نفاق برخی دولتهای عربی اسلامی در ادعای حمایت از غزه
برخی از دولتهای منطقه در بسیاری از موارد همسو و یا تابعی از دستوراتی که غربیها به آنها اعلام میکنند، هستند. شاید این دولتها حاشیه امنی داشته باشند، اما توان مخالفت با غرب را ندارند و اگر جایی با غرب مخالفت کردند در سناریویی ازپیشتعیینشده این کار انجام میگیرد. از ابتدای قیام در فلسطین به خصوص قیام سازمانیافته که از سال 1965 با جنبش فتح آغاز شد، این دولتها با اینگونه حرکتها مشکل داشتند و آن را تهدیدی برای امنیت خود تعریف میکردند، به همین دلیل تلاش داشتند این جنبش بهگونهای تضعیف شود. حتی سعی کردند از طریق کمک مالی آن را مهار کنند. آنها کمک مالی کردند، اما نه برای ارتقاء و تحقق عدالت در این سرزمین، بلکه با هدف کشاندن آنها به سمت نوعی سازش که در سالهای اخیر هم این اتفاق تا حدودی افتاد. برخی دولتهای عربی منطقه از آغاز عملیات طوفانالاقصی در کار مقاومت و توانمندیهایش تشکیک میکنند. آنها کار مقاومت و جنبشهای آزادیبخش را ماجراجویی میدانند و تهدید امنیت ملی خود میدانند تا جایی که تلاش دارند در پشت صحنه به رژیم صهیونیستی کمک نمایند. رژیم صهیونیستی تا سال 1985 اقتصاد قوی نداشت و عمدتاً متکی به کمکهای آمریکا بود به شکلی که حدود 30 الی 40 درصد بودجه رسمی رژیم صهیونیستی با کمک آمریکا تامین میشد، اما از سال 1985 بحران شدید رژیم صهیونیستی رخ داد و آمریکا مدیریت اقتصاد آن را بهگونهای به دست گرفت و تلاش کرد این اقتصاد که ابعاد سوسیالیستی داشت، به اقتصاد بازار آزاد تبدیل شود و این همزمان شد با تحولات سیاسی و انتقال از مرحله حاکمیت مطلق حزب کار به حزب لیکود. از آن زمان آمریکا سالانه 8/3میلیارد دلار به آن کمک کرده است، اما این میزان کمک حتی یک درصد از اقتصاد رژیم صهیونیستی هم نیست. امروز GDP رژیم صهیونیستی 520 میلیارد دلار است و درآمد سرانه آن 38 هزار دلار. شروع طوفانالاقصی عملاً چرخه اقتصاد در رژیم صهیونیستی را متوقف کرده است، به این معنا که روزانه از تولید کالا و خدمات که حدود 4/1میلیارد دلار درآمد داشت، کاسته شده و به این بخش صدمه زیادی وارد شده است. از طرفی به دلیل احضار سربازان ذخیره و بودن مردم در پناهگاهها، روزانه فرصتهای اقتصادی زیادی از دست رفته و به اینها باید مختل شدن صنعت گردشگردی و تولید خدمات و کالا، یا متوقف شدن فعالیتها بهویژه در حوزههای فناورانه را هم اضافه کرد. با گذشت بیش از صد روز از جنگ میتوان تحقیقاً گفت که رژیم صهیونیستی بیش از 100 میلیارد دلار زیان اقتصادی متحمل شده است. کاهش ارزش «شِکِل» (واحد پولی) رژیم صهیونیستی، ورود انصارالله به مقابله با رژیم صهیونیستی و تهدید رفت و آمد کشتیهای دریایی از یا به رژیم صهیونیستی عملاً مشکلات اقتصادی ایجاد کرده و تورم 10 الی 20 درصدی ایجاد شده، قابل توجه است. بهطور کلی اقتصاد رژیم صهیونیستی از طوفانالاقصی آسیب جدی دیده است و بازگشت به شرایط قبل هزینهبر و زمانبر است. اگر هزینه جنگ را کنار هزینه اقتصادی قرار دهیم، تصورم این است که زیان رژیم صهیونیستی از 120 تا 150 میلیارد دلار هم فراتر خواهد رفت. برخی دولتهای عربی برخلاف مواضع رسمی و شعارهایی که در دفاع از فلسطین و محکومیت رژیم صهیونیستی دارند، به لحاظ مالی و اقتصادی به این رژیم به نوعی کمک میکنند. شعارها و مواضعی که از سوی این دولتها در ظاهر در حمایت از مردم فلسطین مطرح میشود، برای آرام کردن افکار عمومیشان است. متاسفانه این دولتها بین شرایط اجتماعی داخلی خود و وابستگی به غرب یکی به نعل و یکی به میخ میزنند. رفتار اصلی این دولتها همان همپیمانی با غرب و رژیم صهیونیستی است. آنچه به دروغ در حمایت از فلسطین اعلام میشود، مخاطب داخلی دارد. آنها تلاش دارند بر رفتارهای سیاسی خود که آغشته به نفاق است رنگ و لعاب دینی و اسلامی بپوشانند. امارات یکی از کشورهایی است که بیشترین کمکهای بشردوستانه را برای مردم فلسطین ارسال کرده است درحالیکه با رژیم صهیونیستی روابطش را عادیسازی کرده و سیاست کلیاش ضدحماس و فلسطینیهاست و آنها را در لیست تروریستی قرار داده است، از این رو اگر به فلسطینیها کمک میکند برای سرپوش گذاشتن بر تبعیت کاملش از غرب و همراهی با رژیم صهیونیستی است.