آتشبس فرصتی برای دیپلماسی/اعلام موضع اخیر وزیر امور خارجه در گفتوگو با کارشناسان
وزیر امور خارجه کشورمان طی روزهای گذشته یک یادداشت در روزنامه النهار لبنان و یک مصاحبه با شبکه تلویزیونی CBS آمریکا داشت.

وزیر امور خارجه کشورمان طی روزهای گذشته یک یادداشت در روزنامه النهار لبنان و یک مصاحبه با شبکه تلویزیونی CBS آمریکا داشت. او در یادداشت خود برای رسانه لبنانی با توجه به جامعه هدف و مخاطبان آن، نگاه از زاویه تحولات خاورمیانه و همکاری منطقهای را محور تحلیل خود قرار داد و در گفتوگو با تلویزیون آمریکایی، بر موضوع تجاوز نظامی اسرائیل و آمریکا، برنامه هستهای و آینده دیپلماسی تمرکز کرد.
مقامات ارشد وزارت امور خارجه مشغول گفتوگو با رسانههای بینالمللی از کشورهای مختلف بودند. به نظر میرسد این دستورکار برای رساندن صدای ایران در شرایط فعلی به جامعه بینالملل و روشن کردن صحنه تحولات جاری طراحی شده باشد. با توجه به شرایط کشور و تلاش دستگاه حاکمیت برای عبور از بحران، به نظر میرسد که وزارت خارجه تلاش میکند تا مسیر دیپلماسی را فارغ از نتیجه باز نگه دارد.
درهای دیپلماسی هیچوقت بسته نخواهد شد
سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان در پاسخ به سوال خبرنگار CBS، درباره ادعای دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا مبنی بر اینکه مذاکره با ایران ممکن است که هفته جاری از سرگرفته شود، گفت: «فکر نمیکنم که مذاکرات به این زودی از سرگرفته شود. برای اینکه در مورد بازگشت به مذاکرات تصمیمگیری کنیم باید ابتدا مطمئن شویم که آمریکا بار دیگر در جریان مذاکرات ما را هدف حملات نظامی قرار نخواهد داد. من فکر میکنم با توجه به همه این ملاحظات همچنان به زمان بیشتری نیاز داریم.» وزیر خارجه همچنین گفت: «درهای دیپلماسی هرگز بسته نخواهد شد.»
رئیس دستگاه دیپلماسی همچنین در پاسخ به سوال این خبرنگار آمریکایی درباره آسیب به تاسیسات ایران به خصوص فردو نیز گفت: «هیچ کس اطلاع دقیقی ندارد که در حال حاضر چه اتفاقی در فردو افتاده است. تا آنجایی که من میدانم میزان آسیبها خیلی زیاد و خیلی جدی بوده است. با این حال سازمان انرژی اتمی ایران در حال بررسی و ارزیابی وضعیت است و نتیجه کار به دولت اعلام خواهد شد.» او تاکید کرد: «ظاهر امر نشان میدهد که صدمات خیلی سنگین و خیلی جدی بوده است. من دوباره تکرار میکنم که اطلاعات دقیق ندارم.
ولی ظاهراً فعلا قابل استفاده نیستند تا بررسی بشود که چه میزان طول میکشد تا مجدداً راه اندازی بشوند یا اصلاً آیا میتواند راهاندازی بشود یا نه.» عراقچی همچنین درباره ادعای آمریکاییها درباره «نابودی» تاسیسات هستهای ایران اظهار کرد: «کسی نمیتواند فناوری و دانش غنیسازی را با بمباران نابود کند. اگر اراده کنیم و چنین ارادهای وجود دارد که بار دیگر در این صنعت پیشرفت کنیم، قادر خواهیم بود بهسرعت خسارتها و زمان از دست رفته را جبران کنیم.»
وزیر خارجه ایران در پاسخ به این پرسش که آیا ایران به غنیسازی اورانیوم ادامه خواهد داد؟ اظهار داشت که «برنامه صلحآمیز هستهای ایران به افتخار و عزت ملی تبدیل شده است. ما همچنین ۱۲ روز جنگ تحمیلی را پشت سر گذاشتیم و به همین دلیل، مردم به راحتی از غنیسازی صرفنظر نمیکنند. ما در جریان جنگ تحمیلی ۱۲ روز نشان دادیم و ثابت کردیم که قادریم از خودمان دفاع کنیم و اگر تهاجمی علیه ما انجام شود، به دفاع از خود ادامه خواهیم داد.»
