| کد مطلب: ۳۰۷۴۰

بررسی پیام رهبری در گفت‌وگو با کارشناسان رسانه/ اتمام حجت با صدا وسیما؟

پیام رهبر انقلاب به صداوسیما، زنگ خطری برای این سازمان است. اگر صداوسیما می‏‌خواهد همچنان نقش مؤثری در جامعه ایفا کند، باید تغییرات اساسی در ساختار و عملکرد خود ایجاد کند.

بررسی پیام رهبری در گفت‌وگو با کارشناسان رسانه/ اتمام حجت با صدا وسیما؟

نشست «افق تحول رسانه ملی» روز دوشنبه‌ای که گذشت، با حضور رئیس سازمان صداوسیما و مدیران ارشد این مجموعه برگزار شد. پیمان جبلی به‌عنوان رئیس سازمان، پیام ارسالی از سوی مقام رهبری را برای حاضران قرائت کرد. متن پیام از این قرار بود: «جناب آقای جبلی؛ شما و این حضرات نقش بی‌بدیل رسانه و تبلیغ را در پیکارهای کنونی جهان-که بیش از همیشه است- می‌دانید. امروز پیروزی یک طرف را توانایی او در گرفتن و رساندنِ پیام و روایت او از واقعیت، رقم می‌زند؛ بسیار پیش و بیش از آنکه ابزارهای نظامی وارد میدان شوند و در آن اثر بگذارند. ما در این عرصه‌ی مهم باید دقت و تلاش و ابتکار خود را مضاعف کنیم. این پیام من به این همایش است.»

ادبیات استفاده‌شده در این پیام که خطاب به مدیران سازمان صداوسیما بود، واکنش‌برانگیز شد. چراکه ادبیات آن گلایه‌آمیز بود و شباهتی به ادبیات مرسوم مورد استفاده در پیام‌ها، احکام و نامه‌های مقام رهبری نداشت. برخی کاربران فضای مجازی و کارشناسان حوزه رسانه این پیام را نشانه اعتراض آیت‌الله خامنه‌ای به عملکرد مدیران صداوسیما ارزیابی کردند.

آیت‌الله خامنه‌ای پیش از این بر اهمیت مسئله روایت تاکید داشته بودند. ایشان سه سال قبل در دیدار پرستاران و خانواده شهدای سلامت گفتند: «بنده همیشه می‌گویم: شما روایت کنید حقایق جامعه‌ی خودتان و کشور خودتان و انقلابتان را. شما اگر روایت نکنید، دشمن روایت می‌کند؛ شما اگر انقلاب را روایت نکنید، دشمن روایت می‌کند؛ شما اگر حادثه‌ی دفاع مقدّس را روایت نکنید، دشمن روایت می‌کند، هر جور دلش می‌خواهد؛ توجیه می‌کند، دروغ می‌گوید [آن هم]۱۸۰ درجه خلاف واقع؛ جای ظالم و مظلوم را عوض می‌کند. شما اگر حادثه‌ی تسخیر لانه‌ی جاسوسی را روایت نکنید -که متأسّفانه نکردیم- دشمن روایت می‌کند و کرده؛ دشمن روایت کرده، با روایت‌های دروغ.» تاکید مجدد بر مسئله روایت‌گری در این پیام گلایه‌آمیز، جالب توجه است.

الگوی پیام‌های رهبری

مطالعه نوشته‌های مقام رهبری که در سایت دفتر ایشان قابل دسترسی است، نشان می‌دهد که آیت‌الله خامنه‌ای در مرقومات خود ابتدا مخاطب و گیرنده را تکریم می‌کند. بخش بعدی به اصل پیام اختصاص دارد و نوشته با دعای خیر برای گیرنده به پایان می‌رسد. پیام‌هایی که شامل این الگو نیستند، معمولاً مرقوماتی هستند که گلایه رهبری از مسئله‌ای را متذکر می‌شوند. البته این الگو نیز شامل استثناء است و گاهی نارضایتی یا گلایه به نحوی دیگر خود را نشان می‌دهد.

۲۷ تیر ۱۳۸۸ رهبری در حکمی حکومتی به محمود احمدی‌نژاد نوشتند: «جناب آقای دکتر احمدی‌نژاد، ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران؛ با سلام و تحیت؛ انتصاب جناب آقای اسفندیار رحیم‌مشایی به معاونت رئیس‌جمهور برخلاف مصلحت جنابعالی و دولت و موجب اختلاف و سرخوردگی میان علاقه‌مندان به شما است. لازم است انتصاب مزبور ملغی و کان‌لم‌یکن اعلام گردد.»

