| کد مطلب: ۵۲۲۰۵

امید به زندگی در سرزمین سوخته/گزارشی درباره آثار اجتماعی و روانی دو سال جنگ و محاصره بر مردم غزه و توافق صلح میان حماس و اسرائیل

خبرنگاران محلی در غزه به «هم‌‏میهن» می‏‌گویند مردم با امید به روزهای آرام چشم به آینده دوخته‌‏اند

امید به زندگی در سرزمین سوخته/گزارشی درباره آثار اجتماعی و روانی دو سال جنگ و محاصره بر مردم غزه و توافق صلح میان حماس و اسرائیل

مردم در چادرهایشان، چشم‌هایشان را تازه بر هم گذاشته بودند که خبر «صلح» در شهر پیچید؛ پس از خوابی کوتاه، پر از اضطراب، شبیه همه خواب‌های از دو سال پیش. حالا خبر رسیده بود که نیروهای اسرائیلی قرار است از ویرانه‌هایی که بر جای گذاشته‌اند عقب بکشند، قرار است «صلح» شود، بهار بیاید، بچه‌ها دوباره به مدرسه بروند، غذا به‌اندازه کافی باشد، آدم‌ها دیگر از قحطی نمیرند و شاید فرصتی دست بدهد که مردم دوباره بخندند.

عده‌ای از زنان در چادرهای خاک‌‌گرفته فقط سرشان را بلند کردند و بی‌صدا به‌هم نگاه می‌کردند؛ مردی که همین چندوقت پیش پسرش را زیر آوار پیدا کرده بود، می‌گفت: «صلح؟ یعنی ما هنوز زنده‌ایم؟» کودکان می‌خندیدند، می‌رقصیدند و هلهله می‌کردند. این روایت خبرنگاران ساکن غزه است که در گفت‌وگو با «هم‌میهن» از لحظه شنیدن خبر انعقاد صلح میان حماس و اسرائیل می‌گویند؛ خبرنگارانی که خودشان در این دو سال، فقدان و مرگ را بارها تجربه و روایت کرده‌اند و حالا با وجود تردید نسبت به قرارداد صلح، خوشحال و امیدوارند.

دو سال جنگ که طولانی‌تر از هر درگیری دیگر اسرائیل از سال ۱۹۴۸ تاکنون بوده، بیش از ۶۷ هزار کشته و ۱۶۸ هزار زخمی روی دست غزه گذاشته؛ شهری که ۹۲ درصد خانه‌هایش ویران شده و ۹۵ درصد مردم‌اش آواره‌اند. کودکان بدون مدرسه، بیمارستان‌های نیمه‌‌سوخته، مادرانی که با یک وعده غذا، روز را شب می‌کنند تا فرزندان‌شان سیر شوند و زمینی که دیگر حتی نمی‌توان در آن کشت‌وکار کرد؛ تصویری از ویرانی نوار غزه است. هنوز احتمال می‌رود بسیاری از اجساد زیر آوارهای گسترده پنهان مانده باشند. شمار کسانی که به‌دلیل بیماری‌های درمان‌نشده، سوءتغذیه، خودکشی یا دیگر علل غیرمستقیم مرتبط با جنگ، جان داده‌اند هم قابل توجه است؛ هزاران نفر بر اثر انفجارها، ناپدید، گم‌، سوخته یا تکه‌تکه‌ شده‌اند یا در بازداشتگاه‌های مخفی اسرائیل زندانی‌اند. 

حالا قرار است صلح بیاید، اسرای هر دوطرف آزاد شوند، بیشتر نیروهای زمینی اسرائیل پای‌شان را ازغزه بیرون ببرند و غزه از نو بازسازی شود، اما برآوردهای بین‌المللی نشان می‌دهد که هزینه مورد نیاز برای بازسازی نوار غزه بین ۵۰ تا ۸۰ میلیارد دلار است و سال‌ها طول خواهد کشید تا غزه، دوباره غزه شود.

حُسَینه، خبرنگاری که در دل غزه زندگی می‌کند، در گفت‌وگو با «هم‌میهن» از شادی‌اش می‌گوید؛ شادی از اینکه سایه اندوه و جنگ آرام‌آرام از شهرش کنار می‌رود. اومی‌گوید دو روز گذشته آن‌قدر خوشحال بوده که بی‌اختیار با خودش می‌خندد. حسینه امیدوار است این نسل‌کشی تلخ، سرانجام به خیر و صلحی پایدار ختم شود تا مردم غزه دوباره طعم آرامش و اطمینان را بچشند. او از همدلی مردم ایران و دیگر نقاط جهان یاد می‌کند و می‌گوید، توجه و همراهی آنان در تمام دو سال گذشته، برای او و مردم غزه همچون نوری در دل تاریکی بوده است. در پایان، او پیامی برای شهرش می‌فرستد: «زنده‌باد روحت ای غزه، زنده‌باد هر انسانی که تو را دوست دارد.»

