دو راهی فناوری و اخلاق/ روایتی از سخنان ایلان ماسک درباره نقش فناوری در نبردهای آینده
در عصری که به نظر میرسد فناوریهای جدید با سرعت نور در حال پیشرفت هستند، سوالی که این روزها در تمام حوزههای سیاست، آموزش و صنعت مطرح میشود این است که فناوری چگونه زندگی بشر را در دهههای آینده متحول خواهد کرد؟ اهمیت پاسخ به این سوال، بهطور خاص، درحوزه فناوریهای نظامی بسیار مهمتر مینماید؛ از هواپیماهای بدون سرنشین گرفته تا هوش مصنوعی تا ارتباطات ماهوارهای، همه و همه در کنار هم، در میدان جنگ دیجیتال و هوشمند، مورد استفاده قرار میگیرند.

در عصری که به نظر میرسد فناوریهای جدید با سرعت نور در حال پیشرفت هستند، سوالی که این روزها در تمام حوزههای سیاست، آموزش و صنعت مطرح میشود این است که فناوری چگونه زندگی بشر را در دهههای آینده متحول خواهد کرد؟ اهمیت پاسخ به این سوال، بهطور خاص، درحوزه فناوریهای نظامی بسیار مهمتر مینماید؛ از هواپیماهای بدون سرنشین گرفته تا هوش مصنوعی تا ارتباطات ماهوارهای، همه و همه در کنار هم، در میدان جنگ دیجیتال و هوشمند، مورد استفاده قرار میگیرند.
اخیراً ایلان ماسک، در یک نشست بسیار مهم در آکادمی نظامی وستپوینت آمریکا شرکت کرد. ماسک مدیریت شرکتهایی مانند SpaceX، Tesla، Neuralink، The Boring Company و xAI- را برعهده دارد. ماسک در این نشست چشماندازی به آیندهای که ممکن است در پیش باشد، ارائه کرده است. ماسک به عنوان بخشی از گردهمایی سالانه دانشگاهی و هماندیشی آکادمی وستپوینت، با عنوان «انسان و ماشین: رهبری در میادین نبرد در حال ظهور»، دیدگاههای صریحی در مورد تلاقی فناوری، امنیت ملی و رهبری ارائه کرد. طرف گفتوگوی ماسک، سرتیپ شین ریوز، عضو هیئت علمی آکادکی وستپوینت بود. قبل از اینکه به سخنان ماسک بپردازیم، بد نیست درباره آکادمی وستپوینت و جایگاهش در تاریخ نظامی آمریکا بپردازیم.
آکادمی وست پوینت چیست؟
وست پوینت جایگاهی افسانهای در تاریخچه نظامی آمریکا دارد. برای بیشتر از دو قرن، این آکادمی در توسعه و آموزش ارتش آمریکا نقشی بسیار اساسی داشته است. «وظیفه، افتخار، کشور» شعار این آکادمی است که از آن بهعنوان اصول اسیاسی برای رهبران آینده آمریکا یاد میشود. البته این آکادمی به شدت در سنتها ریشه دوانده است اما به صورت موازی در حوزه پیشرفتهای فنی و آکادمیک نیز فعال بوده است. این آکادمی از پیشگامان اولیه در مهندسی نظامی، تحقیقات مدرن در حوزه هوش مصنوعی و فناوری روباتیک و جنگ سایبری بوده است.
در طول بحث، سرتیپ ریوز از ماسک دعوت کرد تا به گشودن بحث ذیل موضوع «انسان و ماشین: رهبری در میادین نبرد در حال ظهور»، کمک کند. موضوع به این میپردازد که چگونه فضاهای نبرد در آینده هم انسانها و هم ماشینهای پیشرفتهتر را در کنار هم به کار میگیرد. رهبران جهان باید اطمینان حاصل کنند که تصمیمات انسانی حتی با شتاب گرفتن استفاده فناوری، همچنان نقش خود را ایفا میکنند. پیشینه ماسک - به عنوان مدیرعامل یا یکی از بنیانگذاران شرکتهای پیشرو در عرصه فناوری، باعث شد که بحث مهمی در این نشست شکل بگیرد.
