نکته و پرسشی دربارۀ بازداشت ابوالفضل قدیانی
خانوادۀ ابوالفضل قدیانی از بازداشت وی خبر دادهاند حال اینکه تا لحظۀ نگارش این یادداشت، دستگاه قضایی هنوز دربارۀ دلیل این اقدام و نوع اتهام آقای قدیانی و محل نگهداری او هیچگونه اطلاعرسانی نکرده است.
امیدوارم در زمانِ انتشار این یادداشت آقای قدیانی از بازداشت آزاد شده باشد، اما مسئله این است که فردی به سن او که در آستانۀ پا گذاشتن به 80 سالگی است، چرا باید در این وضعیت وانفسا دستگیر شود؟ خاستگاه سیاسی و اعتقادی ابوالفضل قدیانی «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» است. به عبارتی او سابقۀ «خط امامی» دارد، اما تجربۀ تلخ رویدادهای پس از انتخابات سال 88 نگاه و خط مشی او را به کلی دگرگون کرده است .
این سطح از دگرگونی مورد تأیید دوستان و همراهان دیروزش نیست و به همین جهت، آقای قدیانی که بنا به نوع بیماریاش حکم عدم تحمل کیفر گرفت و از زندان خلاص شد، پس از آزادیاش، به طور منفرد و تنها، بیانیههایی را با مضمون و ادبیات واحد صادر کرده است. روشن است که لحن و محتوای بیانیههای آقای قدیانی از منظر خط مشی اصلاحطلبانه قابل نقد است، اما معما این است که چرا نظام سیاسی، مثل سالهای اخیر صدور این بیانیههای فردی و غیرتشکیلاتی را تحمل نکرده و درست در زمانی که حملۀ اسرائیل به نیروها و امکانات و تأسیسات حزبالله لبنان، کل منطقه را با بحرانی بیسابقه روبهرو ساخته، ناگهان تحمل خود را از دست داده و به فکر بازداشت او افتاده است؟
قاعدتاً دستگاههای بازداشتکننده نمیتوانند مدعی تهدید و خطری از جانب اظهارات و بیانیههای آقای قدیانی علیه حکومت در شرایط کنونی شوند چراکه اولاً این مواضع به صورت فردی گرفته میشود. ثانیاً، در طول چند سال اخیر بارها و بارها تکرار شده و آسمان را به زمین نیاورده است. ثالثاً صحبتها و بیانیههای آقای قدیانی بیش از هر چیز دیگر، اقدامی از سر احساس درد و ناراحتی از شرایط موجود است و معطوف به حرکتی تشکیلاتی نیست.
با این حساب، بیتحملی در برابر اظهارنظر شهروندی با سوابق آقای قدیانی در این هنگامۀ عجیب و غریب، نشانۀ کدام تدبیر است و قرار است چه مشکلی از دستگاههای حاکم حل کند؟ در واقع، تنها تأثیر بازداشت ابوالفضل قدیانی همان موج تبلیغات منفی است که با لحنی طعنآمیز در شبکههای تلویزیونی خارج از کشور و رسانههای مجازی علیه نظام به راه افتاده است. نمیدانم تا چه اندازه میتوان امیدوار بود که دستگاههای تصمیمگیر، شرایط بغرنج منطقه را به درستی دریابند و با تحمل و صبر و حوصله در برابر اظهارنظرهای متنوع و حتی خارج از چارچوب شهروندان از خود ظرفیت نشان دهند. اما واضح است که از روی خشم و عصبانیت و بیتحملی دست به کاری زدن، نهفقط آرامش روانی جامعه را به خطر میاندازد بلکه سبب تشدید التهاب میشود.