«مصطفی»، دیگر خبرنگار ساکن غزه هم به «هم‌میهن» می‌گوید که احساس‌اش هنگام شنیدن خبر امضای توافق صلح با اسرائیل واقعی نبوده و تاثیری را که خبر صلح قبلی بر او گذاشته بود، این‌بار نگذاشته است. او به بازسازی غزه و وعده‌های غربی‌ها آنقدر بی‌اعتماد است که می‌گوید، باور ندارد جامعه بین‌المللی فشار واقعی بر اسرائیل برای بازسازی وارد کند: «آن‌ها حتی نتوانستند نسل‌کشی را متوقف کنند یا جلوی کشتارها را بگیرند، پس بعید می‌دانم اقدام معناداری برای بازسازی انجام دهند. نمی‌خواهم زیاد درباره این دو سال نسل‌کشی صحبت کنم، جز اینکه بگویم: شکر خدا که تمام شد. اکنون مرحله‌ای تازه آغاز می‌شود؛ تلاشی برای بازسازی خودمان، اگر بتوانیم.»

امیدوار به پایان جنگ، بی‌اعتماد به صلح 

حالا قرار شده صلح شود و همه‌چیز از نو ساخته؛ بسیاری از مردم غزه حالا از پایان جنگ خوشحالند اما همچنان با ترس از آینده و بی‌اعتمادی به قول‌های بازسازی غربی این شهر؛ «مصطفی»، خبرنگار ساکن غزه به «هم‌میهن» می‌گوید که درباره بازسازی غزه انتظار بالایی ندارد چون اسرائیل از پرونده بازسازی به‌عنوان ابزاری برای باج‌گیری سیاسی استفاده خواهد کرد، همان‌طور که در هر جنگ قبلی انجام داده است.»

او می‌گوید هرکس گزارش‌های بین‌المللی درباره بازسازی را بخواند، دچار ترس می‌شود: «یکی از این گزارش‌ها برای مثال، مطالعه‌ای دقیق ارائه داده که نشان می‌دهد فقط پاک‌سازی آوار ممکن است پنج سال طول بکشد. من باور ندارم جامعه بین‌المللی فشار واقعی بر اسرائیل برای بازسازی وارد کند. آن‌ها حتی نتوانستند نسل‌کشی را متوقف کنند یا جلوی کشتارها را بگیرند، پس بعید می‌دانم اقدام معناداری برای بازسازی انجام دهند.» 

در دوسال گذشته، زنان در غزه به‌طور ویژه در معرض خطر قرار گرفته‌اند؛ چه در دوران بارداری و زایمان و چه در تأمین نیازهای خانوادگی پس از جنگ. کمبود امکانات سلامت مادرانه، مراقبت دوران بارداری و زایمان، داروهای مرتبط با زنان و سلامت جنسی و باروری، از دغدغه‌های جدی است. زنان اغلب مسئول بازسا‌زی خانه و مراقبت از اعضای خانواده شده‌اند، حتی وقتی منابع محدود باشد.

خشونت جنسیتی در شرایط جنگی و پس از آن افزایش داشته و نیاز به خدمات حفاظت و پشتیبانی ویژه برای زنان وجود دارد. کارشناسان بین‌المللی حوزه سلامت زنان می‌گویند که مراکز سلامت مادرانه و کودکان می‌توانند مراقبت‌های دوران بارداری، واکسیناسیون، درمان سوءتغذیه و خدمات تخصصی روانی را فراهم کنند. همچنین از این به‌بعد، طرح‌های حمایت اقتصادی و نقدی می‌توانند به زنان سرپرست خانوار کمک کنند تا قدرت خرید غذا، کالاهای بهداشتی و ملزومات زندگی را حفظ کنند (مانند انتقال نقدی بشردوستانه). 

«مصطفی»، خبرنگار ساکن غزه، می‌گوید درباره وضعیت زنان، نیاز به تلاش‌های عظیمی وجود دارد تا آنها بتوانند بر تمام آسیب‌های روانی‌ای که در طول نسل‌کشی متحمل شدند، غلبه کنند: «زنان در طول جنگ بیشتر حقوق خود را از دست دادند، از خشونت خانگی و اجتماعی رنج بردند و تصاویرشان در تیترهای خبری به‌عنوان نمادی از رنج و تحقیر دیده می‌شد. آن‌ها به قدرتمندترشدن واقعی و مؤثر نهادهای زنان در داخل غزه به‌شدت نیاز دارند، به‌ویژه پس از آنکه جنگ نشان داد بسیاری از این نهادها صرفاً نمادین و بی‌اثر بوده‌اند.» 

«فادی طربان»، خبرنگار فلسطینی در نوار غزه هم تجربه دوسال جنگ و محاصره را با جزئیات شخصی خود روایت می‌کند. او به «هم‌میهن» می‌گوید، جنگ خیلی چیزها را در زندگی روزمره مردم تغییر داده است. در جزئیات زندگی، شوق و عشق به زندگی دگرگون‌شده و حتی مزه‌ غذا تغییر کرده است. احساس امنیت هم ازمیان‌رفته است؛ پیش از جنگ، مردم غزه از نظر امنیت آرامش زیادی داشتند، اما اکنون واقعاً هیچ امنیتی وجود ندارد. به‌گفته او، جنگ زندگی مردم را به‌شدت دگرگون کرده؛ چه در ساعات روزمره و چه در کل زندگی.