فرصتی دوباره به دیپلماسی
عراقچی در یادداشت روزنامه النهار نیز مسئله دیپلماسی و جلوگیری از وقوع بحران در خاورمیانه را از زاویهای دیگر مورد توجه قرار داد و افزایش همکاری منطقهای و دیپملماسی همهجانبه را روی میز گذاشت. در بخشی از این یادداشت آمده است: «پانزده روز گذشته یا «روزهای اقتدار» به همان میزانی که آزمونی برای انسجام سیاست بازدارندگی دفاعی و دیپلماسی منطقهگرای ایران بود، سنجشی برای جدیت جهان اسلام در مواجهه با تهدیدهای مشترک نیز قلمداد میشود.» عراقچی در ادامه آورد: «اکنون رکن اساسی بازدارندگی در قالب همکاری کشورهای منطقه نهفته است. اتفاق در برابر تهدیدات مشترک، تفاهم بر سر ثبات منطقه، تأمین امنیت اقتصادی، و مبارزه با اشکال متنوع تروریسم چهارپایه میزی است که مذاکرات میتواند در اطراف آن دنبال شود.
پذیرش درخواست توقف جنگ از سوی جمهوری اسلامی ایران فرصتی دوباره را برای دیپلماسی همهجانبه فراهم ساخته است تا بدینگونه همه طرفهای علاقمند به صلح در نوبتی تازه شانس خود را مورد ارزیابی قرار دهند. طبیعی است برای ورود به مذاکره و کامبخشی دیپلماسی باید به الزامات مهمی توجه کرد. گام مهم اولیه در این مسیر با پیگیری دو موضوع «تضمین امنیت» و «پیگیری عدالت» برداشته خواهد شد. تضمین امنیت منوط به تثبیتِ حقوقیِ درخواستِ توقف جنگ و ارائه تعهد از سوی متجاوز برای عدم کاربست خشونت در آینده خواهد بود.
امری که در مورد غزه و لبنان مورد بیتوجهی واقع گشت. آن بیتوجهی سبب شده است رژیم صهیونیستی کماکان با نقض آتشبسِ توافقشده، ثبات در منطقه مدیترانه را به سخره بگیرد. شورای امنیت ملل متحد باید در موضوع تضمینِ امنیت پیشگام شود و بر پایه تکالیف منشور ملل متحد اقدام فوری را در دستور قرار دهد و ضمانت لازم را از متجاوز بستاند. تردیدی نیست که اعضای موثر شورای امنیت همچون چین، روسیه و اروپا و کشورهایی چون برزیل و ژاپن که حفظ صلح را ماموریت خود میدانند، میتوانند در تحقق این مهم نقشی سازنده را عهدهدار شوند.
توجه باید داشت که کشورم ایران، برای تضمین امنیت منطقه طی دهههای متمادی از اندیشه خاورمیانه عاری از تسلیحات هستهای سخن گفته و به آن پایبندی نشان داده است. همزمان با این بینش، تمرکز بر همصدایی جمعی کشورهای مسلمان و شکلدهی به الگوهای توسعه اقتصادی همچون اندیشه سرمایهگذاری و پیمان تجارت منطقهای به عنوان ابزاری برای کاهش تنش در شرایط فعلی، لازم است.»
جنگ با تسلیم یا دیپلماسی به پایان میرسد
جاوید قرباناوغلی، سفیر پیشین ایران در آفریقای جنوبی، در تحلیل لزوم فعال بودن دیپلماسی در شرایط جاری به هممیهن گفت: «اصطلاحی هست که میگوید پایان دیپلماسی جنگ است و هیچ جنگی هم بدون دیپلماسی به پایان نمیرسد. مگر اینکه یک طرف مثل ژاپن یا آلمان در جنگ جهانی دوم شکست بخورد یا تسلیم شود. ولی اکثر جنگها از طریق دیپلماسی به پایان میرسد و طرفهای درگیر به تفاهمی میرسند. بنابراین دیپلماسی در هیچ شرایطی، حتی در بحبوحه بزرگترین جنگها هم تعطیل نمیشود؛ در تاریخ دیدهایم که وقتی جنگ در جبهه جریان داشته، به طور موازی دیپلماسی تلاش میکند به طور مستقیم یا از طریق واسطهها جنگ را پایان بدهد.»
او ادامه داد: «در مورد بحران جاری، قضیه دارای دو بُعد است. یک طرف رژیم صهیونیستی است که قاعدتاً ما هیچ امکان برقراری دیپلماسی و تماس مستقیم با آنها نداریم. طرف دیگر درگیری هم آمریکاست که اقدامی غیرمتعارف انجام داد و خودش را با نتانیاهو پیوند زد. این شاید یکی از بزرگترین اشتباهات دونالد ترامپ بود. نخستوزیر اسرائیل توانست بر عقل ترامپ سوار شود و او را مدیریت کند. آنها هم به فردو، نطنز و اصفهان که تاسیسات هستهای ایران قرار داشت، حمله کردند.
