نقشه راه پیروزی در انتخابات آمریکا
سال ۱۹۷۹ هیچگاه جیمی کارتر فکر نمیکرد که تا یکسال دیگر بیشتر در کاخسفید نیست. گروگانگیری سفارت آمریکا کاملاً فضا را برای کارتر متفاوت ساخت و پدید آمدن تورم دورقمی در آمریکا و افزایش قیمت بنزین از یکسو و از سوی دیگر، کاراکتر جذاب رونالد ریگان، کارتر را مغلوب ساخت
سال ۱۹۷۹ هیچگاه جیمی کارتر فکر نمیکرد که تا یکسال دیگر بیشتر در کاخسفید نیست. گروگانگیری سفارت آمریکا کاملاً فضا را برای کارتر متفاوت ساخت و پدید آمدن تورم دورقمی در آمریکا و افزایش قیمت بنزین از یکسو و از سوی دیگر، کاراکتر جذاب رونالد ریگان، کارتر را مغلوب ساخت؛ ریگانی که حتی پایگاه رای دموکراتها در ایالت کالیفرنیا را هم از آنِ خود ساخت. پیروزی بیش از چهارصد الکترالی ریگان حزب دموکرات را در شوک فرو برد؛ شوکی که در دو دوره بعد نیز بهطور پیاپی با شکست دموکراتها در انتخابات ریاستجمهوری تکرار شد.
بازخوانی سوابق انتخابات آمریکا نشان از آن دارد که وقایع در پیش از انتخابات و کاراکتر رقیب در پیروزی نقش موثری ایفا میکند. بیست سال پس از شکست جیمی کارتر از اقبال بد و رقیبی با شخصیت کاریزماتیک، دموکراتها با کاندیداتوری الگور پیروز عددی انتخابات شدند؛ اما با کمتر از ششصد رای در ایالت مهم فلوریدا آنها بار دیگر از ورود به کاخسفید بازماندند.
اینبار نقطه ضعفی در دموکراتها دیده نمیشد. کاندیدای آنها کاراکتر نسبتاً خوبی داشت و اقتصاد آمریکا در یکی از بهترین دوران تاریخی خود بود؛ اما باخت در ایالت حساس فلوریدا پیام واقعی ساختار انتخاباتی آمریکا را به جهان مخابره کرد؛ جایی که میشود رای بالاتری داشت، اما با آرای الکترال کمتر از ۲۷۰ شکست را پذیرا شد. از سال2000 به بعد، تحلیلگران غیرآمریکایی نیز حساسیت ویژهای به انتخابات آمریکا پیدا کردند و سوالات جدی برایشان به وجود آمد.
انبوه سوالهای ایجادشده در برابر دو پیروزی نسبتاً پرقدرت کاندیدای جذاب دموکراتها یعنی باراک اوباما تا حدودی فراموش شد. اما نتایج انتخابات سال2016 حتی بسیاری از آمریکاییها را به ساختار انتخاباتی الکترال کالج معترض ساخت. در سال2016 هیلاری کلینتون حدود سه میلیون رای بیشتر آورد؛ اما در کمال ناباوری با الکترال کمتر از ۲۷۰ عرصه را به دونالد ترامپ واگذار کرد.
واقعاً چگونه میشود که کلینتون رای بالاتری آورد؛ اما شکست بخورد؟ پاسخ به این سوال چگونگی پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا را آشکار میسازد. در انتخابات آمریکا هر یک از کاندیداهای اصلی انتخابات برای پیروزی باید حداقل ۲۷۰رای الکترال از مجموع ۵۳۸الکترال را بهدست آورند تا بتوانند برای چهار سال میهمان کاخسفید و نماینده ملت آمریکا شوند.
در آمریکای پنجاه ایالتی، 535الکترال وجود دارد که هر ایالت متناسب با میزان جمعیت از آن برخوردار شده است. سه الکترال هم فقط در انتخابات ریاستجمهوری به منطقه کلمبیا در مرکز ایالات متحده، واشنگتن دیسی، اختصاص داده شده که جمعاً تعداد آرا الکترال به ۵۳۸ میرسد. در میان ایالتها، برخی در اکثر ادوار انتخابات به دموکراتها و در برخی ایالتها در اکثر ادوار به جمهوریخواهان رای میدهند. حالا ما با هفت ایالتی مواجه هستیم که در انتخابات مختلف معمولاً رایشان چرخشی یا متغیر بوده است. پیروزی بزرگ در انتخابات با پیروزی در این هفت ایالت تحقق مییابد.
