ مشکلی نخواهیم داشت که وارد شویم. منظورم را میفهمی؟ پس آری، اگر آنها توافق را اجرا نکنند. اکنون نکته بزرگ این است که ۹۵٪ گروگانها بازگشتهاند. اسرائیل آنچنان بر بازپسگیری گروگانها متمرکز بود که من واقعاً شگفتزده شدم. آدم فکر میکرد آنها برای ادامه جنگ حاضرند گروگانها را فدا کنند، درست نیست؟ اما مردم اسرائیل گروگانها را از هر چیز دیگری بیشتر میخواستند. و ما گروگانها را بازگرداندیم.
قطعاً همینطور بود. آیا قصد دارید به غزه سفر کنید؟
ما آنها را یکباره بهدست آوردیم. میدانید، آنها میخواستند کار را در دو مرحله انجام دهند. من بسیاری—صدها—گروگان را در بازهای طولانی بازگرداندم. آنها گاهی پنج نفر میدادند، گاهی ده نفر، گاهی دو یا سه نفر؛ و هر بار مسئلهای بزرگ میشد. گفتم: «بس است. همهٔ گروگانها را، همهشان را، تحویل میدهید.»
و میدانید چه شد؟ گروگانها تقریباً به زیان آنها تمام شد؛ یعنی در چند ماه اخیر، آنها گروگانها را بیشتر بهچهرهٔ یک بار میدیدند. به عبارت دیگر، گروگانها عملاً به حماس و ایران آسیب میرساندند. این یک پدیدۀ روانشناختی است، اما به نقطهای رسید که فکر میکنم گروگانها واقعاً به ضررشان شده بودند. لذا برای همهٔ بیست گروگان معاملهای بسته شد و ما آنها را گرفتیم؛ و اکنون گمان میکنم دارند برای یافتن اجساد و چیزهای دیگر جستوجو میکنند. اینکه همهچیز چگونه کنار هم آمد، شگفتانگیز است. اما اولویت با گروگانها بود. آزادسازی آن گروگانها را دیدید: والدین را دیدید، مردم را دیدید؛ صدها هزار نفر در میدان بودند. این ربطی به پیروزی در جنگ نداشت. ربطی نداشت. ما فقط میخواستیم گروگانهایمان را پس بگیریم، و جداگانه آنها خواهان بازپسگیری اجساد بودند. اجساد زیر آوارهای بسیار و زیر چیزهای فراوان قرار دارند و دارند جستوجو میکنند. گمان میکنم برخی شمارهها را بازگرداندهاند و تلاش میکنند، چون انجام دادن این کار برای آنها هیچ زیانی ندارد.
خب، ادامه بدید؛ چه چیز دیگری دربارهٔ این صبحِ زیبا دارید؟
آیا برنامهٔ سفر به غزه را دارید، قربان، و تحت چه شرایطی خواهید رفت؟
خواهم رفت. بله، خواهم رفت. میدانید، هیئت صلح را تشکیل دادهایم و آن را راهاندازی کردهایم. از من خواستند که رئیسش باشم. راستش، چیزی نبود که مایل به انجامش باشم، اما هیئت صلح گروه بسیار قدرتمندی از افراد خواهد بود و در زمینهٔ خاورمیانه قدرت فراوانی خواهد داشت. خاورمیانه هرگز تا این اندازه کنار هم نیامده بود؛ اکنون واقعاً، جز حماس که گروهی حاشیهای است، دیگران گرد هم آمدهاند، و از نظر نظری حماس نیز سند را امضا کرده است. آنها با همهٔ این مفاد موافقت کردند. حال اگر خلاف کنند، اشکالی ندارد، و در آن صورت هیچکس ناراضی نخواهد بود اگر ما وارد شویم و با آنها برخورد کنیم.
شما به نتانیاهو گفتهاید اجازهٔ الحاق کرانهٔ باختری را نخواهید داد. در ائتلاف او هنوز نیروهایی هستند که برای آن فشار میآورند. اگر آنها پیش بروند، عواقب چه خواهد بود؟
این اتفاق نخواهد افتاد. نخواهد شد، چون به کشورهای عربی قول دادهام. اکنون دیگر نمیتوان چنین کاری را انجام داد؛ ما حمایت گستردۀ عربها را داشتهایم. نخواهد شد چون من به کشورهای عربی قول دادهام. اگر چنین رخ دهد، اسرائیل تمام حمایتهایش از سوی ایالات متحده را از دست خواهد داد.
