| کد مطلب: ۳۰۹۸۶

سقوط آزاد صداوسیما و چتر نجاتش

دیرزمانی آنچه در خلوت و جلوت مردم کوچه بازار بیان می‌شد، فکت دادن به اخبار و تحلیل رادیو و تلویزیون بود. هرچند فراگیری رادیو به‌نوعی بیشتر و دسترسی‌اش هم آسان‌تر می‌بود ولی این جعبه جادو بود که سکاندار خبر و تحلیل می‌شد در نگاه عامه مردم.

سقوط آزاد صداوسیما و چتر نجاتش

برخی تمناهای ذهن در ایران‌مان حالتی دووجهی دارد. از طرفی برای عده‌ای خوشایند است و برای برخی هم که انگار وجود خارجی ندارد و گوینده‌اش را گویی از جهان دگر می‌پندارند! ازجمله این مانده‌ها در ذهن، ارجاع دادن به گفته‌ها و تحلیل‌های تلویزیون است.

دیرزمانی آنچه در خلوت و جلوت مردم کوچه بازار بیان می‌شد، فکت دادن به اخبار و تحلیل رادیو و تلویزیون بود. هرچند فراگیری رادیو به‌نوعی بیشتر و دسترسی‌اش هم آسان‌تر می‌بود ولی این جعبه جادو بود که سکاندار خبر و تحلیل می‌شد در نگاه عامه مردم. با گذشت زمان و سربرآوردن شبکه‌های ماهواره‌ای و بالمآل بعد آن شبکه‌های مجازی، رادیو و تلویزیون از این مرجعیت فاصله گرفت و این آغاز دوری و جدایی مخاطبان سنتی و وفادار بود؛ مخاطبانی که دریافتند آن همه خبر و تحلیلی که طی یکه‌تازی تلویزیون و رادیو می‌دیدند و می‌شنیدند، شاید آنچنان به صواب و ثواب نبود! دوگانگی ذهن و آنچه دریافته بودند، آنان را آزار می‌داد.

از این رهگذر این سازمان را مکان مناسب برای آگاهی‌بخشی نمی‌دانستند. رقیبان هم که آمدند، این ظن قوی‌تر شد که تاکنون، یک‌سویه می‌دیدند و می‌شنیدند و چه امری بدتر از اینکه طرف مقابل را صادق‌گفتار و نیک‌رفتار نپنداری طی این همه سال! مخاطبان دچار نوعی یأس گفتمانی یا کمی شاذتر فلسفی شدند که یارای هیچ واکنش‌شان نبود. پس چاره را در روی آوردن به رقیبان تازه دیدند. رقبایی که مانیفست آنان «حب علی و بغض معاویه» در اشکال گوناگونش بود و هست.

از این فاصله ناخواسته و ناگریز با برخی المان‌های صوتی و تصویری، توانستند خیل بی‌شماری از مخاطبان را به دست آورند. توده بزرگی که در هر بزنگاهی می‌توانند روی نظرسازی اذهان‌شان کار کنند. این مخاطبین هم دیگر شرطی شدند و خواسته و ناخواسته در پی داده‌های آن شبکه‌ها هستند‌. آنان دیگر اگر همان گویندگان و کارشناسان، بر فرض محال؛ در رادیو و تلویزیون خودمان همان ترهات را هم بیان کنند؛ نمی‌پذیرند! چه که این اعتماد از بین رفته است. کلاه بزرگی بر سرشان می‌بینند، حالیه هم اگر نقب و ناخونکی به تلویزیون می‌زنند برای کسب و تحلیل خبر نیست.

گاهی فوتبال سبب‌ساز می‌شود و زمانی هم مسابقه‌های المپیک و ورزش‌های فردی و گروهی؛ که آن هم به‌مدد برخی شبکه‌های ماهواره‌ای، قابل دریافت شده است. می‌ماند بقیه برنامه‌ها و سریال‌ها که مخاطبان سن و سال‌داری را نشانه می‌رود؛ بینندگانی که به‌دلایل گوناگون حال و حوصله سریال‌های آبکی آن‌ور آبی را ندارند و به دامان ساخته‌های از بن نادرست اینجا می‌غلتند. پس اینها دال بر میزان رضایت‌مندی نیست. از علی‌السویه شدن امور خبر می‌دهند. رادیو و تلویزیون ما، برای قشر خاصی برنامه تولید می‌کند. خب حالا که چنین است این تولیدات را قیمت‌گذاری کند.

به‌نوعی خصوصی شاید. آنگاه مشخص می‌شود میزان رضایت‌مندی و استقبال! نمی‌گویم و انتظار ندارم همه برنامه‌های این سازمان که قید ملی را یدک می‌کشد، پولی شود. ولی می‌توان برای به دست آوردن جایگاه برخی برنامه‌ها ازجمله خبر، تحلیل، تفسیر و بعضی سریال‌ها، چنین انجام داد تا مشخص شود از سر رغبت برنامه‌ای دیده می‌شود یا برای بالا و پایین کردن دکمه کنترل! از آن سمت اگر برخی برنامه‌های تلویزیون قیمت‌گذاری و پولی شود، می‌توان انتظار داشت در دل همین سازمان ملی، به برخی اندیشه‌های دگر هم فرصت و مجال بروز داده شود.

ساعاتی از روز و شب هم بدان‌ها اجاره داده شود. تقاضایی که در قالب تلویزیون خصوصی سال‌ها مطرح می‌شد، می‌توان ذیل این رادیو و تلویزیون دارای ایراد فراوان هم دنبال کرد. تا برای هر دو گروه موافق و مخالف فعلی برنامه‌ها برآیند مناسبی خلق شود. البته همه اینها شاید از ذهن و تمناهای غوطه‌ور آن نشأت گیرد. ولی ما کماکان مشتاق هستیم و دوست داریم بگوییم تلویزیون و رادیوی خودمان چنین و چنان می‌گفت. نه آنکه بامدادان تا شامگاهان بگوییم و بگویند فلان شبکه فارسی‌زبان چه می‌گفت و چه تحلیل می‌کرد.

آری با این همه بودجه سالانه، سخت است بپذیریم سقوط سریع و ادامه‌دار این سازمان عریض و طویل را! فقط اگر کمی به افکار جدید و تازه میدان دهند، این مرجعیت دوباره باز خواهد گشت. که اگر براساس نگره وفاق ملی پزشکیان هم بدان بنگریم چه جایی بهتر از رادیو و تلویزیون فعلی که پر از یک سویه‌نگری خاص است. باور کنیم و کنید این خواسته قصه نیست که: شاه اگر جرعه رندان نه به حرمت نوشد/ التفاتش به می ‌صاف مروق نکنیم

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
پربازدیدترین
آخرین اخبار