فرصت آشتی ملی
ارزیابی سیاستمداران و جامعهشناسان از حواشی بازی اول: عدم حمایت تیمملی فوتبال زنگ خطر جدی است
ارزیابی سیاستمداران و جامعهشناسان از حواشی بازی اول:
عدم حمایت تیمملی فوتبال زنگ خطر جدی است
نخستین بازی تیم ملی ایران در جام جهانی مقابل کشور انگلستان، با شکست سنگین به اتمام رسید. این شکست تاریخی بیش از آنکه بعد ورزشی و بینالمللی داشته باشد، نشان شکست یا شاید گسست میان مردم و مسئولان بود. اگر بگوییم برای نخستینبار است بخشی از جامعه از شکست تیمملی فوتبال خوشحال شد، بیراهه نگفتهایم اما این خوشحالی ناشی از درد و نشاندهنده اعتراض به وضعیت کنونی جامعه است. جامعهای که داغدار از دست دادن عزیزان خود است؛ جامعهای که تنها خواستهشان شنیدن صدایشان توسط مسئولان بهخصوص تصمیمسازان و تصمیمگیران است. شکاف و دودستگی بر سر تیم ملی یک نشانه مهم است. عدم حمایت از تیمملی آن هم در شرایط کنونی نشاندهنده از دست رفتن اعتماد و همبستگی میان مردم و مسئولان میتواند باشد. این در حالی است که خیابانهای اصلی برخی شهرهای دنیا شاهد شادی مردم برای برد تیم ملی فوتبال و رفتن به جام جهانی هستند. با توجه به اهمیت این مسئله نظر و دیدگاه تعدادی از فعالان سیاسی، جامعهشناسان، آسیبشناسان و استادان دانشگاه را جویا شدیم.
واکنش مردم به تیم ملی یک روش بروز خشم است
علی شکوریراد، فعال سیاسی و سخنگوی جبهه اصلاحات با بیان اینکه شرایط جامعه، شرایط بسیار عصبانی است و مردم از این روند نگران و خشمگین هستند، تاکید کرد: «طبیعی است مردم باید طرفدار تیم ملی باشند و از پیروزی آن خوشحال باشند. اما شرایط کنونی نرمال و طبیعی نیست و فشار بر مردم زیاد است. مردم برای فریاد زدن روشهای مختلفی را انتخاب میکنند. یکی از روشهای اننتخابی مردم این بار این بود که نسبت به تیم ملی چنین واکنشی را نشان دهند. با تحلیل ابتدایی این کار پسندیده نیست، اما با تحلیل ثانوی که وضعیت جامعه را در آن دخیل کنیم، میتوانیم بفهمیم که چرا مردم این رفتار را میکنند و این رفتار عمق فاجعه را نشان میدهد که مسئولان در جامعه بهگونهای رفتار کردهاند که مردم به این حد واکنشها رسیدهاند.» او درباره ضرورت آشتی مردم با تیم ملی و در نهایت رسیدن به یک انسجام و همبستگی، گفت: «خوشبینانه است که فکر کنیم که فوتبال و جام جهانی این مسائل را حل کند و مسئولان را متوجه کند که خوب حکمرانی نمیکنند و مردم از این وضعیت ناراضی هستند. در شرایط کنونی دوقطبی را در کشور شاهد هستیم که این دوقطب مرتب از همدیگر دور میشوند و نسبت به درک همدیگر هم باز میمانند. اصلاحطلبان بسیار تلاش کردند تا نگذارند شرایط به امروز برسد، اما گوش شنوایی در بدنه قدرت وجود نداشت تا هشدارها و نصیحتهای آنها را بشنود و توجه کند. به هر حال روندی که در کشور حاکم است، چشماندازی از این موضوع است که کدامیک از این دو قطب میتوانند مدیریت بحران را برعهده بگیرند تا از شرایط نگرانکننده خارج شویم. به نظر میرسد ابتکار عمل باید براساس داشتن قدرت از سوی جریان حاکم باشد، هرچند نشانهی چندانی برای تغییر رویکرد دیده نمیشود و این نگرانکننده است.»
