| کد مطلب: ۳۵۶۱۲

چالش توافق در خاورمیانه/واشنگتن در حال مذاکره با چهار قدرت منطقه‌‏ای است که هر چهار قدرت منافع متضادی با هم دارند

ایالات متحده در حال ایجاد و توسعه یک ترتیب امنیتی جدید برای خاورمیانه است. برای این منظور، دولت ترامپ در حال پیگیری توافق‌های جداگانه با چهار قدرت کلیدی منطقه‌ای نظیر اسرائیل، ترکیه، عربستان سعودی و ایران است.

چالش توافق در خاورمیانه/واشنگتن در حال مذاکره با چهار قدرت منطقه‌‏ای است که هر چهار قدرت منافع متضادی با هم دارند

ایالات متحده در حال ایجاد و توسعه یک ترتیب امنیتی جدید برای خاورمیانه است. برای این منظور، دولت ترامپ در حال پیگیری توافق‌های جداگانه با چهار قدرت کلیدی منطقه‌ای نظیر اسرائیل، ترکیه، عربستان سعودی و ایران است. مشکل این است که معامله با هر کدام، منافع دیگری را در خطر قرار می‌دهد و بنابراین همین مسئله در پیش گرفتن یک استراتژی جامع و منسجم منطقه‌‌ای را برای دولت ترامپ تقریباً غیرممکن می‌کند. 

دونالد ترامپ پس از دیدار با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل در 8 آوریل، برنامه‌های خود را برای مذاکره مستقیم با ایران در 12 آوریل در عمان اعلام کرد. یک روز بعد، سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران تایید کرد که گفت‌وگوها - البته در ابتدا از طریق میانجی‌های عمانی - بین او و استیو ویتکاف، فرستاده ویژه ترامپ آغاز خواهد شد. ترامپ در همان کنفرانس مطبوعاتی با نتانیاهو به روابط نزدیک خود با رجب‌طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه اشاره کرد و به نخست وزیر اسرائیل گفت: «هر مشکلی که با ترکیه دارید، فکر می‌کنم می‌توانم حل کنم... تا زمانی که منطقی باشید، باید منطقی باشید.»

درست زمانی که تلاش‌های کاخ سفید برای مذاکره برای پایان دادن به جنگ روسیه و اوکراین در جریان است و ترامپ امید پیشرفت در این زمینه را دارد، کاخ سفید با چالش بسیار پیچیده‌تری در خاورمیانه مواجه است. مشکل اصلی این است که منطقه دارای ذینفعان بسیار زیادی است که هر کدام خواسته‌های متفاوتی دارند. این امر واشنگتن را وادار می‌کند تا با هر کشور به‌طور جداگانه گفت‌وگو کند و نتیجه این گفت‌وگوها ممکن است عواقب ناخواسته‌ای برای سه کشور دیگر به همراه داشته باشد.

اسرائیل

دو نگرانی اصلی برای اسرائیل، ایجاد ثبات در نوار غزه و تامین امنیت جناح شمالی‌‌اش، به‌ویژه سوریه است. در مورد غزه، ایالات متحده و اسرائیل توافق دارند که حماس نباید کنترل خود را در هیچ سناریویی پس از مناقشه حفظ کند، اما هنوز روشن نیست که کدام ساختار حکومتی باید جایگزین حماس شود. ایالات متحده عربستان سعودی را تحت فشار قرار داده است تا با هماهنگی اسرائیل، رهبری پرونده فلسطین را به عهده بگیرد.

تلاش‌های قبلی برای عادی‌سازی روابط اسرائیل و عربستان با حمله حماس در 7 اکتبر سال 2023 از مسیر خارج شد، اما تعامل همچنان به نفع اسرائیل است. با این حال، اسرائیل می‌داند که عربستان سعودی تنها به طور غیرمستقیم از طریق مصر و اردن با غزه برخورد خواهد کرد. اسرائیل همچنین به ظرفیت و اراده سیاسی سعودی‌ها برای مدیریت غزه شک دارد. آنچه اوضاع را پیچیده‌تر می‌کند این است که تشکیلات خودگردان فلسطینی که در سطح بین‌المللی به رسمیت شناخته شده است در ورطه ورشکستگی قرار گرفته و این خطر را افزایش می‌دهد که عدم اطمینان در مورد آینده غزه ممکن  است کرانه باختری را که از قبل هم بی‌ثبات بود، بیشتر بی‌ثبات کند. 