میدان نبردی که به سرعت در حال تغییر است
نخستین پیشبینی ماسک در خصوص میادین نبرد در آینده را میتوان در یک کلمه خلاصه کرد: استفاده بسیار زیاد از هواپیماهای بدون سرنشین. در سرتاسر جهان، هواپیماهای بدون سرنشین به نمادهایی از جنگ مدرن تبدیل شدهاند و به نظامیان و حتی بازیگران غیردولتی اجازه میدهند اطلاعات جمعآوری کنند، حملات دقیق انجام دهند و با خطر کمتری برای جان انسانها عملیاتها را پیش ببرند. مقرونبهصرفه بودن نسبی، سادگی ساخت و تولید و ظرفیت عملیات مستقل، قدرتی به پهپادها میدهد که ابزاری یارای مقابله آنها را ندارد.
فواید تکثیر و تأثیر پهپاد
اوکراین و روسیه
یکی از درگیریهای معاصر که ماسک به آن اشاره کرد، جنگ در اوکراین است. نزدیک به دو سال است که نیروهای اوکراینی و روسیه هزاران پهپاد بزرگ و کوچک را برای انجام عملیات شناسایی و انجام حملات دقیق به کار گرفتهاند. گزارشها نشان میدهد که تولید پهپاد در کشور اوکراین ممکن است تا سال 2025 به یک میلیون هواپیمای بدون سرنشین افزایش یابد. این استفاده گسترده از هواپیماهای بدون سرنشین نشاندهنده نقطه عطفی در امور نظامی جهانی است.
جنگافزارهایی کمهزینه و با تأثیر زیاد
بهطور سنتی، ساخت جنگندههای سرنشیندار پیشرفته مانند جتهای جنگنده یا تانکها به هزینههای مالی زیاد و سالها تحقیق، آزمایش و آموزش نیاز دارد. پهپادها، بهویژه پهپادهای کوچکتر، میتوانند نسبتاً سریع و ارزان تولید شوند. در بسیاری از مناطق درگیری، نظامیان با موفقیت پهپادهای سادهتری را به خدمت گرفتهاند که هزینه آنها به جای دهها میلیون دلار، با هزاران یا دهها هزار دلار برابری میکند.
تاکتیکهای حمله دستهجمعی
حمله دستهجمعی با حمله ازدحامی- مفهومی که در آن تعداد زیادی پهپاد کوچک، مستقل یا نیمه خودمختار برای غلبه بر دفاع دشمن با هم هماهنگ میشوند - ممکن است در آینده به یک امر عادی در جنگها تبدیل شود. ماسک خاطرنشان میکند که اگر یک دشمن چهار برابر بیشتر پهپاد داشته باشد ممکن است پیروز جنگ شود.
آیا به پایان جنگندههای سرنشیندار رسیدهایم؟
یکی از اظهارات مهم ماسک این بود که «عصر هواپیماهای جنگنده با خلبان انسان رو به پایان است.» از آنجایی که یک خلبان انسانی یک نیروی آموزشیافته و یک منبع ارزشمند و غیرقابل جایگزین است، ارتش بهطور فزایندهای تمایلی به قراردادن انسانها در کابین خلبان در خط مقدم نخواهد داشت. بهخصوص اگر قرار باشد با انبوهی از پهپادهای مجهز روبهرو شود. یک پهپاد خودران یا کنترل از راه دور هیچ ترسی ندارد، خسته نمیشود و میتواند در سطوح عملکردی کار کند که به دلیل نیروهای گرانش یا شرایط محیطی برای خلبان انسان کشندهاست.
این دیدگاه در تضاد با مفاهیمی است که در افکار عمومی جاافتاده است؛ برای مثال اگر فیلم Top Gun: Maverick، را ببینید، متوجه خواهید شد که همه تلاش سازنده فیلم این است که القا کند خلبانهای قهرمان در ارتش آمریکا خدمت میکنند که میتوانند با استفاده از مهارت و جسارت زیادشان بر فناوریهای پیشرفته دشمن غلبه کنند. اما ماسک معتقد است که با تکامل فناوری، عملی بودن اعتماد به ماشینها برای انجام چنین ماموریتهایی، بهویژه در نبردهای هوایی که در آنها انجام واکنشهایی در کسری از ثانیه اهمیت دارد، بیشتر از گذشته خواهد بود. در واقع، از نظر ماسک، ارتشهای جهان به زودی بر سر یک دوراهی قرار میگیرند؛ آیا باید نظارت و رعایت اخلاق را در نظر بگیرند و یا اینکه میزان استقلال و بهرهوری را از استفاده از ماشینهای جنگی انتخاب کنند. البته این چالشی است که امروزه ارتشهای سراسر جهان با آن دستوپنجه نرم میکنند.