فادی طربان، سخت‌ترین دوره زندگی‌اش را زمانی تجربه کرده که به‌طور مستقیم زخمی شد. این جراحت در دوران قحطی‌ای رخ داد که نوار غزه را فرا گرفته بود. او تنها برای بقا تلاش می‌کرد و مثل هریک از مردم سرزمین‌اش، خیلی خیلی گرسنه بود. فادی می‌گوید، هنوز هم از درد آن جراحت رنج می‌برد و آن‌دوره برای او بسیار سخت بود، حدود یک‌ماه‌ونیم طول کشید. در این‌مدت، او با رنج و سختی فراوان از درد و گرسنگی مواجه بود: «تصور کسی که هم زخمی است و هم گرسنه، دشوار است.»

در این جنگ، فادی طربان عزیزترین افراد خانواده‌اش را از دست داده است؛ برادر، پسرعمو و محبوبش، احمد را. او می‌گوید که احمد هم پسرعمو، هم برادر و هم تکیه‌گاهش بوده و فقدان او، تأثیر زیادی روی زندگی روزمره‌اش گذاشته است. هنوز دلتنگ اوست، خوابش را می‌بیند و هیچ‌گاه از یاد و احساساتش بیرون نمی‌رود. به‌گفته فادی، احمد؛ برادر، تکیه‌گاه و محبوب او در دنیا بوده و وقتی رفت، جهان او نیز با او رفت. با وجود این شرایط سخت، فادی امیدوار است و می‌گوید که امیدوار است صلح تازه، پایدار باشد تا انگیزه زندگی برای ادامه‌دادن برگردد: «ان‌شاءالله ما همچنان ادامه خواهیم داد.»

پیام «فادی طربان»، خبرنگار غزه‌ای برای مردم خارج از غزه، خطاب به کسانی است که می‌بینند اما خود را به ندیدن می‌زنند. او می‌گوید، صادقانه نمی‌داند مردم جهان چه می‌خواهند بیش از تصاویر، ویدئوها و گفته‌هایی که از وضعیت غزه منتقل می‌شود؛ از ویرانی، کشتار، آوارگی، ظلم و گرسنگی: «چه می‌خواهید بیش از این تا به خود بیایید؟ چه می‌خواهید بیش از این تا ما را احساس کنید؟ اما، حسبنا الله و نعم الوکیل.»

ویرانی انسانی و فیزیکی 

در طول جنگ، اسرائیل کنترل و محدودیت شدیدی بر ورود اقلام به غزه اعمال کرده است. از مارس تا مه ۲۰۲۵، محاصره‌ای کامل برقرار شد؛ اسرائیل مدعی بود حماس کمک‌ها را برای تأمین هزینه عملیات نظامی خود می‌دزدد. هرچند در پی خشم گسترده بین‌المللی، این محدودیت‌ها تا حدودی کاهش یافت، اما در اوت ۲۰۲۵، در بخش‌هایی از غزه قحطی رسمی اعلام شد. تأثیر حمله اسرائیل بر غزه باعث شده است که بسیاری، آن را نسل‌کشی بنامند.

در سپتامبر ۲۰۲۵، کارشناسان مستقل وابسته به کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل اعلام کردند، میزان مرگ‌وویرانی در غزه با معیارهای نسل‌کشی منطبق است؛ ادعایی که اسرائیل با آن مخالفت کرد. گاردین در گزارشی نوشته، این جنگ که با حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد، غزه را از نظر انسانی و فیزیکی ویران کرده است. تقریباً همه فلسطینی‌های ساکن غزه چندین‌بار آواره شده و شهرهای کامل به توده‌ای از غبار و بتن شکسته بدل شده‌اند. شاهدان حملات، قربانیان خشونت در مراکز توزیع غذا و پزشکان در بیمارستان‌های مملو از بیماران، از «چشم‌اندازهای پسارستاخیزی» و «جهنم روی زمین» سخن می‌گویند. بسیاری دیگر از فلسطینیان به‌‌دلیل گرسنگی، نبود سرپناه و دارو، تصادفات، بیماری‌های واگیردار و فروپاشی نظام بهداشتی جان باخته‌اند.

براساس پژوهشی در نشریه معتبر The Lancet، امید به زندگی در غزه در نخستین سال جنگ ممکن است تا نصف کاهش یافته باشد. مقام‌های اسرائیلی همواره آمارهای تلفات ارائه‌‌‌شده ازسوی مقامات بهداشتی غزه را زیر سوال برده‌اند و می‌گویند چون دولت غزه تحت کنترل حماس است، آمار رسمی، قابل اعتماد نیست. اما در سپتامبر ۲۰۲۵، ژنرال پیشین ارتش اسرائیل «هرتزی هالوی» اعلام کرد که بیش از ۲۰۰ هزار فلسطینی در جنگ غزه کشته یا زخمی شده‌اند. داده‌های فاش‌‌شده اطلاعات ارتش اسرائیل تا ماه مه‌ هم نشان می‌داد، بیش از ۸۰ درصد کشته‌ها غیرنظامی بوده‌اند. او گفته بود: «این جنگ ملایمی نیست؛ ما از همان دقیقه اول دستکش‌ها را کنار گذاشتیم.» 

