نسخه متفاوت با خاتمی و ناطقنوری/بررسی آینده سیاسی مهدی کروبی و جایگاه او در سیاستورزی کشور
با توجه به اینکه کروبی برخلاف بسیاری از چهرههای دیگر حزب هم دارد و فعالیت سیاسی متفاوتی را میتواند در پیش بگیرد، در نتیجه به احتمال زیاد نه نسخه خاتمی و نه نسخه ناطقنوری را در پیش میگیرد و فعالتر از آنها خواهد بود

«من همچون گذشته خود را متعهد میدانم که در دفاع از حقوق یکایک مردم، فارغ از نگاه و باورشان، زبان در کام نگیرم و از حقوق شرعی و قانونی و آزادیهای مشروع آنان دفاع کنم. خدا را هم گواه میگیرم که دفاع از حقوق آحاد مردم را وظیفه شرعی و ملیام میدانم چراکه بر این باورم که ایران متعلق به همهی ایرانیان است... مهدی کروبی خود را بنده خدا، فرزند ایران و سرباز کوچک ملّت، مدیون به شهدای انقلاب و جنگ میداند که تا پایان عمر متعهد است در راستای عزت و سربلندی ایران و تحقق حاکمیت مردم بر سرنوشتشان تلاش کند و در این مسیر آنچه را خیر و صلاح کشور مطابق منافع ملی میداند با زبانی صریح بگوید.»
متن آمده بخشی از بیانیه مهدی کروبی است که کمتر از یک ماه پس از رفع حصرش آن را منتشر کرد. کروبی چهرهای سیاسی با عقبه مبارزاتی و انقلابی که 14 سال از زندگی خود را در حصر سپری کرده است و حالا با رفع حصر در سن 87 سالگی برای بسیاری این سوال به میان میآید که او از این پس چه مسیری میرود و در پهنه سیاسی کشور و در کشوری که به گفته خودش «با ابربحرانی که ملک و ملت را در همهی ابعاد گرفتار و کشور را تا آستانه ورشکستگی...» برده است، چه جایگاه و نقشی پیدا میکند. برای ترسیم تصویری از آینده سیاسی این چهره پیش از آن نگاهی گذرا به فعالیتهای سیاسی او در سالهای پس از پیروزی انقلاب میاندازیم.
دهه اول انقلاب
«انشعاب از تشکیلاتی برای اظهار عقیده مستقل، و ایجاد تشکیلات جدید، به معنای اختلاف نیست. اختلاف در آن موقعی است که خدای ناکرده هرکس برای پیشبرد نظرات خود به دیگری پرخاش کند که بحمداللّه، با شناختی که من از روحانیون دستاندرکار انقلاب دارم، چنین کاری صورت نخواهد گرفت. من به شما و همه کسانی که دلشان برای اسلام عزیز میتپد دعا میکنم، و توفیق آقایان را از خداوند متعال خواستارم. والسلام علیکم و رحمةاللّه.»
این متن پاسخ امام خمینی به درخواست اظهارنظر «روحانیون مبارز تهران» درباره انشعاب از «جامعه روحانیت مبارز» در 25 فروردینماه سال 1367 بود؛ آن زمان که مهدی کروبی به همراه سیدمحمدخاتمی و سیدمحمد موسویخوئینی و تعدادی دیگر از بال چپ جامعه روحانیت مبارز تهران تلاش کردند در پی افزایش اختلافات در این تشکل در آستانه انتخابات مجلس سوم از آن منشعب و تشکیلات جدید خود را راه بیندازند.
از جمله عللی که در روزهای چنین تصمیمگیری مطرح شد، به گفته صادق خلخالی «برگزاری جلسات پنهانی(نطق پیش از دستور در مجلس دوم/ 22 دی 66)» جامعه روحانیت مبارز بود و البته نبود اسامی «فخرالدین حجازی» و «محمود دعایی» در لیستی که برای انتخابات مجلس سوم در حال بسته شدن بود. این علل فارغ از تضاد دیدگاهها در حوزه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی که هم در حزب جمهوری و هم در جامعه روحانیت مبارز و هم در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی میان دو جناح چپ و راست شکل گرفته بود به میان آمد.
