| کد مطلب: ۴۲۸۰

اگر احیای برجام به نتیجه می‌‏رسید...

اگر احیای برجام به نتیجه می‌‏رسید...

اردشیر سنایی استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل خاورمیانه در گفت‌وگو با هم‌میهن:

اردشیر سنایی استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل خاورمیانه در گفت‌وگو با هم‌میهن:

اردشیر سنایی، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل خاورمیانه معتقد است که مشکلات روابط ایران و عربستان ریشه‌های تاریخی دارد که پس از انقلاب اسلامی این مشکلات بیشتر نمود یافته است. سنایی می‌گوید، اگر مذاکرات احیای برجام به نتیجه می‌رسید، شاید گفت‌وگوهای ایران و عربستان نیز به نتیجه می‌رسید و این‌ دو موضوع به یکدیگر مرتبط بودند.

حضور بن‌سلمان در رأس قدرت چه تاثیری در تداوم قطع روابط ایران و عربستان دارد؟

می‌توانم اینطور بگویم که روابط ایران و عربستان یکسری مشکلات ریشه‌ای و تاریخی دارد و تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران هم به این علت که هر دو در اردوگاه غرب قرار داشتند، خیلی اختلافات‌شان به چشم نمی‌آمد، اما هر دو کشور هم به‌دلیل سابقه تاریخی و اختلافاتی که بین ایرانی‌ها و عرب‌ها وجود داشت و همچنین تلاش هر دو کشور برای به‌دست گرفتن رهبری و تبدیل‌شدن به ژاندارم منطقه و همین‌طور به دلایل سیاسی و مذهبی با یکدیگر اختلاف داشتند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اختلافات سیاسی، ایدئولوژیکی و مذهبی درهم آمیخته شد؛ بنابراین اختلافاتی که ما بعد از انقلاب با عربستان پیدا کردیم به اختلافات گذشته و تاریخی افزوده شد. حالا در این بین هر زمان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر تنش‌زدایی و بهبود روابط با کشورهای منطقه و بین‌المللی حرکت کرده، از میزان تنش‌های میان ایران و عربستان هم کاسته شده و در مقابل هرگاه سیاست خارجی ما تهاجمی و رادیکال می‌شد، قاعدتا بر میزان اختلافات ایران و عربستان نیز افزوده می‌شد. همچنین برخی اشخاص با توجه به ویژگی‌های شخصیتی‌شان اثرگذاری بیشتری بر این روابط داشتند؛ به این معنا که در کنار سایر عوامل، این مسائل هم در تشدید یا کاهش اختلافات تاثیرگذار بودند. برای مثال در دورانی که ملک عبدالله در عربستان روی کار بود، به‌دلیل ویژگی‌های شخص پادشاه، تا میزانی از سطح تنش‌ها کاسته شد و برعکس آن، از زمان روی کار آمدن ملک سلمان و بن‌سلمان، به علت برخی ویژگی‌های شخصیتی و نوع نگاه‌شان به مسائل مختلف به‌ویژه رابطه با ایران، اختلافات میان دو کشور تشدید شد.

چه شد که ولیعهد عربستان از ادعای کشاندن نبرد به داخل ایران در سال 95، خواهان روابط خوب با ایران در سال ۱۴۰۰ شد؟

بخشی از این اظهارات به تحولات داخل عربستان برمی‌گردد و برخی به تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی وابسته است. در داخل عربستان، بن‌سلمان پروژه بسیار بزرگی را کلید زده و برای پیشبرد آن با انواع چالش‌ها مواجه است. یکی از بزرگترین چالش‌های ولیعهد سعودی تقابل داخلی با مذهبی‌ها، تندروها و رادیکال‌هاست و همینطور مشکلاتی که در سیاست خارجی این کشور وجود دارد که می‌تواند باعث بروز ناامنی و بی‌ثباتی در داخل عربستان شود. همین چالش‌ها موجب می‌شود بن‌سلمان گاهی مواقع اظهارات و رفتارهای متناقضی را از خود بروز دهد؛ به این معنا که اگر احساس کند در داخل نیاز به یکسری اقدامات جدید دارد یا حرکت‌های آغازشده با مقاومت همراه شده است و احتمال وقوع بی‌ثباتی وجود دارد و بر جذب توریست و سرمایه خارجی تاثیرگذار است، آن زمان می‌بینیم رفتارها و گفتارها برای مخاطب قرار دادن کشورهای دیگر تغییر می‌کند. همچنین بخشی از این رفتارها و گفتارها وابسته به تحولات رخ‌داده در عرصه بین‌الملل است؛ برای مثال در آستانه برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۰ در آمریکا که احتمال ماندن و رفتن ترامپ به یک میزان بود، عربستان هم نسبت به اینکه ترامپ همچنان بماند یا دموکرات‌ها روی کار بیایند، مواضع متفاوتی داشت. زمانی که ترامپ و متحد عربستان در قدرت بود، مواضع عربستان و آمریکا تقریبا یکسان بود و علیه برنامه هسته‌ای و مواضع منطقه‌ای ایران همسو بودند؛ در آن زمان همزمان با اعمال سیاست فشار حداکثری آمریکا، مواضع عربستان هم بر مدار اظهارات خصمانه علیه ایران بود اما زمانی که بایدن به قدرت رسید و مشخص شد مواضع خاورمیانه‌ای متفاوتی خواهد داشت و سعی دارد پرونده‌های باز آمریکا را در خاورمیانه ببندد و نسبت به ایران بحث احیای برجام مدنظر است، این مسئله باعث تغییر رویکرد سیاست خارجی عربستان در قبال ایران شد، نه به این معنا که بخواهد همراه شود و به سمت کاهش تنش با تهران قدم بردارد، اما احساس کرد باید با توجه به تحولات، اندکی مواضع خود را تلطیف کند. برای مثال در موضوع بحران یمن که تقابل اصلی عربستان با ایران است، تلاش کردند تا مواضعی همسوتر با آمریکا اتخاذ کنند و در مسیر حل‌وفصل بحران یمن حرکت کنند. بنابراین بخشی از این تغییر مواضع به تغییراتی که در داخل و در بعد منطقه‌ای و بین‌المللی رخ داده، مرتبط است، اما نگاه عربستان به ایران تغییری نکرده است.