تیم ملی با من است یا بر من؟
اردشیر گراوند، جامعهشناس درباره قهر با تیم ملی، گفت: «در حال حاضر شرایط سیاسی و اجتماعی کشور بهگونهای است که در صورت بروز بحران میانجی نداریم و در شرایط کنونی کشور دوقطبی محض میشود و خسارات این دوقطبی شدن کشور بیشتر از دستاوردهای آن است. بنابراین برای کاهش خسارات اجتماعی، سیاسی و حتی امنیتی آینده باید قشری از جامعه را بهعنوان میانجی نگه داریم و فشار نیاوریم که همه تحت پوشش این دوقطب یا دسته قرار گیرند. این یکی از خطاهایی است که هر دو طرف میگویند؛ با من یا بر من!» او افزود: «تیم ملی متعلق به همه کشور است، نه یک جناح. اعضای این تیم سالهای زیادی زحمت کشیدهاند تا به تیم ملی دعوت شوند. یکی از بزرگترین آرزوهای هر ورزشکاری رفتن به جام جهانی است و همیشه هم اتفاق نمیافتد. ضمن آنکه دیپلماسی ورزش این است که تیمها قبل از حضور در جام جهانی با رئیسجمهوری یا مقامات رسمی ردهبالای کشور ملاقات کنند. اینکه یکی، دو نفر از اعضای تیم ملی به این ملاقات نروند، کمکی به اصلاح امور نمیکند. اگر دنبال اصلاح کشور هستیم، باید به بچههای تیم ملی فرصت بدهیم و جامعه نباید آنها را تحت فشار قرار دهد. فشار به تیم ملی ناجوانمردی است. بازیکنان نماینده کشور بدون هیچ جهتگیری سیاسی هستند. چرا همیشه میگوییم ورزش غیرسیاسی است و حالا به ورزش نگاه سیاسی داریم؟» اردشیر گراوند درباره دیدار تیم ملی با رئیسجمهوری کشور گفت: «یکسری عکس و روایت از این ملاقات منتشر شد که آن طرفیها به نفع خودشان مینویسند و این طرفیها به سود خود. باید این ملاقات را در فضای خودش تحلیل کرد. اشتباه است که با استناد به این تصاویر بازیکنان تیم ملی را تحت فشار یا تخریب قرار دهیم یا اینکه بگوییم تیم حکومتی. اساسا حکومت متعلق به ملت است، اما اینکه تمام فشارهای شرایط کنونی را بر سر تیم ملی بیندازیم، ناجوانمردانه است.»
جامعه دنبال همدلی است نه فوتبال
امانالله قراییمقدم، جامعهشناس درباره رفتار مردم در بازی ایران - انگلیس، گفت: «رفتارهای پیش از جام جهانی، در به وجود آمدن دودستگی اجتماعی تاثیربسزایی داشت. آشتی ملی وقتی صورت میگیرد که جامعه هماهنگ باشد. ما از تیم ملی حرف میزنیم. مردم باید با آن احساس همبستگی کنند، اما در حال حاضر این همدلی لطمه خورده است. تعداد افرادی که تیم ملی را از خود میدانند، کمتر است، آنهم به دلیل فاصله بین حاکمیت و جامعه و مردم فکر میکنند که این تیم درد جامعه را احساس نمیکند.» او با اشاره به اینکه جامعه با یک درد بزرگ روبهروست، افزود: «نارضایتی در جامعه وجود دارد و احساس مردم این است که تیم ملی درد آنها را احساس نمیکند. متاسفانه ورزش و تیم ملی سیاسی است. اگر سیاسی نیست، چرا با بعضی از کشورها بازی نمیکنیم؟ وقتی اقتصاد، آموزش، رفتار، پوشش و تمام تصمیمات سیاستزده شده، توقع دارید که ورزش سیاسی نباشد؟ به دلیل همین سیاستزدگی است که اعتراضات صورت میگیرد. این تیم حکومتی نیست و میگوید با مردم هستم.» قرائیمقدم با اشاره به تجربه تاریخی ایران تاکید کرد: «چه کسی به مغول نامه نوشت که برای نجاتش اقدام کند؟ ما نامه نوشتیم چون مردم با حکومت فاصله داشتند و دردشان احساس نمیشد. اما مغول آمد و جناتهای بسیاری کرد و مردم را کشت و کتابها را سوزاند. متاسفانه مردم فکر میکنند آمریکا یا انگلیس بیاید و آنها را نجات دهد. اما بیتفاوتی مردم به تیم ملی واکنشی است به حکومت وگرنه با تیم ملی کاری ندارند. مردم در کردستان، ایذه، تهران، مشهد، سیستان و بلوچستان، اصفهان و... با فوتبالیستها خصومت ندارند اما انتظار داشتند که آنها هم واکنش نشان دهند.» او به گاندی هم اشاره کرده و گفت: «این یک مبارزه منفی و مدنی است. مبارزه منفی به معنای جنگ نیست. گاندی با کشت و کشتار پیش نرفت. بدترین درد است برای یک جامعه که یک جوان پرچم انگلیس را دست بگیرد و با خوشحالی بدود و بخندد. یعنی انگلیس بیاید ما را نجات دهد؟ این درد است. جامعه مبارزه منفی نمیکند چون تفنگ به دست نگرفته است و انتظار دارد که ورزشکاران با آنها همراه باشند. مردم در گذشته برای رسیدن تیم فوتبال به مرحله مقدماتی جام جهانی خوشحالی میکردند، اما در حال حاضر بازیها، فوتبال و پیروزی برای جامعه مهم نیست، بلکه به همدلی اهمیت میدهند.»