علیرغم تمام این مسائل، معتقدم درهای دیپلماسی نباید بسته شود چون آنچه من میبینم این است که تنها راه برونرفت از بحران کنونی، از دیپلماسی میگذرد و مذاکره نیز یکی از ابزار این عرصه است. وقتی میگوییم دیپلماسی، برخی آن را مساوی مذاکره میگیرند در صورتی که این تعریف درست نیست. دیپلماسی مولفههای متعددی دارد که مذاکره یکی از آنهاست که برای دستیابی به اهداف انجام میشود. بنابراین، بهرغم اتفاقاتی که افتاد و ایران باید اقدامات حقوقی برای پیگیری آن را انجام بدهد و موضوع حمله به سایتهای هستهای را رها نکند، درهای مذاکره نباید بسته شود.»
این تحلیلگر ارشد سیاست خارجی تاکید کرد: «به نظرم وزیر خارجه رویکرد خوبی را مطرح کرد. اینکه کار باید چگونه و از کجا شروع شود، موضوعی دیگر است. در مورد مذاکراتی که با آمریکاییها پشت سر گذاشتیم، یک اختلاف تحلیل وجود دارد. بعضی میگویند شروع این مذاکرات یک بازی بود که ایران را فریب بدهند و هماهنگ با اسرائیل پیش رفتند و به نظامیگری رسید. این تحلیل بدبینانه است. تحلیل خوشبینانه این است که ترامپ از زمانی که مذاکره را شروع کرد، واقعاً به دنبال خروج از این بنبست با استفاده از دیپلماسی بود.
یک نظریه میانه نیز وجود دارد که میگوید تحلیل خوشبینانه دوم صحیح است اما به علت پیوندهای ناگسستنی میان آمریکا و اسرائیل و نفوذ گسترده و بسیار بسیار عمیق اسرائیل در لایههای مختلف حکومت در آمریکا، پازل به گونهای چیده شد که در نهایت ترامپ به این سمت برود. فراموش نکنیم که وزیر دفاع، مشاور امنیت ملی و وزیر دفاع آمریکا در زمره هاوکهای جمهوریخواه قرار میگیرند و از چهرههای تند علیه ایران هستند.
بسیار طرفدار اسرائیل هستند. این تحلیل میگوید آنها توانستند مسیر را به گونهای بچینند که با هدایت اطلاعات و کانالیزه کردن اخبار که بیشتر از طریق منابع موساد و نتانیاهو میآمد، ترامپ را متقاعد کنند که این حمله انجام شود. من شخصاً با تحلیل سوم موافق هستم. با این تحلیل، به نظرم باید نتانیاهو و ترامپ را تفکیک کنیم و نگذاریم بیش از این، نتانیاهو و تیم امنیتی نظامی حاکم بر تلآویو، این صحنه را بازیگردانی کنند.»
این دیپلمات پیشین در مورد همکاریهای منطقهای برای مدیریت شرایط گفت: همکاری منطقهای به طور مشخص با کشورهای خلیج فارس که در حال حاضر نقشآفرینیهایی میکنند، الزاماً منجر به خروج از بحران نمیشود. به خاطر این که بازیگران اصلی این بحران آمریکا و اسرائیل هستند و کشورهای عربی هیچ گونه نفوذی بر این دو بازیگر ندارند. هیچ اهرمی برای کنترل آنها ندارند.
برعکس، آمریکا و اسرائیل میتوانند بر آنها تاثیر بگذارند. چراکه با بعضی از آنها، روابط عمیق اطلاعاتی و امنیتی، با برخی روابط اقتصادی و با برخی هر دو نوع رابطه را دارند. به همین دلیل، میتوانند آنها را خنثی کنند. اما یک چیز مشخص است. این که منطقه جنگ نمیخواهد و در حداقلیترین حالت ممکن، به دنبال تشدید تنش نیست. به خاطر این که احساس میکنند جنگ برخلاف برنامههای توسعه آنهاست. بنابراین، اگر آنها تلاشی میکنند به دلیل احساس خطر درباره امنیت و برنامههای توسعه خودشان است. تلاشهایی که ما هم از آن قدردانی میکنیم.
نکته مهمتر این است که بهرغم تمام تحولات میان کشورهای عربی و اسرائیل، آنها در نهایت با اسرائیل همدل و همراه نیستند. همانطور که با ایران هم همراه نیستند اما رفتار اسرائیل را در غزه، سوریه، لبنان و اخیراً در ایران دیدند. برداشت من این است که از این جهت هم احساس خطر میکنند. فکر نمیکنند اگر ایران شکست بخورد، منطقه گل و بلبل میشود. احساس خطر میکنند از این جهت که اگر ایران خدایی ناکرده مغلوب شود، حتماً تاثیرات ویرانگری برای آنها خواهد داشت. میدانند اگر اتفاقی برای ایران بیفتد، میتواند کل منطقه را دچار بحران کند و آنها اهداف بعدی هستند.
