| کد مطلب: ۴۳۲۰۶

متحد اصلی یابزرگترین تهدید؟مردم دنیا، ایالات متحده را چگونه می‌بینند؟

داده‌های یک پژوهش جدید نشان می‌دهد درحالی‌که شهروندان کشورهای اروپایی، روسیه را بزرگترین تهدید علیه کشورشان می‌دانند، در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، این ایالات متحده است که نزد شهروندان به عنوان اصلی‌ترین تهدید شناخته می‌شود.

متحد اصلی یابزرگترین تهدید؟مردم دنیا، ایالات متحده را چگونه می‌بینند؟

داده‌های یک پژوهش جدید نشان می‌دهد درحالی‌که شهروندان کشورهای اروپایی، روسیه را بزرگترین تهدید علیه کشورشان می‌دانند، در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، این ایالات متحده است که نزد شهروندان به عنوان اصلی‌ترین تهدید شناخته می‌شود.

بر اساس نظرسنجی جدید موسسه افکارسنجی پیو (Pew Research Center)، ایالات متحده در نگاه مردم بسیاری از کشورها جایگاهی دوگانه دارد. درحالی‌که در بسیاری از کشورها به‌عنوان مهم‌ترین متحد شناخته می‌شود، در برخی دیگر بزرگ‌ترین تهدید به شمار می‌رود. این گزارش به تحلیل دیدگاه‌های جهانی در مورد متحدان و تهدیدهای اصلی کشورها می‌پردازد و نقش چین و روسیه را نیز به عنوان تهدیدهای کلیدی بررسی می‌کند.

مرکز پیو از تاریخ ۸ ژانویه تا ۲۶ آوریل ۲۰۲۵ با ۳۱,۹۳۸ بزرگسال در ۲۵ کشور (شامل ایالات متحده) مصاحبه کرده است. این نظرسنجی به صورت باز انجام شده است؛ به این معنا که از پاسخ‌دهندگان خواسته نشده بود تا از یک فهرست ازپیش‌تعیین‌شده انتخاب کنند، بلکه آن‌ها می‌توانستند هر کشور یا موجودیتی را که به ذهنشان می‌رسید، نام ببرند. لازم به ذکر است که این نظرسنجی پیش از آغاز جنگ ایران و اسرائیل در ژوئن و حمله آمریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران انجام شده است.

نگاه دو گانه

شاید هیچ کشوری به اندازه ایالات متحده در افکار عمومی جهانی، چنین جایگاه دوگانه‌ای نداشته باشد. این کشور از یک سو به عنوان لنگرگاه امنیت و ثبات و از سوی دیگر به مثابه یک نیروی بی‌ثبات‌کننده یا یک تهدید بالقوه نگریسته می‌شود. این دوگانگی نه‌تنها بین کشورهای مختلف، بلکه گاهی در درون یک کشور نیز به وضوح قابل مشاهده است. در ۱۲ کشور از ۲۴ کشور مورد بررسی (بدون احتساب آمریکا)، نام ایالات متحده بیش از هر کشور دیگری به عنوان «مهم‌ترین متحد» به زبان آمده است. این دیدگاه در میان متحدان استراتژیک و تاریخی آمریکا بسیار قدرتمند است.

در اسرائیل، این نگاه به اوج خود می‌رسد؛ ساکنان سرزمین‌های اشغالی با قاطعیتی مثال‌زدنی، آمریکا را شریک حیاتی و اصلی خود می‌دانند. این امر با توجه به حمایت‌های دیپلماتیک و نظامی طولانی‌مدت واشنگتن از تل‌آویو، چندان دور از انتظار نیست. در شرق آسیا نیز، دو متحد کلیدی آمریکا یعنی ژاپن و کره جنوبی، با اکثریتی قاطع، ایالات متحده را مهم‌ترین حامی خود در برابر تهدیدهای منطقه‌ای می‌دانند و کمتر نامی از کشورهای دیگر به میان می‌آورند. این نشان‌دهنده تداوم اهمیت پیمان‌های امنیتی پس از جنگ جهانی دوم در مهار نفوذ چین و کره شمالی است. در حلقه کشورهای انگلیسی‌زبان، حدود نیمی از بزرگسالان در کانادا و بریتانیا، ایالات متحده را به عنوان متحد اصلی خود معرفی می‌کنند.