چرا مردم مچبند سیاه اعضای تیم ملی ایران را ندیدند؟
امیرمحمود حریرچی، جامعهشناس، دربار واکنش مردم در بازی اخیر تیم ملی، گفت:«بیشتر تاکید افراد معترض به تیم ملی نسبت به دیدار آنها با رئیسجمهور بوده است. این یک پروتکل و رسم است که تیمملی پیش از چنین مسابقاتی دیداری با رئیسجمهور داشته باشد. آیا تیم ملی میتواند از این دیدار استنکاف کند. حالا یک نفر هم ممکن است تعظیم کرده باشد، اما باز هم این تیم، تیم ملی کشور است و بیشترین زجر را از سوی مسئولان مربوطه کشیده است. بهعنوان مثال تا دو ماه پیش از شروع مسابقات هنوز در انتخاب مربی تیم ملی مشکلاتی داشتیم، در بازیهای تدارکاتی از این تیم هیچ حمایتی نشده است، حتی در حد پرداخت هزینه هتل و هواپیما. در این شرایط عدهای از سمت دیگر بوم افتادهاند و رفتارهای بسیار اهانتآمیزی با این تیم ملی داشتهاند.» او با تاکید بر شرمآور بودن شادی با پرچم انگلیس از سوی برخی افراد، عنوان کرد: «هو کردن تیم ملی به معنای هو کردن ملیتمان است. این مسئله نشان میدهد که برخی هنوز نمیدانند که چه چیزی میخواهند و با فحش دادن و مرگ بر دیگران گفتن میخواهیم به هدفمان برسیم. باید آگاهی سیاسیمان را افزایش داده و مطالبهگریهایمان را با وصف ملی بشناسیم. ما ملتی بزرگ هستیم که در طول تاریخ پرافتخار بوده است. ما نباید یکدیگر را تضعیف کنیم.» این جامعهشناس ادامه داد: «چرا افرادی که به تیم فوتبال فحاشی کردند، مچبند سیاه اعضای تیم را ندیدند، چرا چهره غمبار اعضای تیم را زمان ورود به زمین نادیده گرفتهاند و گمان میکنند که مقابله با تیم ملی مقابله با حاکمیت است. اگر نمیخواهند تشویق کنند، مسئلهای نیست، اما اینکه هو کنند یا فحاشی کنند یا اینکه پرچم انگلیس را تکان میدهند، نشاندهنده وطندوستی نیست.» حریرچی معتقد است:«آنهایی که وطن و مردم را نمیشناسند و دوستدار ایران نیستند، چه در داخل چه در خارج و چه آنهایی که در دولت نشان دادهاند مردم را نمیخواهند و به آنها ستم میکنند، از این شرایط سوءاستفاده میکنند. اگر دیدار با رئیسجمهور نبود چه اتفاقی میافتاد؟ همه ما به دلیل آنچه در مهاباد رخ داد غمگین و سوگوار هستیم. اما تیم ملی باید چه میکرد؟ این تیم با وجود همه سختیها توانست وارد مسابقات جام جهانی شود. آیا باید میگفت در مهمترین مسابقات جهانی حاضر نمیشود. اگر مردم چنین توقعی داشتند باید زودتر بیان میکردند.» این جامعهشناس تاکید کرد:«اگر آگاه باشیم و ایران برایمان مهم باشد، باید بدون اهانت به یکدیگر و به شکلهای مختلف با یکدیگر همدلی کرده و مطالبهگری داشته باشیم، به صورتی که حاکمیت وادار به پاسخگویی شود. برخی از اینکه مردم مقابل یکدیگر باشند، خوشحال میشوند و میخواهند میان مردم تفرقه بیندازند.»
