| کد مطلب: ۲۴۱۹۵
تاریخچه حمایت تندروها از دموکرات‌ها

تاریخچه حمایت تندروها از دموکرات‌ها

«چه اتفاقی برای دموکرات‌ها افتاده؟ آنها ضدجنگ بودند!» این یکی از سوال‌های بسیاری است که در فضای مجازی از سوی افرادی پرسیده می‌شود که تلاش می‌کند فهرست طولانی جمهوری‌خواهانی را که از کامالا هریس حمایت کرده‌اند، درک کنند.

«چه اتفاقی برای دموکرات‌ها افتاده؟ آنها ضدجنگ بودند!» این یکی از سوال‌های بسیاری است که در فضای مجازی از سوی افرادی پرسیده می‌شود که تلاش می‌کند فهرست طولانی جمهوری‌خواهانی را که از کامالا هریس حمایت کرده‌اند، درک کنند. عده بسیاری از این جمهوری‌خواهان، افراد شناخته‌شده‌ای هستند که به تندروی در سیاست خارجی معروف‌اند؛ افرادی مثل لیز چینی، نماینده سابق وایومینگ و دیک چینی، معاون سابق ریاست‌جمهوری. 

ممکن است بتوان شگفتی‌های مشابهی را با حمایت لیبرال‌های آمریکایی از مشارکت آمریکا در بحران اوکراین پیدا کرد. این سردرگمی در وهله اول بر اساس نوستالژی است، نگاهی گزینشی به تاریخ که رابطه طولانی‌تر و پیچیده‌تر حزب دموکرات را با مداخله‌گرایی مبهم می‌کند. 

واقعیت کاملاً متفاوت است: آنچه مشاهده می‌کنیم چرخه تکرار از چالش‌های درون‌حزبی ادامه‌دار است که مداخله‌گرایان برجسته لیبرال خود را از پیرامون گروه کوچکی غیرمداخله‌گرایان مترقی  جدا می‌کنند. در حالی که گروه دوم اغلب در تصورات عمومی از حزب دموکرات و دیدگاه‌اش در سیاست خارجی آمریکایی غالب است اما گروه اول واقعیت سیاست‌های حزب را هدایت می‌کند. 

این موضوع از جنگ جهانی اول اتفاق افتاده است که در بهترین حالت در مناظره عمومی بین جان دووی، استاد دانشگاه کلمبیا و یکی از دانشجویانش، رندالف بورن، نویسنده، خود را نشان داده است. در حالی که هر دو لیبرال محسوب می‌شوند، دیدگاه متفاوتی نسبت به ورود آمریکا به جنگ‌افروزی‌های اروپا دارند. 

جان دووی که به پیروزی از فلسفه واقعیت‌گرایی شناخته می‌شود، می‌گوید که جنگ نمی‌تواند جهان را از نظامی‌گری آلمان نجات دهد و اقتصاد سیاسی آمریکایی آن را به‌سمت کشوری منصفانه‌تر و مدیریت‌شده‌تر هدایت کند. بورن این ایده را درک می‌کند و می‌گوید که ورود آمریکا به جنگ می‌تواند برابرگرایی را در یک پروژه مترقی بزرگتر تضعیف کند و با ایجاد پیچیدگی‌های بوروکراتیک، دموکراسی را دچار افول کند. در‌حالی‌که اظهارات جان دووی قدرت بیشتری داشت و آمریکا وارد جنگ شد، مشارکت آمریکا در جنگ اروپا که با نقض حقوق بشر در خانه همراه بود نشان داد که بورن درست می‌گفت. 

بورن بر اثر ابتلا به آنفلوآنزای اسپانیایی در سال 1918 جان خود را از دست داد، دیدگاه‌هایش از جنگ که به صورت مجموعه‌ای گزارش‌ها پس از مرگ او با نام مدارک بدون‌زمان منتشر شدند، خاک حاصلخیزی را در جامعه آمریکایی پیدا کرد که از درگیری وحشت‌زده می‌شدند. 

درحالی‌که نظریات بورن پس از جنگ جهانی اول به‌جای ماندند و الهام‌بخش فضایی مبتنی بر عدم مداخله‌جویی شدند، اما مانع از ورود به جنگ جهانی دوم نشدند؛ جنگی که مسیر سیاست خارجی لیبرالیسم آمریکایی و تا حدی حزب دموکرات را برای 30 سال آینده مشخص کرد. 

از میان 5 نامزد اخیر ریاست‌جمهوری حزب دموکرات، سناتور جان کری، هیلاری کلینتون و جو بایدن، به اقدام نظامی علیه عراق رای دادند. پیروزی باراک اوباما در سال 2008 تا حدی به‌دلیل مخالفت علنی‌اش با جنگ بود. او در عین حال دیپلماسی با ایران و گشایش در روابط با کوبا را تقویت می‌کرد اما در عین حال مداخلاتی در لیبی، سوریه و یمن انجام داد که در پس‌زمینه «مسئولیت در حمایت» صورت گرفت. 

لیبرالیسم وارد موج جدیدی از نبرد داخلی درباره نقش آمریکا در جهان شده است. در دوران جدید از رقابت قدرت‌های بزرگ، پایگاه ترقی‌خواه حزب دموکرات علیه حمایت آمریکا از جنگ اسرائیل در غزه و لبنان درآمده است. آنها همچنین درجات متنوعی از مخالفت با مشارکت آمریکا در بحران اوکراین را نشان داده‌اند. اما برخلاف دوران جنگ ویتنام، مخالفان اصلی نتوانسته‌اند بر سیاست‌های دموکراتیک نفوذ کنند؛ جایی که افراد برجسته حزب به دیدگاه‌های قدیمی درباره حفظ ائتلاف‌ها و نرم‌های بین‌المللی رجوع می‌کنند، هر چقدر هم که این دیدگاه‌ها در عمل ناپایدار و آسیب‌زا باشند.

با وجود شکاف‌های داخل حزبی نباید غافلگیرکننده باشد که کمپین هریس از حمایت جمهوری‌خواهان تندرو استقبال کرده است. با این حال نباید به تاریخ به‌گونه‌ای نگاه کرد که تعیین‌کننده یک مسیر اجتناب‌ناپذیر به جلو باشد. گذشته نشان داده است که این انگیزه‌ها ثابت نیستند بلکه توسط افرادی که مصمم به شکل‌دادن به آینده هستند، حفظ می‌شوند.   

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
پربازدیدترین
آخرین اخبار