دیدار بزرگان در جماران/درباره مهدی کروبی و سیدمحمد خاتمی که پس از ۱۵ سال به مراسمی عمومی رفتند
آیین ترحیم مرحوم حجتالاسلام محمدعلی جماعتی از اعضای پرکار و کمترشناختهشدۀ دفتر امام خمینی، فرصت دیدار سیدمحمد خاتمی با مهدی کروبی را این بار نه در خانه (همچون فروردین امسال) که بعد از ۱۵ سال در فضایی عمومی فراهم ساخت.

آیین ترحیم مرحوم حجتالاسلام محمدعلی جماعتی از اعضای پرکار و کمترشناختهشدۀ دفتر امام خمینی، فرصت دیدار سیدمحمد خاتمی با مهدی کروبی را این بار نه در خانه (همچون فروردین امسال) که بعد از 15 سال در فضایی عمومی فراهم ساخت.
اولی اکنون رئیس شورای سیاسی مجمع روحانیون مبارز است و دومی از بدو تأسیس تا سال 84 دبیرکل همین تشکل بوده است؛ تشکیلاتی که با انشعاب از جامعۀ روحانیت مبارز و با محوریت نزدیکان امام خمینی و برخی از اعضای دفتر ایشان شکل گرفت و با متوفا نیز طبعا دوستی و مراوده داشتند.
نقش او در دفتر امام را میتوان شبیه آیتالله محمد توسلی دانست که البته برخلاف مرحوم جماعتی شهرت داشت. 20ماه بعد از انتخابات پرماجرای سال 88 رئیس دورههای سوم و ششم مجلس شورای اسلامی و یکی از 4 نامزد انتخابات به اتفاق دیگر نامزد معترض – آخرین نخستوزیر ایران- در خانه محصور شدند و حصر میرحسین موسوی همچنان ادامه دارد.
داستان کروبی و خاتمی اما بسیار قدیمیتر است و وجه بارز آن در انتخابات سال 76 جلوه کرد که مجمع روحانیون مبارز به دبیرکلی مهدی کروبی، بعد از امتناع میرحسین موسوی از پذیرش کاندیداتوری از سیدمحمد خاتمی عضو ارشد خود حمایت کرد درحالیکه خود تصریح کرده بود مستقلاً وارد عرصۀ انتخابات شده است.
آن انتخابات تاریخی اگرچه میدان رقابت خاتمی با ناطقنوری بود اما درلایۀ زیرین دو تشکل روحانی – جامعه روحانیت و مجمع روحانیون- با هدایت مهدویکنی و کروبی با هم رقابت میکردند تا جایی که یک بار که مرحوم مهدوی به خاتمی طعنه زد کروبی به او هشدار داد مراقب باشد و تصور نکند خاتمی تنهاست.
ریاست دو قوه
30ماه بعد از پیروزی خاتمی در آن انتخابات مهدی کروبی به مجلس ششم رفت و پس از 8 سال دوباره رئیس مجلس شد و از 79 تا 83 یک عضو ارشد مجمع رئیسجمهور بود و دیگری رئیس مجلس. کروبی در ریاستجمهوری خاتمی نقش داشت و خاتمی هم دوستان خود در جبهۀ مشارکت را از رقابت با رفیق دیرین در کسب ریاست مجلس برحذر داشت تا او رئیس مجلس شود. انتظار کروبی اما فراتر بود. این که در انتخابات سال 84 هم از نامزدی او برای ریاستجمهوری حمایت کند. کاری که خاتمی به چند دلیل انجام نداد:
اول این که رئیسجمهور و برگزارکنندۀ انتخابات بود و نمیخواست موضع صریح و جانبدارانه به سود یک نامزد اتخاذ کند. دوم این که جبهۀ مشارکت و مجاهدین انقلاب حاضر به حمایت نشده و دکتر مصطفی معین را به میدان فرستاده بودند. ریشۀ اختلاف آنان احتمالاً بر سر مواضع کروبی در آغاز و پایان مجلس ششم بود.
در آغاز در موضوع قانون مطبوعات و تن دادن به آنچه حکم حکومتی توصیف شد و در پایان نپیوستن به تحصن نمایندگان متحصن و شرکت در انتخابات مجلس هفتم در حالی که پیشتر به اتفاق رئیسجمهور هشدار داده بودند به چنان انتخاباتی تن نخواهند داد. قصه محدود به مشارکت و مجاهدین انقلاب نبود. درون خود مجمع روحانیون بر سر تصمیم کروبی برای کاندیداتوری قبل از جلب نظر اعضا اختلاف افتاد تا جایی که برخی چون مجید انصاری خواستار حمایت از هاشمیرفسنجانی شدند. انتقاد اصلی کروبی اما متوجه عبدالواحد موسویلاری وزیر کشور بود که ترجیح داد از رئیس خود در دولت تبعیت کند نه در تشکل.