ابتدای انتشار این پیام، برخی رسانه‌ها از کلمه شگفتانه رئیس صداوسیما برای مدیران سازمان استفاده کردند. حتی یکی از خبرگزاری‌های اصلی کشور، با تحریف این پیام، کلمه «حضرات» را به «مدیران رسانه‌ای» تغییر داد که پس از مشخص شدن تناقض متن منتشرشده با متن اصلی موجود در سایت رهبری، آن را به حالت اول برگرداند. 

پیام رهبری، رهنمود بود نه انتقاد

حسین بهشتی پور

حسن بهشتی‌پور، مدیر پیشین شبکه العالم در تحلیل این پیام به خبرنگار «هم‌میهن» گفت: «تا جایی که من خاطرم هست، چنین نشستی تحت عنوان همایش افق رسانه هر سال با حضور مدیران ارشد سازمان برگزار می‌شد. در این گردهمایی، وضعیت آینده رسانه به مفهوم عام آن بررسی می‌شود. این کار تبلیغاتی و رسانه‌ای هم نیست. نشست‌ کارشناسی است که نقاط قوت و ضعف، ابتکارات، بحث‌های مخاطب‌شناسی، وضعیت رسانه‌های جهان، سیاست‌های کلان کشور در صداوسیما بررسی می‌شود. من آخرین بار سال ۱۳۹۱ در این نشست شرکت کردم. تا جایی که من حضور داشتم و به خاطر دارم، می‌دانم این اولین باری بود که چنین پیامی از سوی رهبری صادر شد. شاید بعد از این دوران بوده که من بی‌اطلاع هستم. این پیام با توجه به اهمیتش می‌توانست به مدیران ابلاغ شود ولی اینکه رسانه‌ای شده، به خودی خود مهم است. محتوای آن کاملاً گویاست و من نمی‌دانم چرا آن را انتقادی تفسیر کردند. به نظر من این پیام یک رهنمود و تاکید بر اهمیت روایت‌سازی در رسانه‌ است.»

او ادامه داد: «اهمیت روایت‌سازی در رسانه بارها مورد تاکید کارشناسان این حوزه قرار گرفته است. امروز رسانه‌ها به دنیا خط می‌دهند. می‌توانند جهت فکری افراد را تحت تاثیر قرار بدهند. درسی تحت عنوان مدیریت ادراک (perception management) در دانشگاه تدریس می‌شود. بر نحوه فکر کردن جوامع مختلف بررسی‌های کارشناسی دقیق انجام می‌دهند، سرمایه‌گذاری می‌کنند و به آن اهمیت می‌دهند. بنابراین مسئله روایت‌سازی در رسانه بسیار مهم و صداوسیما نیز یکی از آن‌هاست.»

این تحلیلگر سیاسی یادآور شد: «دو مثال برای درک بهتر این موضوع برایتان می‌زنم. آمریکایی‌ها قبل از اینکه به عراق حمله کنند، روی افکار عمومی کار می‌کردند تا مفهوم سلاح‌های کشتارجمعی را جا بیاندازند. بعد هم که صدام ساقط شد، جهان فهمید که رژیم بعث سلاح کشتار جمعی نداشت. جنگ اوکراین هم همین است. روسیه خیلی تلاش کرد جنگ تجاوزکارانه خود علیه این کشور را تحت عنوان عملیات ویژه نظامی معرفی کند. اما در عمل چهار استان اوکراین را اشغال کرد. اینکه چقدر دنیا روایت روسیه را پذیرفت یا نه، بحثی دیگر و ساختن روایت بحثی دیگر است.»

بهشتی‌پور اضافه کرد: «رسانه‌ها و کشورها تلاش می‌کنند که روایت خودشان را غالب کنند. روایتی که زودتر و در چارچوب بهتری تنظیم شود، موفق‌تر خواهد بود. وقتی روایتی پذیرفته شد، هرچقدر تکذیب یا جزئیات بیشتری درباره آن منتشر شود، دیگر تفاوتی نمی‌کند. آنچه رهبری بر آن تاکید کردند این است که صداوسیما در این جنگ روایت‌ها خود را تجهیز کند. این آمادگی نیز باید کارشناسی‌ شده باشد، نه کلیشه‌ای. متاسفانه ما درگیر کلیشه‌ها هستیم. نه‌فقط صداوسیما که برخی روزنامه‌ها نیز به این موضوع دچارند. یکی از این کلیشه‌ها، تئوری توطئه است. مثلاً در موضوع سوریه، به این نمی‌پردازند که دلایل سقوط اسد چه بود و چرا ساقط شد. به این می‌پردازند که روسیه، سوریه را با اوکراین معامله کرده! ول‌کن ماجرا هم نیستند.

