رویکرد قطر در روابط بینالملل چه منافع و تبعاتی برای این کشور کوچک دارد؟
سیاست خارجی جنجالی
قطر بهرغم برخورداری از حمایت آمریکا و همکاریهایش با اسرائیل، سیاستی پرمخاطره را در پیش گرفته است چراکه این سیاست موجب خواهد شد کشورهایی نظیر عربستان سعودی و امارات متحده عربی که به لحاظ اقتصادی قدرت بیشتری نسبت به قطر دارند، مسیر دشمنی با قطر را به شدت و حدت بیشتری در پیش بگیرند. سیاستخارجی بلندپروازانه قطر موجب تهدید منافع کشورهای همسایه میشود و قطر را با این کشورها در موضع اختلاف و خصومت قرار میدهد.
سیاستخارجی قطر بهعنوان کشوری بسیار کوچک در حاشیه خلیجفارس با جمعیت بسیار اندک، در نوع خود بسیار جالب و قابل مطالعه است. وقتی که قطر در سال 1971 به استقلال رسید و درخواست عضویتش را در سازمان ملل متحد ثبت کرد، بسیاری تردید دادشتند که این کشور کوچک با جمعیت بسیار کم، بتواند براساس قوانین بینالمللی کشوری مستقل باشد و از پس تعهداتش بهعنوان عضو سازمان ملل متحد برآید. در دوران حکمرانی خلیفه بنحمد که از سال 1972 تا سال 1995 ادامه داشت، رفتار و رویکرد قطر به مانند باقی کشورهای کوچک بود.
در آن دوران قطر بیشتر درگیر توسعه اقتصاد داخلی خود بود و توجه چندانی به سیاستخارجی نداشت. پسر او حمد، در سال 1995 کودتایی علیه پدرش ترتیب داد و تصمیم گرفت براساس قدرت نرم، سیاستخارجی فعالتری را اجرا کند. یکی از ابزارهای مهم حمد، ذخایر عظیم نفت و گاز این کشور بود و درآمد حاصل از این منابع عظیم و جمعیت اندک، موجب شد تا قطر بتواند به کشوری ثروتمند تبدیل شود.
اگر به تولید ناخالص ملی قطر به ازای هر نفر نگاهی بیاندازید میبینید که قطر توانست با استفاده از درآمد حاصل از فروش نفتگاز از یکی از فقیرترین کشورهای جهان به یکی از ثروتمندترین کشورها تبدیل شود. داراییهای اقتصادی بسیار موجب شد که حمد و فرزندش تمیم که از سال 2013 قدرت را به دست گرفت، بتوانند دیگر قبایل قطری رقیب را تضعیف کرده و قطر را در خاورمیانه به کشوری تاثیرگذار تبدیل کنند.
یکی از دلایل تسهیل ظهور سیاسی قطر در خاورمیانه، تضعیف جایگاه مصر در منطقه بود. ضعیف شدن مصر باعث شد این کشور جایگاه خاص و تاریخی خود را بهعنوان کشوری نقشآفرین در خاورمیانه از دست بدهد. در ادامه عراق و سوریه نیز درگیر بیثباتی و درگیریهای داخلی شدند. عربستان سعودی نیز در دورهای نتوانست خود را بهعنوان یک قدرت منطقهای مطرح کند.
بنیانهای سیاستخارجی قطر
بعد از این، حمد قدرت را در قطر به دست گرفت و سه بنیان اساسی را برای سیاستخارجی قطر معرفی کرد:
نخست، حفاظت از خاندان آلثانی در برابر کودتاهایی که با حمایت برخی کشورهای خارجی علیه قطر انجام میشد.
دوم، حفظ تمامیت ارضی قطر از طریق عقب راندن امارات و عربستان و متوقف کردن دخالتهای آنها در امور داخلی قطر.
سوم، حفاظت از قطر در مقابل میل ایران به توسعه نفوذ منطقهای.
