در باب پوزش و توبهی مقامات
رفیقی تعریف میکرد زمانی در محضر مسعود خان کیمیایی بوده و یکی از تهیهکنندگان نزد او میآید به شفاعت و وساطت که «آقا فلانی که به شما اهانت کرد و سر ماجرایی حاشیه و جنجال برایتان ساخت، عذرخواهی کرده و گفته به دل نگیرید و ببخشید!» کیمیایی هم به حاضران در جمع نگاه کرده و با آن طنز خیلی خاصش گفته: «آخه «ببخشید» که مال اتوبوس و متروست. مثلاً پای کسی را لگد میکنی و میگویی ببخشید! نه که طرف را به خاک سیاه بنشانی و بعد بگویی، ببخشید و ماجرا فیصله پیدا کند!».
یکی، دو سال اخیر این «ببخشید» را زیاد شنیدهایم از مسئولان و دستاندرکاران دولت و رسانه. البته این عزیزان پیشازاین چنان در کتمان خطای خویش ثابتقدم و سرسخت بودهاند که همین عذرخواهیهای زبانی و به قول خودشان «لسانی» را هم باید به فال نیک گرفت؛ چراکه بههرحال انگار فشار جامعه و شبکههای اجتماعی توانسته تا حدی مبانی فرهنگ پوزشخواهی و اعتراف به خطا را در میان آنها جا بیندازد، یا بهتر بگوییم، بر آنان تحمیل کند. عذرخواهی شفاهی فقط و فقط قدم اول است برای جبران و نوعی بیان پشیمانی و ابراز حسننیت و میل به جبران خطا. اما به قول مسعود کیمیایی، گاهی ماجرا با یک «ببخشید» منتفی نمیشود.
بله، در مورد فلان تپق در فلان مراسم، فلان بدرفتاری یک مسئول در برابر مردم، فلان لفظی که علما و مومنین نپسندیدهاند و بر آن خرده گرفتهاند، فلان شوخی یا حرف بیجا روی آنتن زنده و امثالهم، تاحدی (واقعاً آن هم، نه بهطور کامل که فقط تا حدی) میشود این اعتذارهای لسانی را پذیرفت و بهعنوان نخستین گام مسیر پاسخگو بودن و احساسمسئولیت صاحبان قدرت و رسانه، حتی آفرین و احسنتی هم نثار طرف کرد که از نخوت و هیبت خود، قدری دوری جسته و کوشیده از آزردگان دلجویی کند. حالا چقدر در دل و در عمل کارش را خطا میداند و از آن پرهیز میکند، بماند.
اما وقتی جانی از دست رفته، ظلم بزرگی شده، بیتالمالی هدر رفته، جرمی صورت گرفته، اجحافی شده، غفلت و خطایی که برای تمام یا بخشی از جامعه زیانبار بوده به وقوع پیوسته، دیگر با یک «ببخشید» که نمیشود سر و ته قضیه را هم آورد و پروندهاش را بست. اتفاقاً اینطوری همان پوزش لسانی هم کمکم لوس و لوث میشود و تاثیر و ارزشش را از دست میدهد. مگر میشود در قبال چنین خطاهایی، پوزش شفاهی مقامات را پذیرفت و از تمام جوانب مجرمانه، غیرقانونی و نامشروع عمل آنها درگذشت؟ باشد.
اگر قرار است چنین باشد که دوسویه باشد؛ اگر ازسوی آحاد جامعه هم خطاهایی سر زد، مرتکبان بیایند و شفاهاً عذرخواهی کنند و پرونده مختومه شود. چطور است؟ آیا سیستم قضایی و مسئولان رسانههای خودی حاضرند بپذیرند و بر مردم ببخشایند؟ مردم هم بلدند بگویند ببخشید و استغفار میکنیم. اما آیا واقعاً پوزش و توبه، نه حتی در مسائل خیلی حاد اجتماعی و سیاسی، در قبال اعمال خیلی پیشپاافتادهای مثل فلان حرکات موزون در فلان جشن فارغالتحصیلی یا فلان مهدکودک، یا یکیبهدوهای ناشی از هیجان عصبی و خشم یک فرد با یک مسئول یا مامور، یا فلان جمله در یک روزنامهی- بهزعم مسئولان- «غیرخودی»، با ببخشید و استغفار ازسوی مسئولان مورد عفو قرار میگیرد؟ میدانیم که در اکثر موارد چنین نیست.
همین چند سطری که اکنون دارم مینویسم، اگر به تریج قبای یکی از این عزیزان بگیرد، کار بنده و این روزنامه با پوزش و توبه حل نخواهد شد. پس تا موقعی که این روند دوسویه نیست، این ببخشیدها هم بیهوده خواهد بود. اتفاقاً امکان بخشش خطای آن که قدرت و رسانه دارد، بهخاطر شدت تاثیرش بر سرنوشت و عواطف مردم جامعه دشوارتر خواهد بود. ضمن اینکه فراموش نکنیم. اگر مدام بگوییم ببخشید و توبه و باز در بر همان پاشنه بچرخد و اعمالی که آشکارا جنبه مجرمانه دارد، تاثیری در سرنوشت آن مقام و آن مسئول نداشته باشد، راه برای خطاهای افزونتر باز میشود. چون طرف میگوید هر کاری هم کنیم، آخرش یک ببخشید و یک توبه چاشنیاش میکنیم و خلاص. نقل است فردی فقیر رفت داخل یک قنادی و شروع کرد به شیرینی خوردن. حسابی که خورد، گفتند پولش؟ گفت ندارم. صاحب مغازه به او یک سیلی زد و پرتش کرد بیرون. بعد از پنج دقیقه طرف دوباره آمد توی مغازه و گفت: «اگر قیمتش همین است، دو کیلو هم برای منزل میبرم!»