محمدرضا یزدیزاده کارشناس اقتصادی: قدرت در نظام بینالملل تغییر پیدا کرده است
افزایش تحریمهای آمریکا علیه ایران باعث شده که اقتصاد کشور هر روز فشار بیشتری را تجربه کند و به نوعی شاهد زیان در اقتصاد کشور باشیم.

افزایش تحریمهای آمریکا علیه ایران باعث شده که اقتصاد کشور هر روز فشار بیشتری را تجربه کند و به نوعی شاهد زیان در اقتصاد کشور باشیم. محمدرضا یزدیزاده، کارشناس اقتصادی، این فشار اقتصادی را نتیجه کاستیهای داخلی میداند و در گفتوگو با «هممیهن» شرایط اقتصاد ایران را با افزایش تحریمها تشریح کرده است.
چرا تحریمهای مالی آمریکا توانستند اقتصاد ایران را تحت فشار قرار دهند و رویکرد ایران مقابل این تحریمها چه باید باشد؟
واقعیت این است که تحریمهای ایالات متحده آمریکا ـ بهویژه تحریمهای مالی و بانکی ـ ستون فقرات اقتصاد ایران را نشانه گرفتند و محدودیتهایی جدی برای تعاملات خارجی کشور ایجاد کردند. آمریکاییها با راهبرد هدفمندسازی تحریمها، به دنبال مختلکردن کانالهای ارتباطی مالی ایران با دنیا بودند؛ این اقدام نهتنها ایران را عملاً تا حد زیادی از نظام بانکی بینالمللی (سوئیفت) جدا کرد، بلکه ریسک همکاری با ایران برای بازیگران اقتصادی سایر کشورها را چند برابر ساخت.
همین موضوع باعث شد بسیاری از شرکتها و دولتها از ترس جریمهها و مجازاتهای آمریکا، همکاری با اقتصاد ایران را متوقف یا هزینههای آن را افزایش دهند؛ به این ترتیب، اقتصاد ایران عملاً با محدودیت دسترسی به منابع مالی و ارزی و کاهش گردش سرمایه بینالمللی مواجه شد که این موضوع تأثیرات عمیقی بر رشد اقتصادی، تورم و سرمایهگذاری در داخل کشور گذاشت. البته باید توجه داشت که ایران طی سالهای اخیر، با استفاده از روشها و مسیرهای جایگزین ـ از جمله تجارت پایاپای، همکاریهای منطقهای، استفاده از ارزهای غیردلاری و توسعه تجارت با شرق ـ توانسته تا حدی برخی از آثار این محدودیتها را مدیریت کند، اما اهمیت و نقش تحریمهای مالی همچنان برجسته باقی مانده است.
آیا تحریمهای مالی آمریکا همچنان به همان شدت اولیه بر اقتصاد ایران اثرگذارند؟
اثرگذاری حداکثری تحریمها زمانی اتفاق میافتد که در داخل کشور عزم و برنامه جدی برای مقابله با تبعات آنها موجود نباشد. هرگاه در دولت و تصمیمسازی داخلی، اراده لازم برای یافتن راههای کاهش فشار تحریمها وجود نداشته یا رویکرد منفعلانه دنبال شده، تحریمها به کارآمدترین ابزار فشار علیه اقتصاد ایران بدل شدهاند. امروز حتی بحث کنترل فیزیکی صادرات نفت ایران از سوی برخی محافل مطرح میشود؛ اما تجربه توقیف و در مواردی بازپسگیری نفتکشها حاکی از هزینههای سنگین و پیامدهای شدید سیاسی اینگونه اقدامات است که غالباً به افزایش تنشهای بینالمللی منجر خواهد شد.
علت اصلی چالشهای اقتصادی در کشور چیست؟
میتوان اذعان کرد که سهم برخی عوامل داخلی در مشکلات اقتصادی کشور، نسبت به تحریمها برجسته است. تحریمها قطعاً تأثیرگذارند؛ فروش نفت با تخفیف، دشواری انتقال ارز و خروج برخی سرمایهگذاران خارجی از آثار مستقیم آن است اما ایران سالها تجربه مدیریت شرایط به مراتب سختتر را دارد؛ مهمتر اینکه تجربه تاریخی نیز نشان داده حتی در نبود تحریم، اگر برنامهریزی علمی، مدیریت کارشناسیشده و استراتژی منسجم وجود نداشته باشد، مشکلات ساختاری دیرپا همچنان پابرجا خواهد بود. ناکارآمدی مدیریتی، فساد سازمانیافته و عدم تدوین سیاستهای راهبردی اقتصادی اصولی، خساراتی به مراتب عمیقتر و پایدارتر از صرف تحریم ایجاد میکند.
