نبرد دوگانه در شرق اروپا
انتخابات پارلمانی پیش روی مولداوی، صحنه رویارویی تازهای میان بروکسل و مسکو در همسایگی اتحادیه اروپا خواهد بود.

انتخابات پارلمانی پیش روی مولداوی، صحنه رویارویی تازهای میان بروکسل و مسکو در همسایگی اتحادیه اروپا خواهد بود. اگر کیشیناو بر خطمشی طرفدار اروپا باقی بماند، نشان خواهد داد که حتی یک دموکراسی کوچک هم میتواند در شرایط فشار فوقالعاده به پیش حرکت کند. انتخابات پارلمانی مولداوی در ۲۸ سپتامبر در دو سطح همزمان برگزار خواهد شد: ژئوپلیتیک و داخلی.
این کشور بیتردید در خط مقدم تقابل بزرگتر میان اتحادیه اروپا و روسیه بر سر نفوذ در منطقه قرار گرفته است. مسکو تلاشهای مستمری را برای منحرف کردن مسیر اروپایی کیشیناو به کار بسته و مولداوی را به الگویی برای نمایش برتری نامتقارن خود بر اتحادیه اروپا بدل کرده است. در کوتاهمدت، روسیه نیازی به پیروزی قاطع ندارد. راهبرد «کنترل ائتلافی» آن، با هدف ایجاد یک پارلمان پراکنده یا تضعیف ائتلاف طرفدار اروپا طراحی شده است. همین میزان کافی است تا اصلاحات متوقف شود، اداره کشور فلج گردد و مولداوی در چرخه آسیبپذیری گرفتار بماند.
مسکو تنها به ورود متحدانش به پارلمان نیاز دارد تا از طریق دسترسی به وزارتخانههای کلیدی همچون کشور، دادگستری یا اقتصاد، روند تحقق معیارهای اروپایی را کُند کرده، وابستگی به گازپروم را بازگرداند و از پیگرد نخبگان فاسد جلوگیری کند. در چنین حالتی، مولداوی همچنان دموکراتیک به نظر میرسد و کمکهای مالی اتحادیه اروپا ادامه خواهد یافت، اما ساختار دولت از درون تهی میشود. در مقابل، اتحادیه اروپا هنوز راهبرد مؤثری برای مقابله با این وضعیت ارائه نکرده است.
با این حال، خطاست اگر همه چیز را به مداخله خارجی تقلیل دهیم و عاملیت خودِ مولداویاییها را نادیده بگیریم. طنز ماجرا آن است که حزب حاکم عمل و همبستگی (PAS) به رهبری طرفداران اروپا، بیش از هر همتای منطقهای خود آموخته است که چگونه حرکات روسیه را پیشبینی و خنثی کند. اما این حزب در جلب آرای خاکستریِ طرفدار دموکراسی و پاسخگویی به نگرانیهای آنها هنوز توفیق چندانی نداشته است.
با وجود اهمیت بالای انتخابات، ۴۰ درصد از رأیدهندگان همچنان مردد هستند و این خود گویای کاستیهاست. مقابله مؤثر با روایتهای مسکو باید با سیاستها و پیامهایی همراه شود که برای رأیدهندگان مولداوی قابل لمس و باورپذیر باشد.
دیدارهای سطح بالای امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، دونالد توسک، نخستوزیر لهستان و دیگر رهبران اروپایی، نشاندهنده حمایت غرب از آینده اروپایی مولداوی است؛ اما این وظیفه احزاب واقعاً طرفدار اروپاست که ارزش افزوده این مسیر را برای رأیدهندگان خود توضیح دهند. حساب و کتاب انتخاباتی در مولداوی بیرحم است و نارضایتی عمومی یک واقعیت انکارناپذیر.
مسکو برای بهرهبرداری از این نارضایتیها سناریوی مشخصی در اختیار دارد: نیروهای نیابتی روسیه با تزریق منابع مالی غیرقانونی، پخش اطلاعات نادرست در تلگرام و تیکتاک و بسیج شبکههای مذهبی و محلی، اروپا را به عنوان تهدیدی علیه هویت و رفاه معرفی میکنند. هر جهش در قیمت گاز، هر خاموشی برق، و هر شایعه درباره دیکتههای بروکسل، به ابزاری تبلیغاتی برای ترسیم این روایت بدل میشود که مولداوی در پیوند با مسکو وضع بهتری خواهد داشت.
تاکنون، دولت مایا ساندو و حزب PAS توانستهاند به شکل چشمگیری این تهدیدات ترکیبی را مهار کنند. با این همه، این موفقیتها مشکلات واقعی بخشهایی از جامعه را از میان نبرده است. روستاییان نگران هزینهها و محصولات کشاورزیاند؛ جوانان شهری از بیکاری، فساد و درآمد پایین شکایت دارند و سالمندان به دلیل مستمری اندک در فقر زندگی میکنند. ترس از جنگ، در انتهای فهرست نگرانیهای آنها قرار دارد.
اهمیت این انتخابات بسیار بالاست. اگر PAS اکثریت را حفظ کند، مولداوی میتواند به اصلاحات دشوار برای پیوستن به اتحادیه اروپا ادامه دهد اما در صورت از دست رفتن اکثریت، ترکیب ائتلافها ممکن است به تشکیل دولتی فلج در برابر کارشکنیها یا حتی دولتی مجبور به تقسیم قدرت با نیروهای همسو با روسیه منجر شود.