در این اختلافات درون جریانی آنچه در عملکرد کروبی و روحانیون مبارز قابل توجه است، این بود که در۱۱ خرداد سال ۱۳۶۶ در پی اختلافاتی که در حزب جمهوری اسلامی بالا گرفت؛ با درخواست دو نفر از رهبران اصلی آن، اکبر هاشمیرفسنجانی و آیتالله سیدعلی خامنهای به طرفیت از شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی و تأیید امام خمینی، این حزب تعطیل شد و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی هم در پی دخالتهای حسین راستیکاشانی به عنوان نماینده امام در امور تشکل طیف چپگرای آن از سال 61 از آن خارج و در نهایت در سال 1365 منحل شد اما در جامعه روحانیت مبارز چهرههای چپگرا از جمله کروبی و خوئینی تصمیم به انشعاب و ادامه فعالیت در چارچوب تشکیلات دیگر زدند که البته با تایید امام خمینی هم روبهرو شد.
در همه سالهای فعالیت کروبی در دهه اول انقلاب او علاوه بر مسئولیتهایی که به عنوان نماینده مردم در مجلس اول و دوم و در تاسیس بنیاد شهید و کمیته امداد داشت؛ همچون سالهای پیش از انقلاب که در جامعه روحانیت مبارز فعالیت تشکیلاتی انجام میداد بر این رویه اصرار و آن را ادامه داد و هم در حزب جمهوری تا زمان انحلال و هم در شورای مرکزی جامعه روحانیت فعالیت میکرد. در نهایت هم با این انشعاب مجمع روحانیون مبارز در انتخابات مجلس سوم نتیجه قابل توجهی گرفت و او هم به عنوان نایب رئیس مجلس سوم شد.
دهه دوم انقلاب
«این نشانه یک حرکت جدید است، این تنش دارد و مسئلهساز است. مبادا که چنین چیزی شود که اگر انجام بشود، اول درگیری و اختلاف است.» این متن بخشی از مکالمه کروبی، رئیس مجلس سوم با اکبر هاشمیرفسنجانی رئیسجمهور وقت پیش از برگزاری انتخابات میاندورهای مجلس است آن زمان که به گفته او «فاضل هرندی از اعضای هیئت اجرایی خبر داد که شورای نگهبان پرونده [بهزاد] نبوی (از جمله کاندیداهای جناح چپ در میاندورهای انتخابات مجلس سوم) را خواسته است» و به گفته او شورای نگهبان برایش برنامه داشت.
در پی فوت امام خمینی در خردادماه 68 و رهبری آیتالله خامنهای، پس از آنکه انتخابات ریاستجمهوری در مردادماه همان سال همزمان با همهپرسی بازنگری قانون اساسی برگزار شد؛ کروبی، نایب رئیس وقت مجلس که از اعضای هیئت بازنگری هم بود؛ با ریاستجمهوری هاشمیرفسنجانی، به عنوان رئیس مجلس بر این مسند بهعنوان دومین رئیس مجلس کشور تکیه زد.
او در این زمان از آنچه که شورای نگهبان برای نقشآفرینی در انتخاباتهای کشور در نظر داشت؛ نگران بود و در پی انتخابات میاندورهای در جایگاه رئیس مجلس تلاشش را آغاز کرد و پس از آن نامهنگاریها را از طریق مجمع روحانیون مبارز با شورای نگهبان آغاز کرد و در پی تماس تلفنی کروبی با جنتی و محمدیگیلانی مسئله نبوی حل شد اما دو سال بعد در سال 70، پیش از انتخابات مجلس چهارم، شورای نگهبان در پاسخ به غلامرضا رضوانی، از فقهای شورای نگهبان که بهعنوان رئیس هیئت مرکزی نظارت بر انتخابات از سوی این شورا منصوب شده بود، اعلام کرد:«ما نظارتمان نظارت استصوابی است».
