آمریکا، ونزوئلا کوبا و کارائیب
درباره اعزام نیروهای دریایی آمریکا به کارائیب، در نزدیکی سواحل ونزوئلا، برای مقابله و غرق کردن کشتیهای متعلق به کارتلهای مواد مخدر حرفهای زیادی زده شده است.

جورج فریدمن استراتژیست
درباره اعزام نیروهای دریایی آمریکا به کارائیب، در نزدیکی سواحل ونزوئلا، برای مقابله و غرق کردن کشتیهای متعلق به کارتلهای مواد مخدر حرفهای زیادی زده شده است. اما در مجموع به افزایش علاقهمندی واشنگتن به دریای کارائیب توجه کمتری شده است. بر اساس دکترین مونرو که در اوایل قرن نوزدهم نوشته شد، آمریکا با هر گونه دخالت قدرتهای اروپایی در نیمکره غربی مقابله میکند. این سیاست بر اساس نظریهای بود که تحت آن آمریکا با حضور شوروی در کوبا مقابله میکرد و در سالهای 1980، از گروههای شورشی کنتراها در نیکاراگوئه حمایت مالی میکرد. هر دو مورد بهعنوان مواردی مبتنی بر منافع اساسی ژئوپلیتیکی آمریکا ارائه شدند.
دکترین مونرو همچنین میگوید که آمریکا در اروپا مداخله نخواهد کرد؛ اصلی که با کمی اکراه در جنگهای جهانی و جنگ سرد نقض شد. سیاست بنیادی کنونی آمریکا، عدم مداخله در اروپا و البته بقیه جهان تا حد امکان است. دکترین مونرو زیرساخت ژئوپلیتیکی آمریکا است که از سوی دو اقیانوس مصون مانده است. باوجود این دکترین و سیاست عدم مداخله، این نتیجه را میتوان گرفت که آمریکا با دخالت قدرتهای خارجی در سراسر نیمکره غربی مخالفت خواهد کرد.
البته حق تعیین سرنوشت ملی از سوی رئیسجمهور جیمز مونرو رد شده بود؛ این دکترین بهطور ضمنی به این معنی بود که ایالات متحده در دولتهای آمریکای جنوبی و مرکزی بدون رضایت آنها مداخله خواهد کرد. بهطور خلاصه، دکترین مونرو هم یک فرمان امپریالیستی و هم یک ضرورت ژئوپلیتیکی برای امنیت ملی آمریکا بود. در این چارچوب است که ما باید اقدامات آمریکا در کارائیب را در نظر بگیریم. آمریکا از دکترین مونرو برای توجیه مداخلات نظامی خود در آمریکای لاتین در سراسر جنگ سرد، بهویژه در سالهای 1980 استفاده کرد.
این مداخلات دو بُعد داشتند: عملیات سری علیه کارتلهای مواد مخدر و مهمتر از آن حضور شوروی در کوبا. بخش قابلتوجهی از فعالیتهای آمریکا با این حقیقت شکل گرفته بود که اتحاد جماهیر شوروی در حال انجام عملیات سری است که برای ایجاد بیثباتی در کشورهای آمریکای لاتین طراحی شدهاند و در صورت ممکن، رژیمهای حامی شوروی را روی کار آورند. در برخی از موارد، شوروی برای کارتلها مشاوران تسلیحاتی میفرستاد تا برای تضعیف قدرت دولت سرمایهگذاری کنند. آمریکا با عملیات سری خود که برای مسدود کردن تلاشهای شوروی طراحی شده بود و برای مداخله علیه کارتلها، مثل کلمبیا، مقابله کرد. بسیاری از عملیاتهای مسکو از کوبا انجام میشدند. اما از زمان سقوط شوروی، کرملین اقدامات خود را محدود کرده است.
در این میان کارتلهای مواد مخدر بهشدت قویتر شدهاند و چون روسیه تعامل کمتری با آنها داشت، آمریکا هم مداخلات خود را کاهش داد. برای من، تنشهای امروزی بین آمریکا و روسیه نگرانیهای جدیدی بر سر کوبا ایجاد میکند. اخیراً مسکو یک توافق نظامی جدیدی با کوبا امضا کرد و احتمال حضور بیشتر روسیه بهعنوان پاسخی در برابر اقدامات آمریکا در اوکراین (از جمله احتمالاً ارسال موشکهای تاماهاک) که میتواند مسکو را دربرابر حملات آسیبپذیر کند، افزایش میدهد. مقابله منطقی روسیه میتواند تجدید روابط خود با کوبا و استقرار تسلیحات پیشرفته در این کشور باشد.
علاوه بر آن حضور در کوبا میتواند روسیه را در موقعیتی قرار دهد که از یکی از بزرگترین بدهیهای اقتصادی آمریکا رونمایی کند. دستکم نیمی از واردات و صادرات آمریکا از طریق بنادر جنوب آمریکا انجام میشوند. تگزاس و لوئیزیانا اهمیت اقتصادی اساسی برای آمریکا دارند و اگر مسدود شوند، بنادر اقیانوس اطلس و اقیانوس آرام آمریکا برای جبران هر گونه کسری تجاری دچار مشکل خواهند شد.
مسدود کردن آنها کار سختی نیست: بنادر جنوبی یک نقطه خروج واحد دارند؛ تنگه فلوریدا که درست جنوب «کی وست» قرار دارد در باریکترین نقطه آن حدوداً 145 کیلومتری عرض دارد. این تنگهها برای ایالات متحده ضروری بهشمار میروند و بنابراین مورد توجه روسها قرار میگیرند. ترامپ نگران کارتلهای مواد مخدر است. باوجود واقعیتهای کنونی ژئوپلیتیکی، بهویژه با توجه به توافق نظامی اخیر در کوبا احتمال تجدید روابط روسیه با کارتلها ممکن است موجه باشد. سیاستهای آمریکا در اوکراین، اقدامات تلافیجویانه روسیه را قابلتصور میکند.