شاید بتوان گفت که بهرغم دوستی میان ایران و قطر، این کشور با ایران در برخی حوزهها رقابت شدیدی دارد. نمونههای این رقابت را میتوان در خصوص برداشت از میدان پارس جنوبی و همچنین رقابت ایران و قطر در سوریه بر سر بشار اسد مشاهده کرد.
پس از آن، حمد پروژهای بلندپروازانه برای ارتقاء جایگاه قطر آغاز کرد و ابزار اولیه او برای اجرای این پروژه درآمد عظیم از صادرات گار طبیعی بود. در ادامه او به سرعت تلاش کرد تا روابطش را با ایالات متحده آمریکا ترمیم کند و به سرعت یک توافقنامه همکاری دفاعی با واشنگتن امضا کرد و به آمریکا اجازه داد تا یک پایگاه هوایی بزرگ در قطر تاسیس کند. در سال 1996، حمد شبکه الجزیره را راهاندازی کرد. این شبکه خبری یک شبکه خبری لیبرال با گرایش پانعربی و حامی دموکراسی در منطقه بود.
الجزیره در سالهای آغازین تاسیس، نقش بسیار مهمی در شکلدهی افکار عمومی کشورهای عربی، بهخصوص در قبال اسرائیل، ایفا کرد. الجزیره با هدف تاثیرگذاری بر افکار عمومی جوامع عرب تاسیس شده بود؛ بنابراین برای افزایش اعتبار و جایگاهش انتقاد از سیاستهای آمریکا در منطقه را آغاز کرد و رفتار اسرائیل به فلسطینیها را محکوم میکرد. این شبکه اما بهگونهای این رویه را اجرا میکرد که به روابط استراتژیک قطر با آمریکا و اسرائیل آسیبی وارد نمیشد.
قطر با هدف آسیبنرساندن به روابطش با اسرائیل و آمریکا، رویکردش را از شورای همکاری خلیجفارس جدا کرد و بهعنوان نخستین کشور حاشیه خلیجفارس، روند آشتی با اسرائیل را آغاز کرد. قطر دریافته بود که رابطه بهتر با اسرائیل به معنای برخورداری از رابطه بهتر با ایالات متحده آمریکا است. علاوه بر این، قطر تمایل داشت تا جایگاه خود را در جامعه بینالمللی ارتقا دهد و برای خودش پرستیژ بینالمللی کسب کند.
همین دیدگاه بود که موجب شد قطر بتواند میزبانی جام جهانی فوتبال را نیز بهدست آورد. قطر برای بهدست آوردن این جایگاه مجبور بود تا روابطی با اسرائیل برقرار کند. حفظ رابطه با اسرائیل موجب شد تا قطر بتواند استقلال خود را در جامعه عربی حفظ کند و در داینامیک سیاسی رقابت بر سر قدرت در منطقه، دست نیرومندی داشته باشد.
رابطه با اسرائیل و آمریکا
روابط قطر با آمریکا و اسرائیل در هم تنیده است. قطر در سال 1971 روابط نزدیکی با آمریکا برقرار کرد و از آن زمان تاکنون_ البته بیشتر پس از به قدرت رسیدن حمد- تمایل زیادی داشته تا در خدمت سیاستهای منطقهای آمریکا در خاورمیانه باشد. در طول سالیان گذشته قطر توانست خودش را بهعنوان یک میانجی مؤثر در تحولات خاورمیانه برای واشنگتن مطرح کند.
میانجیگری قطر میان ایران و آمریکا یکی از نقشهای مهمی است که قطر برای واشنگتن ایفا کرده است. علاوه بر این، قطر مذاکرات میان آمریکا و طالبان را نیز تسهیل کرده است که در سال 2020 به امضاء توافقنامه دوحه انجامید و در نهایت یک سال بعد از آن، آمریکا نیروهایش را از افغانستان خارج کرد. علاوه بر این، میانجیگریهای قطر در خصوص تحولات مربوط به لبنان، لیبی، چاد، ونزوئلا و اسرائیل و غیره موجب شده تا این کشور کوچک حاشیه خلیجفارس جایگاه محکم دیپلماتیک و ژئوپلیتیک در منطقه به دست آورد.