با توجه به شرایط فعلی، آیا بهزودی انتظار رفع تحریمها را دارید؟
پاسخ منفی است. ساختار و توازن قدرت در نظام بینالملل دستخوش تحولات عمیق شده است. رقابت آمریکا و چین در عرصه جهانی، اختلاف میان اعضای بلوک غرب، و کاهش موثر دلار در تجارت بینالملل باعث شده تداوم و تشدید فشارهای تحریمی بخشی لاینفک از راهبردهای قدرتهای غربی باشد. علاوه بر این، سیاست فعلی واشنگتن بیشتر معطوف به حفظ وضع موجود و جلوگیری از فروپاشی نظمی است که ثبات آن را به نفع خود میداند؛ بنابراین، نباید امید چندانی به رفع سریع تحریمها داشت.
علت بزرگنمایی مشکل تحریم در فضای عمومی داخلی چیست؟
بزرگنمایی تحریم توسط برخی جریانها، بیشتر برای مصرف داخلی صورت میگیرد. گروهی تلاش میکنند با برجستهسازی نقش تحریمها، مشکلات اساسی اقتصاد کشور را تماماً به عامل خارجی نسبت دهند و برخی دیگر از این فضا برای کسب امتیازات سیاسی یا نزدیکی به قدرتهای غربی استفاده میکنند. باید مدنظر داشت که فلسفه اقتصاد اساساً بر مدیریت منابع محدود استوار است و علم اقتصاد، در نبود محدودیت، موضوعیت خود را از دست میدهد.
در نتیجه تحریم، بخشی از درآمد نفتی و فرصتهای صادراتی از دست رفته است. این موضوع چگونه قابل ارزیابی است؟
بله، تحریمها بخشی از درآمدهای نفتی و فرصتهای صادراتی ایران را کاهش دادهاند، اما این وضعیت محدود به ایران نبوده و حتی صادرکنندگان بزرگ نفتی منطقه نیز با فشارهای آمریکا مواجه هستند. کشورهای عربی بخش قابل توجهی از منابع خود را مطابق خواست غرب صرف خرید تسلیحاتی یا ذخیرهگذاری اوراق قرضه آمریکا میکنند. نقطه تمایز ایران آن است که منابع حاصل تا حد زیادی وارد اقتصاد داخلی میشود و اگر در مدیریت این منابع ناکارآمدی یا فساد رخ دهد، علت آن در مسائل داخلی باید جستوجو شود.
چه راهکاری برای بهبود وضعیت اقتصادی پیشنهاد میدهید؟
اصل مشکل اقتصاد ایران کمبود منابع یا سرمایه نیست، بلکه ضعف در مدیریت راهبردی و استقرار نظام حکمرانی اقتصادی حرفهای است. اگر سرمایهگذاری صحیح و هدفمند در حوزههای کلیدی طی دو دهه گذشته وجود داشت، امروز وضعیت نفت، گاز و صنعت پالایش و پتروشیمی کاملاً متفاوت بود. علاوه بر این، ساختار معیوب اداری، فساد سیستمی و تغییر مستمر سیاستها اجازه پیادهسازی هیچ برنامه بلندمدتی را نداده است. تدوین و اجرای برنامههای پنجساله اقتصادی نیز به دلایل یادشده هیچگاه به طور کامل عملیاتی نشده است.
تا زمانی که سیاستهای کلان اقتصادی با تکیه بر خرد جمعی، شفافیت و به دور از منافع گروهی خاص شکل نگیرد و مدیریت علمی جای تصمیمات سلیقهای و آزمونوخطا را نگیرد، چه در سایه تحریم و چه بدون آن، مشکلات اقتصادی ادامه خواهد داشت. ایران برای عبور از شرایط کنونی نیازمند تحول اساسی مدیریتی و برنامهریزی استراتژیک است. تا تحقق این دگرگونی، نباید تحریم تنها بهانه و پوشش ناکارآمدی اقتصادی تلقی شود و از آن به عنوان سپر دفاعی در برابر همه کاستیها یاد گردد.