هوش مصنوعی: افقی به روی آینده
اگرچه فناوری هواپیماهای بدون سرنشین بسیار حیاتی است اما از نظر ایلان ماسک، هوش مصنوعی نیروی غالبی است که نهتنها آینده جنگها، بلکه بهطور کلی تمدن بشری را تغییر شکل خواهد داد. با جهشهای خارقالعاده در مدلهای زبانی بزرگ، یادگیری ماشین و صنعت روباتیک، هوش مصنوعی میتواند وظایفی را که زمانی منحصراً برعهده انسانها بود، انجام دهد اما ماسک مسائلی را نیز در مورد خطرات موجودیتی، همسویی و پیامدهای استراتژیک هوش مصنوعی مطرح کرد.
همسویی هوش مصنوعی و خطر موجودیتی
همترازی و همسویی هوش مصنوعی - حصول اطمینان از اینکه اهداف و ارزشهای هوش مصنوعی با انسانیت مطابقت دارد - یکی از پیچیدهترین مشکلات فلسفی و فنی در تحقیقات هوش مصنوعی به شمار میرود. نگرانی ماسک در مورد سناریوهای مربوط به ظهور هوش مصنوعی «ترمیناتور» اینگونه مطرح شده است:«از آنجایی که سیستمهای مبتنی بر هوش مصنوعی استقلال و توانایی تکثیر یا بهبود خود را به دست میآورند، این خطر وجود دارد که برخلاف منافع انسانی عمل کنند.»
در حوزه نظامی، این مسائل حادتر میشود. سیستمهای تسلیحاتی خودمختار و مستقل - که گاهی اوقات به آنها «رباتهای قاتل» میگویند - دیگر صرفاً موضوعاتی علمی تخیلی نیستند. از تفنگهای تکتیرانداز که خودشان هدف میگیرند تا پهپادهای مبتنی بر هوش مصنوعی، باید گفت که فناوری از بسیاری از چارچوبهای قانونی و معاهداتی که زمانی بر درگیریهای مسلحانه حاکم بود، پیشی گرفته است. ماسک میگوید: «ما هوش مصنوعی میخواهیم تا بشریت را تقویت کند؛ نوعی هوش مصنوعی که تا حد ممکن حقیقتجو و کنجکاو باشد». به نظر میرسد که فلسفه ماسک این است که هوش مصنوعی که مشغول کاوش در حقایق است و به دنبال درک جهان است، کمتر به سمت اهداف بدخواهانه یا مخرب تمایل خواهد داشت.
ادغام انسان و ماشین از طریق Neuralink
یکی از پروژههای ماسک با عنوان Neuralink، با هدف ایجاد یک رابطه یکپارچهتر بین مغز انسان و رایانه در حال انجام است. فناوری امروزی پهنای باند ورودی و خروجی ما را به شدت محدود میکند: ما با رایانهها بیشتر از طریق صفحهکلید، ماوس یا ابزارهای چندرسانهای نسبتاً کُند ارتباط برقرار میکنیم. پروژه Neuralink به دنبال دنیایی است که در آن ارتباط مستقیم مغز به کامپیوتر میتواند سرعت انتقال ایدهها، تجزیه و تحلیل دادهها و تصمیمگیری را به شدت تسریع کند. اینکه آیا ابتکار نورالینک در مقیاس گسترده قابل انجام است یا خیر، نشاندهنده روند بزرگی در نوآوری دفاعی است و آن هم چیزی نیست جز تمایل به دخیل نگهداشتن انسانها در یک سطح بسیار کارآمدتر از تعامل با هوش مصنوعی. اگر میدان نبرد در آینده توسط پهپادهای خودمختار یا نیمه خودمختار کنترل شود، این سوال مهم این است که یک فرمانده انسانی چقدر سریع و مؤثر میتواند اقدامات پهپادها را هدایت یا اصلاح کند. رابطهای عصبی، در صورت موفقیت، ممکن است در نهایت سرعت و وفاداری مورد نیاز برای پشت سر گذاشتن هوشمصنوعی مورد استفاده دشمنان را فراهم کنند.
