| کد مطلب: ۲۴۷۶۴
ایران و آمریکا و اشتباهات هنجاری

ایران و آمریکا و اشتباهات هنجاری

آمریکایی‌ها در شناسایی منافع‌شان معمولاً کمتر اشتباه می‌کنند؛ مثلاً تصور می‌شود در همین انتخابات ۵ نوامبر نخواهند گذاشت دونالد ترامپ دوباره رئیس‌جمهور ایالات متحده شود.

آمریکایی‌ها در شناسایی منافع‌شان معمولاً کمتر اشتباه می‌کنند؛ مثلاً تصور می‌شود در همین انتخابات 5 نوامبر نخواهند گذاشت دونالد ترامپ دوباره رئیس‌جمهور ایالات متحده شود. هزار جور بازی سیاسی درمی‌آورند و در نظرسنجی‌های مختلف ترامپ را در صدر می‌نشانند اما در تحلیل نهایی می‌دانند که او برای منافع ملی آنها (به‌ویژه در سطح بین‌الملل) مضر است و در نهایت بازی را طوری می‌چینند که با اختلاف اندک به هریس ببازد و برای همیشه از عرصه سیاست آمریکا کنار برود.

حتی اغلب جمهوری‌خواهان نیز راضی به همین نتیجه هستند و دوست ندارند دوباره ترامپ را در کاخ سفید ببینند. البته مقصد زیر سوال بردن دموکراسی آنها نیست، بلکه مراد معرفی این خصیصه سیاستمداران ینگه دنیاست که معمولاً در شناخت مصالح‌شان بسیار نکته‌سنج و آینده‌نگرند.

با این همه، گاهی نیز دچار خطای تحلیل می‌شوند و اشتباهات بزرگ هم البته در تاریخ داشته‌اند که یکی از بزرگ‌ترین آنها مشارکت‌شان در کودتای 28مرداد و دخالت مستقیم آنها در امور داخلی ایران بعد از این واقعه است.

تلخ‌ترین واقعه‌ای که در ذهن ایرانیان از دولت ایالات متحده وجود دارد، بدون تردید همین نقطه ننگین است، و این تصمیم اشتباه آنها، خیلی به ضررشان منجر گردید و به‌رغم آنکه ایرانیان را معمولاً فراموشکار معرفی می‌کنند اما ملت ایران هیچ‌گاه این اقدام آمریکایی‌ها را نتوانست از ذهنش پاک کند و در 13 آبان 1358 در پی جبران آن برآمد.

جوانان انقلابی ایران که بیم تکرار کودتای 28 مرداد و حضور مستقیم آمریکا در ایران پس از انقلاب را نیز داشتند  با نگرش انقلابی آن روز، چاره کار را در آن دیدند که سفارت آمریکا در تهران را اشغال نموده و رابطه میان این دو کشور را قطع کنند. بدین‌ترتیب آنها نیز تلخ‌ترین رویدادی را که آمریکایی‌ها می‌توانستند از ایرانیان در خاطر نگاه دارند، رقم زدند و با تسخیر سفارت آمریکا در تهران، برای دولت آمریکا و البته دولت ایران بحران‌های بعدی را ایجاد نمودند.

آمریکایی‌ها در ۲۸ مرداد دولت ملی مصدق را زمین‌گیر کردند و نهال دموکراسی در ایران را از ریشه قطع و تا سال‌ها بعد دست مردم ایران را در مقابل حکومت خالی نمودند. آنها پشت پادشاه ناتوان ایران ایستادند، تا توانمند شود، اما به‌رغم شعارهای دموکراسی‌خواهانه‌شان، ملت ایران را به نحو عجیبی خلع سلاح کردند و پشت ملت قرار نگرفتند تا جامعه مدنی در ایران شکل بگیرد و این مهمترین خطای استراتژیک آنها در خاورمیانه و دنیا بود.

تسخیر سفارت ایالات متحده با نگاه دیپلماتیک اقدام اشتباهی بود که حتی مخالفان جدی در ایران داشت. نخست‌وزیر و دولت وقت ایران و همچنین رئیس وقت دیوان عالی کشور مهمترین آنها بودند اما جامعه جوان انقلابی با این پس‌زمینه تاریخی چاره تداوم انقلاب را فقط در همین اقدام دیده بود و تسامحی نیز در این خصوص نداشت. قطعاً این اقدام دانشجویان پیرو خط امام ضررهای فراوانی را برای ایران در پی داشت، اما درک این رویداد بدون فهم این پس‌زمینه تاریخی تقریباً غیرممکن است.

بعد از این واقعه آمریکایی‌ها تا ماه‌ها درگیر مسئله گروگانگیری بودند و روابطشان با تهران و مزایای وابسته به آن را از دست دادند، اما خیلی سریع سعی کردند آن را در روابط با دیگر کشورهای منطقه جبران کنند. با این حال هیچ کشوری نتوانست جای ایران را برای آنها پر کند و یک حسرت بزرگ را برای آمریکایی‌ها باقی گذاشت.

همان حسرتی که سال‌ها بعد مادلین آلبرایت، وزیر وقت امور خارجه آمریکا را بر آن داشت که اعتراف کند دکترین ایالات متحده در حمایت از محمدرضاشاه در مقابل مردم ایران اشتباه بوده و یا برنی سندرز را مصمم نمود که در کارزار انتخابات ریاست‌جمهوری 2016 حزب دموکرات به روشنی بگوید دولت آمریکا برای کودتای 28 مرداد باید رسماً از ملت ایران عذرخواهی کند.

آمریکایی‌ها در 28 مرداد مستقیماً دموکراسی، استقلال، آزادی، دولت مردمی ایران را نابود کردند و باعث شدند تا سال‌ها بعد احساس افسردگی و تحقیر، لحظه‌ای دگراندیشان ایرانی را رها نکند. همان احساسی که جرقه‌های انقلاب را در ذهن مردم ایران زد و بعد از آن باعث تسخیر سفارت آمریکا در تهران شد.

بله، با نگاه امروزی آمریکایی‌ها در 28 مرداد و ایرانی‌ها در 13 آبان هر دو اشتباه کردند اما اشتباه آنها مقدمه اخلاقی نداشت و منفعت‌طلبی صرف بود که البته تاریخ ثابت کرد که در درک آن نیز دچار خطای محاسباتی شده بودند، ولیکن اشتباه ایرانی‌ها ناشی از غرور ملی خدشه‌دار شده‌شان بود و آن را می‌توان تلاش در جهت اعاده حیثیت‌شان دانست.

از قضا این اقدام در راستای منافع ایرانیان نیز نبود و صرفاً با نگاه ایدئولوژیک و هنجاری قابل توجیه و تنها راهبرد انقلابیون در راستای تداوم انقلاب بود.

دیدگاه

یادداشت
آخرین اخبار