فهمیدم. دیدیم که شما با رئیس سازمان خودگردان فلسطین، محمود عباس، در شرمالشیخ گفتگو کردید. به او چه گفتید؟
او در واقع در شخص بسیار متفاوتتر از آن چیزی است که در عمومی نشان میدهد. اما به من تبریک گفت و گفت: «تو کاری کردی که...» گفت «من دورهٔ هفت رئیسجمهور را دیدهام.» او پیر نیست، اما ظاهراً بسیار خوشظاهر است. من او را از دورهٔ نخست ریاستجمهوریام میشناختم؛ او واقعاً به کاخ سفید آمد و نزد فلسطینیها بهعنوان یک خردمند محترم شناخته میشود. او گفت: «تو کاری کردی که هیچ رئیسجمهوری دیگر انجام نداد.» گفت: «من نمیتوانم باور کنم که تو این کار را کردی، اما به تو تبریک میگویم.» او بسیار محترمانه بود و گفت دیگر رؤسا هرگز این کار را نمیکردند.
آیا عباس را بهعنوان قدرت حاکم در غزۀ پساجنگ، در چارچوب سازمان خودگردان فلسطین، میبینید؟
من همیشه با او رابطهٔ خوبی داشتهام و او را منطقی یافتهام، اما شاید او در نهایت آن نباشد. با این همه، همیشه او را منطقی یافتم؛ مثلاً دیدید چگونه نزد من آمد و نتوانست دوستانهتر باشد، و بنابراین باید واقعاً پیگیری کنم و بررسی کنم. اکنون کمی زود است برای اظهار نظر قطعی، اما در زمان مناسب نظر خواهم داشت. میدانم او دوست دارد چنین نقشی داشته باشد و گفت ما کاری کردیم که او هرگز تصورش را نمیکرد. و بار دیگر، نکتهٔ اساسی تضعیف جدی ایران بود تا جایی که دیگر مورد احترام نیست.
چه کسی را رهبر فعلی فلسطینیها میدانید؟
آنها در حال حاضر رهبر مشخصی ندارند، دستکم رهبری آشکار، و راستش تمایلی هم ندارند، چون هر کسی که رهبر شد، هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد. این شغلی داغ و مطلوب نیست.
ماروان برغوثی از نگاه بسیاری تنها چهرهای است که میتواند فلسطینیها را در مسیر راهحل دوکشوری متحد کند. او در بیشتر نظرسنجیها در میان فلسطینیها، در صدر گزینههای انتخاباتی برای ریاستجمهوری قرار دارد. اما در زندان است و اسرائیل اجازهٔ آزادیاش را نداده. او در سال ۲۰۰۲ بازداشت شد. ران لودر، یکی از حامیان بزرگ شما، اخیراً اسرائیل را به آزادی او تشویق کرده است. آیا فکر میکنید اسرائیل باید او را از زندان آزاد کند؟
پانزده دقیقه پیش از تماس شما دقیقاً همین پرسش مطرح شد. این پرسش روز من بود. بنابراین بهزودی تصمیم خواهم گرفت.
آقای رئیسجمهور، اکنون که توافق صلح غزه را تضمین کردهاید، چقدر به عادیسازی روابط میان عربستان و اسرائیل نزدیک شدهایم؟ و چه چیزهایی هنوز لازم است تا آن را به خط پایان برساند؟
فکر میکنم بسیار نزدیکیم. فکر میکنم عربستان راه را خواهد گشود. برای پادشاه احترام فراوان قائلم و رابطهای عالی داریم. گمان میکنم عربستان پیشگام در مسیر توافقهای ابراهیم خواهد شد. این مسئله بزرگی است. توافقهای ابراهیم—بایدن هیچ کاری با آن نکرد جز اینکه اجرای آن را دشوارتر کرد. اما نکتهٔ شگفتانگیز این است که ما چهار عضو نخست را نگه داشتیم، چون عملکردشان در چارچوب توافقها عالی بود و هیچکدام خارج نشدند. ولی در آن زمان، اگر شش ماه دیگر مانده بود، همه کشورها امضا میکردند.
اما اکنون آسانتر است. اکنون بهتر است. ببینید، آن زمان تهدید ایران را داشتیم. به همین دلیل است که برای آن چهار عضو اولیه احترام ویژه قائلم، چون با وجود تهدید ایران وارد توافق شدند. تصور کنید: امارات متحدهٔ عربی—آنها با آگاهی از وجود تهدید ایران وارد شدند، در دورهای که ایران در اوج قدرت خود بود. و با این حال امضا کردند. برایشان احترام زیادی قائلم. اکنون دیگر تهدید ایران وجود ندارد. هیچ تهدیدی نداریم. در خاورمیانه صلح برقرار است. و فکر میکنم توافقهای ابراهیم بهزودی با کشورهای بیشتری پر خواهد شد. در واقع، مطمئنم همینطور خواهد شد.
آیا فکر میکنید عربستان تا پایان سال به توافقهای ابراهیم بپیوندد؟
بله، همینطور فکر میکنم.