شیخ معتقد بود نه احمدینژاد که او باید به اتفاق هاشمیرفسنجانی به مرحلۀ دوم انتخابات سوم تیر 84 راه مییافت و شاکی بود که پس از استراحت کوتاه شبانه ناگاه نام محمود احمدینژاد را به عنوان نفر دوم دیده است. به نشان اعتراض یا فراتر رفتن از تشکلی صرفاً روحانی از مجمع روحانیون جدا شد و حزب اعتماد ملی را پایه گذاشت و روزنامۀ اعتماد ملی را منتشر کرد و پس از چندی با جذب محمد قوچانی بر فضای رسانهای تأثیر گذاشت.
این در حالی بود که مدیر روزنامۀ اعتماد هم مرد شمارۀ 2 اعتماد ملی بود. نشر روزنامه البته برای کروبی کافی نبود چراکه در سال 84 وعده داده بود یک کانال تلویزیونی ماهوارهای راه بیندازد و مأموریت آن را هم به بهروز افخمی سپرده بود. هم او که در روزنامۀ شرق با شیخ گفتوگو کرده و وعدۀ یارانۀ مستقیم 50 هزار تومانی در آن مصاحبه سروصدا کرده بود و کروبی انتظار داشت دوستان او را قانع کند که از وعدههای احمدینژاد نقدتر و ملموستر است.
منتها تحلیل درونی اصلاحطلبان این بود که رقابت درونسازمانی است و بیرون اردوی خود نیز رقیب اصلی را قالیباف و نه احمدینژاد میدانستند تا وعدۀ 50 هزار تومان به هر ایرانی بالای 18 سال را قابل اجرا بدانند. سهل است، برخی آن را دون شأن میپنداشتند و اگر تا قبل از آن بر سر حمایت از کروبی تردید داشتند بعد از طرح این موضوع مصممتر شدند تا دنبال ائتلاف نباشند. صداوسیما البته در مقابل راهاندازی کانال ماهوارهای موضع گرفت چراکه خود را متولی انحصاری عرصه دیداری و شنیداری میدانند و حالا هم ساترا را برای حفظ همین انحصار به راه انداختهاند.
تفرق اصلاحطلبان
در سال 84 اصلاحطلبان با 4 نامزد و متفرق به صحنه آمده بودند: کارگزاران و توسعهگراها با هاشمیرفسنجانی، اصلاحطلبان سنتی با مهدی کروبی و صریحترها با مصطفی معین و در میان آنان محسن مهرعلیزاده هم بود. این رخداد در پی آن بود که خاتمی و کروبی نتوانسته بودند میرحسین موسوی را برای حضور قانع کنند و او دلایل سال 75 را تکرار کرده و گفته بود رئیسجمهوری بدون صداوسیما و نیروی انتظامی قدرت کافی در اختیار ندارد.
ردصلاحیت اولیه معین و بازگشت او به صحنه با دخالت رهبری برای تصحیح خطای شورای نگهبان موضع خاتمی را صریحتر کرد و گفت: معین بیاید و مراد او این بود که درگیر مباحث مربوط به حکم حکومتی بودن و نبودن نشوند.
بدین ترتیب انتظار شیخ نه برای حمایت برآورده شده بود نه دخالت برای واداشتن یکی از رقبا به انصراف و نه چالش با شورای نگهبان دربارۀ نتایج مرحله دوم و بدین ترتیب کروبی بعد از انتخابات راه خود را از خاتمی علناً و رسماً جدا کرد هرچند از اردوگاه اصلاحطلبی بیرون نرفت. با این حال برکشیدن محمود احمدینژاد که نسبت و شباهتی با هیچیک از آنان نداشت سبب شد در مقابل او در کنار هم تعریف شوند و نهتنها آن دو که هاشمیرفسنجانی و حسن روحانی و ناطق نوری هم پیوستند.
سه سالی به این منوال گذشت و در نیمه دوم سال 87 بحث انتخابات 88 به میان آمد و مهدی کروبی زودتر از دیگران برای نامزدی اعلام آمادگی کرد. فاصلۀ اندک او با نامزد راهیافته به دور دوم در سال 84 و شهرت با وعدۀ ماهانۀ 50 هزار تومان اعتمادبهنفس و امید شیخ به پیروزی را بیشتر کرده بود و نگاهها به خاتمی بود که این بار حمایت میکند یا نه. اما نهتنها از حمایت خبری نبود که در آیین افتتاح تارنمای مجمع روحانیون در بهمن 87 این زمزمه پیچید که خود خاتمی سودای بازگشت به عرصۀ انتخابات و تکرار تجربۀ هاشمی در سال 84 را دارد.
قانون اساسی البته تنها بیش از دو دورۀ متوالی را منع کرده و بازگشت با فاصله بلامانع است اما از مواضع رهبری قابل برداشت بود که شخصاً و نه از جایگاه رهبری رقابت یک رئیسجمهوری سابق با نامزدهای دیگر را نمیپسندند. به صورت غیررسمی به خاتمی هشدار داده شد بعید نیست این بار شورای نگهبان با او بر سر مِهر نباشد و کسانی حدس زدند او قصد دیگری دارد و آن همانا آوردن میرحسین موسوی به صحنه بعد از دو بار امتناع است چراکه تکلیفگرا بود و حس میکرد دربرابر جریان خاصی که احمدینژاد به راه انداخته باید بایستد و رقابت با رئیسجمهور مستقر از هیچ نامزد دیگری برنمیآمد.
