به بهانه اجرای نمایش «نبرد رستم و سهراب» در استادیوم بینالمللی تنیس
شاهنامه لاکچری
روند تولید و روی صحنه بردن یک اثر نمایشی در ایران به لحاظ اقتصادی، با حمایتهای اندک دولتی موجود و در غیاب تهیهکنندگان و مدیران تولید حرفهای، جز در مواردی انگشتشمار، همواره با دشواری فراوان روبهرو بوده است.
اهالی تئاتر زیر سایه کمکهزینههای اندک انجمن هنرهای نمایشی، هیچگاه دخلشان با خرجشان نمیخوانده است. این درد مزمن را شکلگیری تئاتر خصوصی در ایران نهتنها درمان نکرد که موجب تشدید آن شد. تئاتر خصوصی به جایی تبدیل شد که مشمول نظارت و ارزشیابی بخش دولتی میشد اما بهرهمند از همان کمکهزینههای اندک انجمن هنرهای نمایشی هم نبود. کمیت لنگ بُعد اقتصادی روی صحنه بردن یک اثر نمایشی در ایران برای اهالی تئاتر، نه چیزی تازه که امری معمول بود. امری که به آن عادت کرده و هر یک به طریقی با آن کنار آمده بودند.
برخی آن را پذیرفته بودند و برخی دیگر برای گریز از آن به راهکارهایی چون استفاده از بازیگران چهره میپرداختند. فرستادن چهرهها روی صحنه در مواردی با ساز و آواز هم همراه بود. همراهی ساز و آواز با هنر نمایش که در تئاتر ایران کمسابقه هم نبود اما از سال ۱۳۹۶ بهزعم حسین پارسایی که خود از سابقه مدیریتی در حوزه هنرهای نمایشی برخوردار بود سر و شکل تازهای پیدا کرد.
او در سال ۱۳۹۶ نمایش «الیور توییست» را با بهای ۴۰ تا ۱۴۰ هزار تومان در تالار وحدت روی صحنه برد و سال ۱۳۹۷ نمایش «بینوایان» را با بهای بلیت ۵۵ تا ۱۸۵ هزار تومان در سالن رویال هتل اسپیناس. حضور بازیگران چهره در هر دوی این آثار و قیمت بلیتی که برای همان زمان گران محسوب میشد، پارسایی را که روزگاری مدیرکل هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود و تمام مشکلات مذکور را بهتر از هر شخص دیگری میدانست، به «لاکچریساز» عرصه تئاتر تبدیل کرد. در آن زمان اگر پارسایی نمایشهای موزیکال روی صحنه میبرد اما بودند کارگردانهای دیگری که آثاری دیگر اجرا میکردند. بهعبارتدیگر عرصه چنان که پس از اعتراضات پاییز۱۴۰۱ خالی شد و عدهای یکهتاز شدند، خالی نبود.
با وقوع اعتراضات پاییز ۱۴۰۱ به اینسو موقعیت تازهای شکل گرفت. اعتراضاتی که همچون دیگر اهالی جامعه، بر هنرمندان ازجمله اهالی تئاتر نیز اثر گذاشت. در بحبوحه اعتراضات بود که برخی از هنرمندان تصمیم گرفتند گذر از مجرای اخذ مجوز رسمی برای ارائه هنرشان را برای همیشه کنار بگذارند. همین رویکرد موجب شکلگیری جریانی غیررسمی در هنر ازجمله تئاتر شد. آنهایی که ترجیح دادند دیگر نه با ادارهکل هنرهای نمایشی، نه با شورای نظارت و ارزشیابی آن سروکاری نداشته باشند. چراغ سالنهای تئاتر مدتی خاموش بود تا اینکه کسانی به صحنه برگشتند و کسانی همچنان نه. حسین پارسایی اردیبهشتماه سال ۱۴۰۲ با نمایش «هفتخوان اسفندیار» باز هم با حضور بازیگران چهره به تالار وحدت برگشت. بهای بلیت نمایش او اینبار از ۱۲۰ تا ۳۶۰ هزار تومان و حامی آن «سازمان هنری رسانهای اوج» بود.
با گذشت یکسال حسین پارسایی با نمایش دیگری به صحنه آمده که بلیت آن بین ۵۹۰ تا یک میلیون ۳۵۰ هزار تومانی قیمتگذاری شده است. این نمایش که نهتنها از بهای بلیتی عجیب که از مکان اجرایی عجیبتر نیز برخوردار است، در استادیوم بینالمللی تنیس مجموعه ورزشی انقلاب ـ آن هم با حضور چهرههایی چون علی زندوکیلی و الناز شاکردوست ـ روی صحنه میرود. یک میلیون و ۳۵۰ هزار تومان رقمی نبوده است که تئاتر ایران تا به حال برای بهای بلیت به خود دیده باشد و مشخص نیست چنین عددی بر مبنای چه معیاری تعیین شده است. ضمن اینکه نمیدانیم «لاکچریساز» تئاتر ایران قرار است بهای سقف بلیت تئاتر را - در شرایطی که منابع مالی تولید آثارش همواره برای برخی، محل ابهام بوده است- تا کجا بالا ببرد.