علیرضا میرعلی نقی، محمدامین میراحمدی و محمدرضا شرایلی در سی وچهارمین سالگرد خاموشی نوای تار مرتضی خان نی داوود از او گفتند
نغمه داوودی مرغ سحر
مرتضیخان نیداوود، نوازنده تار، آهنگساز، ردیفدان و مدرس موسیقی فرزند بالاخان ضربگیر در سال ۱۲۷۹ ه.ش در تهران به دنیا آمد. مرتضیخان هشت ساله بود که برای آموزش موسیقی در دورههای میرزا حسینقلی فراهانی معروف به آقاحسینقلی شرکت و دوره ردیف ۷ دستگاه موسیقی ایرانی را طی شش سال نزد آقاحسینقلی تمام کرد و به محضر بهترین شاگردش، درویشخان راه یافت.
علیرضا میرعلینقی، مورخ، پژوهشگر، روزنامهنگار، تحلیلگر و منتقد موسیقی از این رویداد چنین یاد میکند و میگوید: «نیداوود بعد از حسینقلی غفاری (بهترین شاگرد درویش که جوانمرگ شد)، چنان در محضر درویشخان درخشید که علاوه بر کسب سه مدال مخصوص کلاس او (مس، نقره و طلا)، به سمت خلیفهگری کلاس استاد نیز نائل آمد و برای شاگردان دیگر حل مسئله میکرد.»
آنطور که محمدامین میراحمدی، نوازنده، پژوهشگر و استاد دانشگاه در کتاب «جویبار جوشنده» و مستندی با همین عنوان میگوید، مرتضیخان یکسال پس از درگذشت درویشخان در سال ۱۳۰۵، «مدرسه درویش» را به یاد استادش راهاندازی و شاگردان بسیار پرورش داد. او از بدو تاسیس رادیو در اردیبهشتماه ۱۳۱۹ تا حدود ۱۳۲۹ با گروهی برجسته از نوازندگان و خوانندگان هر شب به اجرای زنده میپرداخت تا اینکه در پی استعفایی دستهجمعی در اعتراض به آنچه در این رسانه رخ میداد، از عرصه فعالیت حرفهای موسیقی فاصله گرفت.
این فاصله تا زمانی که مرتضیخان نیداوود در سال ۱۳۴۸ برای ضبط ردیف به رادیو دعوت شد، ادامه داشت و پس از آن بود که او به گفته خود، احساس کرد فریضهای را که در مقابل هنر موسیقی ایرانی برعهده داشته، انجام داده است. به گفته محمدرضا شرایلی، نوازنده، اتنوموزیکولوگ و پژوهشگر تاریخ ضبط موسیقی ایران آنچه از تمام عمر پربار مرتضیخان نیداوود بهجامانده است، جز ردیف مذکور تنها ضبطهایی طی چهار دوره در حدفاصل سالهای ۱۳۰۵ تا ۱۳۱۰ است.
پیوند نام قمرالملوک وزیری با نام مرتضیخان نیداوود نخست بهعنوان خوانندهای که از نیداوود درس میگرفت، سپس بهعنوان همکار او و خلق یکی از ماندگارترین قطعات تاریخ موسیقی ایرانی، «مرغ سحر» ازجمله دیگر نقاط عطف کارنامه کاری نیداوود است. هنرمند برجستهای که دوم مردادماه ۱۳۶۹ در غربت درگذشت و در کالیفرنیا به خاک سپرده شد.
آخرین کاروانِ بانگ کهن
علیرضا میرعلینقی که مردادماه سال ۱۳۶۹ و در پی درگذشت مرتضیخان نیداوود اقدام به نگارش متنی کرده بود که اکنون اجازه استفاده از آن را به ما میدهد و در اینجا تنها بخش کوتاهی از آن را میخوانیم، با مروری بر سالهای ابتدایی زندگی مرتضیخان از فضای محیط خانوادگی نیداوود میگوید که همانند محیط زندگی ابوالحسن صبا، مرتضی محجوبی و حبیب سماعی برای موسیقی مساعد بود.
میرعلینقی که خود از حافظان ردیف بهجامانده از مرتضیخان نیداوود و یاریدهندگان آن برای انتشار توسط انتشارات چهارباغ بوده است، در این متن «یکی از خصایص بارز نیداوود را کشف استعدادهای خوب در زمینههای موسیقی و پرورش مجدانه آنها» برمیشمارد و مینویسد: «ملوک ضرابی کاشانی که بعدها مشهورترین تصنیفخوان دوره خود شد، غلامحسین بنان و قمرالملوک وزیری که برجستهترین کشف نیداوود بود نیز از دستاوردهای ارزشمند غریزه سالم او هستند. نکته قابل ذکر اینکه برعکس قول مشهور -و حتی نقل مشهور از قمرالملوک وزیری که مرتضیخان را استاد خود دانسته- تحقیقات عمیق معلوم مینماید که قمرالملوک وزیری شیوه خوانندگی خود را با استماع هوشیارانه صفحات اساتید متقدم آواز بهخصوص سیدحسین طاهرزاده فرا گرفته و از فنون هنری و اصول اجرایی آنان تبعیت نموده است.
سهم مرتضیخان نیداوود در شکوفایی قمر، در زمینههایی چون تعلیم ردیف آوازی، همراهی با ساز و تصنیفخوانی بوده است که مقولهای سوا از فراگیری و صنعت شیوه اجرای خوانندگی است. قمر، نزدیکترین یار و شاگرد مرتضیخان شد و غیر از کنسرتهای تکاندهندهای که با او برگزار کرد - و از آن میان کنسرت همدانش به همراه عارف قزوینی در خاطره تاریخ به یادگار است- صفحات بسیاری با او پر کرد که بعدها تعدادی از تصنیفهای آنها دوباره توسط خانم ملوک ضرابی بازخوانی و ضبط شد. آوازهای بینهایت زیبای؛ «شور، دشتی، ابوعطا، افشاری و ماهور» و تصانیف جاودانهای چون «مرغ سحر»، «آتشی در سینه دارم جاودانی»، «تو رفتی و عهد خود شکستی» و «شاه من، ماه من».»
میرعلینقی حضور مرتضیخان در رادیو و استعفای دستهجمعی رخداده را اینگونه روایت میکند: «چهارم اردیبهشتماه سال ۱۳۱۹، اولین ایستگاه رادیویی تهران تاسیس شد. در آنجا مرتضی نیداوود به همراه قمرالملوک وزیری، ابوالحسن صبا، مرتضی محجوبی، حسین تهرانی، علیاکبر شهنازی، ارسلان درگاهی، حبیب سماعی، رضا روانبخش، مهدی غیاثی و عدهای دیگر به گروهنوازی و گاه تکنوازی پرداخت، اما هرگز آن دستگاه منحط و سیاستهای مطربپرورش را نپذیرفت و همزمان با حبیب سماعی، ارسلان درگاهی، رضا روانبخش و علیاکبر شهنازی آنجا را با تلخی ترک گفت و دیگر برای کار به آنجا برنگشت.
در این زمان که اواسط سال ۱۳۲۰ بود، کار کنسرتها و ضبط صفحه نیز بسیار محدود شده و هرجومرج ضدفرهنگی زاده بدعتهای نابخردانه تحولات عمیق اوایل قرن، حال مجالی وسیع برای خودنمایی پیدا کرده بود. نیداوود و امثال او که نه جذب موسیقی عوامپسندها شدند، نه با جریانات دیگری که داعیه پیشرفت موسیقی ایران را با خود داشتند همراه، سنگین و اندیشمند، فاخر و استوار بر سر موضع خود ماندند.
در این زمان از قدیمیهای مایهدار، حبیب سماعی و رضا روانبخش، درگذشته، حسین طاهرزاده، سلیمان امیرقاسمی و ابوالحسن اقبالآذر پیر بودند و صدای زیبای قمر دیگر آن زنگ و روشنی را نداشت. نیداوود نیز درست در اوج نیروی کار، خلاقیت و توانایی خود، مجبور به بازنشستگی از عرصه موسیقی گردید و بهقول خود؛ «برای گریز از تجارتیکردن موسیقی»، برای امرار معاش به تجارت پرداخت و موسیقی را تنها برای خود، دوستان و شاگردانش نگه داشت.»
این مورخ، پژوهشگر، روزنامهنگار، تحلیلگر و منتقد موسیقی مینویسد: «نیداوود سالیانی پیش از آن طبق ورقه اجارهنامهای از دکتر نصر، کانونی در کوچه بختیاریهای خیابان علاءالدوله (فردوسی) دایر کرد بهنام «مدرسه درویش» بهیاد استادش و در آن تا جایی که توان داشت، چراغ موسیقی سنتی را عاشقانه روشن نگه داشت. بسیاری از کسانی دیگر که بهواسطه تعلقشان به مکاتب دیگر موسیقایی شهرت دارند نیز از دانشآموختگان این مدرسه هستند: حسین سنجری (تار)، حسین یاحقی (ویولن و کمانچه) و دیگران: قمرالملوک وزیری و ملوک ضرابی کاشانی (آواز و تصنیف) و ارسلان درگاهی (تار و سهتار). ارسلان درگاهی و حسین یاحقی خود نوازندگانی بزرگ بودند که بعدها برای تکمیل معلومات ردیفی خود نزد نیداوود رفتند چراکه نیداوود، بهترین شاگرد درویشخان و میرزا حسینقلی، از بهترین حافظان و راویان ردیف آنها بود.»
او در بخش دیگری از این متن بلند اشاره میکند: «مردادماه ۱۳۳۸، هنگامی که نیداوود پیر، قوی و سرحال اما عبوس و دلشکسته در مراسم تجلیل مصنوعی یار دیرین با تارش حاضر شد و به همراه آواز حزین روحانگیز نواخت، آخرین حضور خود را در میان جماعت شاهد بود. چند سال بعد از آن مدرسه درویش هم تعطیل شد. کاستی قوای نیداوود و رواج فرهنگ استعماری در جامعه که باعث دلسردی و افسردگی شدید او و امثال او شده بود، اجازه نداد که چنین کاری را دنبال گیرد. در این زمان ۶۰ سال داشت و با اینکه ۳۰ سال دیگر نیز از عمر او باقی مانده بود، لیکن خود را دیگر تقریباً بازنشسته کرد و غیر از نوازندگی در محضر اساتید و دوستان موسیقیشناس و حضور گهگاهی در برنامههای تلویزیونی «شناسایی موسیقی ایرانی» که به کارگردانی مرتضی حنانه، موسیقیدان مدرن زمانه برگزار میشد، کار دیگری نمیکرد.»
میرعلینقی ضبط ردیف مرتضیخان نیداوود را نیز اینطور شرح میدهد: «دوره مطبوع بازنشستگی استاد ادامه یافت، تا اوایل سال ۱۳۵۰ که از او دعوت شد تا برای ضبط ردیفهایش به رادیو برود. استاد در این زمان بیش از ۷۰ سال داشت. با موهای سپید فراوان، قامت استوار و محکم، پنجه دلنشین اما نهچندان رسا، مانند ۵۰ سال پیش در اتاق ضبطی که یک صندلی و یک تار وجود داشت، نیداوود به مدت یکسالونیم مداوماً کار کرد. تمام دستگاهها، آوازها، گوشههایشان، قطعات و الحاقات را با زیبایی و اصالت، بیکموکاست نواخت؛ با ذکر نام تکتک آنها. بسیار خسته بود اما عشق فراوان به موسیقی سنتی که در او با شیر اندرون شده و با جان بهدر میرفت، نگذاشت کار را تا نیمه رها کند. دستگاهی که نیداوود را ۳۰ سال پیش از آن با تلخی به بیرون رانده بود، میخواست بابت این کار عظیم و توانفرسا، دستمزدی شایسته به استاد اهدا کند اما هرچه کردند، نپذیرفت و اظهار داشت که احتیاج ندارد. این کار را برای خدمت به موسیقی وطنش کرده و خوشحال است که دیگر موسیقی عزیز وطنش نمیتواند پامال بدخواهان شود.»
دو، سه سال بعد از آن خانوادهاش آمریکا را برای محل اقامت خود انتخاب کردند و استاد پیر نیز به ناچار با آنها همراه شد. میرعلینقی در این مورد معتقد است: «مرتضیخان بیش از ۹۰ سال عمر کرد و در آرامش و عزت روزگار گذرانید. ۱۲ سال آخر را چون درختی بود که از ریشه قطع شده باشد. هنگامی که در گوشهای از کالیفرنیا پیکر درهمشکسته و موی سپیدش را به خاک غربت میسپرد، نتوانست آخرین نامه تشکری که از تهران بابت یک عمر زحمتش بهخاطر موسیقی سنتی ایران دریافت کرده بود را بخواند؛ او که آخرین گنجینه هنر قدیم، آخرین نمونه اصیل از بازماندگان نسل خود و آخرین کاروان بانگ کهن بود.»
از شاخصههای نوازندگی تا اهمیت ردیف نیداوود
«مرتضیخان نیداوود -فرزند بالاخان ضربگیر و ساکن منطقه یهودینشین عودلاجان- از بافتی برآمده بوده که نوازندگانش عادت به نواختن برای عموم مردم داشته و برایشان مرسوم بوده است آن چیزی را بنوازند که مخاطب میپسندد. بهعبارتدیگر در جذب مخاطب عام توانمند بودهاند. این مسئلهای است که در تمام مراحل زندگی مرتضیخان قابل مشاهده است. درواقع شخصیت او در چنین فضایی شکل میگیرد؛ فضایی که در آن نوازنده، چشم در چشم مخاطب بوده و برای مردم موسیقی اجرا میکرده است. او نیز بر همین اساس موسیقی خود را، چه در انتخاب خوانندگان، چه مضامین و چه نوع تصنیفسازی بهگونهای ارائه میدهد که مخاطب عام را به خود جذب کند.»
این مقدمهای است که امین میراحمدی در مورد «اهمیت جذب مخاطب عام» نزد نیداوود میگوید. او که هفت سال از عمرش را برای به دست آوردن شناختی کاملتر از مرتضیخان نیداوود صرف کرده است، در سه زمینه به صحبت میپردازد. نخست شاخصههای نوازندگی نیداوود، دیگری وقفه چندینساله در فعالیتهای هنری او و درنهایت جایگاه ردیف در دیدگاه نیداوود.
میراحمدی در پاسخ به اینکه مهمترین شاخصههای نوازندگی مرتضیخان را چگونه ارزیابی میکند و معتقد است چه رنگها و نقشهای گوناگونی در کنار یکدیگر شیوه نوازندگی نیداوود را شکل داده است، میگوید: «مرتضیخان نیداوود در یکی از گفتوگوهایش که در کتاب «جویبار جوشنده» نیز آمده است اشاره میکند که نوازندگیاش براساس نوازندگی استادش میرزا حسینقلی فراهانی معروف به آقاحسینقلی شکل گرفته و چیزهایی از درویشخان (غلامحسین درویش) بر آن افزوده است، ضمن اینکه رگههایی شخصی نیز در آن مشاهده میشود. با این حساب میتوان این سه را براساس گفته نیداوود، آبشخورهای نوازندگی او به حساب آورد. درستی این سخن از طریق قیاس ردیف نیداوود با آنچه علیاکبرخان شهنازی تحت عنوان ردیف آقاحسینقلی نواخته است، مشخص میشود. نواخته علیاکبرخان شهنازی از ردیف آقاحسینقلی نشان میدهد، وقتی نیداوود میگوید نخستین زمینه نوازندگیاش بر پایه نوازندگی آقاحسینقلی شکل گرفته کاملاً صحیح است. تنها تفاوت موجود نیز چهارمضرابهایی است که به شیوه نیداوود مابین قطعات اجرا شده است. به عقیده من، آنچه نیداوود از شیوه نوازندگی درویشخان به کار خود اضافه میکند بیش از آنکه محتوایی باشد، سلیقهای است. سلیقهای که نیداوود را بهسمت ساخت چهارمضراب، پیشدرآمد و تصنیف میبرد. درواقع به نیداوود نشان میدهد که چگونه از منابع صوتی ردیف آقاحسینقلی، ایدههای جدیده استخراج کند. بخش سوم، همانطور که نیداوود اشاره میکند، رگههایی شخصی است که شامل مضرابهای متفاوت ازجمله استحکام و قدرت بیشتر دست راست میشود. چیزی که بهوسیله خود نیداوود به نوازندگیاش افزوده شده و ریشهاش همچنان محل بحث است. چنانچه کسانی این مضرابهای تک محکم، ریزهای فشرده و سرعت بالای قطعات را حاصل عوامل محیطی و برخی دیگر گونهای از شیوه نوازندگی در میان نوازندگان یهودی قلمداد میکنند. بههرحال درمجموع رنگ نوازندگی نیداوود متشکل از ردیف آقاحسینقلی، ایدههای جدیده درویشخان و پایهها و لحن مضرابی شخصی او متاثر از محیط یا فرهنگ و تجربه زیستهاش بوده است.»