پاکستان و عراق هرکدام خواهان ایفای نقش میانجیگر در روابط تهران و ریاض بودند، چه شد که عراق انتخاب شد؟

به نظر می‌رسد تلاش خود عراقی‌ها تاثیرگذار بود؛ به این معنا که حاکمان در عراق به این نتیجه رسیدند، زمانی که روابط میان ایران و عربستان بهبود پیدا کند، مناسبات آنها هم با هر یک از این دو کشور تحت تاثیر قرار می‌گیرد. عراقی‌ها در تلاش هستند تا مناسبات‌شان با همه کشورهای منطقه، حسنه باشد. به‌ویژه پس از سابقه تاریخی حمله عراق به کویت و مخدوش شدن روابط این کشور با کشورهایی مانند عربستان، باعث شد این موضوع را به فراموشی بسپارند و از ظرفیت‌های سیاسی و اقتصادی برای پیشبرد اهداف‌شان در عراق و منطقه استفاده کنند و همچنین توازنی در مناسبات‌شان با قدرت‌های منطقه مانند ایران، ترکیه و عربستان ایجاد کنند. اینکه چرا عربستان با این میانجی‌گری موافقت کرد، پاسخ این است که به نظر می‌رسد ریاض هم احساس‌اش این بود که باید روابط مناسب‌تری را با بغداد داشته باشد و شاید پذیرش میانجی‌گری عراق باعث افزایش نفوذ عربستان در این کشور شده است و توازنی را در میزان نفوذ ایران و نیروهای طرفدار ایران نیز ایجاد کرده است. هر دو طرف منافعی را در این اقدام داشتند و هر دو طرف می‌خواستند هم نفوذ خودشان را در کشور مقابل و در منطقه بسط بدهند و هم توازنی در روابط عراق با ایران و عربستان ایجاد شود.

آیا این پنج دور گفت‌وگو تا اردیبهشت ۱۴۰۱، دستاورد قابل لمسی برای ایران داشت؟

به این علت که ما جزئیات دقیقی از مباحث مطرح‌شده در این گفت‌وگوها در اختیار نداریم و نمی‌دانیم چه پیشنهادها و توافق‌هایی صورت گرفته است، نمی‌توانیم در رابطه با دستاوردها نیز اظهارنظر قطعی داشته باشیم، اما به‌نظر می‌رسد همزمان با بحث بازگشت بایدن به کاخ سفید و این موضوع که مذاکرات احیای برجام به‌زودی آغاز شد، عربستان را به این مسیر سوق داد تا وارد روند تنش‌زدایی با ایران شود. هر‌چقدر در این مسیر پیش رفتیم و امکان بهبود مناسبات ایران و آمریکا و بحث برجام به تعویق افتاد و بعد متغیرهای دیگری مانند جنگ روسیه و اوکراین و پس از آن اعتراضات در ایران نیز به این موضوع اضافه شد، بر پیچیدگی این روند نیز افزوده شد. موانع یکی پس از دیگری تاثیر خود را بر گفت‌وگوهای ایران و عربستان نیز گذاشت؛ به این معنا که اگر مذاکرات احیای برجام به نتیجه می‌رسید، شاید گفت‌وگوهای ایران و عربستان نیز به نتیجه می‌رسید و این دو به یکدیگر مرتبط بودند.

ایران همچنان امیدوار به از سرگیری روابط با عربستان است و بغداد نیز بار دیگر تلاش برای تداوم میانجی‌گری را از سرگرفته است، اما آیا افق روشنی برای این موضوع وجود دارد یا عربستان می‌خواهد همچنان با ایران بازی کرده و تهران را در خوف و رجاء نگه دارد؟

معتقدم همین روند ادامه پیدا خواهد کرد و تا زمانی که تکلیف سه موضوع مشخص نشود، دورنمای روشنی برای تغییر در این سیاست وجود نخواهد داشت. یک موضوع پرونده هسته‌ای ایران است که تا زمانی که ندانیم چه سرنوشتی در انتظار برجام است و آیا پرونده ما در اجلاس ماه مارس شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به شورای امنیت ارجاع خواهد شد یا خیر؛ به نظر نمی‌رسد اتفاق جدیدی در روابط ایران و عربستان رخ دهد. پرونده باز دوم مربوط به جنگ روسیه و اوکراین است که پای ایران هم به‌واسطه همکاری تسلیحاتی با روسیه به این ماجرا باز شده و به‌نظر نمی‌رسد تا تکلیف دخالت ایران مشخص شود، امکانی برای تحرکات منطقه‌ای و بین‌المللی برای ایران ایجاد شود. پرونده سوم نیز موضوع ناآرامی‌ها در ایران و انتساب شبکه‌ ایران‌اینترنشنال به عربستان است که بر آتش اعتراضات می‌دمد و تا زمان بازگشت آرامش به ایران، این پرونده و دو پرونده دیگر اجازه ایجاد تغییر در روابط ایران و عربستان را نخواهند داد. شاید در مقطعی دوباره مذاکراتی با میانجی‌گری عراق یا حتی کشوری دیگر برگزار شود، اما تا تکلیف این سه پرونده مشخص نشود، بعید می‌دانم تحول خاصی در روابط تهران و ریاض رخ دهد.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی