تهدید جنگ غزه برای اردن
دشواری کنترل درگیریها در کرانه باختری نگرانی اصلی اردن است
دشواری کنترل درگیریها در کرانه باختری نگرانی اصلی اردن است
کامران بخاری
استاد امنیت بینالملل دانشگاه اتاوا
برخلاف جنگهای قبلی در غزه، درگیری کنونی پتانسیل گسترش به کرانه باختری را دارد. در کرانه باختری درگیریها بین فلسطینیها، شهرکنشینان یهودی و نیروهای امنیتی اسرائیل در حال افزایش است. درحالیکه نیروهای دفاعی اسرائیل تلاش میکنند حماس را در غزه نابود کنند، قدرت تشکیلات خودگردان فلسطینی در کرانه باختری رو به فروپاشی است. درصورتیکه تشکیلات خودگردان کنترل کرانه باختری را از دست بدهد، اسرائیل با هرج و مرج بیسابقهای در هر دو سرزمین فلسطین مواجه خواهد شد و طولی نخواهد کشید که ناآرامیها در کرانه باختری به اردن که در همسایگی قرار دارد سرایت کرده و شرایط را به شکلی مزمن دستخوش بحران کند. چنین چرخشی در روند وقایع، فرصتی را برای ایران فراهم میکند تا نفوذ خود را از سوریه و عراق که در همسایگی اردنِ هاشمی هستند، گسترش دهد.
کرانه باختری در مرز انفجار
در تاریخ 14 نوامبر، نیروهای اسرائیلی در جریان یورش و درگیری با فلسطینیها در شهر طولکرم، حداقل هشت فلسطینی را در کرانه باختری کشتند. این اتفاق پس از آن رخ داد که شاخه مسلح حماس مسئولیت حملات در شهر نابلس در شمال کرانه باختری را برعهده گرفت. از زمان حمله حماس در 7 اکتبر، 170 فلسطینی در درگیری با اسرائیلیها در سراسر کرانه باختری کشته شدهاند. در همین حال، بنا به گزارشها، شهرکنشینان یهودی در حال تصرف زمینهای بیشتری در کرانه باختری هستند. اوضاع در کرانه باختری از مدتها قبل از حمله 7 اکتبر رو به وخامت بوده است. در دولت نتانیاهو، که تحت تسلط جناحهای سیاسی راست افراطی است، ساختوساز شهرکهای یهودینشین و همچنین حرکتهایی برای الحاق بخشهای قابلتوجهی از کرانه باختری به اسرائیل، افزایش یافته است. تشکیلات خودگردان فلسطین که از زمان تأسیساش در سال 1994 کنترل محدودی بر این سرزمین داشته، در حال تضعیف بوده است. دلیل رو به ضعف گرائیدن تشکیلات خودگردان، نهتنها ناتوانیاش در اقدامات علیه تجاوزات شهرکنشینان، بلکه به دلیل فساد درونی خودش، رهبری سالخوردهاش و اختلافات سیاسی داخلی است. تاکنون، تشکیلات خودگردان فلسطین موفق شده است نارضایتی مردمی از شیوه حکومت خود، خشم نسبت به اشغالگری اسرائیل و خشونت روزافزون شهرکنشینان اسرائیلی را مهار کند. اما تعداد فلسطینیهایی که در غزه جان خود را از دست دادهاند، روزبهروز بیشتر میشود. اگر افزایش تلفات منجر به ناآرامیهای داخلی در کرانه باختری شود، تشکیلات خودگردان فلسطین برای بازگرداندن نظم روزهای سختی خواهد داشت. علاوه بر این، محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، 88ساله است و جناحهای مختلف در بدنه دولتی تحت تسلط فتح، در انتظار یک تغییر در رهبری بوده و در نتیجه بهدنبال کسب موقعیت خود هستند. این تقسیمبندیها احتمالاً به ردههای سرویسهای امنیتی فلسطین که مسئول منطقه A کرانه باختری- جایی که تشکیلات خودگردان فلسطین کنترل کامل را در دست دارد- هستند و منطقه B، که در آن اداره مدنی تحت نظارت امنیتی اسرائیل است، گسترش مییابد. وضعیت کرانه باختری بهگونهای است که فرصتی برای حماس ایجاد میکند تا در این منطقه نیز نقش ایفا کند. تشدید درگیریها بین فلسطینیها و سربازان اسرائیلی و یا شهرکنشینان اسرائیلی میتواند نظم و انضباط را در میان سرویسهای امنیتی فلسطین از بین برده و منجر به درگیری بین پرسنل امنیتی فلسطین و گروههای شبهنظامی از یک طرف و نیروهای ارتش اسرائیل و شهرکنشینان مسلح از سوی دیگر شود.