در این میان اسرائیل نیز مجبور است امنیت جبهه شمالی خود را تامین کند. پس از دهه‌ها تلاش، اسرائیل سرانجام رهبری حزب‌الله و توانایی‌های تهاجمی آن را تضعیف کرده، شبکه نیابتی ایران را در شام فلج کرد و به فروپاشی رژیم اسد در سوریه کمک کرد. لبنان اکنون انعطاف‌پذیرتر است، اما یک تهدید جدید در حال ظهور است و آن چیزی نیست جز روی کار آمدن یک رژیم تحت سلطه اسلام‌گرایان سنی در سوریه، با حمایت ترکیه.

ترکیه

درگیری ایران و اسرائیل و سقوط اسد فرصتی تاریخی برای ترکیه ایجاد کرده است. آنکارا که ذیل محدودیت‌های ایجادشده توسط تهران نیست، به سرعت در حال حرکت برای تحکیم نفوذ خود در سوریه و در نهایت، کل حاشیه شمالی خاورمیانه است. در طی چند هفته، ترکیه دولت موقت در دمشق را تحت فشار قرار داد تا توافقی برای تقسیم قدرت با کردهای سوریه امضا کند که ترکیه مدت‌ها با آنها دشمنی داشت.

آنکارا همچنین پیشرفت سریعی در جهت خنثی کردن جدایی‌طلبی کردها در داخل مرزهای خود داشته است که یکی دیگر از تهدیدهای مهم برای استراتژی جنوب آن است. حالا شورشیان کُرد در ترکیه متقاعد شده‌اند روند خلع سلاح و بحث در مورد شرایط صلح را آغاز کنند.

ترکیه اکنون به دنبال جلب حمایت بلندمدت ایالات متحده برای ایجاد ثبات در سوریه و بازسازی مجدد ارتش این کشور است. این روندی دست‌وپاگیر است که احتمالاً چندین دهه طول خواهد کشید. ترکیه همچنین می‌خواهد مانع تلاش‌های ایران برای تضعیف برنامه‌های آنکارا شود. به‌ویژه در شرایطی که عراق به عنوان همسایه ترکیه احتمالاً تحت نفوذ قوی ایران باقی می‌ماند.

ترامپ اشاره کرده است که واشنگتن آنکارا را به عنوان یک متحد مهم در مدیریت سوریه و کنترل ایران به حساب می‌آورد. با این حال، نگرانی‌های ترکیه فراتر از ایران است. منطقه حائل اسرائیل در جنوب سوریه و ادامه عملیات نظامی اسرائیلی‌ها در این کشور مشکل بزرگی برای ترک‌ها است. هیچ‌یک از طرفین خواهان درگیری نیستند، اما منافع دو طرف با هم در تضاد است. با توجه به وخامت روابط ترکیه و اسرائیل در 15 سال گذشته، آنکارا درخواست میانجیگری آمریکا را کرده است که احتمالاً باعث پیشنهاد ترامپ به نتانیاهو برای مذاکره با ترکیه شده است.

عربستان سعودی

نفوذ فزاینده ترکیه در سوریه، عربستان سعودی را نیز نگران کرده است. از نظر ریاض، چشم‌انداز اسلام‌گرایی سنی مورد حمایت ترکیه که جایگزین اسلام‌گرایی شیعه مورد حمایت ایران می‌شود، چندان تفاوتی با هم ندارند.  اگرچه عربستان سعودی مانند اسرائیل دسترسی نظامی به ترکیه ندارد اما دارای اهرم مالی قابل توجهی علیه ترکیه است. به‌ویژه با توجه به مشکلات اقتصادی ترکیه. آنکارا همچنین توجه دارد که واشنگتن چگونه وجهه دیپلماتیک ریاض را ارتقا داده، به‌ویژه با برگزاری مذاکرات آمریکا و روسیه در خاک عربستان.