میدان نبرد در فضا
از لحاظ تاریخی، کنترل فضای بالاتر همیشه مزیت تاکتیکی به همراه داشته است. در عصر مدرن، فضا، نقطه برتری برای ارتباطات، شناسایی و حتی درگیری مستقیم است. شرکت ماسک با عنوان SpaceX، فناوری موشکی را متحول کرده و هزینه دسترسی به مدار زمین را با موشکهای قابل استفاده مجدد مانند فالکون 9 به طور چشمگیری کاهش داده است. اما گفتوگو در آکادمی وستپوینت بهطور خاص بر استارلینک متمرکز بود. استارلینک شبکهای ماهوارهای است که پوشش پهنای باند اینترنت را در سطح جهانی ارائه میکند.
ماسک تاکید کرد که استارلینک برای نیروهای اوکراینی در درگیری با روسیه بسیار مهم بوده است. ارتباطات سنتی را میتوان به راحتی با بمباران دکلها و یا مختل کردن زیرساختهای فیبر نوری قطع کرد. با این حال، به لطف فرکانس پیشرفته، پیوندهای بینماهوارهای مبتنی بر لیزر و معماری شبکهای گسترده، گرفتار کردن ماهوارههای Starlink در مدار پایین زمین دشوارتر است. در محیطی که ارتباطات زمینی از بین رفته است، استارلینک به صورت آنلاین باقی میماند و واحدهای خط مقدم را قادر میسازد تا به طور مؤثر هماهنگ شوند و عمل کنند. علاوه بر این، سرویسهای موقعیتسنجی، ناوبری و زمانبندی مبتنی بر فضا (PNT) مانند GPS برای ارتشهای مدرن ضروری است. با این حال سیگنالهای ضعیف جیپیاس به راحتی میتوانند مسدود شوند. یک سیستم «نسل بعدی» مشابه Starlink در برابر پارازیت و سیگنالهای جعلی نیز مقاوم است و میتواند در جنگ در مقیاس بزرگ نقش اساسی داشته باشد. بهخصوص در جایی که در کل صحنههای درگیری کانالهای ارتباطی معمولی غیرقابل اجرا هستند.
سلاحهای تهاجمی و دفاعی در مدار
درحالیکه سیاست رسمی ایالاتمتحده بهطور کامل تسلیحاتی کردن فضا را تایید نمیکند، اما واقعیت این است که قدرتهای بزرگ - از جمله ایالات متحده، روسیه و چین – استراتژیهایی را برای از کار انداختن یا انهدام ماهوارههای دشمن در نظر گرفتهاند. همچنین بحث نظری در مورد «میلههای خدا» وجود دارد. اینها میلههای تنگستنی هستند که از مدار پرتاب میشوند و با ورود مجدد به مدار، انرژی جنبشی عظیمی به دست میآورند و یا لیزرهای فضایی که میتوانند به اهداف زمینی یا هوایی حمله کنند. ماسک خاطرنشان کرد که Starlink در حال حاضر از لیزر - اما لیزرهای کممصرف - برای ارتباطات بینماهوارهای استفاده میکند. اگرچه اینها سلاح نیستند، اما این فناوری یادآور مفاهیم آیندهنگرانه است که ممکن است در مسیرهایی که برای ارتشها وسوسهانگیز است، تکامل یابد. انگیزه چنین تحولاتی، مزیت استراتژیک است که با کنترل فضا به دست میآید.
رهبری، نوآوری و تاریخ نظامی
در میان بحثهای پهپاد، هوش مصنوعی و فضا، موضوع عمیقتری مطرح شد و آن رهبری و نوآوری در محیطی است که به سرعت در حال تغییر است. سرتیپ ریوز به داستانی از تاریخ نظامی روم - اسکیپیو آمیلیانوس و جنگ سوم پونی - اشاره کرد تا نشان دهد که چگونه گاهی سازمانها برای غلبه بر اینرسی سنت و روشهای قدیمی، به متفکران جسور و خلاق نیاز دارند. بهطور مشابه، ماسک بر اهمیت حذف فرآیندهای غیرضروری، به رسمیت شناختن شکست و پرورش فرهنگ ریسکپذیری برای رسیدن به پیشرفت تاکید کرد.