در این زمان کروبی به همراه خاتمی و خوئینی و سیدمهدی امام جمارانی به دیدار رهبری رفتند و این موارد را مطرح کردند. در نقلقول کروبی آمده است:«ما حرفهایمان را زدیم و جلسهای شد و ایشان هم خیلی عنایت کردند. لطف فرمودند گفتند:«اگر بنای حذف باشد من وارد میشوم. نمیگذاریم که خلاف قانون اتفاق بیفتد، اینجور چیزی نیست که شما میگویید.» اسفند 70 شد و حذفها اتفاق افتاد.
کروبی در کتاب نظارت استصوابی میگوید:«اقدام کردیم، ملاقات کردیم، تلاش کردیم، اما تلاش به جایی نرسید.» با پایان دوره مجلس سوم کروبی که پیش از این از شرکت در امتحان مجلس خبرگان هم به نشان اعتراض به عملکرد شورای نگهبان اجتناب کرده بود؛ عملاً از فضای تصمیمگیری فاصله گرفت و تقریباً در نیمه اول دهه هفتاد فعالیت سیاسی او محدود به فعالیت در قالب «مجمع روحانیون مبارز» شد.
دهه سوم انقلاب
نیمه دوم دهه هفتاد برای مجمع روحانیون مبارز که از بدو تاسیس به دبیرکلی کروبی در حال فعالیت بود؛ فرصت بروز دوباره برای این تشکل بود. آنجا که مجمع روحانیون مبارز با معرفی سیدمحمد خاتمی به گود انتخابات ریاستجمهوری هفتم وارد شدند و در نهایت هم خاتمی با ادبیات متفاوت برگرفته از خاستگاه سیاسیاش و نگاه توسعهمحور و توجه به اصطلاحاتی چون جامعه مدنی و حقوق شهروندی پیروز انتخابات شد.
این اتفاق باردیگر جریان چپگرای سیاسی کشور را به عرصه مدیریتی و نقشآفرینی بازگرداند و بالطبع آن کروبی نیز باردیگر فعالیت سیاسی را در پی گرفت و دو سال بعد در پی انتخابات مجلس ششم با کسب آرای قابل توجهی از تهران به مجلس وارد شد و با حمایت دو چهره دیگر یعنی بهزاد نبوی و سیدمحمدرضا خاتمی که نامشان برای ریاست مجلس مطرح بود، او بر مسند ریاست این قوه تکیه زد.
در سالهای حضور او در جایگاه ریاست مجلس ششم مجموعه اتفاقاتی رخ داد و تصمیماتی از سوی او گرفته شده و در بخشهایی او سرسختانه ایستاد. مثلاً وقتی حسین لقمانیان از نمایندگان مجلس از سوی قوه قضائیه به دلیل اظهارنظراتش به دادگاه فرا خوانده شد و حکم قطعی برای او صادر شد. در 4 دیماه 1380 خبر رسید که ماموران اجرای حکم به خانه نماینده همدان رفته و او را بازداشت و برای سپری کردن محکومیت به اوین منتقل کردهاند.
این مسئله باعث بحثهای بسیار و واکنش تند مجلس شد، اما قوه قضائیه کوتاه نیامد و بر همین اساس کروبی در سخنان صریحی به جایگاه مجلس شورای اسلامی در قانون اساسی اشاره کرد و نگاه ویژه بنیانگذار انقلاب نسبت به آن را گفت و تصریح کرد:«وقتی قانون اساسی میگوید مجلس حق تحقیق و تفحص، حق استیضاح، اصل 90 و نطق پیش از دستور دارد و نمایندگان در آراء و عقاید خود آزادند، طبیعی است که چنین حقی برای مدح و ستایش نیست.» او در ادامه افزود:«آیا نقد و انتقاد و اعتراض، تخلف از قانون است؟»
کروبی پس از این سخنرانی، جایگاه ریاست را ترک کرد. این اقدام پیام ویژهای را در خود مستتر داشت، چنانچه ساعاتی بعد محمود هاشمیشاهرودی، رئیس قوه قضائیه در نامهای به مقام رهبری، خواستار عفو نماینده همدان شد و با موافقت ایشان، لقمانیان پس از حدود سه هفته از زندان آزاد شد و به مجلس بازگشت یا درباره حکم هاشم آقاجری که او این حکم را «ننگین» دانست و نامهنگاری برای شکستن حکم او هم انجام شد. البته او با همه صراحت کلام و رفتار همسو با جریان سیاسیاش در جریان اصلاح قانون انتخابات آنجا که قرار بود بعد از تعطیلات ماهانه نمایندگان به رای گذاشته شود با نامه رهبری آن را از دستور کار مجلس خارج کرد.