دولت ترامپ، عربستان سعودی را رهبر واقعی جهان عرب می‌داند و می‌خواهد عربستان ثبات منطقه‌ای به‌ویژه در مورد فلسطین را رهبری کند. اما ریاض به لحاظ تاریخی از دخالت عمیق در این عرصه اجتناب کرده است. تغییر مسیر، عربستان سعودی را وارد فضایی می‌کند که با آن آشنا نیست و در چنین فضایی از عربستان خواسته می‌شود که با اسرائیل برای مدیریت مناقشه فلسطین هماهنگی داشته باشد. آن‌هم بدون در نظر گرفتن اقدام گسترده و معنادار برای بازسازی غزه. 

برای اینکه واشنگتن دخالت مستقیم خود را در امنیت منطقه کاهش دهد، باید به طور همزمان بین عربستان سعودی و ترکیه و بین عربستان سعودی و اسرائیل تعادل برقرار کند. با این حال، چالش اصلی، افزایش‌دادن ظرفیت و توانایی عربستان سعودی برای رهبری خواهد بود. مدت زیادی طول می‌کشد تا ریاض بتواند رهبری امور جهان عرب و خاورمیانه بزرگ را به عهده بگیرد.

ایران

در میان این شبکه پیچیده مذاکرات، دولت ترامپ همچنین امیدوار است به توافقی دست یابد که راه ایران را به سمت دستیابی به سلاح هسته‌ای مسدود کند. این موضوع فراتر از غنی‌سازی است و شامل برنامه موشک‌های بالستیک ایران و شبکه نیروهای مورد حمایت ایران در منطقه نیز می‌شود. به‌رغم شکست‌های اخیر، تهران همچنان از طریق حوثی‌ها نفوذ زیادی در عراق و یمن دارد. حملات هوایی ایالات‌متحده برای خنثی‌کردن تهدید حوثی‌ها علیه کشتیرانی دریایی از طریق شریان راهبردی دریای سرخ همچنان در جریان است و بنابراین وضعیت این گروه یمنی به صورت اتوماتیک به یکی از اجزای اصلی مذاکرات ایران و آمریکا تبدیل می‌شود. 

ایران در دو سال گذشته آسیب‌های زیادی متحمل شده است. در داخل نیز وضعیت اقتصادی و سیاسی ایران چندان مناسب نیست. ضمن اینکه این کشور در آینده‌ای نزدیک با یک روند گذار قدرت در رأس مواجه خواهد بود.  کاهش تحریم‌ها می‌تواند فرصتی برای تنفس اقتصادی به ایران بدهد و نارضایتی‌های عمومی را اندکی کاهش دهد. اما مشکل اینجاست که هر‌گونه سازش با واشنگتن خطر بروز شکاف‌های عمیق‌تر در نخبگان حاکم ایران،‌ انشعاب در میان افسران نظامی، روحانیون و سیاستمداران را در پی خواهد داشت.

در این خصوص خطرات برای ایالات متحده حتی بیشتر است. هرگونه توافقی که نظام ایران را تثبیت کند ممکن است شتاب منطقه‌ای این کشور را نیز احیا کند و این سناریویی است که برای اسرائیل، ترکیه و عربستان سعودی قابل قبول نیست. هر سه، از ایران احیاشده هراس دارند و نسبت به هر توافقی که نتواند اهداف بلندمدت ایران را مهار کند، محتاط هستند.

آزمون واقعی برای واشنگتن این است که آیا می‌تواند توافقی را تضمین کند که نه‌تنها برنامه هسته‌ای ایران را محدود کند، بلکه رفتار ایران را نیز در سراسر منطقه تعدیل کند. بنابراین در خصوص ایران بعید است توافقی صورت بگیرد؛ مگر اینکه ایالات متحده بپذیرد که قرار است یک یا چند شریک منطقه‌ای خود را از دست بدهد.  در نهایت، هر یک از چهار قدرت – اسرائیل، ترکیه، عربستان سعودی و ایران – به دنبال حوزه نفوذ هستند. این اهداف استراتژیک ذاتاً در تضاد هستند و هر بالانسی بین این چهار قدرت، در بهترین حالت بالانسی شکننده خواهد بود.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
پربازدیدترین
آخرین اخبار