در این جنگ، 436 هزار خانه آسیب‌دیده یا ویران‌شده است (۹۲ درصد کل منازل) و2/1 میلیون فلسطینی، آواره  شده‌اند (۹۵ درصد جمعیت غزه). بمباران شدید اسرائیل و تاکتیک عمدی تخریب زمین‌های تحت اشغال، منجر به تخریب یا آسیب 78 درصد از ۲۵۰ هزار ساختمان غزه شده است؛ معادل ۶۱ میلیون تُن آوار، که حدود 15 درصد آن ممکن است حاوی مواد سمی مانند آزبست، پسماند صنعتی یا فلزات سنگین باشد. «جیمز الدر» از یونیسف گفته، این یک فرآیند دردناک و تکرارشونده است: «مردمی هستند که همه‌چیز خود را از دست داده‌اند.» حالا صدها هزار نفر در اردوگاه‌های چادری و پناهگاه‌های شلوغ با بهداشت ضعیف و دسترسی محدود به آب آشامیدنی زندگی می‌کنند.

حدود یک‌میلیون نفر به کمتر از شش لیتر آب در روز دسترسی دارند و ۵۰۰ هزار نفر تنها کمی بیش از ۹ لیتر؛ یعنی یک‌دهم مقدار پیش از جنگ. مساجد تاریخی، بازارهای عثمانی، کلیساها و مکان‌های باستانی یا به‌شدت آسیب دیده‌اند یا به‌کلی نابود شده‌اند. بهمن‌ماه پارسال در گزارش مشترک سازمان ملل، بانک جهانی و اتحادیه اروپا آمده بود که برای بازسازی و بهبود وضعیت غزه طی 10 سال آینده نیاز به حدود 53/2 میلیارد دلار است، که حدود ۲۰ میلیارد دلار از آن در سه‌سال اول باید اختصاص یابد. 

از تخریب مدارس و محیط‌زیست تا گرسنگی و بیماری

از اکتبر ۲۰۲۳ تاکنون، ۷۴۵ هزار دانش‌آموز و دانشجو در غزه بیش از دو سال تحصیلی از آموزش رسمی بازمانده‌اند؛ ازجمله ۸۸ هزار دانشجوی دانشگاهی. طبق گزارش UNRWA (بخش به‌روزرسانی وضعیت مدارس سازمان ملل)، بسیاری از مدارس در غزه به‌صورت مستقیم یا با تأثیر نزدیکی به مناطق بمباران، آسیب دیده‌اند. ۵۱۸ مدرسه (۹۰ درصد مدارس)، ۷۹ دانشگاه‌ها و ۶۰ درصد مراکز آموزش فنی و حرفه‌ای آسیب دیده یا ویران شده‌اند و 745 هزار کودک و دانشجو محروم از تحصیل هستند.

مدارس تحت نظارت (UNRWA)، (آژانس امداد و کار سازمان ملل برای آوارگان فلسطینی در خاور نزدیک) به پناهگاه اضطراری تبدیل شده‌اند و با وجود علامت‌گذاری واضح روی نقشه‌ها، برخی چندین‌بار هدف بمباران اسرائیل قرار گرفته‌اند. اسرائیل می‌گوید، حملاتش متوجه نیروهای حماس بوده که از ساختمان‌ها به‌عنوان سپر انسانی استفاده می‌کرده‌اند.

 سازمان بهداشت جهانی در گزارشی اعلام کرده در بخش سلامت، تعداد زیادی از بیمارستان‌ها و مراکز درمانی به‌دلیل حملات مستقیم یا اثرات جانبی (خروج برق، کمبود سوخت و تخریب زیرساخت‌ها) از کار افتاده‌اند و بیش از ۸۰ درصد مراکز سلامت در غزه، آسیب دیده یا متوقف شده‌اند. حملات به مراکز درمانی هم مستند شده‌اند؛  سازمان جهانی بهداشت گزارش‌داده از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ تا ۱۱ ژوئن ۲۰۲۵، ۷۳۵ حمله اسرائیل به مراکز درمانی انجام شده که ۹۱۷ نفر کشته و 1411 زخمی بر جای گذاشته است. پزشکان و امدادگران نیز کشته، مجروح، بازداشت یا شکنجه شده‌اند.

تا ماه گذشته، تنها ۱۴ بیمارستان از ۳۶ بیمارستان غزه حتی به‌صورت جزئی فعال بودند. 16 بیمارستان صحرایی در جنوب غزه، با کمک سازمان‌های غیردولتی و دولت‌های خارجی برپا شده‌اند، اما به‌شدت شلوغ‌اند. ظرفیت تخت در بیمارستان «الشفا»، به 140 درصد و در «الاهلی»، به 200 درصد بالای ظرفیت رسیده است.