نه این که الزاماً اقدام نظامی علیهشان انجام شود. میتوانند هدف اقدامات اطلاعاتی قرار بگیرند. اقداماتی برای تغییر بافت جمعیتی انجام شود. چراکه طرح اسرائیل برای تجزیه کشورهای اسلامی برای هژمون شدن اسرائیل مربوط به امروز و دیروز نیست. مربوط به تئوریهای بنگوریون و بنیانگذاران این رژیم منحوس است. بنابراین از راههای مختلف مانند همپیمانی با آمریکا و همکاریهای اقتصادی و امنیتی تلاش میکنند جلوی این اقدامات را بگیرند. از این منظر به نظر من همکاریهای منطقهای قطعاً یک برد همگانی برای ایران و کشورهای همسایه خواهد داشت. اگر اراده جمعی برای همکاریهای مشترک شکل بگیرد، میتواند اقدامات اسرائیل در منطقه را بسیار محدود کند.»
بدون پیششرط با آمریکا مذاکره کنید
امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل آمریکا نیز به خبرنگار هممیهن گفت: «دیپلماسی همیشه باید باشد و این وظیفه دستگاه دیپلماسی است. این وظیفه نیز با استفاده از ابزار مختلف انجام میشود. این حرفی که آقای عراقچی درباره باز بودن در دیپلماسی زدند، از این جهت حرف درستی است. دیپلماسی الزاماً این نیست که نمایندههای دو کشور بروند در هتل ملاقات کنند. همین که مقامات ایرانی و آمریکایی توئیت میزنند، سخنرانی دارند، مصاحبه میکنند و برای هم خط و نشان میکشند یا مذاکره انجام نمیدهند، بخشی از دیپلماسی است. فعال بودن واسطهها بخشی از این روند است. این که دیپلماسی به نتیجه برسد یا نه، بحثی دیگر است.»
او درباره مسئله مذاکره با آمریکا در این شرایط گفت: «صادقانه بگویم اگر کشور احساس میکند نیازی به مذاکره نیست، این بحث را تمام کنند. اگر میخواهند مذاکره کنند، این کار را انجام دهند. اگر احساس میکنند باید مذاکره کنند، مدلی که در مسقط و رم برگزار شد یا پیششرطی مثل این که باید از آمریکا تضمین بگیریم که به ما حمله نکند، بیمعنی است. فایدهای ندارد. الان آمریکاییها بگویند ما دیگر به شما حمله نمیکنیم، حرفشان نه قابل اعتناست و نه کمکی به شرایط میکند.
مگر آمریکاییها کم زیر حرفشان زدهاند تا امروز؟ همین امروز ترامپ یا دولتش بگوید ما دیگر در زمان مذاکرات به شما حمله نمیکنیم. باید این حرف را باور کنیم و دستگاههای نظامی و امنیتی ما در غفلت بمانند چون طرف مقابل چنین حرفی زده است؟ ایران آنقدر از آمریکا ضربه خورده، بدعهدی دیده و نسبت به آنها بیاعتماد است که این حرف را باور نمیکند. این که آقای عراقچی میگوید به ما تضمین دهند که حمله نمیکنند، اصلاً کاخ سفید بیانیه بدهد که این اتفاق نمیافتد. باید بپذیریم؟»
ابوالفتح تاکید کرد: «بنابراین، چنین درخواستی اهمیتی ندارد و منطقی نیست. اگر فکر میکنند باید مذاکره کنند، بیقید و شرط این کار را انجام بدهند. ولی مذاکره الزاماً به معنی توافق نیست. متاسفانه برخی در کشور ما مذاکره را عین توافق میدانند. وقتی کسی میگوید من مخالف مذاکره هستم، در حقیقت میگوید مخالف توافق هستم. چون ما توافق را بد میدانیم، پیشاپیش میگوییم ما که قرار است به توافق بد برسیم، پس توافق نکنیم و در نهایت اصلاً مذاکره نکنیم.
درحالیکه مذاکره یک چیز است و توافق چیزی دیگر. معتقدم مذاکره باید به صورت مستمر صورت بگیرد و ممکن هم هست به توافق نرسد. اگر به توافق رسیدیم، باید یک توافق خوب باشد. همین حالا آمریکا و روسیه با هم مذاکره میکنند، روسها کوتاه نمیآیند و جنگ اوکراین هم ادامه دارد. رؤسایجمهورشان با هم تماس میگیرند و صحبت میکنند، مذاکره هست اما توافقی نیست.»