او در توضیح وقفه چندینساله پیشآمده در فعالیت حرفهای نیداوود میافزاید: «حولوحوش سالهای ۱۳۲۹-۱۳۲۸ کسانی ازجمله مرتضیخان نیداوود شاهد رویکردی جدید در رادیو و بهتبعآن حضور خوانندگانی میشوند که باب طبعشان نبوده است. درواقع میان رسانهای عمومی با مسئله جذب مخاطب، اختلافی ماهوی با هنرمندانی با مسئله اصالت پدید میآید. این اختلاف تا آنجا پیش میرود که حتی برخی از دستاندرکاران وقت رادیو به این نتیجه میرسند که همکاری با اساتید فن از بدو تاسیس رادیو در سال ۱۳۱۹ اشتباه بوده است و از همان زمان باید نسخهای فراگیر و مردمیتر از موسیقی ارائه میدادند. درواقع رابطه کجدارومریز ۱۰ساله با استعفای دستهجمعی هنرمندان به پایان میرسد و رادیو با سرعت بیشتری بهسمت جذب مخاطب عام میرود. فاصله معنادار نیداوود از رادیو و حضور او که ضمن برخورداری از استطاعت مالی، به لحاظ اقتصادی نیز شخصی خوشفکر بود در الکتریکی شباهنگ تا سالهای سال ادامه پیدا میکند. بعدها سیاستی برای دلجویی از هنرمندان مستضعفی پیش گرفته میشود و نیداوود در سال ۱۳۴۸، به دعوت ایرج گلسرخی به رادیو میرود تا اقدام به ضبط ردیف کند.»
مرتضیخان نیداوود بزرگترین کاری را که در طول عمر ۹۰ ساله خود انجام داد، ضبط و بهجا گذاشتن ردیف مورد اشاره میراحمدی برای کشور و مردم ایران میداند و آن را مایه رضایت خود از زندگی هنریاش میشمارد. میراحمدی در مورد این ردیف چنین میگوید: «جایگاهی که نیداوود برای ضبط ردیف مذکور، در قیاس با دیگر کارهای هنریاش قائل بوده است، نشاندهنده اهمیت ردیف نزد اوست. او ردیف را ریشه موسیقی ایرانی میدانسته و معتقد بوده است اگر این ریشه زنده باشد، درخت موسیقی ایرانی برگوبار خواهد داد. نیداوود ردیف را بستر موسیقی ایرانی میدانسته و اهمیتی که برای ضبط ردیف مورداشاره قائل بوده است نه بهواسطه اینکه خود نوازندگی آن را برعهده داشته که بهواسطه اهمیت ماهوی ردیف نزد او بوده است. ضمن تاکید بر همه این موارد، باید به چند نکته اشاره کرد. نخست اینکه وقتی نیداوود دعوت میشود تا اقدام به ضبط ردیف کند، روایتهای موجود و منتشرشده از ردیف بسیار محدود بوده است. نکته دیگر اینکه او در آن زمان ۶۹ ساله بوده است و بعد از وقفهای طولانی میان فعالیت حرفهایاش در عرصه موسیقی مجدداً دعوت بهکار میشود. درنتیجه شاید بتوان بهلحاظ تکنیکال به بحث درخصوص کیفیت این ردیف پرداخت اما بهعنوان روایتی از ردیف آقاحسینقلی حائزاهمیت است، بهویژه در بخشهایی که مرتضیخان با ضربیها و چهارمضرابنوازیها رنگوبویی از درویشخان و خود نیز به این ردیف افزوده است.»
