راهبرد رادیکال العاروری
برانوِن مداکس
مدیر عامل اندیشکده چتم هاوس
مصاحبههایی هست که یادت نمیرود. برای من بالای این لیست، مکالمهای بود که با صالح العاروری داشتم، از رهبران حماس که در حمله ۷ اکتبر نقش داشت و بهتازگی در حمله پهپادی در لبنان کشته شد. العاروری در فهرست اهداف اسرائیل بعد از ۷ اکتبر بود. اسرائیل خانه خانوادهاش در العارور در کرانه باختری را نابود کرد. ایالات متحده برای سرش ۵ میلیون دلار جایزه گذاشته بود.
من ۲۵ مارس ۲۰۰۷، در همان خانه با العاروری دیدار کردم، وقتی دبیر بخش خارجی «تایمز» بودم. چهرهای محکم و ریشی مرتب داشت و تازه بعد از ۱۵سال از زندان اسرائیلی، آزاد شده بود. با مترجم نشستیم و دستهگلی پلاستیکی (کادویی مرسوم در این منطقه) را روی میز دیدیم، با کارتی از طرف ابومازن، رهبر تشکیلات خودگردان فلسطینی. با رقابت حزب فتح ابومازن که کرانه باختری را میگرداند و حماس که سال گذشته در انتخاباتی نزدیک در غزه فتح را شکست داده بود و در ژوئن ۲۰۰۷ تشکیلات خودگردان را کاملاً از غزه بیرون انداخت. از او پرسیدیم آیا در زندان بودن، مانعی بر سر راه ارتباطاتش با فلسطینیان در کرانه باختری یا غزه بوده؟ العاروری شانهای تکان داد و مدعی شد که هیچ مشکلی نبوده است.
راهبردی که العاروری بنا گذاشته بود، به همان صراحتی بود که متن یک کتاب آموزشی کسبوکار نشان میدهد. او گفت: «کار ما این است که فلسطینیها را رادیکال نگه داریم. بیشترشان در یک لحظه که آرامش باشد، یک توافق که برقرار شود و بگذارد دنبال کارشان بروند، آرام میگیرند. ما باید خشمگین نگهشان داریم.» وقتی از او پرسیدم چگونه؟ اذعان کرد که مدارس با برنامه درسیشان نقش دارند، اما گفت: «شهرکسازیها[ی اسرائیل] این کار را حتی از ما هم بهتر انجام میدهند» که فلسطینیان را خشمگین نگه دارند. «آنها شهرکهایشان را جلو میآورند، ما مدارسمان را جلو میبریم.» در یک مقطع با اشاره به من گفت: «همهاش تقصیر شماست.» لحظهای طول کشید تا بفهمم من نماینده بریتانیاییها هستم و اعلامیه ۱۹۱۷ بالفور که برای اولین بار تعهد بریتانیا به سرزمین یهودی در فلسطین را مستند کرد. پرسیدم آیا وقتش رسیده که حماس وجود کشور اسرائیل را بپذیرد؟ با شانهتکاندادن رد کرد و گفت، حماس که به نابودی اسرائیل متعهد است، در نهایت خواهد برد: «ما برای ۱۰۰۰ سال برنامه داریم.» العاروری بعدتر در همان سال دوباره دستگیر شد و در سال ۲۰۱۰ از مناطق تحت کنترل اسرائیل اخراج شد. از سوریه و لبنان، او یکی از برجستهترین سخنگویان حماس شد که پرهیزی هم از مصاحبه نداشت.
کشتن او سوالات بسیاری پیش میکشد. یکی اینکه آیا این حمله پهپادی آتش تنش با حزبالله در لبنان را روشن خواهد کرد یا نه. اسرائیل هیچ میلی به بازکردن «جبهه دوم» ندارد، در شرایطی که نیروهایش در غزه درگیرند. مارک رِگِو، مشاور ارشد بنیامین نتانیاهو بهصراحت گفت: «هر کس که این کار را کرده، این حملهای به لبنان یا حزبالله نیست.» دیگر اینکه آیا اسرائیل میخواست بعد از ناکامی ظاهریاش در پیداکردن چهرههای کلیدی حماس در غزه، یک موفقیت نشان دهد، یا اینکه آیا کار اطلاعاتیاش در لبنان، از تحرکاتش در میانه آشوب نبرد جنوبی قویتر است؟ تفسیر دیگر، تفسیری که امید بیشتری برای آتشبس دارد، میتواند این باشد که اسرائیل نیاز به موفقیت قابلتوجهی دارد، قبل از اینکه توقف در کار را بپذیرد. با توجه به اینکه بسیاری از رهبران حماس همچنان آزاد هستند و سه نفر از رهبران ارشدشان در قطر زندگی میکنند، بعید است مرگ العاروری به تنهایی تأثیر بالایی روی این سازمان داشته باشد؛ جز اینکه نشانهای از تعهد اسرائیل به تعقیب و زدنشان باشد. اما راهبردی که او شرح داد، در حال شکوفایی است. آن مدارس و آن اتفاقات از زمانی که با او حرف زدم، نسل جدیدی رادیکال شدهاند. حرفهای او نشان میدهد نابودکردن حماس، صرفاً به عنوان یک نیروی نظامی، سخت است. بیش از هر چیز، بهکارگیری اقدامات اسرائیل به عنوان ابزار جذب نیرو علیهاش، روش قدرتمندی است. گسترش شهرکها نقشاش را ایفا کرده است و بمباران غزه توسط اسرائیل، شعله انتقاد را بسیار فراتر از فلسطینیان، در سراسر جهان برافروخته است. این تلهای بود که حماس در ۷ اکتبر برای اسرائیل گذاشت.