عبدالمجید معادیخواه پژوهشگر تاریخ اسلام مطرح کرد:
فلسفه دین و آمــدن پیـامبران از بین رفتن اختلافات است
اظهارنظرهایی که در صداوسیما بهعنوان رسانه ملی پخش میشود بیش از دیگر رسانهها تبعات دارد و به نوعی موضع دولت و حاکمیت محسوب میشود.
اظهارنظرهایی که در صداوسیما بهعنوان رسانه ملی پخش میشود بیش از دیگر رسانهها تبعات دارد و به نوعی موضع دولت و حاکمیت محسوب میشود. بنابراین باید حساسیت بسیاری روی مدعوین وجود داشته باشد اما نگاه یکسویه تندروهای حاکم بر صداوسیما باعث شده که این مهم از یاد برود.
به همین دلیل است که محمدمهدی میرباقری صحبتهایی میکند که بوی جنگ میدهد و میتواند جرقهای باشد بر هیزم جنجال و تنش بین ایران و دیگر کشورها؛ آنهم در مقطع کنونی که ایران در شرایط «شبهجنگی» قرار گرفته است. عبدالمجید معادیخواه، پژوهشگر تاریخ اسلام در این باره با هممیهن گفتوگو کرد که در زیر آمده است:
*آقای میرباقری با حضور در برنامه «جریان» براساس تفسیر برخی آیات قرآن و سنن الهی چنین گفت: «ما دو طرح بیشتر برای ایران نداریم؛ 1-الگوی توسعه بر مدار اقتصاد جهانی و نظم کنونی. 2- الگوی پیشرفت اسلامی بر مدارنظم آینده و مداخله در نظم آینده. طرح پیروز دومی است و اولی قطعاً شکست خورده است.» برخی از کارشناسان سیاسی و حتی دینی رویکرد این سخنان را ضدتوسعه ارزیابی کردند. تحلیل شما از این سخنان چیست؟ آیا جامعه ایران اگر بخواهد بر اساس دین اسلام پیش برود باید به جای افزایش روابط با جهان و حرکت به سمت توسعه به مسیری خودساخته آنهم ضدتوسعه برود؟
نگاه من اینطور عالمانه و آشنای به همه ابعاد توسعه و الگوها بهویژه در انطباق با آیات قرآن نیست. نمیدانم آقایان چطور از آیات به چنین نتایجی میرسند. اگر جسارت نباشد بیشتر حرفهای خیالانگیز است و در بعضی مواقع رنگ توهم در آن بیشتر دیده میشود. من آشنایی با بحث توسعه ندارم اما میدانم که توسعه پررمز و راز است و نیاز به تخصصهایی دارد و من این تخصصها را ندارم و بعید میدانم که این آقایان هم تخصصی داشته باشند.
کاش فرصتی برای حضور ایشان فراهم میشد چراکه پرسشهایی پیش میآید مثلاً چطور از این آیه چنین برداشتی شده است؟ آیا این تنها برداشت از این آیه است یا کسی با تخیلهایی برداشتی را بر این آیه تحمیل میکند؟ به هر حال من بههیچوجه ادغام بحثهای تخصصی با تفسیر قرآن در شرایط فعلی را درست نمیدانم. ما نه آنقدر بر رمز و رازهای قرآن تسلط داریم نه آشنایی قابلقبولی با مباحث توسعهای. اگر بتوانیم با زبان امروز صحبت کنیم فکر نمیکنم این اظهارنظر عقلایی باشد. در کانالهای تلویزیون یکی، دو بار دیدم که ایشان بحثهایی را مطرح میکند که برای من ناآشناست. فکر نمیکنم روشی که ایشان از آیات قرآن دارند، قابل دفاع باشد.