این رابطه، البته دوطرفه است؛ در نگاه متقابل، آمریکایی‌ها نیز بریتانیا (با ۱۸٪) و کانادا (با ۱۲٪) را به ترتیب در رتبه‌های اول و دوم متحدان خود قرار می‌دهند. اما این تصویر درخشان، تنها یک روی سکه است. در هشت کشور دیگر، ایالات متحده به عنوان «بزرگ‌ترین تهدید» برای امنیت و منافع ملی شناخته می‌شود. این نگرش به‌ویژه در همسایگان نزدیک آمریکا، یعنی کانادا و مکزیک، به شکلی تکان‌دهنده برجسته است.

اکثریت قاطع جمعیت در هر دو کشور - ۵۹٪ در کانادا و ۶۸٪ در مکزیک - آمریکا را تهدید اصلی می‌دانند. این آمار در کانادا یک دگرگونی عمیق را نشان می‌دهد؛ در سال ۲۰۱۹، تنها ۲۰٪ از کانادایی‌ها چنین دیدگاهی داشتند و این رقم اکنون تقریباً سه برابر شده است. این جهش می‌تواند ناشی از تنش‌های تجاری، اختلافات سیاسی در دوره اخیر و نگرانی از تأثیرات فرهنگی و سیاسی همسایه قدرتمند جنوبی باشد.

در آمریکای لاتین نیز این احساسات ضدآمریکایی ریشه‌دار است. در آرژانتین و برزیل، و همچنین در کشورهای دیگری چون اندونزی و آفریقای جنوبی، حدود یک‌چهارم جمعیت یا بیشتر، آمریکا را بزرگ‌ترین تهدید برای کشور خود می‌دانند. علاوه بر این، در ده کشور دیگر، از جمله بسیاری از کشورهای اروپایی، ایالات متحده به عنوان دومین تهدید رایج پس از روسیه یا چین مطرح می‌شود که نشان‌دهنده گستردگی این نگرانی در سطح جهانی است. شاید شگفت‌انگیزترین بخش یافته‌ها، نگاه دوگانه‌ای باشد که در چندین کشور به صورت همزمان وجود دارد.

در چهار کشور قاره آمریکا یعنی آرژانتین، برزیل، کانادا و مکزیک، و همچنین در کنیا، ایالات متحده همزمان رایج‌ترین پاسخ برای «متحد اصلی» و «تهدید اصلی» است. به عنوان مثال، در کانادا ۲۵٪ و در مکزیک ۲۰٪ از مردم، آمریکا را هم بزرگ‌ترین متحد و هم بزرگ‌ترین تهدید می‌دانند. این پارادوکس عمیق، بیانگر رابطه پیچیده وابستگی و در عین حال واهمه است؛ کشورهایی که از نظر اقتصادی و امنیتی به شدت به آمریکا وابسته‌اند، همزمان از قدرت و نفوذ آن احساس خطر می‌کنند.

تحول بزرگ در گذر زمان

مقایسه نتایج این نظرسنجی با پژوهش مشابهی در سال ۲۰۱۹، نشان‌دهنده یک پویایی قابل‌توجه در افکار عمومی است. همان‌طور که اشاره شد، درک تهدید از سوی آمریکا در کانادا و مکزیک به شدت افزایش یافته است. اما در مقابل، در سه کشور این نگرش به شکل معناداری کاهش یافته است. در ترکیه، سهم افرادی که آمریکا را تهدید اصلی می‌دانستند از ۴۶٪ در سال ۲۰۱۹ به ۳۰٪ در نظرسنجی اخیر کاهش یافته است. کاهش مشابهی در آرژانتین (از ۴۰٪ به ۲۴٪) و اسرائیل (از ۴٪ به ۱٪) نیز مشاهده می‌شود. این تغییرات نشان می‌دهد که دیدگاه‌ها نسبت به آمریکا ثابت نیست و به شدت تحت تأثیر عملکرد دولت‌های وقت آمریکا و تحولات روابط دوجانبه قرار دارد.

تأثیر ترامپ

این نگاه دوگانه به ایالات متحده به عنوان متحد و تهدید، به شدت تحت تأثیر شخصیت، سیاست‌ها و عملکرد رهبر آن، دونالد ترامپ، قرار دارد. بازگشت او به کاخ سفید در ژانویه ۲۰۲۵، با واکنش‌های عمدتاً منفی در سراسر جهان مواجه شده است. نظرسنجی مرکز پیو که پس از آغاز دور دوم ریاست‌جمهوری او انجام شده، نشان می‌دهد که عدم اعتماد به رهبری او در عرصه جهانی، یک پدیده فراگیر است و این بی‌اعتمادی، بر تصویر کلی ایالات متحده نیز سایه افکنده است.