هو کردن بازیکنان تیم ملی بیسابقه بود
حسین سراجزاده، عضو هیئت علمی خوارزمی و رئیس سابق انجمن جامعهشناسی ایران درباره برخورد مردم با فوتبال، گفت: «هو کردن بازیکنان به جای تشویق، رویدادی بیسابقه در فوتبال ایران و حتی در تاریخ تمام کشورها است. این رویداد نشاندهنده شکاف بزرگ میان مسئولان و مردم است که در عرصه بینالمللی خود را نشان داد. علت اصلی نیز مجموعه سیاستهایی است که امروز و دیروز آغاز نشده و آن دخالت دولت در تمامی امور و سیاسی کردن تمامی بخشهای جامعه از جمله ورزش و فوتبال است. این دخالتها براساس دیدگاه تنگنظرانهای است که میخواهد سبک زندگی و دیدگاههای اجتماعی و سیاسی بخش قابل توجهی از مردم را به رسمیت نشناسد و دیدگاه اقلیت بر همه چیز مسلط باشد.» او با بیان اینکه همزمانی این رویداد با حرکت اعتراضی اخیر مردم را نگران و ماتمزده کرده است، تاکید کرد: «این هشدار بزرگی برای مسئولان است که با این موضوع به سادگی برخورد نکنند و با تحلیلهای کلیشهای از کنار آن به سادگی نگذرند و پیام آن را دریافت کنند تا در رویههای گذشته تجدیدنظر کنند.» سراجزاده که تحقیق و مطالعات متعددی در حوزه مردم انجام داده است، به رنجش بخش قابل توجهی از مردم اشاره و اظهار کرد: «پرچم و سرود ملی نمادهای ملی هستند که همواره به آن احترام گذاشته میشود، به همین دلیل با پیروزی تیم ملی احساس شعف ایجاد میشود. فراموش نکردیم که پیروزی تیم ملی به خصوص فوتبال چقدر شادی مردم را رقم زده است. اما سیاست و رویههای مسئولان در گذرگاههای مهم داخلی از جمله اعتراضات اخیر موجب شده تا امروز مردم نسبت به این نمادها بیتفاوت باشند. مردم انتظار داشتند در شرایط کنونی که بسیار بحرانی است، اعضای تیم ملی در دیدار با رئیس دولت، بخشی از مطالبات مردم را بیان کنند و صدای مردم باشند. هرچند اعضای تیم ملی با نخواندن سرود ملی به دنبال آن بودند که همبستگی خود را با مردم نشان دهند. اما این انتظار برآورده نشد و موجب رنجش مردم شده است.» او تاکید کرد: «همه به یک شکل اعتراض خود را بیان نمیکنند. در مورد تیم ملی به این موضوع توجه کنند که فضایی موجود در جلسه آنها با رئیس دولت چگونه بود و اینکه شاید آنها نخواستند یا نتوانستند صدای مردم باشند. این خشم باید نسبت به کسانی باشد که حقوق مردم را تضییع کردهاند نه تیم ملی. بهتر است تیم ملی را تیم ایران بدانند.»
