| کد مطلب: ۴۲۱۴۹

سپری کردن مسیر از کشاورزی تا مدافع حرم و شهادت در پادگان

شهید امید پورقره‌خان، از همراهی پدر در زمین‌های کشاورزی تا حضور در سوریه به عنوان مدافع حرم، سرانجام این فرزند بیجار در پادگان محل خدمتش به فیض شهادت نائل شد.

سپری کردن مسیر از کشاورزی تا مدافع حرم و شهادت در پادگان

اهل بیجار بود و دختری سه ساله داشت. ۳۴ سال هم بیشتر نداشت. به تازگی به درجه سرهنگ دومی در نیروی هوافضا رسیده بود و نه اهل دنیا که آخرت بود. شهید امید پورقره‌خان، روستایی‌زاده بود و پدر را همیشه در کار کشاورزی یاری‌رسان. هر وقت که به شهرستان برمی‌گشت در اولین فرصت خود را به پدر می‌رساند تا همراهش به زمین‌های کشاورزی‌شان بروند.

۲۳ خردادماه ۱۴۰۴ روزی بود که آرزوی دیرینه‌اش او را در آغوش کشید و بیجاری‌ها در روز یکم تیر ماه پیکر مطهرش را تا خانه ابدی‌اش بدرقه کردند.

ساعت ۳ و ۳۰ دقیقه ۲۳ خرداد، حملات دشمن صهیونی که شروع می‌شود، خبردار شدند که پادگان محل کار امید را هم هدف حمله قرار داده‌اند. مجتبی قاسم‌زاده می‌گوید: با تلفن همراهش تماس گرفتیم اما در دسترس نبود. مادرش در شهرستان بود و ۱۰ روزی بود که از فرزندش خبری نداشت. به تهران آمدیم و به محل پادگان رفتیم تا از وضعیت امید خبری بگیریم که هم خدمتی‌ها و هم دوره‌ای‌هایش خبر از شهادتش دادند.

مادر همچنان بی‌تاب فرزندش است، به پزشکی قانونی می‌روند و معراج، باز هم خبری از فرزندش نیست تا این که خبردار می‌شوند پیکر مطهرش را به بهشت زهرا(س) برده‌اند.

«پیکر بی‌جانش را که دیدم، گویی دنیا بر سرم آوار شد. گفتم امید بالاخره به آرزویت رسیدی.»

امید کادر پادگان بود و در استخدام هوافضا. ۱۵ روزی به خانه برمی‌گشت و نیم دیگر ماه را در پادگان به سرمی‌برد. ۱۰ روزی هم بود که به بیجار نیامده بود. همه دلتنگش بودند. قرار بود یکی دو روز دیگر به خانه بیاید که...

مجتبی از امید این‌گونه می‌گوید: نماز اول وقت می‌خواند، فوق ‌العاده اهل کتاب بود و دنبال غیبت کردن و ... نبود. شهادت مبارکش باشد. یک سالی بود ندیده بودمش و کمابیش با هم در ارتباط بودیم. این بچه با همه اخلاق یکسانی داشت. با همه مهربان بود و خوش برخورد.

این گونه ادامه می‌دهد که هرگز عصبانیت امید را در عمرم ندیده بودم. اخم این بچه را ندیدم. امید، البته فوتبال هم خوب بازی می‌کرد.

مجتبی بار دیگر به آرزوی امید که شهادت بود اشاره می‌کند و می‌گوید: حالا می‌فهمم که شهادت نصیب کسی چون من نمی‌شود. آدم‌هایی که خیلی ساده هستند و خمس و زکاتشان را به موقع می‌دهند شهادت قسمتشان می‌شود. امید هم این‌گونه بود.

امید چند ماهی هم در سوریه بود. مدافع حرم بود و به عشق حضرت معصومه(س) جانش را در کف دستانش گرفته و مقابل داعشی‌ها ایستاده بود.

امید به آرزویش رسید

 

پسرخاله‌اش می‌گوید: امید همان زمان هم که در سوریه بود دوست داشت به عنوان مدافع حرم شهید شود که قسمتش نشد اما قسمت او در پادگانش بود.

آئین تشییع شهید امید پورقره‌خان روز یکم تیر در میدان آیت‌الله فاضل گروسی بیجار برگزار شد.

 

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه سیاست
آخرین اخبار