درباره امید
بدون تردید انسان بیامید، انسانی مرده است، حتی اگر به لحاظ جسمی نفس بکشد. جامعه بیامید نیز چنین است. امید نهفقط به لحاظ روحی و روانی اثرات مثبت دارد، بلکه به
بدون تردید انسان بیامید، انسانی مرده است، حتی اگر به لحاظ جسمی نفس بکشد. جامعه بیامید نیز چنین است. امید نهفقط به لحاظ روحی و روانی اثرات مثبت دارد، بلکه به لحاظ جسمی نیز موجب افزایش سلامتی میشود و افراد ناامید خیلی زودتر از امیدواران، دچار مشکلات جسمی و مرگ میشوند. از این رو تاکیدات مقام رهبری در سخنرانی 14 خرداد درباره امیدآفرینی و پرهیز از ناامیدی، غیرمنتظره نیست و نبود. از این رو پرداختن به موضوع امید نیز ضرورت دارد. امید از یک سو ویژگی فردی است. افراد گوناگونی که در شرایط یکسان قرار دارند، از منظر میزان و کیفیت امیدشان، متفاوت هستند. برخی خیلی امیدوار و برخی ناامید و یا کمامید هستند. این تفاوتها را میتوان با آموزش، توصیه و برنامههای فردی یا حتی تبلیغات تا حدی بهبود بخشید یا آن را بدتر کرد. ولی امید در سطح جامعه چنین نیست.
به عبارت دیگر میانگین امید در جامعه بیش از اینکه تحت تاثیر عوامل فردی و تبلیغی باشد، از عوامل عینی و ملموس تبعیت میکند. اگر شرایط بهسوی بهبودی برود، مردم امیدوار میشوند و اگر نه؛ ناامیدی غلبه پیدا میکند. اتفاقاً مردم در این زمینه صبور هم هستند و زود ناامید نمیشوند، درحالیکه به سرعت امیدوار میشوند. برای نمونه غالب مردم حتی بخشی از آنان که در انتخابات سال 1400 شرکت نکردند یا رای به دیگرانی جز آقای رئیسی دادند، پس از خرداد 1400، امیدوار شدند، نظرسنجیها این را تایید میکند. دلایل و شواهدی برای این امیدواری توانستند ردیف کنند، مهمترین آن یکدست شدن ساختار حکومتی بود، ولی نتیجه چه شد؟ بدون شک اکثر شاخصهای مورد نظر مردم نهتنها به سوی بهبودی حرکت نکرد که دچار پسرفت هم شد، درحالیکه به لحاظ فروش نفت و شل شدن کمربند تحریمها، شرایط بهبود پیدا کرده بود. بهطور قطع پیشرفتهایی هم در برخی حوزهها وجود دارد، ولی برای مردم نتیجه این پیشرفتها وقتی پذیرفتنی است که منجر به کاهش تورم، افزایش درآمد و رشد اشتغال شود و هر پیشرفتی حتما باید در این سه حوزه بازتاب پیدا کند. نتیجه وضع موجود چیست؟ کافی است به وضعیت ارز،
برنج، خودرو و مسکن نگاه کنیم. در واقع عینیت اجتماعی است که تعیینکننده رشد یا کاهش امید در جامعه است. مردم فرصت دادند و امیدوار بودند، ولی نتیجه نگرفتند. حالا چگونه میتوانند براساس آنچه که در این دو سال گذشته به آینده امیدوار باشند؟ با رسانه و تبلیغات نمیتوان کسی را امیدوار کرد. اگر میشد این ۹۹ درصد رسانههای رسمی که در انحصار حکومت است، امید را خلق میکردند. اتفاقاً خود آنان یکی از موانع امیدآفرینی هستند. دشمنان و مخالفان نیز انگشت بر همین ضعفها و واقعیات میگذارند، حتی اگر آنها هم نبودند که این موارد را برجسته کنند و بازتاب دهند، باز هم، مردم واقعیت را میدیدند.
بنابراین گرچه آموزش و تبلیغ برای افزایش امید خوب و حتی مؤثر است، ولی این تأثیر بسیار محدود و فردی است. برای ایجاد تحول و امید واقعی، باید در عینیت اجتماعی تغییری رخ دهد. کاهش چشمگیر و مداوم تورم به سوی تکرقمی، افزایش رشد اقتصادی به سوی 8 درصد، ایجاد یک میلیون شغل مولد، کاهش نابرابری و رفع تبعیض و... که در اختیار حکومت و دولت است، باید برای تحقق آنها فکری کنند.