ما از این طرف سال‌هاست که می‌گوییم  اهمیت اوکراین برای روسیه و غرب بیشتر از این صحبت‌هاست. سوریه هم بزرگترین متحد روسیه در خاورمیانه بوده و آن‌ها از زمان شوروی در بندر طرطوس پایگاه نظامی – اطلاعاتی داشتند. چرا باید این معامله را کرده باشند؟ اما از طرف دیگر، تئوری توطئه کلیدی است که به قفل هر تحلیلی می‌خورد. خیلی جذاب و راحت‌تر مسائل را حل می‌کند. متاسفانه ما اسیر کلیشه‌ها هستیم. اطلاع‌رسانی در ایران نه‌فقط در دوران جمهوری اسلامی که از زمان شاه مشکل داشته است. در این سال‌ها که ماهواره و شبکه‌های اجتماعی هم آمدند، خطاها خیلی بیشتر شده است. انواع و اقسام روایت‌ها پمپاژ می‌شود و مقابله با آن‌ها واقعاً یک کار کارشناسی است. زمانی باید روایت‌سازی کرد و زمانی باید وارد بحث دفاع در برابر روایت‌ها شد.»

این پیام هشداری برای صداوسیما است

قادر باستانی

قادر باستانی‌تبریزی، پژوهشگر و مدرس ارتباطات و رسانه نیز در این باره به «هم‌میهن» گفت: «من فکر می‌کنم، پیام رهبر انقلاب به صداوسیما، زنگ خطری برای این سازمان است. اگر صداوسیما می‌خواهد همچنان نقش مؤثری در جامعه ایفا کند، باید تغییرات اساسی در ساختار و عملکرد خود ایجاد کند. این تغییرات باید با هدف افزایش حرفه‌ای‌گری، مخاطب‌محوری و رقابت‌پذیری صورت گیرد. رهبری در این پیام با ادبیاتی متفاوت که لابد گویای نارضایتی از عملکرد رسانه ملی است، از مسئولان صداوسیما خواسته‌اند تا با دقت و تعهد بیشتری به نقش رسانه‌ای خود عمل کنند. معتقدم وضعیت فعلی صداوسیما، حاصل توأمان انحصارگرایی و ناکارآمدی است. واقعیت این است که تغییرات فناوری و امکانات تولید محتوا، انحصار صداوسیما بر رسانه‌های تصویری را از بین برده و البته رویکرد پرخطای این سازمان، با وجود تجهیزات فراوان و منابع مالی و انسانی گسترده، نتوانسته است به انتظارات مخاطبان پاسخ دهد و در نیل به اهداف خود کاملاً شکست خورده است.»

او ادامه داد: «با وجود نارضایتی رهبر انقلاب از وضعیت موجود صداوسیما، به نظر می‌رسد که تغییرات اساسی در این سازمان با موانع جدی روبه‌رو خواهد بود. زیرا افرادی که هم‌اکنون در رأس این سازمان قرار دارند، عمدتاً به دنبال حفظ وضعیت موجود و اطاعت از دستورات هستند و انگیزه‌ای برای ایجاد تغییرات بنیادین ندارند.»

باستانی‌تبریزی افزود: «به نظر من، ضعف عمده صداوسیما، فقدان فعالیت حرفه‌ای است. با پیروزی انقلاب اسلامی و برعهده‌گیری مسئولیت‌ها توسط روحانیت، شاهد دگرگونی‌های گسترده‌ای در ساختار قدرت و نهادهای اجتماعی ایران بودیم. در بسیاری از عرصه‌ها، روحانیت با تکیه بر دانش متخصصان و کارشناسان امر تصمیم‌گیری می‌کرد؛ اما در حوزه تبلیغات و رسانه، رویکردی متفاوت اتخاذ شد. روحانیت، با سابقه‌ای طولانی در تبلیغ دین و اندیشه‌های دینی، خود را در زمینه تبلیغات و رسانه صاحب‌نظر می‌دانست. این رویکرد در حالی اتخاذ شد که روش‌های تبلیغی سنتی روحانیت در مواجهه با پیچیدگی‌های فضای رسانه‌ای معاصر و رقابت شدید رسانه‌ها، کارآمدی خود را از دست داده بود.»