آنچه از نیداوود بهجامانده است
آنچه از تمام عمر پربار مرتضیخان نیداوود، نوازنده برجسته تار، آهنگساز و مدرس بهجامانده است تنها ضبطهایی طی چهاردوره در حدفاصل سالهای ۱۳۰۵ تا ۱۳۱۰ است. هرچند مرتضیخان از بدو تاسیس رادیو در سال ۱۳۱۹ تا سال ۱۳۲۹ با نوازندگانی برجسته ازجمله ابوالحسن صبا (ویولن)، حبیب سماعی (سنتور)، مرتضی محجوبی و جواد معروفی (پیانو)، حسین تهرانی (ضرب) و... خوانندگانی سرشناس چون قمرالملوک وزیری، ملوک ضرابی، روحانگیز، عزت روحبخش، دلکش، غلامحسین بنان، جواد بدیعزاده، اسماعیل ادیب خوانساری و... به اجرای زنده میپرداخت، اما بهدلیل نبود امکانی برای ضبط چیزی از آن دوران بهجا نمانده است.
محمدرضا شرایلی در پاسخ به این پرسش که آنچه را از مرتضیخان نیداوود بهجامانده است چگونه و در چند دسته میتوان تقسیمبندی کرد، میگوید: «از مرتضیخان نیداوود در دوران جوانی و اوج قدرت، مهارت و شهرت، مقارن دوران رضاشاه، طی چهار مرتبه آثاری روی صفحات گرامافون ۷۸ دور که در ایران به صفحات سنگی معروفاند ضبط شده است. هر روی این صفحات از ظرفیت سه تا سهونیم دقیقهای ضبط صدا برخوردار است و دو روی صفحه نهایتاً شامل اثری شش یا هفت دقیقهای خواهد شد. چهار مرتبه ضبط صدای مورداشاره در تهران، نخست در سال ۱۳۰۵ توسط کمپانی هیزمسترزویس انگلستان رخ داد. این اتفاق، بار دوم در سال ۱۳۰۶ توسط کمپانی پولیفون آلمان و بار سوم در سال ۱۳۰۷ مجدداً توسط کمپانی پولیفون اما اینبار با استفاده از تکنولوژی الکتریکی و طبیعتاً با صدایی شفافتر تکرار شد. بار چهارم، سال ۱۳۱۰ بود و کمپانی ضبطکننده، پارلوفون که درواقع کمپانی آلمانی بایدافون بود که در مرتبه دوم حضور در ایران اقدام به انتشار آثاری با برچسب پارلوفون نمود. آنچه از مجموع این چهار دوره بهجا مانده، آثاری را شکل میدهد که از دوران جوانی مرتضیخان نیداوود ضبط شده است.»
این دیسکوگرافر شناختهشده ادامه میدهد: «نکته مهم اینکه آثار ضبطشده جز در مرتبه اول، آنچه در سال ۱۳۰۵ توسط کمپانی هیزمسترزویس انگلستان در تهران ضبط شده و فهرست کامل آن نیز موجود است، در سهمرتبه بعدی توسط کمپانیهای آلمانی پولیفون (دو بار) و پارلوفون (بایدافون سابق) جزو آثاری هستند که بهدلیل عدم وجود فهرست کامل منتشرشده توسط کمپانی، اغلب دارای فهرست کامل و جامعی نبوده و همچنان بعضاً مواردی بهخصوص از ضبطهای 1310 احتمالاً وجود دارند که دیده نشده و از آثار نایاب هستند. ماجرا از این قرار است که بسیاری از این کمپانیها در پی وقوع جنگ جهانی دوم و بمبارانهای صورتگرفته، به استثنای کمپانی هیزمسترزویس (کمپانی گرامافون انگلستان، کمپانی مشهور ای. ام. آی بعدی) آرشیوهای خود را از دست دادند. هرچند باید به این نکته اشاره کرد که ما دستکم فهرست آثار ضبطشده توسط کمپانی هیزمسترزویس تهران در سال ۱۳۰۵ را بهطور کامل در اختیار داریم و میدانیم چند قطعه از مرتضیخان نیداوود ضبط شده و شامل چه عناوینی ازجمله آواز، تصنیف و تکنوازی است. همچنین فهرست تقریبی ضبطهای سالهای ۱۳۰۶ و ۱۳۰۷ کمپانی پولیفون آلمان نیز طی سنوات اخیر تکمیل شده است اما آنچه اطلاعات کمتری درخصوصاش وجود دارد و میتوان نایابترین قطعات مرتضیخان نیداوود نامیدشان، آثاری هستند که در سال ۱۳۱۰ توسط کمپانی پارلوفون یا بهتر است، بگوییم سری دوم بایدافون ضبط شدهاند.»
شرایلی تاکید میکند ما هنوز هم گاهی اوقات در مجموعههایی به نمونه صفحاتی حاوی تارنوازی مرتضیخان نیداوود -کمتر گروهنوازی و بیشتر تصانیفی یا آوازهایی با صدای قمرالملوک وزیری- از کمپانی پارلوفون (سری دوم بایدافون- ۱۳۱۰) برمیخوریم در حالی که اساساً نمیدانستهایم چنین اثری از نیداوود ضبط شده است. او آخرین آثار ضبطشده قمر به همراه مرتضیخان را مربوط به همین ضبطهای سال ۱۳۱۰ میداند و تاکید میکند، بعد از این تاریخ متاسفانه دیگر اثری از نیداوود و نیز قمر روی صفحات گرامافون رسمی ضبط نشده است. شرایلی همچنین با اشاره به حضور نیداوود از بدو تاسیس رادیو در سال ۱۳۱۹ در این رسانه ادامه میدهد: «چنانچه میدانید تشکیلات رادیو تا حدود سال ۱۳۳۰ از امکان ضبط صدا برخوردار نبود. این درحالیاست که در همین فاصله مرتضیخان نیداوود که در اوج پختگی نوازندگی خود بهسر میبرد، بههمراه دیگر نوازندگان مشهور آن سالها بهصورت زنده در رادیو به اجرای برنامه میپرداختند. در این زمان دو گونه دستگاه ضبط صدا در ایران وجود داشت که البته در اختیار همگان نبود. یک گونه، دستگاه ضبط مغناطیسی صدا روی سیم که به ضبط سیمی معروف بود و گونه دیگر، دستگاه خصوصی ضبط خانگی صدا روی صفحات گرامافون. امید ما این است که برخی از مجموعهداران باذوقی که صاحب این دستگاهها بودند هنگام پخش قطعات زنده از رادیو اقدام به ضبط آنها کرده باشند یا همانطور که نمونههای ضبطشدهای از نوازندگی هنرمندان همعصر نیداوود در محافل و مجالس خصوصی بهدست آمده است در مورد نیداوود نیز - اگرچه تاکنون چنین اتفاقی رخ نداده است- در مجموعهای خصوصی به نمونههایی ضبطشده از او بربخوریم. نمونههایی که میتوانند مربوط به ابتدای تاسیس رادیو تا حولوحوش سال ۱۳۳۰ باشند و اگر یافت شوند قطعاً از جذابترینها و نادرترین نمونهها خواهند بود.»