از زمان روی کار آمدن مجدد او، رتبه‌بندی کلی آمریکا در ۱۵ کشور کاهش یافته که این کاهش در کشورهایی چون مکزیک، سوئد، لهستان و کانادا به ۲۰ درصد یا بیشتر می‌رسد. در ۱۹ کشور از ۲۴ کشور مورد بررسی، بیش از نیمی از جمعیت اعلام کرده‌اند که به توانایی دونالد ترامپ برای مدیریت امور جهانی «اعتماد ندارند». این عدم اعتماد عمومی، با تصویر شخصی او در ذهن مردم جهان گره خورده است.

زمانی که از ویژگی‌های شخصیتی او سؤال می‌شود، اکثریت پاسخ‌دهندگان او را فردی «متکبر» (arrogant) و «خطرناک» (dangerous) توصیف می‌کنند و شمار بسیار کمی او را «صادق» (honest) می‌دانند. با این حال، در یک تناقض قابل تأمل، اکثریت مردم در ۱۸ کشور، ترامپ را یک «رهبر قدرتمند» (strong leader) به شمار می‌آورند. این پارادوکس نشان می‌دهد که جهان، قدرت او را به رسمیت می‌شناسد، اما از نحوه به کارگیری این قدرت و نیات پشت آن، عمیقاً نگران است. این بی‌اعتمادی کلی، در ارزیابی عملکرد ترامپ در مورد مسائل مشخص بین‌المللی نیز بازتاب می‌یابد.

از میان شش موضوع کلیدی که در نظرسنجی مطرح شده، او در هیچ‌کدام نتوانسته اعتماد اکثریت را جلب کند. ترامپ ضعیف‌ترین نمره را در بخش «مقابله با تغییرات اقلیمی» دریافت می‌کند. به طور میانگین، تنها ۲۱٪ از مردم جهان به توانایی او برای مقابله با بحران اقلیمی اعتماد دارند، درحالی‌که ۷۲٪ با قاطعیت ابراز عدم اعتماد می‌کنند.

در میان شهروندان متحدان آمریکا در ناتو، بسیاری با نحوه مدیریت و سیاست‌های آمریکا در قبال جنگ روسیه و اوکراین مخالفند. در ۹ کشور از ۱۱ کشور عضو ناتو که در نظرسنجی حضور دارند، حدود ۶۰٪ یا بیشتر از جمعیت، به مدیریت این بحران توسط ترامپ اعتماد ندارند. تنها استثناهای قابل توجه، مجارستان (که ۵۴٪ به او اعتماد دارند) و یونان (که دیدگاه‌ها در آن دوپاره است) هستند.

متحدان کلیدی آمریکا در شرق آسیا نیز به شدت نگران سیاست‌های آمریکای ترامپ در قبال چین هستند. اکثریت قاطع در ژاپن و کره جنوبی (۶۰٪ یا بیشتر) و حدود سه‌چهارم استرالیایی‌ها (۷۷٪) به توانایی او برای مدیریت صحیح روابط با چین اعتماد ندارند.

به‌طور میانگین، ۶۷٪ از پاسخ‌دهندگان به مدیریت ترامپ در زمینه مشکلات اقتصادی جهانی بی‌اعتمادند. قابل توجه است که این نظرسنجی عمدتاً پیش از اعلام سیاست‌های تعرفه‌ای گسترده او در ماه آوریل انجام شده است.

یکی از بارزترین یافته‌های این پژوهش، شکاف ایدئولوژیک عمیق در نگاه به دونالد ترامپ است. او به روشنی یک شخصیت به شدت قطبی‌ساز است که حمایت خود را عمدتاً از پایگاه سیاسی راست در سراسر جهان جلب می‌کند. در اکثر کشورها، افرادی که خود را در طیف راست ایدئولوژی قرار می‌دهند و همچنین کسانی که نگاه مثبتی به احزاب راست‌گرای پوپولیست در اروپا دارند، به مراتب بیشتر از دیگران به ترامپ اعتماد می‌کنند. این شکاف در برخی موارد بسیار عمیق است. برای مثال، در اسرائیل، ۹۳٪ از افراد راست‌گرا به ترامپ اعتماد دارند، درحالی‌که این رقم در میان چپ‌گرایان تنها ۲۱٪ است.

این الگو در اروپا نیز کاملاً مشهود است. در آلمان، ۵۶٪ از کسانی که نگاه مثبتی به حزب «آلترناتیو برای آلمان» (AfD) دارند، به ترامپ اعتماد می‌کنند. این در حالی است که در میان مخالفان این حزب، تنها ۸٪ چنین اعتمادی دارند. این الگو در میان حامیان احزاب راست‌گرا در مناطق دیگر جهان نیز تکرار می‌شود؛ از حامیان ژاییر بولسونارو در برزیل و حزب لیکود بنیامین نتانیاهو در اسرائیل گرفته تا حامیان حزب «آزادی به پیش می‌رود» خاویر میلی در آرژانتین و حزب «قدرت مردم» یون سوک یول در کره جنوبی.

