چرا به دکتر پزشکیان رأى میدهم؟
دکتر پزشکیان یکی از بدترین وزرای بهداشت بعد از انقلاب بوده است. او مصداق سنگفرشی بود از صداقت که میگویند گاه راه جهنم را از آن میسازند. نظریات ظاهراً چپ و ظاهراً طرفداری از محرومان او باعث انکار اقتصاد در کار سلامت و تصدیگری دولت در همه زمینههای سلامت شد که از علل بحران سلامت در کشور است. اما هیچگاه بهعنوان کسی که صداقت نداشته باشد یا منافع شخصی و گروهی بر نظریاتش سایه انداخته باشد مورد نقد قرار نگرفته است. بینش صادقانه و صراحت لهجه او، نه عوامفریبی که بهشکل سادهای عامیانه و حتی قابل تقدیر است.
اینکه چرا به او رأی میدهم به این چیزها ارتباط ندارد. برای رأیدادن به او از او یک اسطوره علم و اخلاق نمیسازم. من به پزشکیان رأی میدهم بهخاطر آنکه عمیقاً به نمایندگی در سیاست اعتقاد دارم؛ اهدافى که به میزان عملی و امکانپذیربودنشان اهمیت دارند تنها از طریق نمایندگی سیاسی قابل تحققاند. تکرار پرحرارت آرزوها جداجدا راه به جایی نمیبرد. نماینده سیاسی، نماینده بخشی از مردم است که آنها را حول یک یا چند درخواست مشخص متشکل میکند و بر آن اساس به معامله با اصحاب قدرت میپردازد. درک اهمیت نمایندگی سیاسی در کشور ما که تشکیل شده است از میلیونها ژنرال دانشمند، دارای اهمیت ویژهای است.
من به پزشکیان رأی میدهم چون هم رأیدادن و هم رأىندادن یک کنش سیاسی با نتایج ملموس و زودرس هستند و من اصلاً نمیخواهم رفتاری بهنفع دیگر رقبا داشته باشم. انتخاب مجدد هر کدام از این رقبا معنایی جز ادامه مغاک هولناکی که در آن گرفتاریم، نیست. البته که انتخاب پزشکیان هم راهی سنگفرش بهسوی بهشت نیست، حتی ممکن است شروع دشواریهای بیشمار و غیرقابل پیشبینیای باشد که به انحاء مختلف این رقبای قدرتمند این اپوزیسیون حاکم همچون سابق پدید خواهند آورد.
من به پزشکیان رأی میدهم چون اطمینان دارم پنج هماورد ایشان بهجای رأیدهندگان بر رأیندهندگان امید بستهاند. به حرکت درآمدن تنها بخش کوچکی از رأیندهندگان میتواند پزشکیان را پیروز انتخابات کند و شروع چالشی باشد که جامعه در قبولاندن این موضوع به سیستم خواهد داشت.
من عمیقاً بر این باورم که حتی انتخاب پزشکیان هم پایان راه نیست که به خانه بروى، هیچکاری نکنی و هرروز تنها نتایج کار ساده رأیدادن را انتظار بکشی. من به پزشکیان رأی میدهم تا بتوانم نقش بیشتری در حال و آینده کشور بازی کنم، بنابراین انتخابات تنها مقدمه تلاشهای من برای تعریف و ایفای این نقش خواهد بود که قطعاً با دشواری بسیار روبهروست.
۱) من تلاش میکنم پزشکیان با یک سونامی رأی انتخاب شود چون عقیده دارم شرایط اجتماعی افراد را میسازند نه برعکس و سیاستمداری که با یک سونامی رأی، آرایی با اشتیاق و تدبیر انتخاب شود دیگر همان فرد قبل از انتخابات نخواهد بود. این سونامی انسان دیگری از او خواهد ساخت که رفتار و کنشهای او را هم در آینده همان جمعیت رأیدهندگان، به شرط حضور، تعیین خواهند کرد.
۲) به پزشکیان رأی میدهم چون اطمینان دارم خیر محتوم جهان توهمی متافیزیکی است که مبنای علمی ندارد؛ امکان بروز بدی بدتر از بد موجود همیشه در تاریخ وجود داشته است و دانش بر مرگ بسیاری از تمدنها حکایت میکند، نه برعکس. تجربیات چند دهه اخیر کشورمان این ادعاها را به اثبات میرساند؛ پس با انتخاب پزشکیان انتظار مدینه فاضله آن هم بدون حضور خودم ندارم، امیدوارم خود ایشان هم چنین وعدهای ندهد. چون اساساً قانونمندی تغییرات مستقل از اراده افراد است.
۳) تنها چیزی که تنها خود ایشان میتواند تغییر دهد این است که از همین حالا ظاهری شبیه به رئیسجمهور ایرانى مدرن به خود بگیرد، رئیسجمهور فرزندان مدرن ایران در اقصینقاط دنیا، رئیسجمهوری که هرچیز او نماد است و معنادار. با پوششی نوین، هم توان پوستهریزی خود را نشان دهد، هم نیاز به فراروییدن از انزوای بینالمللی را. اگر هنوز توان کراوات نیست شلوار خاکستری، کت سورمهای خیاطدوز و پیراهن سفید نخی با موهای سفید و تهریشى بهدقت اصلاحشده کفایت میکند و حتی مدرنتر است تا کراوات! با این کار پیامی ناگفته به توده انبوه رأیندهندگان در اقصینقاط دنیا خواهند فرستاد. پیامی برآمده از گرانبهاترین گوهر وجود؛ تغییر! پیامی از تغییرات بزرگتر و عظیمتر که به دنبال خواهند آمد. از پوشش تا نگرش!