| کد مطلب: ۳۱۴۰۰

رئیس‌جمهور و شعر فارسی/درباره عکسی از حضور مسعود پزشکیان در فاجعه پلاسکو

در خبرگزاری ایسنا عکسی از مسعود پزشکیان دیدم که زمان فرو ریختن پلاسکو در مقام نایب رئیس مجلس به صحنه حادثه رفته بود. عکس را که می‌بینم و به ری‌اکشن جماعت در تصویر که دقیق می‌شوم می‌بینم رئیس‌جمهور بودن سخت است.

رئیس‌جمهور و شعر فارسی/درباره عکسی از حضور مسعود پزشکیان در فاجعه پلاسکو

دیشب می‌خواستم عکسی از حضور مسعود پزشکیان در «سی‌وهشتمین همایش معرفی و تجلیل از برگزیدگان ملی بخش کشاورزی» انتخاب کنم. بعد در نهایت ادب و خاکساری رئیس‌جمهور ایران را قسمش دهم که متن سخنرانی‌اش را از روی نوشته بخواند.

بی‌انصافی نمی‌کنم و می‌دانم که رئیس‌جمهور بودن دشوار است. می‌دانم که هزار جور بالا و پایین دارد. می‌دانم که بیرون آمدن از رخت خواب بعد از سه روز سفر و آلاخون والاخونی در سرمای استخوان‌سوز روسیه و تاجیکستان کار حضرت فیل است.

می‌خواهم بگویم حواسم هست که رئیس‌جمهور هم آدمیزاد است و آدمیزاد خستگی، پریشانی، دل‌آشوبه و چه چه دارد. حواسم هست که سه روز سفر فشرده و جلسه پشت جلسه و پرواز طولانی و جت‌لگ اعصاب و روان آدمیزاد را به هم می‌ریزد. اما این چندمین بار است که رئیس‌جمهور ایران شعر ادیبان بزرگ این مملکت را اشتباه می‌خواند.

واقعیت این است که دریافت مفهوم شعر اقبال لاهوری برای مستمعین یک نشست اگر درست هم خوانده شود کار دشواری است. ضمن اینکه مشخص است موقع ایراد سخنرانی خود رئیس‌جمهور هم متوجه مفهوم شعری که می‌خواند نیست. او یک مفاهیمی در ذهن دارد و شعرهایی به جانش نشسته اما در انتقال این مفاهیم با زبان شعر حقیقتاً ناموفق است.

اگر قصد رئیس‌جمهور رساندن یک پیام روشن است بهتر است مفهوم شعر را به زبان روان بیان کند. اگر فکر می‌کند که با زبان شعر بهتر می‌شود انتقال پیام کرد شب قبل از سخنرانی سری به دیوان شعرا بزند و شعر را بنویسد. اول یادداشت نوشتم می‌خواستم عکسی از حضور مسعود پزشکیان در همایش برگزیدگان ملی بخش کشاورزی انتخاب کنم اما در خبرگزاری ایسنا عکسی از او دیدم که زمان فرو ریختن پلاسکو در مقام نایب رئیس مجلس به صحنه حادثه رفته بود.

عکس را که می‌بینم و به ری‌اکشن جماعت در تصویر که دقیق می‌شوم می‌بینم رئیس‌جمهور بودن سخت است. اگر پزشکیان در هیئت رئیس‌جمهور سر همین صحنه حاضر می‌شد اولاً که رفتار حاضرین در عکس طور دیگری بود و احتمالاً آن دو مامور پلیس بحث‌شان را در موقعیت دیگری ادامه می‌دادند. دوم اینکه هزار نفر پیدا می‌شدند و به طرز نگاه و ریش آشفته و لباس چروکش گیر می‌دادند...

 عکس:امیر خلوصی، ایسنا

دیدگاه

ویژه تیتر یک
آخرین اخبار