قطر و اسرائیل البته روابط رسمی دیپلماتیک ندارند. این سطح از رابطه منافع دوحه را بهتر تامین میکند و موجب میشود به تصویر قطر در جوامع عرب خدشهای وارد نشود. این سطح از رابطه همچنین موجب میشود قطر بتواند ادعا کند تنها در مواردی با اسرائیل مراوده برقرار میکند که بخواهد منافعی برای فلسطینیها بهدست آورد. قطر در دهه 1990 میلادی و در زمانی که مذاکرات صلح اسرائیل و فلسطین در جریان بود، از فرصت استفاده کرد و روابط اقتصادیاش را با اسرائیل توسعه داد.
قطر در آن دوره از این روابط سود زیادی بهدست آورد. در سال 1996، شیمون پرز، نخستوزیر وقت اسرائیل به قطر سفر کرد و یک دفتر تجاری را در دوحه افتتاح کرد و در نتیجه روابط رسمیتر تجاری بین دوحه و تلآویو برقرار شد. البته میان مواضع شفاهی قطر در قبال اسرائیل با آنچه که در عمل در این رابطه در جریان است، تفاوتهایی وجود دارد. برای مثال در سال 2000 که انتفاضه دوم فلسطین به وقوع پیوست، قطر ادعا کرده بود که دفتر تجاری اسرائیل در دوحه را تعطیل کرده اما واقعیت امر این بود که این دفتر بیسروصدا و در سطح پایینتری همچنان به فعالیت خود ادامه میداد. در نوامبر سال 1997، قطر بهرغم تحمل فشارهای بسیار از سوی برخی از کشورهای عربی، کنفرانس اقتصادی خاورمیانه و شمال آفریقا را در دوحه برگزار کرد.
در سال 2005، حمدبن جاسم آلثانی، وزیر خارجه وقت قطر، با همتای اسرائیلیاش سیلفان شالوم در مقر سازمان ملل متحد در نیویورک دیدار کرد. در این دیدار، حمد از اسرائیل به دلیل عقبنشینیاش از غزه تشکر و اعلام کرد که کشورهای عربی باید با برقراری روابط علنی دیپلماتیک، این اقدام اسرائیل را جبران کنند. در سال 2006، تسیپی لیونی، وزیر خارجه وقت اسرائیل دعوت قطر برای شرکت در کنفرانس دموکراسی در دوحه را رد کرد چراکه حماس نیز در این کنفرانس شرکت داشت. هرچند لیونی به این کنفرانس نرفت اما یک هیئت دیپلماتیک در سطح پائین را به این کنفرانس اعزام کرد.
واکنش لیونی بر روابط قطر و اسرائیل تاثیری منفی نداشت. حتی تصمیم بنیامین نتانیاهو برای ممنوعیت فعالیت شبکه الجزیره به اتهام اقدامات ضداسرائیلی این شبکه نیز تاثیری بر روابط دو طرف نگذاشت. بهطور کلی، اختلاف گاه و بیگاه میان قطر و اسرائیل تاثیری منفی بر خطوط ارتباطی و همکاریهای قطر و اسرائیل نداشته است.
در سال 2007، شیمون پرز، معاون وقت نخستوزیر اسرائیل، به دوحه سفر کرد. هرچند که او در این سفر پیشنهاد امیر قطر برای مذاکره مستقیم را رد کرد. در آن زمان اسرائیل بر این عقیده بود که با توجه به نقش قطر به عنوان میانجی و تلاش شبکه الجزیره برای جلب افکار عمومی جوامع عرب بهعنوان مخاطب، بهتر است روابط دو طرف بهطور غیررسمی در جریان باشد. البته قطر هیچ تلاشی برای پنهان کردن روابط گرمی که با اسرائیل داشت نکرد بلکه در عوض سعی کرد این روابط را تقویت کند. در سال 2011، قطر و اسرائیل توافقی را امضا کردند که براساس آن قطر متعهد شد گاز مایع طبیعی را به اسرائیل صادر کند تا از آنجا به دیگر کشورها صادر شود.
