چند نکته که در یکسالگی جنگ اوکراین میتوان گفت
مالک رضایی
کارشناسارشد علومسیاسی
یکسال از تهاجم همهجانبه ارتش روسیه به اوکراین گذشت و درحالیکه برخی از تحلیلگران دنیادیده وطنی، از جمله عطاءالله مهاجرانی، این حمله را حسابشده و در برگیرنده پیروزی برقآسا برای روسیه تصور کرده بودند، اکنون این روسیه است که ملتمس از جامعه جهانی، بهدنبال راهیست که برای خروج از این جنگ، پیش پایش بنهند. مهاجرانی که معمولا در تحلیلهای خود، سیاست را با فضای رمانتیک رمانهایی که خوانده است درمیآمیزد در همان آغازین روزهای تهاجم روسیه به اوکراین با قلمی حماسی و رمانتیک و با نقل و تایید صریح مطلبی از رمان «نفوس مرده»ی «نیکلای گوگل»، رماننویس خوشخیال روسی نوشت: «روسيه من! جواب بده كه تو به كجا ميروي؟ آهنگ سحرانگيزي از زنگولهها برميخيزد، ابرها به هزاران پاره متلاشيشده ميغرد و چون توفان ميوزد. هرچه روي زمين است از كنار تو پرواز ميكند. زيرا تو از تمام جهان بيشتر ميتازي و بر ديگران سبقت ميجويي. عاقبت روزي تمام ملتها و دولتها از سر راه تو برميخيزند و راه را به تو ميسپارند».
اما صحنه عمل نشان داد که روابط بینالملل از احساسات و فضاهای خیالی رماننویسان، فرمان نمیبرد، بلکه از تز واقعگرایانی مانند توماس مورگنتا و... فرمان میبرد و برای تحلیل دقیق رخدادهای روابط بینالملل، بهتر است بهجای رمانهای خیالی، سیاست و روابط بینالملل خواند. واقعیات روابط بینالملل برای چندمینبار نشان داد که روسیه در طول تاریخ خود، قادر به پیروزی در هیچ جنگی نبوده است و اگر از تار و مار شدن ارتش او در جبهه شرق، بهوسیله ژاپن و نیز از سراسیمگیاش در جبهه غرب و در مقابل ارتش آلمان که بیش از 50 درصد خاک خود را با پیمان حقارتبار «برت لیتوفسک» از دست داد و... بگذریم، حتی در مقابل کوکتل مولوتوفهای ابداعی فنلاند سهمیلیون نفری هم که با بطریهای آتشزای خود، تانکهای جنگی مولوتوف را به آتش میکشیدند، ابتکار عمل موثری نداشته است. باری، آنچه فعلا و بعد از یکسال از حمله همهجانبه روسیه به خاک اوکراین، قابل مشاهده است، از این قرار است:
۱-در این جنگ، ذخایر ارزی ۷۰۰ میلیارد دلاری روسیه، بهاضافه بخش قابلتوجهی از توانمندی نظامیاش از بین رفت. امکانات نظامی کشوری که میتوانست متحد چین در آینده رقابت جهانی با امریکا باشد بهسمت نابودی کشیده شد. جنگی که آغازش با اراده روسیه بود، پایانش به اراده آن نیست. و احتمالا این کشور برای تاوان این محاسبه خود، هزینهای بیش از آنچه که تاکنون پرداخته است را هم خواهد پرداخت....
۲-اوکراین به ویرانهای تبدیل شد، طوریکه با اوج تنفر از روسیه، سالیان سال برای بازسازی و ادای دین خود، وابسته و دلبستهی امریکا خواهد بود.
۳-این حمله که با هدف تهدید و تحدید ناتو انجام گرفته بود، عملا به گسترش ناتو انجامید. اکنون کشورهایی مانند فنلاند، سوئدو... با بیصبری هرچه تمام، زنبیلشان را برای پیوستن به آن، در نوبت گذاشتهاند. دبیر کل ناتو هم از فرا رسیدن زمان تایید عضویت اعضای جدید در این پیمان خبر میدهد.
۴-اروپا که آرامآرام، برای سیستم چندقطبی جهانی و احراز جایگاهی در آن سیستم با کاستن از وابستگی خود به امریکا تاتیتاتی میکرد، در جریان این بحران، چنان وابسته به امریکا شد که احتمالا تمام تمرکز خود را برای همیشه، از واتیکان به سمت واشنگتن بر خواهد گرداند.
۵-زمان خواهد برد که روسیه، بتواند چهره خود را از گلولایی که از باتلاق اوکراین بر آن نشسته است پاک کند. این کشور برای مدتی طولانی در صحنه روابط بینالملل، عنوان متجاوز را با خود به یدک خواهد کشید.
۶-از همان ابتدا معلوم بود که از اجاق چین دودی برای روسیه بلند نخواهد شد. چین بهصورت ناظر منفعل در این بحران، به صد زبان بیزبانی گفت که کسی در این غائله امیدی به او نداشته باشد. استراتژی او تقابل با «لویاتان» نیست بلکه تعامل با آن است.
۷- هژمونی امریکا، بیش از پیش با سیاستهای میلیتاریستی و بحرانآفرینی هرچه بیشتر او در این غائله، تحقق یافت؛ طوریکه با اضمحلال دو کشور درگیر بحران، بیشترین سود را از این تراژدی برد و خواهد برد. همانطوریکه تاکنون نیز از ویرانیهای جنگهای دیگر جهان از جمله جنگ جهانی دوم، بیشترین سود را برده بود.
او نظامی ذاتا «بحرانزی» است.
۸- دیپلماسی ایران نیز، در جریان این بحران و در راستای منافع ملی خود، بهتر از این میتوانست عمل کند؛ ولی نکرد.