او تاکید کرد: «در گذشته، پیام‌های تبلیغی روحانیت در فضایی تک‌صدایی و بدون رقیب منتشر می‌شد و مخاطب به صورت منفعل این پیام‌ها را می‌پذیرفت. اما با گسترش رسانه‌ها و تنوع منابع اطلاعاتی، مخاطب به یک کنشگر فعال تبدیل شد که به صورت انتخابی به پیام‌ها پاسخ می‌دهد. صداوسیما با چالش‌های جدی مواجه است. اکثریت مردم به برنامه‌های صداوسیما علاقه‌ای نشان نمی‌دهند و این سازمان در تأمین نیازهای اطلاعاتی و سرگرمی مخاطبان ناکام مانده است. من فکر می‌کنم، دولتی بودن این سازمان و رویکرد کارمندی کارکنان آن، از جمله مهم‌ترین عواملی هستند که باعث شده است صداوسیما نتواند با تحولات سریع رسانه‌ای همگام شود و مخاطبان خود را حفظ کند.»

این کارشناس حوزه رسانه با برشمردن ضعف‌های سازمان گفت: «فقدان حرفه‌ای‌گری، دولتی بودن، تکرار مکررات و فقدان مخاطب‌محوری از جمله مهم‌ترین دلایل بحران صداوسیما هستند. رویکرد کارمندی و نبود رقابت در صداوسیما، موجب کاهش کیفیت برنامه‌ها و عدم پاسخگویی به نیازهای مخاطبان شده است. وابستگی شدید صداوسیما به حاکمیت، موجب شده است تا این سازمان از استقلال لازم برای اتخاذ تصمیمات حرفه‌ای برخوردار نباشد. برنامه‌های تکراری و بی‌کیفیت، مخاطبان را به سمت رسانه‌های خارجی سوق داده است و صداوسیما به جای توجه به نیازها و خواسته‌های مخاطبان، بیشتر به دنبال تأیید نهادهای دولتی است.»

او راهکارهای برون‌رفت از بحران را اینگونه تعریف کرد: «تغییر ساختار، افزایش رقابت، مشارکت بخش خصوصی، توجه به مخاطبان و به‌روزرسانی فناوری از جمله راهکارهای پیشنهادی برای بهبود وضعیت صداوسیما هستند. سازمان صداوسیما باید از یک سازمان دولتی به یک سازمان رسانه‌ای حرفه‌ای تبدیل شود. ایجاد رقابت بین شبکه‌های مختلف صداوسیما و همچنین با رسانه‌های خصوصی می‌تواند به بهبود کیفیت برنامه‌ها کمک کند. ورود بخش خصوصی به عرصه رسانه می‌تواند به افزایش تنوع و کیفیت برنامه‌ها کمک کند. صداوسیما باید با انجام نظرسنجی‌ها و مطالعات مخاطب، نیازها و خواسته‌های مخاطبان را شناسایی کرده و بر اساس آن برنامه‌ریزی کند. استفاده از فناوری‌های جدید می‌تواند به بهبود کیفیت برنامه‌ها و افزایش جذابیت آن‌ها برای مخاطبان کمک کند.»

باستانی‌تبریزی تاکید کرد: «قوانین و مقررات مربوط به رسانه‌ ملی باید به گونه‌ای اصلاح شود که امکان فعالیت آزادانه و حرفه‌ای روزنامه‌نگاران کاربلد در آن فراهم شود. بودجه صداوسیما باید به صورت شفاف و دقیق منتشر شود و نحوه هزینه‌کرد آن تحت نظارت قرار گیرد. بهبود وضعیت صداوسیما نیازمند یک رویکرد جامع و همه‌جانبه است. با اتخاذ تدابیر مناسب و همکاری همه‌جانبه، می‌توان امیدوار بود که صداوسیما بتواند به عنوان یک رسانه ملی قدرتمند و تأثیرگذار نقش خود را در جامعه ایفا کند.»

این مدرس رسانه تاکید کرد: «صداوسیما نیازمند یک تحول اساسی و ساختاری است. تعطیلی و انحلال کامل و راه‌اندازی مجدد این سازمان با ساختاری چابک، حرفه‌ای، کارآمد و منعطف، می‌تواند راهکاری موثر برای بهبود وضعیت رسانه ملی باشد. در نهایت، باید بگویم که آینده صداوسیما به تصمیمات مسئولان و اراده آن‌ها برای تغییر بستگی دارد. به نظر من یک طرح سه‌مرحله‌ای برای اصلاح ساختار صداوسیما شامل رفع انحصار، تشکیل نهاد رگولاتوری محتوا و بازنگری در سیاست‌های رسانه‌ای است.»

دیدگاه

ویژه تیتر یک
پربازدیدترین
آخرین اخبار