جنگ سرد دیجیتال/رقابت هوش مصنوعی به کجا میرسد؟
تحولات سریع در هوش مصنوعی، قدرتگیری شرکتهای فناوری و تشدید رقابت ژئوپلیتیکی، حکمرانی دیجیتال را با چالشهای بیسابقهای روبهرو کرده است.
تحولات سریع در هوش مصنوعی، قدرتگیری شرکتهای فناوری و تشدید رقابت ژئوپلیتیکی، حکمرانی دیجیتال را با چالشهای بیسابقهای روبهرو کرده است. دولتها در تلاشاند تا کنترل بیشتری بر فضای دیجیتال اعمال کنند، اما شرکتهای فناوری همچنان مسیر نوآوری را مطابق با منافع اقتصادی خود هدایت میکنند. این تنش، دوگانههایی مانند کنترل و آزادی، امنیت و نوآوری و نظم و انعطافپذیری را برجستهتر از همیشه کرده است.
دیگر نمیتوان اینترنت را یک اکوسیستم یکپارچه و همگن دانست. سیلیکونولی همچنان بر رقابت آزاد و نوآوری بیمحدودیت تأکید دارد، اما چین مدل کاملاً متفاوتی را پیش گرفته و با ترکیب کنترل دولتی، تقویت پلتفرمهای داخلی و حاکمیت داده، در حال ساختن یک اکوسیستم دیجیتال مستقل است. اتحادیهی اروپا با مقررات سختگیرانه و تنظیمگری دقیق، تلاش میکند بر فعالیت شرکتهای فناوری نظارت بیشتری اعمال کند، اما این سختگیری، توان رقابتی شرکتهای اروپایی را کاهش داده است.
در این میان، کشورهای بریکس پلاس بهدنبال راهی میان این الگوها هستند و میکوشند تا استقلال دیجیتال خود را در برابر غولهای فناوری غربی حفظ کنند. بااینحال پرسش کلیدی این است که آیا مدلهای موجود قادر به پاسخگویی به چالشهای روزافزون حکمرانی دیجیتال هستند؟ دیپ سیک، مدل هوش مصنوعی چینی، طی کمتر از دوماه توسعه یافت و با بودجهای که تنها ۳ تا ۴ درصد OpenAI بود، به سطحی قابل رقابت با مدلهای غربی رسید. این اتفاق، نشاندهندهی تغییری مهم در معادلات رقابت جهانی است.
برخلاف ایالاتمتحده، که وابسته به سرمایهگذاریهای خصوصی در فناوری است، دولت چین بهصورت مستقیم در پروژههای نوآورانه سرمایهگذاری میکند و نظارت سختگیرانهی غربیها را ندارد. علاوه بر این، دسترسی گستردهی چین به دادههای متنوع، یکی از کلیدیترین عوامل موفقیت آن در هوش مصنوعی است. درحالیکه کشورهای غربی، تحت قوانین سختگیرانهی حریم خصوصی مانند GDPR، دسترسی به دادههای بزرگ را محدود کردهاند، چین از این مزیت برای توسعهی مدلهای پیشرفتهی خود بهره میبرد.
همچنین همکاری نزدیک میان دولت، دانشگاهها و شرکتهای فناوری چینی، باعث تسهیل انتقال دانش و شتابدهی به روند توسعه شده است؛ درحالیکه در ایالاتمتحده، رقابت شدید بین شرکتهای بزرگ، مانعی برای چنین همکاریهایی محسوب میشود. این وضعیت نشان میدهد که سیاستهای سختگیرانهی غرب، بیش از آنکه از سوءاستفادههای احتمالی جلوگیری کند، مانعی در برابر نوآوری و رقابتپذیری خود آنها شده است.
در مقابل، چین نهتنها دیگر صرفاً یک کپیکنندهی فناوری غربی نیست، بلکه در حال تبدیلشدن به یک قدرت نوآور پیشرو در هوش مصنوعی است. با این وضعیت سوال اساسی این است که آیا غرب در حال عقبماندن است؟ باید توجه داشت که تعادل میان تنظیمگری و نوآوری، چالشی اساسی در حکمرانی دیجیتال است. نبود مقررات میتواند هوش مصنوعی را به ابزاری برای دستکاری اطلاعات و انحصار دیجیتال تبدیل کند، اما مقررات سختگیرانه نیز رشد فناوری را کُند و رقابتپذیری کشورها را کاهش میدهد.
درحالیکه قوانین پیچیدهای مانند GDPR در اروپا و نظارتهای فدرال در آمریکا، شرکتهای فناوری را گرفتار موانع بوروکراتیک کرده، چین با آزادی عمل بیشتر توانسته مدلهایی مانند دیپسیک را با سرعتی چشمگیر توسعه دهد. تحریمهای آمریکا نهتنها مانعی برای پیشرفت چین نبوده، بلکه این کشور را به خودکفایی فناورانه سوق داده است. با ظهور هوش مصنوعی مولد، اینترنت در آستانهی تحولی بنیادین قرار دارد. سه سناریوی احتمالی برای آیندهی حکمرانی دیجیتال قابل تصور است:
افزایش کنترل دولتها و تنظیمگری سختگیرانه که میتواند آزادیهای دیجیتال را محدود کند.
تداوم وضعیت فعلی که به شرکتهای فناوری امکان میدهد بدون نظارت کافی، قدرت خود را افزایش دهند.
طراحی یک مدل حکمرانی ترکیبی و منعطف که میان نوآوری، امنیت و رقابت آزاد تعادل ایجاد کند.
تجربهی دیپسیک نشان میدهد که چین با عبور از موانعی که غرب برای خود ایجاد کرده، توانسته است با سرعت بیشتری در حوزهی فناوری پیشروی کند. سیاستهای سختگیرانهی اتحادیهی اروپا و آمریکا، بیش از آنکه مانع تهدیدات دیجیتال شود، باعث کاهش توان رقابتپذیری آنها شده است.
بااینحال آنچه از دیپسیک باید آموخت، نه تقلید کورکورانه از مدلهای اقتدارگرایانه، بلکه بازنگری در سیاستهای ناکارآمدی است که نوآوری را محدود کرده و رقابت را کاهش میدهند. این پیشرفت خیرهکننده نشان میدهد که تسهیل رقابت، کاهش موانع غیرضروری و بهرهگیری از بازارهای جهانی، موتور محرک فناوریهای پیشرفته است؛ نه محصور شدن در دیوارهای بلند حمایتگرایی، بوروکراسی و انحصار.