به‌گفته مسئولان بهداشت غزه، محدودیت‌های اسرائیل در ورود دارو و تجهیزات باعث‌شده که درمان‌های حیاتی در دسترس نباشد و توان کادر درمان برای رسیدگی به زخمی‌ها یا بیماران ناشی از قحطی و آلودگی بسیار کاهش یابد. همچنین سازمان ملل اعلام کرده است که از آغاز جنگ تاکنون ۴۰۰ نفر بر اثر سوءتغذیه، ازجمله ۱۰۱ کودک، جان خود را از دست داده‌اند؛ عمدتاً در ماه‌های اخیر. همچنین ده‌ها هزار کودک در برنامه‌های تغذیه اضطراری‌اند. در اوت ۲۰۲۵، کارشناسان وابسته به سازمان ملل در بخش‌هایی از غزه، قحطی رسمی اعلام کردند. امدادگران می‌گویند، بیشتر زنان باردار تنها یک‌وعده غذا در روز می‌خورند.

اسرائیل در طول جنگ، محدودیت‌های شدید بر ورود کمک‌های انسانی اعمال کرده و تخریب تولیدات کشاورزی در غزه باعث کمبود مواد غذایی شده است. هرگونه بهبود کوتاه‌مدت در جریان آتش‌بس ژانویه تا مارس ۲۰۲۵، با ازسرگیری یک‌جانبه جنگ از سوی اسرائیل از بین رفت. نهاد «بنیاد بشردوستانه غزه» که با حمایت اسرائیل و آمریکا تشکیل و برای توزیع غذا راه‌اندازی شد اما اعلام کرد که بیش از هزار نفر در جریان حملات اسرائیلی به محل توزیع کشته شدند. بسیاری از محموله‌های کمک هم توسط باندها یا مردم گرسنه غارت شده است. کالاهای باقی‌مانده در بازارها هم برای اکثر مردم غیرقابل‌خرید بوده است.

وضعیت محیط‌زیست در غزه هم فاجعه‌بار بوده. گاردین نوشته، در سال ۲۰۲۳، غزه 97 درصد از درختان میوه، ۹۵ درصد از بوته‌زارها و ۸۲ درصد از محصولات سالانه خود را از دست داده است؛ موضوعی‌که تولید غذا در مقیاس وسیع را غیرممکن کرده است. کارشناسان می‌گویند که این تخریب اثرات بلندمدتی بر اکوسیستم، تنوع زیستی، امنیت غذایی و سلامت ساکنان خواهد گذاشت.

در اوت ۲۰۲۵، آمار جدید سازمان ملل نشان داد که تنها 1/5 درصد  از زمین‌های کشاورزی قابل استفاده‌اند. آلودگی ناشی از بقایای مواد منفجره و آتش‌سوزی‌ها، خاک و منابع آب را مسموم کرده است. از اکتبر ۲۰۲۳ تاکنون، ۱۳۲ حادثه مرتبط با مهمات منفجرنشده ثبت شده که منجر به مرگ ۴۷ نفر ـ ازجمله ۱۴ کودک ـ و جراحت ۲۴۹ نفر شده است. کارشناسان محیط‌زیست می‌گویند پاک‌سازی بقایای بمب‌ها، مین‌ها و آلودگی‌های جنگی، ضروری است تا عملیات ایمن شود. 

چندروز پیش از قرارداد صلح بین حماس و اسرائیل، سازمان ملل در گزارشی نوشت: «وضعیت از بد، به بدتر می‌رود. اگر این روند ادامه یابد، میراثی از ویرانی زیست‌محیطی به‌جا خواهد گذاشت که سلامت و رفاه نسل‌های آینده ساکنان غزه را تهدید می‌کند.»

 

مراقبت از سلامت مردم اولویت مهم در غزه

سیمین کاظمی جامعه شناس2

سیمین کاظمی، پزشک و جامعه‌شناس

جامعه غزه درحال‌حاضر با یک ویرانی تمام‌عیار مواجه شده و تقریباً تمام امکانات اولیه حیات در آنجا نابود شده است. جنگ غزه، یک جنگ عادی نبوده است؛ هم‌زمان اشغال، ویرانگری و نسل‌کشی رخ داده است. اسرائیل به‌نام جست‌وجوی افراد حماس، تمام زیرساخت‌های بهداشتی این ملت را نابود کرده. رژیم اسرائیل در یک بدعت‌گذاری بی‌سابقه تمایز بین مراکز نظامی و غیرنظامی را بی‌اعتبار کرد و به بیمارستان، مدرسه، مهدکودک، خانه و همه امکانات غیرنظامیان هجوم برد.

همه‌چیز باید از اول ساخته شود؛ بر یک سرزمین سوخته و ویران‌شده و مردمی گرسنه، زخمی؛ بیمار و بی‌خانمان. قطعاً غزه یکی از سخت‌ترین دوره‌های پس از جنگ را در دوره معاصر پیش‌رو دارد. با فرض اینکه خطر جنگ واقعاً رفع شده باشد، برای ساختن نظام سلامت، مهمترین اولویت؛ فراهم‌کردن نیازهای اولیه مثل غذا، آب و درمان مشکلات حاد سلامت مانند سوءتغذیه، کنترل بیماری‌های واگیر و حاد است.

