اضطراب دوونیم برابری/نگاهی به سلامت روان دانشآموزان در مدارس خاص
در نظام آموزشی ایران، مدارس به دستههای متنوعی تقسیم میشوند که هر یک ویژگیها، اهداف و سیاستگذاریهای خاص خود را دارند. در این میان، مدارس خاص شامل مدارسی مثل تیزهوشان، نمونه دولتی، غیرانتفاعی، هیئت امنایی، شاهد و... جایگاه ویژهای دارند.

در نظام آموزشی ایران، مدارس به دستههای متنوعی تقسیم میشوند که هر یک ویژگیها، اهداف و سیاستگذاریهای خاص خود را دارند. در این میان، مدارس خاص شامل مدارسی مثل تیزهوشان، نمونه دولتی، غیرانتفاعی، هیئت امنایی، شاهد و... جایگاه ویژهای دارند.این مدارس معمولاً با هدف شناسایی و پرورش استعدادهای برتر، آموزش عمیقتر و آمادهسازی برای رقابتهای علمی طراحی شدهاند. بااینحال در کنار دستاوردهای آموزشی، آسیبهای روانی ناشی از فشارهای عملکردی، رقابت شدید و انتظارات بالا در این مدارس رو به افزایش است.
مطابق آمار رسمی وزارت آموزشوپرورش، در حال حاضر حدود ۴۰ نوع مدرسه در کشور فعال هستند. از این میان، حدود ۸۰ درصد را مدارس دولتی و غیردولتی تشکیل میدهند و ۲۰ درصد باقی به انواع خاصتری چون مدارس تیزهوشان، شاهد، قرآنی، حرفهای، استثنایی و... اختصاص دارد. اگرچه توزیع دقیق جمعیت دانشآموزی در هر یک از این مدارس مشخص نیست، اما برآوردها نشان میدهد که درصد قابلتوجهی از دانشآموزان کشور در مدارس خاص تحصیل میکنند؛ مدارسی که گاه با عنوان «مدارس برند» نیز شناخته میشوند.
نگرانیها زمانی جدیتر میشود که پای سلامت روان دانشآموزان مدارس خاص به میان میآید. مطالعات متعدد در سالهای اخیر، حاکی از آن است که بار روانی تحصیل در این مدارس، بیش از آن چیزی است که پیشتر تصور میشد. در مطالعهای میدانی که در چهار شهر تهران، کرج، اصفهان و تبریز توسط دانشگاه علامه طباطبایی در سال ۱۴۰۱ انجام شد، مشخص شده است که اضطراب عملکرد در دانشآموزان مدارس خاص تا 2/5 برابر بیش از دانشآموزان مدارس عادی است. همینطور ترس از شکست، افسردگی پنهان و فشار اجتماعی برای رقابت در میان دانشآموزان مدارس برند (تیزهوشان و غیرانتفاعی) بهطور معناداری بالاتر است.
در پژوهش دیگری که توسط پژوهشگاه مطالعات آموزشوپرورش در سال ۱۴۰۲ انجام شد، نتایج نگرانکنندهتری بهدست آمد: 38 درصد از دانشآموزان مدارس خاص، علائم افسردگی خفیف تا متوسط داشتند، درحالیکه در مدارس عادی این رقم 21 درصد بود. 55 درصد از دانشآموزان مدارس خاص، خواب ناکافی یا بیخوابی ناشی از استرس امتحان را تجربه کردهاند. از آنسو، تحقیقات کیفی در مشهد (سال ۱۴۰۲) نیز به ابعاد ظریفتری از این بحران پرداختهاند.
طبق این پژوهش، دختران دانشآموز در مدارس خاص بیشتر از پسران دچار فرسودگی روانی شدهاند که علت آن، مقایسه مداوم با همکلاسیها و انتظارات بالای والدین بوده است. در بین این دانشآموزان، «ارزشمند بودن» بهشدت با موفقیت در آزمونها و امتحانات گره خورده و عزتنفس آنها بهشدت تابع نتایج تحصیلیشان است.
این وضعیت در حالی است که نظام آموزشی ما از کمبود جدی در منابع حمایت روانی رنج میبرد: تنها ۱۰ درصد مدارس ایران مشاور تماموقت دارند. نسبت مشاور به دانشآموز در برخی مناطق تا یک به هزار است؛ درحالیکه استاندارد جهانی، یک به ۲۵۰ اعلام شده است. سیاستگذاریهای کلان آموزشوپرورش در سالهای اخیر تلاشهایی برای بازنگری در ساختار آموزشی مدارس خاص داشتهاند. ازجمله طرحهایی همچون محدود کردن پذیرش مدارس سمپاد در پایه هفتم، بازنگری در محتوای آموزشی و افزایش فعالیتهای پرورشی. بااینحال، اغلب این اقدامات یا با مقاومتهایی روبهرو شدهاند یا هنوز به مرحله اجرایی مؤثر نرسیدهاند.
واقعیت آن است که نظام آموزشی ما به سمت پرورش دانشآموزانی پیش میرود که هرچه نمره بالاتری بگیرند، بیشتر تحسین میشوند؛ حتی اگر بهبهای فرسایش روانی آنها تمام شود. در مدارس خاص، این مسئله بهشکل پررنگتری دیده میشود. نمرهمحوری، آزمونگرایی و رقابتزدگی، سلامت روانی دانشآموزان را به چالش کشیده است.
دادههایی که نشان میدهد نزدیک به نیمی از دانشآموزان این مدارس دچار بیخوابی، اضطراب یا افسردگیاند، به ما هشدار میدهد که باید اولویتهای آموزشی را بازنگری کنیم.اگرچه نمیتوان نقش مدارس خاص را در ارتقای کیفیت آموزش نادیده گرفت اما ادامه این مسیر بدون اصلاح ساختارهای روانی ـ اجتماعی میتواند به نسلی از دانشآموزان بینجامد که با وجود موفقیتهای درسی، از درون فرسوده و مضطرباند. سلامت روان دانشآموزان نباید قربانی نمودارهای پیشرفت تحصیلی شود.