یکی از اصول راهنمای ماسک این است که هر پروژهای را باید با زیر سوال بردن مفروضات آغاز کرد. او به شوخی به این موضوع اشاره کرد: «شرایط را کمتر احمقانه کنید». اغلب، پیچیدگیهای عظیم از مفروضات قدیمی یا نادرست ناشی میشوند. در محیطهای بوروکراتیک یا سلسلهمراتبی - مانند شرکتهای بزرگ یا دولتها- افراد در دام فرآیندهای قدیمی و مجموعهای از مقررات گرفتار میشوند.
توصیه ماسک این است:«الزامات را شفافتر کنید. اگر الزامات دیگر با مشکل مطابقت ندارند، از حذف یا اصلاح آنها نترسید. مراحل یا فرآیندهایی که ارزش افزوده ندارند را حذف کنید. اگر حداقل 10 درصد از مواردی را که حذف کردهاید دوباره اضافه نکنید، پس به اندازه کافی حذف نکردهاید. بهینهسازی پس از سادهسازی مهم است. چیزی را که در وهله اول نباید وجود داشته باشد، بهینه نکنید. کارها را تسریع کنید. سریع حرکت کنید و از شکست نترسید. اتوماسیون باید آخرین قدم باشد. اتوماسیون یک فرآیند یا محصول معیوب، اتلاف وقت و منابع است.»
برای افسران ارتش آینده، این اصول بر چگونگی سازگاری و آیندهنگر نگه داشتن یک سازمان، حتی سازمانی مثل ارتش آمریکا که سنتهای قوی دارد، تاکید میکند.
پرورش کنجکاوی در رهبران
وقتی از ماسک پرسیده شد که افسران آینده ارتش باید دارای کدام ویژگی باشند، ماسک به «کنجکاوی» اشاره کرد. کنجکاوی، میل به مطالعه گسترده، یادگیری رشتههای مختلف و پذیرش ایدهها از منابع غیرمألوف را تقویت میکند. تاریخ نشان میدهد که نوآوری اغلب در مطالعات بینرشتهای اتفاق میافتد. مثلاً تکنیکهای تولید انبوه خودرو (از دنیای خودرو) همراه با علم مواد پیشرفته (از موشک) به چیزی منحصربهفرد منجر میشود، مانند رویکرد SpaceX برای ساخت موشک در مقیاس گسترده. در ارتش، کنجکاوی ممکن است در افسرانی که نهتنها تاکتیکها و استراتژیها، بلکه علوم کامپیوتر، رباتیک، زبانهای خارجی یا حتی فلسفه را مطالعه میکنند، آشکار شود. این افسران با استفاده از یک پایگاه دانش گسترده، میتوانند ایدهها را گردهافشانی کرده و برای حل مشکلات جدید به کار گیرند.
پیامدهای اخلاقی و قانونی
در زیرپوست خوشبینی به فناوریهای جدید، یک واقعیت نگرانکننده نهفته است و آن اینکه با هوش مصنوعی پیشرفته و سیستمهای خودمختار، میتوان جنگها را با سرعت و مقیاس بیسابقهای انجام داد. سلاحهای خودمختار که اهداف را بدون حضور انسان شناسایی و نابود میکنند، معضلات اخلاقی و حقوقی را ایجاد میکنند. آیا قوانین بینالمللی بشردوستانه موجود میتواند با این پیشرفتها همگام شود؟ آیا به معاهدات یا چارچوبهای قانونی جدید نیاز داریم؟
درحالیکه ماسک در طول بحث عمیقاً روی این موضوعات تمرکز نکرده بود اما در سخنانش نشانههایی یافت میشد. برای مثال او گفت که اگر قرار باشد درگیریهای آینده را با «نسبت کشتار» هواپیماهای بدون سرنشین بسنجیم، مرز بین سرباز و ماشین محو میشود. بُعد «انسانی» جنگ - شفقت، قضاوت، همدلی - ممکن است تحتالشعاع محاسبات خشک قرار گیرد، بهخصوص اگر به هوش مصنوعی اختیار داده شود تا درباره مرگ یا زندگی تصمیم بگیرد. اخلاقگرایان نظامی، حقوقدانان و استراتژیستها به طور فزایندهای با این پرسشها دست و پنجه نرم میکنند.