و حالا آخرین پرسش—
ببینید، آنها دو مشکل داشتند: مشکل غزه و مشکل ایران. اکنون هیچکدام را ندارند.
آقای رئیسجمهور، کمتر از یک سال از آغاز دورهٔ دوم شما گذشته و منطقه بهکلی دگرگون شده است. رهبری حزبالله از هم پاشیده، بشار اسد با دولتی جایگزین شده که بهدنبال عادیسازی روابط است—
و میدانید، تمام آن حملات با هماهنگی مستقیم من انجام شد؛ با اسرائیل، با همان هشدارها و ابزارها. نگاه کنید، اسرائیل در این زمینه بسیار محترمانه با ما رفتار کرد. آنها همهچیز را با من در میان میگذاشتند. گاهی من مخالفت میکردم و آنها احترام میگذاشتند. اما اوباما اسرائیل را بهشدت بد رفتار کرد. او نمیخواست توافق هستهای ایران برهم بخورد، درحالیکه توافقی فاجعهبار بود—احمقانه، چون در واقع به آنها فرصت رسیدن به سلاح داد. راستش شگفتزدهام که موفق نشدند. مطمئن بودم وقتی من رفتم، خواهند توانست آن را پیش ببرند. من بودم که آن را متوقف کردم، اما چهار سال بعد اوباما مسیر دیگری رفت. جالب است وقتی میگویند «باید کمی اعتبار بگیریم»، نه، نباید! برعکس، آنها جانب ایران را گرفتند. ما باید بوی آن سیاست را از بین میبردیم. آنها روی ایران سرمایهگذاری کردند و نه روی سوی دیگر، یعنی دهها کشور دیگر. آنها همهچیز را روی ایران شرطبندی کردند. و اگر اوضاع طبق خواستشان پیش میرفت، اکنون با ایرانِ مجهز به سلاح هستهای در بالاترین سطح روبهرو بودیم. در آن صورت هیچ گفتوگویی ممکن نبود. هیچ گفتوگویی با آنها ممکن نبود.
آیا این تغییرات را دگرگونیهای پایدار در خاورمیانه میدانید یا نگرانید پیروزیهای موقتی باشند که به ماندن شما در قدرت وابستهاند؟ و به نظر شما ریاستجمهوریتان چگونه چهرهٔ خاورمیانه را دگرگون کرده است؟
فکر میکنم ما چهرهٔ آن را دگرگون کردهایم و اکنون در مسیر رشدی زیبا پیش میرود. پرسش این است که بعد از من چه میشود. اما این را میتوانم بگویم: بیش از سه سال دیگر در پیش دارم، و این زمان طولانی است. تا وقتی من هستم، اوضاع فقط بهتر و قویتر خواهد شد، و به نقطهٔ کمال خواهد رسید. خوب؟ عالی خواهد شد. بعد از من چه میشود؟ نمیتوانم بگویم. ممکن است رئیسجمهوری بد سر کار بیاید. اگر چنین شود، همهچیز میتواند بهسادگی پایان یابد. مهمترین مسئله این است که باید به رئیسجمهور ایالات متحده احترام بگذارند. خاورمیانه باید این را درک کند—و کرده است. اگر به قطر بروید، به عربستان، به امارات، که سه کشور اصلیاند، همه برای رئیسجمهور احترام قائلاند. و اگر قرار باشد رئیسجمهور را محترم نشمارند—در واقع رئیسجمهور مهمتر از خود کشور است—اگر او را محترم نشمارند و رئیسجمهور نداند چه میکند، همهچیز فرو میپاشد. اما اگر احترام بگذارند، صلحی پایدار و زیبا برقرار خواهد ماند.
سپاسگزارم آقای رئیسجمهور، برای وقتی که در اختیار گذاشتید.
سپاسگزارم. گفتوگوی جالبی بود، واقعاً جالب. از آن لذت بردم. میدانید، تا وقتی کسی نپرسد، دربارهاش فکر نمیکنید، و وقتی میپرسند، درمییابید که همان حمله و فروپاشی ایران بود که زمینهٔ انجام این همه را فراهم کرد. بدون آن، هیچکدام ممکن نبود. کشورهای عربی چنین نمیکردند، و حتی اگر میکردند، بیمعنا میشد، چون سایهٔ بمب هستهای بالای سرشان میماند. مدام به آن فکر میکردند و ارزش هر توافقی ناچیز میشد. چون تهدیدی سهمگین بود؛ یک قلدر بزرگ، نیرومند، خشن. آنها از آن قدرت بر منطقه استفاده میکردند و عملاً آن را در مشت خود داشتند. ا
ما دیگر چنین نیست. دیگر کسی برایشان احترامی قائل نیست. خوب؟ بسیار سپاسگزارم.
سپاسگزارم آقای رئیسجمهور