ایالتهای پنسیلوانیا، جورجیا، میشیگان، کارولینای شمالی، اریزونا، ویسکانسین و نوادا این هفت ایالت هستند. احتمال برد در انتخابات بدون موفقیت در این ایالتها و دستکم بخشی از این ایالتها امکانپذیر نیست. دلیل پیروزی ترامپ در سال2016 این بود که ایالتهای مهم پنسیلوانیا، ویسکانسین و میشیگان را از آنِ خود کرد و علت پیروزی بایدن بر ترامپ در سال۲۰۲۰ این بود که بایدن پنج ایالت از هفت ایالت مورد اشاره را از آنِ خود کرد.
دشواری تحلیل انتخابات 2024 هم در این است که بین ترامپ و کامالا هریس کدام کاندیدا میتواند تعداد الکترال بیشتری از این هفت ایالت را از آنِ خود کند. شگفتی پیروزی دونالد ترامپ در سال2016 در تاثیرگذاری الکترالهای این هفت ایالت بود. بهعنوان مثال، ایالت ویسکانسین با ۱۰رای الکترال اصلاً مورد توجه کمپین هیلاری کلینتون قرار نگرفت و اصلاً او چنان به خود مغرور بود که در یکسال مبارزات انتخاباتی حتی یک سفر به ویسکانسین انجام نداد؛ اما پس از شگفتی سال2016 دموکراتها دریافتهاند که چقدر ایالتهای میدان نبرد در پیروزی موثر است.
در زمان نزدیک به انتخابات پنجم نوامبر، دونالد ترامپ در نظرسنجی بنگاههای شرطبندی و حتی احتمال پیروزی در برخی ایالتهای جبهه نبرد از هریس پیش افتاده است. این درحالی است که در نظرسنجی ملی، هریس اندکی جلوتر است که بنا بهدلایلی نظرسنجی ملی نمیتواند خیلی قابلاعتنا باشد. انتخابات 2016 به تحلیلگران انتخابات آموخت که تنها توجه به نظرسنجی ملی خطاست؛ چراکه در اکثر نظرسنجیهای انتخاباتی در پیش از انتخابات 2016 کلینتون از ترامپ بالاتر نشان داده میشد، اما نتیجه متفاوتی شکل گرفت.
هیلاری کلینتون باخت چون الکترالهای سه ایالت اصلی و مهم پنسیلوانیا، میشیگان و ویسکانسین را از دست داد و بایدن برد، چراکه جدا از این سه ایالت به کمک تبلیغات خانواده سناتور مککین در جورجیا و همچنین اریزونا با رایی بسیار نزدیک پیروز شد. پنجم نوامبر در حالی انتخابات برگزار میشود که در ماه سپتامبر، خروجی سه نظرسنجی ملی و ایالتهای جبهه نبرد و موسسات معتبر شرطبندی، همه به نفع هریس بود؛ اما در اکتبر کاملاً روند متفاوت شد.
اگر سه نوع نظرسنجی بالا را بخواهیم تحلیل کنیم، میتوان گفت اگر سپتامبر انتخابات برگزار میشد، شانس پیروزی کامالا هریس بیش از اکتبر و پنجم نوامبر بود. اما تحولات پسا هفتماکتبر حتی مسلمانان عربتبار میشیگان را هم به سه دسته تقسیم کرده است: یک دسته به هریس رای میدهند، دسته کوچکتری از دونالد ترامپ حمایت کردهاند و بخشی از مسلمانان عربتبار میشیگان بهدلیل ناراحتی از وضع موجود حتی از ثبتنام برای شرکت در انتخابات دوری ورزیدهاند.
پنجم نوامبر در راه است و انتخابات مهم دیگری برگزار میشود که برای مردمان خاورمیانه بهخصوص ایران و حتی اینبار مردم اوکراین از اهمیت بسزایی برخوردار است. فارغ از اینکه نتیجه اعلانی انتخابات چه خواهد بود، باید یادآور ساخت هر که پیروز انتخابات شده باشد، دستکم سه ایالت از هفت ایالت شناور در انتخابات را برده است.