پایگاه صنعتی و تولید در مقیاس بزرگ
ماسک بر شکاف بین پتانسیل تکنولوژیکی و ظرفیت تولید تاکید کرد. اگر هواپیماهای بدون سرنشین واقعاً ابزار جنگ در آینده باشند، ایالات متحده نهتنها باید بهترین پهپادها را توسعه دهد، بلکه باید توانایی تولید انبوه آنها را نیز داشته باشد. از لحاظ تاریخی، پایگاه صنعتی ایالات متحده یک مزیت کلیدی در جنگ جهانی دوم بود و به سرعت کارخانههای زمان صلح را به کارخانههایی تبدیل کرد که در آنها هواپیماها، تانکها، کشتیها و مهمات در تعداد خیرهکننده تولید میشدند. اطمینان از داشتن این ظرفیت برای آمادگی در آینده حیاتی است.
در ادامه ماسک بر موارد زیر تاکید کرد:
-مشارکت بین آژانسهای دفاعی، شرکتهای نوپا و استارتاپهای نوآورانه (مانند Anduril یا سایر شرکتهای متخصص در سیستمهای خودمختار) بسیار مهم خواهد بود.
-فرآیندهای تدارکات دفاعی به شکلی میتواند کُند و سخت باشد. سادهسازی و بهکارگیری اصل ماسک مبنی بر «کمتر کردن نیازمندیها» میتواند برای پیشی گرفتن از دشمنان ضروری باشد.
مدیریت خطرهای موجودیتی و استراتژیک
یکی از جذابترین عناصر جهانبینی ماسک، تمرکز او بر خطر موجودیتی هوش مصنوعی است. احتمال اینکه هوش مصنوعی پیشرفته، سلاحهای هستهای، بیوتکنولوژی یا سایر فناوریهای نوظهور ممکن است ادامه تمدن بشری را تهدید کند، زیاد است. در طول بحث، او در مورد اینکه چقدر اهمیت دارد که سیستمهای هوش مصنوعی پیشرفته «کنجکاو و حقیقتجو» باقی بمانند، و همچنین اینکه چگونه توسعه همزیستی انسان و هوش مصنوعی (از طریق Neuralink) میتواند به عنوان محافظی در برابر بدترین سناریوها عمل کند، صحبت کرد.
او تاکید کرد که رهبران کشورها باید این خطرات استراتژیک را در نظر بگیرند. کالجهای جنگ، از جمله آکادمی وستپوینت، به طور فزایندهای بحثهای اخلاقی در مورد هوش مصنوعی، جنگ فضایی، تهدیدات سایبری و پیامدهای گستردهتر برای ثبات جهانی را پوشش دادهاند. آینده فقط در مورد پذیرش فناوری جدید نیست، بلکه اطمینان از همسویی فناوری با ارزشهای دموکراتیک، الزامات اخلاقی و حاکمیت قانون است.
تحلیل سخنان ایلان ماسک
دیدگاه ماسک مبنی بر اینکه ارتشها اغلب «در نبرد براساس تجربه جنگ قبلی آماده میشوند» در طول تاریخ صدق میکند. برای مثال در جنگ جهانی اول، ارتشهای اروپایی در سال 1914 با یونیفرمهای شیک رژه رفتند اما به محض اینکه جنگ آغاز شد، بهرغم اختراع مسلسل و توپخانه، از تاکتیکهای قدیمی جنگی استفاده کردند. بین جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم، برخی از متفکران مانند جیافسیفولر، باسیل لیدل هارت، و هاینز گودریان، پتانسیل قدرتمند استفاده از سلاحهای ترکیبی و تانکهای متحرک سریع را تشخیص دادند.