شاید هم خاتمی تصور میکرد با حضور موسوی شاهد انصراف کروبی هم باشد ولی این اتفاق نیفتاد و این خود خاتمی بود که از نامزدی انصراف داد و شال سبز را بر گردن میرحسین انداخت و تمامقد پشت سر او قرار گرفت و چون رقابت اصلی با احمدینژاد بود کروبی و موسوی در کنار هم تصور شدند و حتی مناظره آن دو بیشتر به گفتوگو و نقد شخص ثالث بدل شد.
ماجراهای 88
اتفاقات بعد از 88 آن دو رفیق قدیمی را بیشتر کنار هم قرار داد در حالی که هاشمی و ناطق نوری هم بیشازپیش به آنان پیوسته بودند چراکه احمدینژاد در مناظرهها به هر دو تاخته بود و کار به جایی رسید که هاشمی و خاتمی و کروبی در مراسم تنفیذ دوره دوم احمدینژاد شرکت نکردند. هر چند روزنامههای موسوی و کروبی بعد از انتخابات 88 به محاق توقیف رفتند (اگرچه اعتماد ملی تا دو ماه بعد تحمل شد) اما حصر از بهمن 89 شروع شد و خبر آن را دو روز زودتر احمد جنتی در نماز جمعه تهران داده و به استقبال رفته بود.
خاتمی هم ممنوعالتصویر شد و از بازگشت هاشمیرفسنجانی به نماز جمعه هم خبری نبود و کروبی دی 95 در حصر بود که خبر درگذشت آیتالله را شنید و مجال شرکت در مراسم تشییع را نیافت. کروبی متولد 1315 است و خاتمی 1322یعنی یکی 89 ساله شده و دیگری 82 ساله و در دهه نهم عمر از شور و هیجان ربع قرن قبل فاصله گرفتهاند و هر چند اول بار نیست که بعد حصر دیدار میکنند اما این اتفاق در فضایی عمومی رخ داده است.
آرزوها و خاطرات
با این همه قابی که میتوانست شورانگیز باشد بیشتر به کار نقل خاطرات میآید چندان که در سطور پیشین و همین نوشته روایت شد. روزگاری مراسم ترحیم فرصتی برای شهروندان بود تا مردان سیاست را از نزدیک ببینند. اکنون اما چندان خبری از مردمان دیگر نیست و مردمان از یک سو در فضای مجازی سرگرماند و از جانب دیگر درگیر تأمین معیشت که هر روز تنگتر میشود.
تبلیغات براندازان هم حول آن است که تفکیکی صورت نپذیرد و همه را به یک چوب براند و نسل تازه اگر اهل مطالعه تاریخ سیاست نباشد چه میداند چه امیدها برخاسته بود و مدعیانی از راه رسیدند که هم سید را کنار زدند که امام خمینی «فرزند فاضل و با تقوا و متعهد» خود توصیف کرده بود و هم شیخ را که «دوست خوب». اگر در دهههای 60 و 70 تنها فرصت دیدار برای سیاسیون نهضت آزادی و روشنفکران وقتی بود که یکی از آنها چشم از جهان میبست حالا انگار روحانیون فاصله گرفته از ساختار رسمی هم تنها در این گونه مراسم دیداری تازه میکنند.
به نام روحانیون به کام دیگران
در حکومتی که به نام روحانیون شناخته میشود حالا دیگر نه یک روحانی رئیسجمهور است و نه یک روحانی رئیس مجلس و اگر در سالهای 76 و 96 دو روحانی از دو جناح سیاسی رقابتی جدی را سامان دادند و مردمان را برای رأی آوردن یکی و بازماندن دیگری تشویق به مشارکت کردند در انتخابات 1403آرای تنها روحانی که دبیر یک تشکل پرسابقه هم هست از چند صد هزار فراتر نرفت.
زمانه دیگر شده و کروبی و خاتمی به سبب وقوف به این واقعیت همچنان از پارهای هملباسان خود متمایزند که در تریبونهای نمازجمعه به تهدید این و آن و تکرار شعارهایی مشغولاند که خریداران اندکی در جامعه دارد.
غصه تحریم و انزوا
خواجه شیراز از صبر و ظفر به عنوان دوستان قدیم یاد میکند. دو رفیق قدیمی هم به صبر شناخته میشوند اگرچه از روی کار آمدن پزشکیان هم بعید است احساس ظفر داشته باشند.
حافظ البته به صبر و ظفر بسنده نکرده و در ادامه گفته است:
بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست به کاری زنم که غصه سرآید
مهمتر از قصۀ صبر کروبی یا احساس ظفر خاتمی بعد از پیروزی پزشکیان دست زدن به کاری است تا غصه سرآید؛ غصه تحریم و تورم و انزوا.
عکس: خدابخش مالمیر/ جماران