همچنین گروه‌های پرخطر مثل کودکان، زنان باردار، سالمندان و مبتلایان به بیماری‌های زمینه‌ای باید در اولویت بررسی قرار گیرند. بدیهی است که احداث مراکز اورژانس و مراقبت‌های اولیه در اولویت هستند. پس از آن لازم است که مراقبت‌های تخصصی فراهم شود، برنامه‌های پیشگیرانه مثل واکسیناسیون و غربالگری بیماری‌های مزمن و بیماری‌های روانی در دستور کار قرار گیرد. باید توجه داشت که مشکل بزرگ مردم غزه، غیر از صدمات جسمی و روانی مستقیم ناشی از جنگ ـ متوقف‌شدن خدمات درمانی و پزشکی در دو سال گذشته بوده است.

یعنی عملاً امکان رسیدگی به انواع بیماری‌های مزمن و غیرواگیر و مشکلات سلامت روان در این‌مدت وجود نداشته و درحال‌حاضر تقریباً همه جمعیت آن نیازمند خدمات سلامت هستند و ازاین‌حیث باید تامین نیازهای بهداشتی برای همه، به‌طور گسترده باشد. روند ساختن غزه هنوز آغاز نشده و مشخص نیست جامعه بین‌المللی چه برنامه‌ای برای کمک به ساختن غزه دارد. به‌هرحال زنان بخشی از جامعه غزه هستند و نمی‌توان آنها را نادیده گرفت. بسیاری از آنها شوهران‌شان را در جنگ از دست داده‌اند و حالا مسئولیت اداره خانواده و فرزندان را به‌تنهایی به‌عهده دارند.

این وضعیت می‌طلبد که جامعه غزه از توانمندی زنان بهره‌مند شود و عرصه را برای نقش‌آفرینی‌شان باز کند. ازطرفی، اختلال اضطراب پس از سانحه یا (PTSD)، شایع‌ترین اختلالی است که در کودکان غزه قابل پیش‌بینی است. علاوه بر این، بسیاری از این کودکان والدین، خواهران و برادرشان را از دست داده‌اند و دچار افسردگی شده‌اند.  واقعیت این است که در تجارب جهانی، بازماندگان جنگ ممکن است برای تمام عمر اثرات و تبعات آن را به‌دوش بکشند.

حمایت‌های روانی و اجتماعی تا حدودی می‌تواند به کاهش این اثرات مخرب کمک کند. تاسیس مراکز مشاوره، حضور روانشناسان و مددکاران اجتماعی، برنامه‌های اجتماعی و جمعی برای بازماندگان و وارد‌کردن آن‌ها در فرآیند زندگی عادی، می‌تواند بخشی از این حمایت‌ها باشد. مهمترین چالش زنان سرپرست خانوار، تامین اقتصادی خانواده است و لازم است زمینه برای اشتغال آن‌ها فراهم شود و بتوانند هزینه‌های زندگی را تامین کنند.

در شرایط فعلی، آنها متکی به کمک‌های بین‌المللی هستند، اما با برگشتن به حالت عادی در آینده، لازم است که استخدام زنان، متناسب با توانایی‌ها و مهارت‌هایشان تسهیل شود. برای زنانی که تاکنون شاغل نبوده‌اند، آموزش مهارت‌های شغلی کوتاه‌مدت در اولویت قرار گیرد و ضمن آموزش، از حقوق و دستمزد برخوردار شوند.

همچنین قطعاً بحران مشکلات سلامت روانی، گریبانگیر کودکان غزه خواهد بود و آنها در آینده هم متحمل تبعات آن خواهند شد. این کودکان نیازمند حمایت عاطفی و اجتماعی هستند و لازم است با در نظر گرفتن سرگذشت‌شان، علاوه بر مداخلات اورژانسی برای درمان اضطراب، بی‌خوابی و افسردگی، اقداماتی برای احساس امنیت و ارزشمندی و بازیابی احساس تسلط بر زندگی در آنها صورت گیرد. باید بتوانند به فعالیت‌های کودکی همچون بازی، سرگرمی، تحصیل و آموزش برگردند. با برپا‌ کردن مدارس با برنامه درسی که متناسب با سرگذشت و زندگی کودکان باشد، آنها می‌توانند بهتر بر مشکلات روانشناختی فایق شوند.

مدرسه در چنین دوره‌ای می‌تواند کارکردی مثل گروه‌درمانی داشته باشد. بازسازی در حوزه سلامت باید بر این جهان‌بینی استوار باشد که همه مردم از جنگ آسیب دیده‌اند و همه آنها باید از حق درمان و بازتوانی برخوردار باشند. ازاین‌رو لازم است برای مرحله بازسازی، امکانات و تسهیلات بهداشتی، به‌طور عادلانه توزیع شوند و همه فارغ از قشربندی اجتماعی پیش از جنگ، توان دسترسی به مراقبت‌های بهداشتی را داشته باشند.