اما در همان زمان، بسیاری دیگر همچنان به دکترین جنگ خندق چسبیده بودند. امروز اگر کشورها نتوانند سامانههای پهپادی، هوش مصنوعی و قابلیتهای مبتنی بر فضا را در هم ادغام کنند، بهطور قطع در برابر تهدیدات نظامی آینده، آماده نخواهند بود. تنها رهبران سیاسی و فرماندهان نظامی که مدام به دنبال پرورش ذهنیت بهروز شدن و سازگاری دائمی هستند، میتوانند از این الگوی تاریخی و سنتی رها شوند. ارتشها نیز مانند همه نهادهای بزرگ، نباید در سکون باقی بمانند. رضایت بوروکراتیک برای ارتشها، سم مهلک است. این بوروکراسی باید در سازمانهای نظامی در هم شکسته شود.
حذف انسانها از خط مقدم نبرد از یک سو، جان انسانها را حفظ میکند اما در عین حال میتواند آستانه ورود به یک درگیری نظامی را کاهش دهد. وقتی ترس از دست رفتن جان انسانها نباشد و قرار باشد ماشینها درگیر شوند، بنابراین جسارت برای آغاز جنگ بیشتر خواهد شد. در واقع باید اذعان کرد که پهپادها یکی از بزرگترین عوامل بازدارنده جنگ را که همان کاهش تلفات انسانی باشد، از بین میبرند.
ایلان ماسک هم بر روی این نکته دست میگذارد که بحثهای اخلاقی در این خصوص که آیا «مقرونبهصرفه کردن جنگها با حذف نیروی انسانی»، احتمال وقوعشان را افزایش نمیدهد؟ اما از سوی دیگر، از نقطه نظر نظامی، پهپادها اطلاعات شناسایی و ظرفیت حمله سریع را فراهم میکنند. البته در نهایت نتیجه نهایی را باید در یک محیط جنگ واقعی مشاهده کرد که حتماً در مقایسه با جنگهای دو دهه پیش پدیدهای کاملاً جدید خواهد بود.
ماسک در سخنانش تاکید کرد که انسان نباید «به صورت اتوماتیک و چشمبسته به همه فناوریهای جدید اعتماد کند». ماسک بهطور خاص به فناوریهایی نظیر تسلیحات مبتنی بر هوش مصنوعی و تسلیحاتی مستقل از انسان عمل میکنند، اشاره کرد. حتی در استفاده از هوش مصنوعی پیشرفته، باز هم ممکن است اشتباهاتی رخ دهد. سوال مهم این است که آیا اپراتور انسانی میتواند کنترل بلامنازع خود را بر این تسلیحات حفظ کند، یا اینکه هوش مصنوعی وسوسه قدرتش را در محیطهای پرتنشی که به شدت به پردازش دادهها متکی هستند، کنترل میکند؟
حضور ایلان ماسک در آکادمی وستپوینت بسیار فراتر از یک رویداد تشریفاتی بود. این نشست یک گفتوگوی استراتژیک بود که اصول سنتی فناوری نظامی را به نوآوریهای مخربی که اکنون در سراسر مرزهای فناوری در حال ظهور هستند، پیوند زد. ما به شکلی اجتنابناپذیر به سمت عصری پیش میرویم که وجه ممیز آن اتوماسیون و هوش مصنوعی است. این عصر، عصر قرن بیست و یکم است که در آن ویژگیهایی نظیر صداقت، انعطافپذیری، نظم و تواضع و اخلاق، به شکل فزایندهای توسط فناوریهای جدید به چالش کشیده شدهاند. این عصر، عصر دوراهی فناوری و اخلاق است.
بهطور حتم ارتشهای جهان به ابزارهای جدیدی که فناوریهای پیشرفته در اختیارشان قرار میدهد نیاز دارند. اما در عین حال، جامعه همچنان به ویژگیهای انسانی این تسلیحات دقت میکند. در واقع بشریت با فناوریهایی روبهروست که هم میتواند تمدن ما را ارتقاء دهد و هم به خطر بیاندازد. البته این نکته جدیدی نیست که بشریت همواره درباره فناوریهای جدید چنین احساس دوگانهای داشته است. همانطور که ماسک تاکید میکند، آینده نه مطمئناً تیره و تار خواهد بود و نه تضمینی وجود دارد که قرار است تبدیل به آرمانشهر شود. آینده وابستگی مستقیم به انتخابهای از روی اختیار و یا کنجکاوانه رهبران جهان دارد.