شرایلی معتقد است، آنچه از نیداوود طی چهار دوره ذکرشده در حد فاصل سالهای ۱۳۰۵ تا ۱۳۱۰ بهجامانده است، هم بهعنوان نمونههایی از کار تارنوازی درجه یک و هنرمندی ویرتئوز، هم بهعنوان نمونههایی شاخص از تصنیفسازی آن دوران که اغلب توسط خوانندگان زن خوانده شدهاند از اهمیت بسیار زیادی برخوردارند. او تکنوازیها، جواب آوازها و همراهیکردنهای نیداوود با تصانیف قمرالملوک وزیری و ملوک ضرابی، آثار بیکلام در فرمهای پیشدرآمد و رِنگ -آثار ارزشمند بهواسطه همنوازی صورتگرفته بهرغم تعداد کمشان- و درمجموع هر آنچه را از مرتضیخان بهجامانده است، اسنادی بسیار باارزش میخواند. شرایلی تصریح میکند، مرتضیخان بهرغم همراهی با ذائقه روز و حضور پررنگ در ساخت تصانیف، به سنت اجرای آواز و تکنوازی در ردیف هفت دستگاه نیز مقید بود. او همچنین با اشاره به اینکه اغلب آثار بهجامانده از مرتضیخان شامل آواز و تصنیف است از چند اثر بیکلام بسیار بااهمیت نیداوود هم یاد میکند که شامل چند صفحه تکنوازی تار ضبطشده در سالهای ۱۳۰۵ و ۱۳۰۶ میشود. همچنین چند صفحه همنوازی تار و ویولن که سه پیشدرآمد ماهور (۱۳۰۶)، افشاری (۱۳۰۷) و سهگاه (۱۳۱۰) را دربرمیگیرد. شرایلی تاکید میکند که پیشدرآمد افشاری و سهگاه اگرچه تاکنون شنیده نشدهاند، اما میدانیم که ضبط شدهاند و در چند مجموعه در داخل کشور دیده شدهاند.
او تاکید میکند با اینکه مجموع آنچه از مرتضیخان بهجامانده است اسنادی بسیار باارزش هستند اما بیشتر موسیقیدانانی و علاقهمندان به آثار قدیمی، از میان آثار مرتضیخان چند اثر را شاخصتر میشمارند. ازجمله تصنیف «مرغ سحر» با کلام ملکالشعرای بهار که نخستین اجرای آن با تار سازندهاش؛ مرتضیخان نیداوود و ویولن موسیخان نیداوود با صدای ملوک ضرابی در سال ۱۳۰۶ ضبط شده است. او همچنین از تصنیف «شاه من، ماه من، رحمتی به حال زارم» در بیات اصفهان براساس پیشدرآمدی از مرتضیخان نیداوود و همراهی تار او در کنار ویولننوازی موسیخان نیداوود بههمراه آواز قمرالملوک وزیری با کلام پژمان بختیاری، ضبطشده در سال ۱۳۰۷ نام میبرد. مورد دیگری که شرایلی به آن اشاره میکند «موسم گل»، تصنیفی مشهور از موسیخان معروفی در دشتی با کلام وحید دستگردی است که مرتضیخان نیداوود آن را اجرا کرده است. اجرای تصانیف؛ «آتش دل»، «بس کن ای دل»، «عاشقم من»، «دختران سیروس»، «ز من نگارم»، «گریه کن»، «ای دست حق» و «عروس گل» ساختهی نیداوود و چند استاد دیگر، نمونههایی است که شرایلی از آنها نام میبرد.
شرایلی پایان صحبتهای خود را با پایان حضور مرتضیخان نیداوود در عرصه کار حرفهای در اواخر دهه ۳۰ پیوند میزند و از انزوای خودخواسته یا گوشه امنی میگوید که مرتضیخان در مغازه الکتریکی شباهنگ در دهههای ۴۰ و ۵۰ شمسی در خیابان فردوسی برای خود فراهم آورده بود. هرچند اشاره میکند که مرتضیخان حضور خود در عرصه موسیقی را به معدود مواردی محدود میکند که ازجمله مهمترینهای آن میتوان به ضبط ردیف در سال ۱۳۴۸ در سازمان رادیو در ۶۹ سالگی نیداوود اشاره کرد.