علاوه بر شکاف ایدئولوژیک، یک شکاف جنسیتی قابل توجه نیز در ۱۷ کشور وجود دارد؛ مردان به‌طور معناداری بیشتر از زنان به رهبری ترامپ در عرصه جهانی اعتماد دارند. در مجموع، دونالد ترامپ چهره‌ای است که جهان را به دو اردوگاه موافق و مخالف تقسیم می‌کند و اعتماد به او، بیش از آنکه برآمده از یک اجماع عمومی باشد، محصول حمایت گروه‌های خاص ایدئولوژیک و سیاسی است.

برای درک بهتر جایگاه فعلی ترامپ، مقایسه او با رئیس‌جمهور پیشین، جو بایدن، و همچنین با عملکرد خودش در دور اول ریاست‌جمهوری، راهگشاست. در مقایسه با ارزیابی‌های جو بایدن در سال ۲۰۲۴، امتیازات ترامپ در ۱۳ کشور پایین‌تر، در ۶ کشور بالاتر و در ۵ کشور بدون تفاوت معنادار است. این نشان می‌دهد که به‌طور کلی، جهان بایدن را به ترامپ ترجیح می‌داده است. یک روند جالب در چهار کشور کلیدی اروپا (فرانسه، آلمان، اسپانیا و بریتانیا) مشاهده می‌شود. اگرچه مردم این کشورها امروز به ترامپ کمتر از بایدن در سال گذشته اعتماد دارند، اما میزان اعتمادشان به او نسبت به دور اول ریاست‌جمهوری‌اش (۲۰۱۷-۲۰۲۱) اندکی افزایش یافته است. این می‌تواند نشانگر آن باشد که یا برخی سیاست‌های او پذیرفته‌تر شده، یا جهان به نوعی به سبک رهبری او «عادت» کرده است.

اروپا متحد علیه روسیه

اگر در قاره آمریکا نگاه‌ها به ایالات متحده معطوف است، در اروپا تقریباً یک اجماع عمومی بر سر تهدید اصلی وجود دارد: روسیه. 

تهاجم به اوکراین و سیاست‌های تهاجمی مسکو، نگرانی‌های امنیتی دوران جنگ سرد را در این قاره دوباره زنده کرده است. در ۸ کشور از ۱۰ کشور اروپایی مورد بررسی، روسیه به عنوان اصلی‌ترین تهدید شناخته می‌شود. در کشورهایی چون آلمان، هلند، لهستان و سوئد، اکثریت جمعیت (حدود نیمی از بزرگسالان یا بیشتر) روسیه را بزرگ‌ترین خطر برای کشور خود قلمداد می‌کنند. این نگرانی در کشورهایی که از نظر جغرافیایی به روسیه نزدیک‌ترند یا در حافظه جمعی آن‌ها خاطرات تلخی از سلطه شوروی ثبت شده، به مراتب شدیدتر است.

با این حال، این اجماع مطلق نیست و شکاف‌های سیاسی داخلی در نحوه نگرش به روسیه تأثیرگذار است. حامیان احزاب راست‌گرای پوپولیست در برخی کشورهای اروپایی، به مراتب کمتر از سایر شهروندان، روسیه را یک تهدید می‌دانند.

به عنوان نمونه، در مجارستان، تنها ۱۱٪ از حامیان حزب حاکم «فیدس» روسیه را تهدید می‌دانند، درحالی‌که این رقم در میان سایر مردم ۵۲٪ است. در آلمان، این شکاف بین حامیان حزب «آلترناتیو برای آلمان» (۳۱٪) و غیرحامیان (۶۷٪) نیز کاملاً مشهود است. الگوهای مشابهی در هلند (حامیان حزب برای آزادی) و ایتالیا (حامیان حزب لیگ) نیز دیده می‌شود. نکته جالب آن است که با وجود این نگرش، تقریباً هیچ‌یک از حامیان این احزاب، روسیه را یک «متحد» نمی‌دانند. یونان یک استثنای بزرگ در اروپاست؛ تنها ۳٪ از یونانی‌ها روسیه را تهدید می‌دانند و در عوض، اکثریت قاطع (۷۴٪) همسایه خود، ترکیه را تهدید اصلی معرفی می‌کنند.