توجیهی که قطر همواره برای توضیح چرایی روابط نزدیکش با اسرائیل مطرح کرده این بود که قصد دارد از این رابطه برای حل مشکلات و اختلاف میان اسرائیل و فلسطین استفاده کند. اما این روابط به لحاظ تئوریک، با روابط نزدیک قطر با جنبش حماس در تضاد بود؛ خصوصاً اینکه خالد مشعل، رهبر سیاسی حماس در قطر زندگی میکرد. در نوامبر سال 2012، اسرائیل پوشش خبری الجزیره از جنگ هشتروزه بین تلآویو و غزه را ستود و این پوشش خبری را منطقی و بیطرفانه توصیف کرد. اختلافات تاکتیکی قطر و اسرائیل هیچ تاثیر منفی بر روابط تجاری دو طرف نداشت.
قطر از طریق شرکتهای واسطه و شرکتهای چندملیتی، سیمان و فولاد به اسرائیل صادر میکند و این مواد در شهرکسازیهای اسرائیل در کرانه باختری مورد استفاده قرار میگیرد. در سال 2021، اسرائیل و قطر به توافقی دست یافتند که بخشی از طرح پیشنهادی دوحه بود. براساس این توافق، قرار شد که دو طرف یک منطقه آزاد برای تجارت سنگهای قیمتی ایجاد کنند.
سیاستخارجی جنجالی
هرچند قطر در مقابل اصلاحات سیاسی در داخل مقاومت میکند اما در عین حال از مطالبات جوامع کشورهای عربی برای تغییرات سیاسی و اصلاحات حمایت میکند. از اواخر دهه 1990 میلادی تا زمان آغاز بهار عربی، قطر بهعنوان یک بازیگر سیاسی مهم در منطقه خودش را مطرح کرد. شراکت امنیتی قطر با واشنگتن به این کشور امکان داد تا یک سیاستخارجی بلندپروازانه را براساس اقتصاد، حل و فصل و جلوگیری از وقوع درگیری و مستقل از شورای همکاری خلیجفارس و نفوذ عربستان سعودی شکل دهد.
قطر خود را به نیروهای سیاسی و اجتماعی جوامع عربی که به جنبشهای اسلام سیاسی نزدیک بودند، پیوند زد اما در عین حال خود را از ایدئولوژی آنها دور کرد و سعی کرد از طریق ارائه کمکهای اقتصادی و پناهدادن به آنها در خاک قطر و میانجیگری بین آنها و اسرائیل و آمریکا، به آنها نزدیک شود. این سیاست از برخی جهات بحثبرانگیز است. حمایت قطر از نیروهای دموکراسیخواه در میانه بهار عربی به روابط این کشور با عربستان سعودی، امارات متحده عربی و مصر آسیب زد. چند سال قبل از آن، این سیاست، بار دیگر موجب تیره شدن روابط قطر با عربستان سعودی شده بود.
در آن زمان، از جریانات مختلف سیاسی در لبنان دعوت کرده بود تا برای گفتوگو به دوحه بروند تا بلکه بتوانند از طریق مذاکره، بحران داخلی لبنان را حل و فصل کنند. ریاض بر این باور بود که این اقدام قطر هیچ معنایی جز به چالش کشیدن نفوذ عربستان سعودی در منطقه ندارد.