*آقای میرباقری در همین برنامه از ضرورت حضور در «ابتلائات» نیز صحبت کرد و مجری برنامه گفت: «این سخنان جامعه را میترساند.» ایشان پاسخ داد: «واقعیت این است». بر اساس دین ما یک جامعه اسلامی باید همیشه در سختی باشد و در سختی بماند؟ در حقیقت برای کاهش تنشهای بینالمللی تلاشی نکنید تا بعد از عسر، خداوند یسر را با پیروزی بر دشمنان بفرستد؟
دین اسلام طبق فرمایش پیغمبر دینی آسان، باتسامح و سعهصدر، واقعبینی به مردم، زندگی و جهان نگاه کرده است. اگر تعدادی قهرمان بخواهند زندگی را برای خودشان با سختی بگذرانند اشکالی ندارد. البته اگر راهشان درست باشد. اما نمیتوان از جامعه چنین انتظاری داشت. یک اصل پررمز و رازی در نهجالبلاغه است که امیرالمومنین آن را به سیره پیامبر مستند میکنند: «کسی که با مردم نماز میخواند و امام جماعت عدهای است باید نماز را با اضعف مامومین انطباق دهد.» یعنی در بین نمازگزاران رعایت کسی را بکند که از همه ضعیفتر است. نه اینکه نماز خود را با معیار اولیای برجسته و عاشق خدا بخواند. در توجیه این آموزه نیز از پیامبر اکرم(ص) توضیح میدهد: «در عمل فتنه ایجاد میکند و بخش ضعیف جامعه را به سمت فتنهها هل میدهد.» اگر این اصل رعایت شود، در یک حرکت اجتماعی باید رعایت ضعیفترین شهروندان را کرد و خودمان را با او تطبیق دهیم. اگر توقع قهرمان شدن تمام مردم وجود داشته باشد، مردم را هل میدهیم به سمت فتنهها. یعنی به سمت آمریکا و اسرائیل. اگر به افراد ضعیف زور گفته شود، نمیتواند ادامه دهد و توسط افرادی که در کمین او هستند شکار میشود. بنابراین آنچه که ما از اسلام، سیره پیامبر و نهجالبلاغه دریافتیم این است که رعایت اضعف مامومین شود.
*میرباقری در بخش دیگری از سخنانش میگوید«خیال نکنید اگر با دشمن کنار آمدید هزینه ندارد» و به صورت رسمی ضدصلح در خاورمیانه است و مروج حفظ جنگ تا پیروزی کامل است. آیا براساس اسلام جوامع اسلامی نباید به سمت صلح و کاهش کشتار مردم بروند؟
اصل در اسلام صلح است. قرآن تاکید میکند: «وَالصُّلحُ خَیْرٌ» صلح خیر است. جنگ یک پدیده شومی است که از سوی جنگافروزان به جامعه بشری تحمیل میشود. هرگز نباید به پیروان راه پیامبر و قرآن برچسب جنگافروزی بخورد.
*به نظر شما این اظهارنظرها چه آسیبی به مردم و اسلام وارد میکند؟
من این مطلب را با بیان دیگری پاسخ داده و دوباره تاکید میکنم اصل در اسلام صلح است. فلسفه دین و آمدن پیامبران از بین رفتن اختلافات است، چراکه از نگاه قرآن همه انسانها برابر هستند و 1400 سال پیش که جهانی شدن وجود نداشته، قرآن فرموده: «کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً» یعنی تمام جامعه مانند خانواده است و اعضای یک خانواده باید با هم خوب زندگی کنند چراکه اختلاف به این زندگی خوب آسیب میزند، پیامبران برای از بین بردن این اختلافات آمدهاند. اگر نقش قرائتی از دین برداشتن اختلافات و ایجاد برادری باشد آیات قرآن را تصدیق میکند. اگر قرائتی زندگی سالم و برادرانه را اشتباه بداند، با قرآن بیگانه است.
اینکه در یک شرایط استثنایی جامعهای گرفتار اهریمن و جنگ به آن تحمیل شود، موضوع متفاوت است اما بهطور کلی اساس نگاه ادیان، انبیاء و قرآن صلح و مذمت جنگ است. به هیچ وجه نباید در کسوت جنگافروزان ظاهر شویم. اگر از طرف سلطهگرانی جنگ به جامعهای تحمیل شد دفاع لازم است. اگرنه باید اسارت را بپذیرد که وجدان انسانی ذلت و اسارت را نمیپذیرد. جنگافزوری به هیچ عنوان با قرآن تطابقی ندارد.
*تحلیل شما از رفتار صداوسیما چیست که چهرههای همسوی بنیادگرای دینی که ضدتوسعه و ضدصلح هستند را دعوت میکند؟ این رویکرد صداوسیما احتمال دارد ایران را به جنگ و درگیری بکشاند؟
صداوسیما دهها کانال دارد و دستگاه گفتمانسازی جمهوری اسلامی است. من بسیاری از برنامهها را نمیپسندم اما اگر قرار به داوری باشد، شرط داوری گفتوگوست؛ با حضور فردی یا نماینده سازمانی که داوری میشود. در غیاب این بیشتر به جای دلسوزی و نصیحت رنگ غیبت به خود میگیرد.