یعنی جغرافیا، جنسیت، سن، طبقه، معلولیت و... به عاملی تاثیرگذار در میزان دسترسی به خدمات سلامت تبدیل نشود. بازسازی غزه می‌تواند میدانی برای همبستگی انسان‌ها و سازمان‌های مردمی باشد که به‌طور داوطلبانه در آن شرکت کنند. ازجمله تیم‌های مراقبت سلامت داوطلبانه می‌توانند نقش مهمی در ارائه خدمات سلامت به مردم غزه داشته باشند. بازسازی می‌تواند براساس همفکری، هماهنگی و مشارکت مردم غزه باشد تا براساس نیازهای واقعی خودشان این شهر را دوباره بسازند. 

 

وصل بودن به زندگی در کلامِ «احرارِ عالم»

شیما وزوایی

شیما وزوایی، پژوهشگر ارتباطات

خبر رسیدن به «آتش‌بس» را در تاریکی شب، کمی قبل از سحر در غزه اعلام می‌کنند. درست شبیه اعلام «آتش‌بس» اخیر در جنگ اسرائیل علیه ایران، مردم باید منتظر بمانند تا مردانی قدرتمند در غربِ دنیا، ساعات کاری‌ راحت‌شان تغییر نکند و برای زندگی و مرگ صدها هزار انسان تصمیم بگیرند اما چه کسی است که نداند روشن‌ترین طلوع‌ها تنها لحظاتی بعد از تاریک‌ترین ساعات شب از افق دریا بالا می‌آیند؟

برای ما آدم‌هایی که دسترسی به اینترنت و کمی دانش رسانه و سیاست داریم و شاید برای کنشگران و تحلیلگرانی که قلب‌شان با فلسطین است اما «خارج» از آن هستند، خبر نگران‌کننده است و نمی‌توانند به آن اعتماد کنند. ما در تاریکی نگران ده‌ها هزار جان ازدست‌رفته، نگران ده‌ها هزار جان‌ زیر آوار، نگران هزار اسیر باقی‌مانده، نگران قحطی، بیماران، خیمه‌ها و آینده نامعلوم تداومِ نسل‌کشی هستیم و ماشین ِجنگی‌ای که برای کنترل و محو کردن غزه و مردم‌اش نقشه دارد و کلمه کلیدی‌ که استثمار و تصاحب کرده «صلح» است.

کلمات کلیدی در ساعت‌های منتهی و بعد از رخدادهای مهم سیاسی کم نیستند، همه معنا دارند و گفتمان‌هایی را می‌سازند که باهم می‌جنگند، توجیه می‌کنند، برنده می‌شوند و سویه می‌سازند. بیشتر این کلمات در خدمت قدرت‌هایی می‌نشینند که حتی مذاکرات را به‌جای زمین، در سپهر مجازی پیش می‌برند و سربازان‌شان دکمه‌ بمباران‌شدن یک خانه، یک محله و یک شهر را روی سیستم‌های هوش مصنوعی‌شان فشار می‌دهند و به آن افتخار می‌کنند. «جنگ»، «کمک بشردوستانه»، «گرسنگی» در برابر «آپارتاید»، «نسل‌کشی» و «قحطی». اما هر سویی که باشیم، انگار همه مراقبیم. مراقبیم که چه کلماتی را به‌کار می‌بریم، یا کلمات کدام سمت را به‌کار می‌بریم، مراقبیم که خوشحال باشیم یا ناراحت، نگران یا امیدوار... نگران و محتاط. محتاط از موضع‌مان، کلمات‌مان و تبعاتش برای زندگی‌های شخصی‌مان.

نه‌فقط دیروز، بلکه هرروز باید به این فکر کنیم که چطور کلام و رفتار اهالی غزه و دیگر فلسطینیان می‌تواند ما را از تمام این بندها آزاد کند. کلام فلسطین به ارض یا زمین متصل است. بودگی‌اش حقیقت است و یاد گرفته است در تداوم و تقاطع تمام ستم‌ها، برای زندگی روی زمین مبارزه کند. بخندد، برقصد، دعا کند، خشم بورزد، پیش برود، پس بگیرد و از مرگ، زندگی برویاند. 

کافی‌است مقایسه کنیم ادبیات سیاستمداران و رسانه‌ها را در اینکه «آتش‌بس» غزه به‌لطف چه کسانی محقق شده و چه کسی شایسته تقدیر و جایزه است؟ کدام رئیس‌جمهور از کدام کشور غربی یا عربی از آتش‌بس حمایت کرده و چه گفته، اما شهروندان غزه، امدادگران، خبرنگاران، معلمان اردوگاه‌ها و... اسم هیچ فردی را نمی‌آورند. در تمام ویدئوهایی که از دو روز پیش منتشر شده است، می‌گویند به فضل و حمد الهی، به قدرت و صبر جماعت و به‌یاد رفقای شهیدشان. آنها دوست دارند باور کنند، بسازند، بازگردند و امید داشته باشند.