خطرات برای اردن
مهار شرایط بحرانی در غزه، به دلیل وسعت کوچکی که دارد و این واقعیت که تنشهایش تنها میتواند مستقیماً به سینا گسترش یابد، راحتتر است. چراکه در آن سوی مرز نیز مصریها حضور نظامی قویای دارند. در مقابل، کرانه باختری بسیار بزرگتر و پرجمعیتتر است. یک عملیات نظامی بزرگ در آنجا از سوی اسرائیل میتواند سیل پناهجویان فلسطینی را به سمت مرزهای اردن بفرستد. اردن کشوری است که بیش از نیمی از جمعیتاش اصالت فلسطینی دارند. این اتفاق قبلاً هم رخ داده است. اردن از سال 1948 بر کرانه باختری حکومت میکرد تا زمانی که اسرائیل در سال 1967 و پس از جنگ ششروزه کنترل کرانه باختری را به دست گرفت. پس از این جنگ، چریکهای سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) به جای دست کشیدن از مبارزه، بهدنبال پناهگاهی در اردن بودند. نیروهای اسرائیلی در سال 1968 آنها را در سراسر مرز با اردن تعقیب کردند و شکافی را بین امان و ساف ایجاد کردند. ساف که در مبارزه با اسرائیل شکست خورده بود، به دنبال تحکیم موقعیت خود در اردن بود. در سال 1970، ساف اساساً یک حضور دولتی در داخل پادشاهی اردن ایجاد کرد و شروع به فعالیت برای سرنگونی سلطنت هاشمی در اردن کرد. ملک حسین، پادشاه وقت اردن، از ترس از دست دادن قدرت، تصمیم گرفت به مقابله بپردازد. درگیری متعاقب بین سلطنت اردن و چریکهای فلسطینی، در رویدادی که به نام «سپتامبر سیاه» معروف است، به اوج رسید. در این درگیری نیروهای اردنی با کمک یک گروه ضربت نظامی پاکستانی، ساف را شکست دادند و آن را از اردن اخراج کرده و به لبنان راندند.
این تجربه اردن در خصوص فلسطینیها، در روح و روان نخبگان سیاسی اردن رسوخ کرده است. رهبران اردن مدتهاست که نگراناند درگیری اسرائیل و فلسطین، بهویژه در کرانه باختری، تهدیدی بزرگ برای ثبات سلطنت هاشمی ایجاد کند. در سالهای اخیر، فروپاشی روند صلح اسرائیل و فلسطین، رشد شهرکهای یهودینشین در کرانه باختری و جنگهای پیدرپی در غزه، بهرغم توافق صلح اسرائیل و اردن در سال 1994، نگرانیهای امان را تشدید کرده است. به همین دلیل است که ملک عبدالله، پادشاه اردن از زمان حمله 7 اکتبر بیش از حد معمول در انتقاد از اسرائیل سخن گفته است.
دولت اردن نیز با فشارهای افکار عمومی خود برای حمایت بیشتر از فلسطینیها مواجه است. با این حال، اردن بهعنوان یک دولت کوچک و ضعیف، گزینههای محدودی پیش روی خود دارد. اردن امیدوار است درگیری اخیر در همان نوار غزه بماند. اردن از اینکه کرانه باختری، با وجود مشکلات فراوانش، همچنان وضعیت قابل مدیریتی داشت، احساس آرامش میکرد. جنگهای پیدرپی در غزه در 15 سال گذشته، تهدیدی برای بیثباتی کرانه باختری و به تبع آن، اردن نبود. اما پیگیری اسرائیل برای تغییر رژیم در غزه باعث شکسته شدن نظم شکننده در کرانه باختری میشود. بیم اصلی اردنیها این است که شرایط در کرانه باختری تبدیل به شرایطی مشابه با شرایط غزه شود و این تحولی است که دست حماس و ایران را باز میگذارد.
اردن مدتهاست که از قدرت رو به رشد ایران هراس دارد. تهران در دو مرز اردن - در عراق و سوریه - موقعیت خوبی برای گسترش نفوذ خود در کرانه باختری دارد. در سال 2004، ملک عبدالله دوم درباره ظهور هلال شیعی که از خلیجفارس تا دریای مدیترانه امتداد مییابد، هشدار داد و گفت: «این وضعیت برای کشورهای خلیجفارس و در واقع برای کل منطقه بسیار بیثبات کننده خواهد بود.» نزدیک به 20 سال از آن زمان گذشته است و حالا آن هلال خود اردن را تهدید میکند. درحالیکه جهان با نگرانی احتمال باز شدن جبهه دوم توسط حزبالله در شمال اسرائیل را در نظر میگیرد، به نظر میرسد که جبهه دیگری در سمت شرق در حال ایجاد شدن است.