کروبی در سال 81 هم در پی ردصلاحیت گسترده پیش از انتخابات مجلس هفتم، اعتراضات خود را به این تصمیم شورای نگهبان اعلام کرد و در بیانیهای مشترک به همراه سیدمحمد خاتمی، رئیسجمهور وقت و مجمع روحانیون مبارز خطاب به احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان نسبت به ردصلاحیتهای گسترده کاندیداهای اصلاحطلب، انتصاب بهجای انتخاب و تخلف در شمارش آرا در انتخابات مجلس هفتم اعتراض کرد.
بزنگاه بعدی فعالیت کروبی به سال 84 و انتخابات ریاستجمهوری بازمیگردد که او در آن زمان تصمیم به کاندیداتوری گرفت و در کنار مصطفی معین دو کاندیدای مطرح اصلاحطلب بودند؛ در پی اعلام نتایج انتخابات هم او با توجه به نزدیکی آرا و پیشتازیاش در چند ساعت ابتدایی شمارش آرا مدعی تقلب و تخلف در انتخابات و جابهجایی آرای او و محمود احمدینژاد شد؛ همان موضعی که در بیانیه اخیرش نیز به آن اشاره داشت.
دهه چهارم انقلاب
«من خودم را برای سختترین شرایط و آسانترین شرایط آماده کردهام. یعنی هم آمادهام هزینهاش را بپردازم... میدانم چه خبر است و چه مراکز قدرتی به وجود آمده است. از شما هم این درخواست را دارم، آیا با توجه به اینکه همیشه از مشکلات و رفراندوم گفتهاید که بسیار هم خوب است، میخواهم برادرانه یک اتمام حجت هم بکنم، والله بالله تالله اگر مهندس موسوی فردا بگوید من نیستم به ضرر است. باید بمانیم هر دوی ما هم باید بمانیم؛ هر چه هم از آن درآمد...» این متن بخشی از مناظره مهدی کروبی و میرحسین موسوی در انتخابات ریاستجمهوری سال 1388 است.
انتخاباتی که کروبی پس از آنچه در سال 84 بر او گذشت؛ به نحوی دیگر به آن ورود کرد. سال 84 او از دبیرکلی مجمع روحانیون مبارز کنارهگیری کرد و به تشکیل حزب «اعتماد ملی» پرداخت و فعالیت تشکیلاتی را این بار در قالب یک حزب سیاسی همچون جوامع توسعهیافته سیاسی در پیش گرفت و در انتخابات ریاستجمهوری بعدی شرکت کرد. همانطور که در این مناظره کروبی از موسوی خواست و در اینجا هم به آن اشاره شد هر دو چهره اصلاحخواه و اصلاحطلب تا پایان ماندند و بعد از شروع اعتراضات به نتایج این انتخابات از موسوی و کروبی به همراه سیدمحمد خاتمی به عنوان رهبران جنبش سبز نام برده شد.
در ماههای پس از این انتخابات اعتراضات به صورت اعتراضات خیابانی نیز ادامه یافت؛ هر دوی کاندیداهای حاضر در انتخابات پای کار ماندند تا اینکه در 25 بهمن سال 1389 به همراه همسرانشان به حصر رفتند. البته فاطمه کروبی پس از چندی از حصر خارج شد اما زهرا رهنورد در کنار همسرش موسوی در حصر باقی ماند.
در این بین با پایان دوره محمود احمدی نژاد و روی کار آمدن حسن روحانی گشایشهایی در حصر ایجاد شد و ارتباطاتی میان این چهرههای در حصر و خانوادهشان صورت گرفت و در این مدت کروبی در بزنگاههای مختلف سیاسی حتی توانست بیانیه نیز صادر و آن را به گوش مردم برساند و در جایگاه یک اکتیویست سیاسی هرچند به صورت محدود به نقشآفرینی ادامه دهد.
در نهایت او در آخرین فعالیت سیاسی در انتخابات ریاستجمهوری دوره چهاردهم نیز شرکت کرد. با روی کار آمدن مسعود پزشکیان خبر از رفع حصر او پس از 14 سال نیز مطرح شد؛ البته او در پی این خبر رفع حصرش را نپذیرفت و آن را منوط به رفع حصر موسوی و رهنورد کرد اما در نهایت در 27 اسفندماه 1403 اعلام شد که حصر رفع شده و نیروهای امنیتی طی روزهای آینده از خانه او خواهند رفت.
کروبی پس از پایان حصر
حالا کروبی در سن 87 سالگی از حصر درآمده و در محافل سیاسی باردیگر امکان حضور دارد و با شروع سال جدید دیدارهای نوروزی او آغاز شده و حالا در پی اولین کنش سیاسی این سیاستمدار، بیانیهای از او منتشر شد که چند نکته اساسی داشت:
اول؛ شاید مهمترین نکته آن تغییر نکردن نگاه و دیدگاه او نسبت به گذشته است؛ همان صراحت لهجه و حتی همان تندی کلام و البته دلسوزی برای مردم و نظام در این بیانیه به چشم میخورد. او در این بیانیه طوری سخن گفته که نشان میدهد در دوران حصر و در این روزها بیخبر از وضعیت سیاسی و اجتماعی مردم نبوده و پیگیریهایی در این مسائل داشته است. او تاکید دارد که مشی قبل از حصر و در حصر همچنان ادامه دارد.
دوم؛ نکته دیگری که در این بیانیه مشخص است؛ وظیفه اخلاقی است که او نسبت به موسوی دارد. در این مطلب مشخص است که او از عدم همزمانی رفع حصرش با موسوی و رهنورد ناراحت است و امیدوار است که در آینده نزدیک همانطور که پزشکیان و سایرین مطرح کردهاند رفع حصر آنها نیز اتفاق بیفتد.
سوم؛ موضوعی که در قبال او وجود دارد این است که او در سالهای پیش از حصر فعالیت سیاسی خود را تحت عنوان فعالیت حزبی در پیش گرفته بود و به نوعی شاید بتوان گفت که این گونه حضور در محافل سیاسی را برای خود ارتقا داده بود و حالا هم اگرچه از دبیرکلی حزب اعتماد ملی استعفا داده است؛ اما از جمله مهمترین موقعیتهای او در شرایط فعلی کشور این است که او یک حزب سیاسی رسمی در ساختار سیاسی کشور دارد و همین هم فرصتی را برای او فراهم میکند که در این شرایط بتواند در بخش تشکیلاتی سیاسی نقش پررنگتری ایفا کند.
چهارم؛ بالاخره کروبی بهعنوان یک فعال سیاسی که هم پیش از انقلاب و در جریان وقوع آن فعالیت پررنگی داشته و هم پس از آن در تحکیم و تثبیت انقلاب و پیشبرد اهداف آن حضور داشته است؛ دارای سبقه سیاسی و ارتباطی بسیاری است و بر همین اساس در شرایط فعلی هم روابطش با این ریشسفیدان فضای سیاسی و انقلاب، همنسلیهای خود حتی نسل بعدی آن نیز امکان ادامه بسیار دارند و این افراد برای او احترام قائلند؛ بنابراین او در این شرایط فرصت آن را دارد که سوءتفاهمها را رفع کند و در تلطیف فضا اثرگذار باشد.
همانطور که شاهد بودید همین اخیراً دیدار او با علیاکبر ناطقنوری از چهرههای شاخص راست سنتی و اصولگرایان صورت گرفت و نزدیکی با این طیف و جریان و یافتن وجه اشتراک با این چهرهها کاملاً مشهود است. (باید خاطرنشان کرد که طیف جوانتر اصولگرایان که تندرو و نگاه بنیادگرایانه دارند؛ که اغلب یا اعضای جبهه پایداری یا منشعب از آن و همسو با آن هستند برای هیچیک از سابقون انقلاب شأنی قائل نیستند؛ چه اصولگرا و چه اصلاحطلب؛ یعنی آنها که نظر متفاوتی با خودشان دارند را در برابرش میایستند و به آنها حمله میکنند؛ همانند همان چیزی که در پی انتشار بیانیه او نیز صورت گرفت.) عملاً بر اساس همین بیانیه و برداشتی که از سابقه او به دست میآید او همچنان میتواند بین معمرین جریانها تعدیل ایجاد کند.
پنجم؛ تاریخ ما همچنان با ابهامات بسیار مواجه است، بنابراین اگر کروبی در کنار همه این برنامهها و فعالیتهای سیاسی توانایی ثبت خاطرات و نگارش آن را داشته باشد، با توجه به اینکه هم در انقلاب و هم در نظام جمهوری اسلامی نقش مهمی داشته است؛ این خاطرات کمک مهمی به نسلهای جدید و رفع ابهامات تاریخی میکند.
ششم؛ در عالم سیاست این روزهای کشور دو چهره سیدمحمد خاتمی از جناح چپ سنتی و اصلاحطلبان امروز و علیاکبر ناطقنوری به عنوان چهرهای از جناح راست سنتی و اصولگرایان امروز که در جایگاه سیاسی آنها همطراز با کروبی بودهاند؛ مسیر مشخصی را پیش گرفتهاند که شاید در ترسیم آینده جایگاه و نقش کروبی فارغ از بحث سلامتی بتواند کمک کند البته که در حال حاضر و با یک بیانیه و چند دیدار با فعالان سیاسی زود است که پیشبینی دقیقی از آینده فعالیت او داشته باشیم.
ناطق نوری از جمله چهرههای سیاسی فعال همزمان با کروبی بود اما طی سالهای اخیر گوشهنشینی و عزلت را در پیش گرفته و بعید است که کروبی خواهان چنین رویهای باشد حداقل این بیانیه نشان میدهد که او میخواهد از سرمایه اجتماعی که دارد در فضای سیاسی امروز استفاده و در آن اثرگذار باشد.
خاتمی، پس از انتخابات 88 عملاً به عنوان رهبر معنوی جریان اصلاحطلب نقشآفرینی کرد و فعالیت محدودی حالا با توجه به اینکه بخشی از آن هم تحمیلی بوده است؛ در پیش گرفته و بیشتر با تایید و رد در جایگاه اجماعدهنده طیفهای مختلف اصلاحطلبان نقشآفرینی میکند یعنی اگر اصلاحطلبان به نتیجهای برسند و او هم آن را درست بداند؛ از آنها حمایت خواهدکرد و بیش از این وارد نمیشود.
براساس رویکرد این دو شخصیت؛ با توجه به اینکه کروبی برخلاف بسیاری از چهرههای دیگر حزب هم دارد و فعالیت سیاسی متفاوتی را میتواند در پیش بگیرد، در نتیجه به احتمال زیاد نه نسخه خاتمی و نه نسخه ناطقنوری را در پیش میگیرد و فعالتر از آنها خواهد بود. بنابر این بیانیه، او اگر از لحاظ جسمانی با مشکلی مواجه نباشد، او میخواهد وارد گود شود؛ آن هم براساس نگرانی برای تحقق اهداف انقلاب و جامعه و مشکلاتی که فضای سیاسی با آن دست به گریبان است.