علاوه بر این، در سال 2007، قطر نقشی اساسی در درگیری حماس با تشکیلات خودگردان فلسطین ایفا کرد. در این درگیری حماس در نهایت پیروز و تشکیلات خودگران مجبور به ترک غزه شد و کنترل تمام و کمال غزه به دست حماس افتاد. از آن زمان به بعد، قطر همواره به حماس کمک کرد تا کنترل خود بر غزه را تثبیت کند. از نظر قطر، حماس شاخهای از اخوانالمسلمین بود که میتواند در سرزمینهای فلسطین زمینههای گسترش نفوذ قطر را ایجاد کند. امیر قطر و یوسف القرضاوی، ایدئولوگ اخوانالمسلمین که در دوحه زندگی میکرد در کنار هم به غزه سفر کردند تا کمک مالی برای تاسیس یک دفتر موازی با سازمان آزادیبخش فلسطین در رامالله در غزه را ارائه کنند.
هدف از این سفر این بود که نوار غزه از کرانه باختری جدا شود و در نتیجه پروژه تشکیل کشور فلسطینی به پایان برسد. در آن زمان بسیاری از فلسطینیها معتقد بودند که تشکیل یک کشور فلسطینی به موضع اسرائیل بستگی دارد. در همان سفر، امیر قطر با اسماعیل هنیه، رهبر سابق حماس نیز دیدار کرد و از او خواست تا اتحادش را با ایران خاتمه داده و اسرائیل را به رسمیت بشناسد و به مبارزه مسلحانه با اسرائیل پایان دهد.
نتیجه
عربستان سعودی بر این عقیده است که قطر قصد دارد به یک قدرت منطقهای تبدیل شود اما این کشور شایستگی رسیدن به این جایگاه را ندارد. عربستان سعودی سیاست قدرت نرم قطر و کیفیت روابطش با اسرائیل را نمیپسندد. عربستان همچنین پشت درهای بسته با اقدام قطر برای میزبانی پایگاه هوایی آمریکا در خاکش مخالفت میکند. این پایگاه در حال حاضر فرماندهی مرکزی آمریکا را در خود جای داده است. البته در سال 2017، سیاست میانجیگری قطر به شدت آسیب دید.
در آن سال، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، مصر و بحرین تحریمها و محاصره اقتصادی را بر قطر تحمیل کردند که سه سالونیم به طول انجامید. این محاصره در نهایت در سال 2021 پایان یافت اما قطر از آن زمان به بعد به این نتیجه رسید که اندکی در سیاستهایش تعدیل ایجاد کند. اما اقدامات اخیر قطر نشان میدهد که دوحه همچنان میتواند وزنههایی بیشتر از وزن خودش را بلند کند و همچنان به میانجیگری و تلاش برای کاهش تنش ادامه دهد.
البته قطر بهرغم برخورداری از حمایت آمریکا و همکاریهایش با اسرائیل، سیاستی پرمخاطره را در پیش گرفته است چراکه این سیاست موجب خواهد شد کشورهایی نظیر عربستان سعودی و امارات متحده عربی که به لحاظ اقتصادی قدرت بیشتری نسبت به قطر دارند، مسیر دشمنی با قطر را به شدت و حدت بیشتری در پیش بگیرند. سیاستخارجی بلندپروازانه قطر موجب تهدید منافع کشورهای همسایه میشود و قطر را با این کشورها در موضع اختلاف و خصومت قرار میدهد.
حتی اگر قطر به گونهای نشان دهد که قصد دارد اندکی رفتارهای تهاجمیاش را در سیاست خارجی کنترل کند، اما در عرصه عمل، هیچ نشانی مبنی بر اینکه قطر قصد دارد از اهداف درازمدتش به واسطه پیگیری این نوع از سیاست خارجی دست بکشد، دیده نمیشود. برخی کشورهای عربی قطر را متهم میکنند که به آلتدست آمریکا و مجری سیاستهای آمریکا در خاورمیانه تبدیل شده است.
در مقابل برخی دیگر نیز قطر را به حمایت از تروریسم و فراهم کردن حمایتهای مالی و اخلاقی از حزبالله و حماس و اتحاد با ایران و ترکیه متهم میکنند. چه اینکه جان کری، در سال 2009 گفته بود که قطر نمیتواند امروز خودش را به عنوان متحد آمریکا مطرح کند و از فواید این اتحاد برخوردار شود و فردا، برای حماس پول ارسال کند.