این امر ریشه در تنش‌های تاریخی و بلندمدت دو کشور دارد. در مجارستان و لهستان، که هم‌مرز با اوکراین هستند، پس از روسیه، نام اوکراین به عنوان دومین تهدید مطرح می‌شود. این دیدگاه به‌ویژه در میان حامیان حزب فیدس در مجارستان قوی است؛ آن‌ها چهار برابر بیشتر از آنکه روسیه را تهدید بدانند، اوکراین را تهدید می‌شمارند (۴۵٪ در مقابل ۱۱٪).

نگرانی آسیایی‌ها

در منطقه آسیا-اقیانوسیه و ایالات متحده، این چین است که به عنوان چالش و تهدید اصلی شناخته می‌شود. قدرت‌گیری سریع اقتصادی و نظامی پکن، محاسبات استراتژیک را در دو سوی اقیانوس آرام تغییر داده است.

حدود نیمی از بزرگسالان در استرالیا و ژاپن، چین را بزرگ‌ترین تهدید برای کشور خود می‌دانند. در آمریکا نیز چین با ۴۲٪ آرا، در صدر فهرست تهدیدها قرار گرفته است. این نگرانی‌ها در هند (پس از پاکستان) و کره جنوبی (پس از کره شمالی) نیز به عنوان دومین تهدید بزرگ مطرح است و نشان‌دهنده یک اضطراب منطقه‌ای گسترده در مورد نیات پکن است. در ایالات متحده، نگاه به چین به شدت تحت تأثیر خطوط حزبی است. جمهوری‌خواهان با قاطعیت (۵۸٪)، چین را تهدید اصلی می‌دانند. در مقابل، در میان دموکرات‌ها، روسیه (۳۹٪) تهدید بزرگ‌تری نسبت به چین (۲۸٪) محسوب می‌شود.

این نگاه در میان دموکرات‌ها یک تغییر قابل توجه نسبت به سال ۲۰۲۳ را نشان می‌دهد، زمانی که چین در میان طرفداران هر دو حزب به عنوان تهدید اصلی شناخته می‌شد. به نظر می‌رسد جنگ اوکراین، تمرکز دموکرات‌ها را از پکن به مسکو منتقل کرده، درحالی‌که تمرکز جمهوری‌خواهان بر رقابت استراتژیک با چین ثابت مانده است. نگاه به چین نیز مانند نگاه به آمریکا، در طول زمان ثابت نبوده است. از سال ۲۰۱۹، سهم مردمی که در هند، چین را بزرگ‌ترین تهدید می‌دانند، ۱۶ درصد افزایش یافته است. اما در کانادا، این روند معکوس بوده و نگاه به چین به عنوان تهدید اصلی، ۱۵ درصد کاهش یافته و جای خود را به ایالات متحده داده است.

خاورمیانه تحت تأثیر تنش‌ها

این نظرسنجی همچنین به خوبی نشان می‌دهد که چگونه مناقشات منطقه‌ای می‌توانند درک عمومی از تهدید را کاملاً تحت‌الشعاع قرار دهند.

اسرائیل یک نمونه منحصربه‌فرد است. در سرزمین‌های اشغالی، تقریباً هیچ‌کس آمریکا، روسیه یا چین را تهدید نمی‌داند. در عوض، تمرکز کامل بر روی تهدیدهای منطقه‌ای است؛ ۵۲٪ ایران را بزرگ‌ترین تهدید و ۱۷٪ حماس را تهدید اصلی می‌دانند. این یافته‌ها که در زمان آتش‌بس موقت میان اسرائیل و حماس جمع‌آوری شده، عمق نگرانی امنیتی اسرائیل از محور مقاومت را نشان می‌دهد.

در ترکیه، یک دگرگونی دراماتیک رخ داده است. درحالی‌که در سال ۲۰۱۹، آمریکا تهدید اصلی بود، اکنون ۴۳٪ از مردم ترکیه، اسرائیل را بزرگ‌ترین تهدید می‌دانند؛ افزایشی چشمگیر نسبت به آمار ۱۰٪ در سال ۲۰۱۹. این تغییر شدید، بازتابی از تنش‌های دیپلماتیک اخیر و تأثیر جنگ غزه بر افکار عمومی این کشور مسلمان است. این آمار احتمالاً پس از پایان نظرسنجی و حمله نظامی اسرائیل و ایالات متحده به ایران تغییر زیادی کرده و نگرانی‌ها از اسرائیل و تهدید ناشی از این رژیم افزایش یافته است.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
پربازدیدترین
آخرین اخبار