انگار این تیم متعلق به حکومت است و تیم مردمی نیست
طیبه سیاوشی، فعال سیاسی و نماینده سابق مجلس درباره رفتار با تیم ملی ایران و تاثیر دیدار رئیسجمهوری ایران با این تیم، گفت: «تاثیر این دیدار را خیلی پررنگ نمیبینم، ولی قاعدتا در رفتار با تیم ملی موثر بوده است. مردم انتظار داشتند مسائلی در آن دیدار مطرح شود، اما باید توجه داشته باشیم که آنها فوتبالیست هستند. به دلیل محبوبیت آنها بین جوانان و نوجوانان هر حرکت فوتبالیستها مورد توجه بسیاری قرار میگیرد. اما آن دیدار برای کسانی که از اتفاقات و حوادث اخیر ناراحت هستند، به اندازه کافی باعث دلزدگی از تیم ملی شد. اما بسیاری از آنها توقع داشتند که فوتبالیستها واکنشی به وقایع اخیر نشان دهند. البته حاجصفی، کاپیتان تیم ملی ایران موضوعاتی را مطرح کرد و واکنش خود را نشان داد. ولی همه معتقد بودند که این واکنش دیرهنگام صورت گرفته و توقع داشتند که فوتبالیستها زودتر واکنش نشان دهند.» او افزود: «فعل و انفعالات اخیر در فدراسیون فوتبال مانند برگشت آقای تاج و بازگشت عجیب و غریب کیروش مردم را به اندازه کافی دلسرد کرده بود. بعد از آن هم وقایع روز باعث ناراحتی مردم شد. متاسفانه و بدبختانه در این میان برخوردهایی شد که انگار این تیم متعلق به حکومت است و تیم مردمی نیست. درحالیکه بازیکنان آن از بطن جامعه و حتی از مناطق طبقات بودند و حرفهای بازی میکردند. تا همین چند ماه پیش فوتبالیستها محبوب و مورد توجه جامعه بودند و فالوئرهای چندمیلیونی داشتند اما با توجه به وقایع روز، این موضوع را تحت تاثیر قرار داد و هر چقدر فضا به سمت خشونت کشیده میشود، این خشونت نسبت به تیم فوتبال هم اعمال میشود.» سیاوشی با اشاره به روز بازی ایران - انگلیس تاکید کرد: «در ترافیک گیر کرده بودم و اولین گلی که تیم ملی خورد، دیدم سوت و بوق ماشینها با خوشحالی به هوا رفت. باورم نمیشد و گریهام گرفت. چون ما عرق وطن و حس میهنپرستی داریم و همیشه علاقهمان به سرزمین و قهرمانهایمان زبانزد است.» این نماینده سابق مجلس با بیان اینکه به هر حال کسانی مسبب این شرایط هستند، افزود: «رسانه ملی هم به رسانههای بینالمللی و فارسیزبان خارجی به شدت باخته است و هیچ جذابیت، هیجان و انگیزهای بین مردم به وجود نیاورده که مردم پای فوتبال بنشینند و منعکس نکردن صدای دیگری، مردم را برای تماشا کردن بازیهای فوتبال از تلویزیون منزجر کرد. از سوی دیگر افرادی مانند عادل فردوسیپور اینقدر جذاب بودند که بسیاری را به سمت رسانه ملی میکشاندند. چهارشنبهشبها آرامشی در خانهها نبود آنهم برای تماشای برنامه 90. اما صداوسیما بهراحتی این جذابیتها را از دست داد.» سیاوشی با اشاره به اینکه نمیتوان یک عامل را در وضعیت کنونی دخیل دانست، تاکید کرد: «در این شرایط نباید فقط مردم را متهم کرد. وضعیتی که در جامعه ایجاد شده و پرچم انگلیس را به دست بگیرند یا آرزویش پیروزی تیم انگلیس باشد و از مجروح شدن بازیکن ایرانی ابراز خوشحالی کنند، بسیار دردناک است و من از این موضوعات متاثر شدم. چون این تیم متعلق به همه ماست و این وضعیتی نیست که ما دنبال آن باشیم. باید بچههای تیم ملی را حمایت کنیم. فکر میکنم اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، از همین لحظه بازنده بزرگ جام جهانی خواهیم بود و این موضوع بیسابقه است.»
ناسزاگویی به تیم ملی نوعی نشان همبستگی اجتماعی است
کامل دلپسند، جامعهشناس توسعه اجتماعی و اقتصادی، ناسزاگویی یکدست به تیم ملی را با توجه به شرایط فعلی جامعه، نوعی نشان همبستگی اجتماعی دانست و گفت:«همبستگی ملی تنها حول محور یک گزاره منفی شکل نمیگیرد، بلکه این همبستگی جایی رخ میدهد که جامعه میخواهد صدایش شنیده شده و به گوش برسد. در ماجرای فحاشی نسبت به مجموعه تیم ملی آنچه رخ داد مسبوق به سابقه بود. در مقطعی که اعتراضات و برخوردهای مبتنی بر آن را ناشی از دولت مستقر میدانند، دیدار تیم ملی با رئیسجمهور و انتشار تصاویر احترام مضاعف برخی از اعضای آن به رئیس دولت تاثیر مطلوبی بر جامعه ندارد. درحالیکه افکار عمومی به لحاظ مطالبه اجتماعی انتظار داشت که در آن جلسه اعضای تیم ملی به صورت مستقیم صدای مردم و مشکلات آنها را به گوش کارگزاران نهادهای اجرایی برساند.» او درباره این موضوع که شایعاتی مبنی بر تقطیع شده بودن تصاویر منتشرشده در این دیدار بود، اظهار کرد:«در این صورت هم رسانهای که این تصاویر را منتشر کرده است، قصد داشته اینطور نشان دهد که اعضای تیم ملی به شدت ارادتمند دولت هستند، اما به هر حال این تصاویر در شرایط فعلی بود که افکار عمومی جامعه ایرانی آن را قبول نکرد.» او ادامه داد: «فوتبالیستها تنها کنشگران فوتبال نیستند، زیرا اساسا فوتبال امری اجتماعی است. زیرا نسل زیادی از جامعه ایرانی بسیاری از هیجانات جمعی، اسطورهسازی، ارزشهای اجتماعی، مقاومت و شکست و موفقیت خود را در فوتبال میبینند. وقتی انتظار مردم از قهرمانان ملی در یک عرصه ورزشی پرمخاطب برآورده نمیشود، نتیجه آن است که حداقل بخشی از جامعه همبستگی ملی خود را در آرزوی باخت تیم ملی آنهم در مقابل کشوری بداند (انگلیس) که به لحاظ تاریخی ایرانیان بسیاری از رویدادهای تاریخی خود را از آن متاثر میدانند. این نوع همبستگی اجتماعی منفی بخش دردناک ماجراست. علت این نوع همبستگی دردناک این است که صدا، باورها و دردها شنیده نمیشود. اگر این روند ادامه یابد قطعا مسائلی مانند تحریم تیم ملی و... خود را بازتولید میکند.» این جامعهشناس با بیان اینکه امروز در جامعه ایرانی همبستگی ملی بر سر خواست و مطالبات اجتماعی است حتی اگر با تمام ارزشهای صدساله اخیر در تناقض باشد، عنوان کرد:«همبستگی فکری جامعه امروز ایران به نوعی رفراندوم فکری است و خود را در رفتاری نشان میدهد که تا پیش از این همواره ضدارزش تلقی شده است.» او درباره تاثیر این نوع رفتارها بر تضعیف سرمایه اجتماعی کشور، بر این باور است که در کشور ما سرمایه اجتماعی باقی نمانده است که تضعیف شود. نوع رفتاری که بخشی از جامعه ایرانی داشته است، نوعی کنشگری اجتماعی معکوس در وضعیت آنومیک(بیهنجاری و بلاتکلیفی اجتماعی) است. در شرایطی که هیچکس نمیداند باید چه کاری انجام دهد بهصورت ناگهانی تصمیم میگیرند که براساس تجربه ذهنی مشترک و انتظاری که از اعضای تیم ملی داشتند و برآورده نشد، واکنش نشان دهند. گزارههایی مانند ملیگرایی، تیم ملی و قهرمانان تیم ملی کارکرد خود را از دست میدهد. درحال حاضر مسئله اصلی یک مطالبه جمعی همهگیر است تا وقتی این شرایط ادامه دارد، این نوع همبستگی ملی وجود دارد. تیم ملی و هر نماد ملی زمانی میتواند بر ذهن مخاطب تاثیرگذار باشد که دقیقا از متن حیات ذهنی، فکری، اجتماعی و از متن مطالبات اجتماعی درست جامعه برخاسته باشد. اگر برخاسته از این متن و از جنس مردم نباشد، بدون شکل این روند ادامه خواهد داشت.»
شعار علیه تیم ملی، نوعی اعتراض به حاکمیت است
کوروش محمدی، رئیس انجمن آسیبشناسی اجتماعی ایران دراینباره، گفت:«متاسفانه امروز سرمایه اجتماعی بالایی نداریم. علت این موضوع متنوع است، تبعیض، بیعدالتی، تصمیمات اشتباه و حتی روشهایی است که به واسطه حاکمیت سلیقهها بر فرایندها در جامعه باعث کمرنگ شدن قانون شده است.» این آسیبشناس اجتماعی ادامه داد:«فاصله طبقاتی در جامعه امروز ما وحشتناک است. با شکلگیری این فواصل درجامعه سرمایه اجتماعی بهشدت پایین میآید و به دنبال آن هویت ملی آسیب میبیند. اعتراضات در کف خیابانها نتیجه نبود سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی میان مردم و حاکمیت و مردم با مردم است. در این شرایط دوقطبیسازی در جامعه شکل میگیرد و حتی از طرف حاکمیت طبقهبندی میشود که این موضوع به سرمایه اجتماعی آسیب جدی وارد کرده است.» او اضافه کرد:«فوتبال از سرمایه اجتماعی جدا نیست. جامعه امروز با حساسیت همه مسائل از جمله فوتبال را دنبال میکند. زمانی که سرمایه اجتماعی افت کرده و بخشهایی از حاکمیت نمیتواند با مردم ارتباط مبتنی بر اعتماد برقرار کند، طبیعتا بر فوتبال نیز تاثیرگذار است. اینکه مردم امروز علیه تیم ملی شعار میدهند، نوعی اعتراض به حاکمیت است و ارتباطی با فوتبال ندارد. نارضایتیها در جامعه باعث شده که جامعه حتی به فوتبال نیز واکنش نشان دهد.» رئیس انجمن آسیبشناسی اجتماعی ایران اظهار کرد:«نگاهی به حمایت مردم از تیم ملی در گذشته نشان میدهد که هر زمانی امید به زندگی و سرمایه اجتماعی وجود داشته است، جامعه از تیم ملی حمایت کرد است. اگر امروز این اتفاق نمیافتد به دلیل تغییر شرایط جامعه است. از طرفی امروز بخشهایی از جامعه معترض است و بخشهایی از جامعه جان باختهاند. ما با بخشی از جامعه که عزادار است مواجهایم، این بخش انتظار دارد که اتفاقاتی که در حوزه ورزشی رخ میدهد، نگاهی همدلانه به مطالبات مردم داشته باشند. زمانیکه مردم احساس کنند مطالباتشان در هیچ کجا دیده نمیشود، فوتبال هم به عنوان بخشی از حاکمیت ارزیابی میشود و اعضای تیم ملی هم بهعنوان افرادی در نظر گرفته میشوند که با حاکمیت همراهی میکنند، آنهم در زمانی که حاکمیت نتوانسته است صدای مردم را بشنود. نبود ارتباط دوسویه بین حاکمیت و مردم حتی نسبت به تیم ملی هم ناامید میکند.» محمدی اظهار کرد:«از طرف دیگر رفتار تیم ملی توسط مردم رصد میشود و حساسیت هم دارند. انتشار تصاویر شاد این افراد باعث میشود که بخشهایی از مردم علیه آنها تحریک شوند، این درحالی است که دعوای حاکمیت بر نشنیدن یا ندیدن مطالبات مردم و مردمی که احساس میکنند دیده نمیشوند، همچنان در جامعه وجود دارد. تیم ملی در چنین شرایطی اصلا روحیه بازی نداشته و نمیتواند در برابر ضعیفترین تیمها نیز حتی یک گل بزند. اینکه ما دو گل هم زدهایم در حد یک معجزه است. لذا باخت تیم ملی طبیعی بود.»
غلبه سیاسی بر فوتبال کشور
حسن موسویچلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در گفتوگو با هممیهن درباره شرایط تیم ملی تاکید کرد: «فوتبال در میان تمام ورزشها از جایگاه ویژهای برخوردار است و بههمین دلیل هم اقتصاد بالایی دارد و دولتها توجه ویژهای به این ورزش داشتهاند. در بازی عربستان و آرژانتین کاپیتان عربستان مصدوم شد. ولیعهد این کشور هواپیمای شخصی خود را به قطر فرستاد و حتی یک روز را برای این پیروزی تعطیل کردند. بخشی از آن به دلیل آثار روانی مثبت در مردم است. بخش دیگر این است که دولتها و حکومتها این پیروزیها را حاصل همکاری، همراهی و هزینه خود میدانند.» او با بیان اینکه تیم ملی عصاره بازیکنان خوب یک کشور است، افزود: «کشورها همیشه برای موفقیت تیمهای ملی تلاش میکنند و مردم بازیکنان تیم ملی را دوست دارند. وقتی برای تبلیغات از آنها استفاده میکنند به واسطه جایگاه بازیکنان تیم ملی است. اما در موقعیتهای مختلف این جایگاه تغییر میکند. مثلا در زلزله کرمانشاه علی دایی، کریم باقری و... پای کار آمدند و در بحران کنار مردم بودند. جهانپهلوانی تختی هم به دلیل همراهی و همدلی با مردم در بحرانها بود.» موسویچلک گفت: «بحرانی که در کشور به وجود آمد، همزمان با یک موقعیت جهانی شد، آنهم موقعیتی که همه تیمها تلاش میکنند تا به این جایگاه جهانی برسند. ما هم به واسطه موفقیتهای تیم ملی به این بازیها رسیدیم. در این مقطع حساس عدهای از ورزشکاران موضعگیری سیاسی کردند و موجی در جامعه ایجاد شد که همه ورزشکاران الزاما باید این کار را انجام بدهند تا بگویند ما همراه مردم هستند. یعنی مردم همراهی ورزشکاران را در گذاشتن استوری، کامنت، پیام و عدم همراهی میدانستند. در چنین موقعیتی چه ضرورتی داشت که فوتبالیستها را به ملاقات مسئولان ببرند؟ چون در آن فضا مردم فکر کردند که هدف بهرهبرداری سیاسی از این دیدار است. شاید اگر بحران نبود، این اقدام خوبی محسوب میشد.» رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران افزود: «روی بازیکنان فشاری بود که بهعنوان مخالف یا موافق موضعگیری کنند و حرف دلشان را بزنند یا نه. در این فضا عقل، هوشمندی، تدبیر و حتی سیاست حکم میکرد که این دیدار انجام نمیشد تا این حساسیتها و تقابل به وجود نیاید. مردم در این موقعیت واکنش نشان دادند. قبل از این دیدار هم بازیکنان کامنتهایی میگذاشتند و هم تیم ملی داشت به جام جهانی میرفت. مردم هم اینقدر حساس نبودند. اما آن دیدار مسیر را تغییر داد.» موسویچلک با بیان اینکه تقابل به وجود آمد و بازیکنان در منگنه قرار گرفتند، گفت: «فشار وارده بر افراد بسیار زیاد است. آقای حاجصفی در نشست خبری برای آنکه به مردم بگوید ما با شما هستیم هم از «به نام خدای رنگینکمان» استفاده کرد و هم تسلیت گفت. این رفتارها یعنی غلبه وجهه سیاسی بر فوتبال کشور و بخشی از این تقابل بهگونهای بود که انگار میخواهند بازیکنان تیم ملی را به سمت گرایشهای سیاسی خود سوق دهند. بنابراین تقابل مردم را در پی داشت و برخی با پرچم انگلیس خوشحالی یا در استادیوم دعوا کردند.» او در پاسخ به این سوال که راهحل از بین بردن این دودستگی در رفتار با تیم ملی چیست؟ تاکید کرد: «خیلی سخت است. چون این دودستگی اتفاق افتاده است و فکر میکنم شرایط دشواری را تجربه میکنیم. اینکه کیروش میگویند: «اینها دشمن نیستند!» گویای فشار موجود است. طبیعتا این فشارها در عملکرد و اخلاق بازیکنان تاثیر منفی میگذارد و دیدیم که در بازی چقدر سردرگم بودند. الان آبی است که ریخته شده چون این دیدار و سوگیریها انجام شده است وگرنه کدام ایرانی است که بخواهد هموطنش در یک میدان شکست بخورد؟ همه ما با موفقیتهای تیمهای ملی اشک شادی ریختیم و با شکستهایشان اشک غم. اما در این تقابلی که اتفاق افتاد حتی «به نام خدای رنگینکمان» و تسلیت آقای حاج صفی هم این فاصله را ترمیم نکرد. نیاز به گذر زمان دارد.» رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران با اشاره به خصومت قدیمی ایرانیها با انگلیس، گفت: «خصومت تاریخی ایران با انگلیس عمیق است، ولی ببینید کار به کجا میرسد که عدهای از شکست به انگلیس خوشحال میشوند و این برای یک کشور بد است.»