کافی است به‌جای القابی که ما به سیاستمداران و اتاق‌های مذاکره یک‌طرفه و انحصاری‌شان می‌دهیم، به القابی که مردم غزه به شهیدان‌شان می‌بخشند فکر کنیم. یکی «چشم غزه» است، یکی «صوتِ (صدای) مردم»، یکی «قصه‌گو» و یکی «گواه‌آور».

«صالح الجعفراوی» به‌همراه دیگر روزنامه‌نگاران زنده مانده، در غیاب رفیق خبررسان‌شان  ـ انس الشریف ـ که ترور شد و آتش‌بس دوم را ندید، مثل کبوترهایی خوش‌خبر در کوچه‌های غزه راه می‌روند و رو به آنها که اینترنت ندارند و به سوی خانه‌هایی که بیش از 90 درصدشان به‌کلی یا جزئی نابود شده است، فریاد می‌زنند که «ای جماعت؛ جنگ متوقف شده»؛ او در ویدئویی دیگر اکانت جدید اینستاگرامش را معرفی می‌کند و می‌گوید: «احتمالاً این یکی را هم می‌بندند اما اصلاً مهم نیست.

مهم این است که جنگِ آوارگی متوقف شده و اهالی غزه بازمی‌گردند و انشاءالله زمین را از نو می‌سازیم.» کودکی می‌خندد که؛ «فردا شب همه می‌خواهیم در سکوت بخوابیم.» در ویدئویی دیگر، «نور ابو رکبه» کنار ده‌ها امدادگر از گروه‌های داوطلبانه، همه دست‌هایشان را به‌علامت پیروزی نشان می‌دهند و می‌خندند. کودکان در چادرها می‌رقصند، زنان معلم آواز می‌خوانند و با اندک آردی که پیدا می‌‌شود، شیرینی درست می‌کنند.

آنها خوب می‌دانند که نسل‌کشی تداوم دارد، آنها خوب می‌دانند که با چه نیرویی مبارزه می‌کنند و انسانیت‌شان چطور از آنها ربوده شده، آنها می‌دانند اشغال و آوارگی چیست. آنها می‌توانستند و حق دارند از جهان تنفر داشته باشند اما درعوض تصمیم گرفته‌اند که عاشق زندگی و روزمره‌هایش باشند. ایمان داشته باشند به «زمین» و یاد بدهند که از میان آوارها مقاومت جوانه می‌زند.

اگر امروز مردم غزه می‌خندند و خوشحالند، ما چرا با و برای آنها آنطوری که آنها می‌گویند و می‌خواهند خوشحال نباشیم و کنارشان نایستیم؟ چرا کلام‌مان را از آنها نگیریم؟ ما چرا ایمان نداشته باشیم که اگر نسل‌کشی تداوم دارد، زندگی و مبارزه برای رهایی هم تداوم دارد. چرا عاملیتِ جماعت‌های متکثر فلسطینی و وصل‌بودن‌شان به زندگی را نبینیم و به‌رسمیت نشناسیم؟ هرچه باشد، درس مبارزه برای رهایی را باید از مردمی آموخت که از دل رفتار و بودن‌شان و نه از روایت‌ها و گفتمان‌های برساخته، به «احرار العالم» (آزادگان عالم) مشهور شدند.

 

کودکان پس از صلح بازماندگانِ همچنان قربانی

sarvenaz ahmadi

سروناز احمدی،  مددکار اجتماعی

در نهم اکتبر ۲۰۲۵، پس از نزدیک به دو سال درگیری خونین، جهان شاهد اعلام توافقی برای پایان جنگ در نوار غزه بود. رسانه‌ها از «آتش‌بس» و «پایان جنگ» سخن گفتند، اما روی زمین و برای کودکان غزه، این پایان ماجرا نیست. این صلح نیم‌بند، تنها فصل جدیدی از رنج است؛ رنجی که برای ده‌ها هزار کودک بازمانده، به اشکال دیگر ادامه دارد.

آنان اکنون باید با واقعیتی تلخ دست‌وپنجه نرم کنند؛ واقعیت زندگی در میان ویرانه‌ها، هم در شهرهایشان و هم در وجودشان. جنگ غزه با اعدادی هولناک در تاریخ ثبت خواهد شد که هرکدام روایتی از درد هستند. براساس آمارهای منتشرشده، در طول این درگیری حدود 20 هزار کودک کشته شدند. این رقم باورنکردنی، تنها بخشی از ماجراست. بر پایه‌ گزارش دفتر اطلاع‌رسانی دولتی در غزه، از این تعداد، هزار و 15نفر نوزادان زیر یک‌سال بودند. این کودکان نه‌تنها جان خود را از دست دادند که خانواده‌هایشان را نیز داغدار کردند. ازسوی دیگر 56 هزار و 348 کودک، یک یا هردو والدین خود را از دست داده‌اند و به کودکان بی‌سرپرستی تبدیل شده‌اند که بار سنگین زندگیِ پس از جنگ را باید به‌تنهایی به دوش بکشند.

این توافق با وجود اهمیت‌اش، از همان ابتدا با چالش‌های سیاسی عمیقی روبه‌رو بوده است. ازیک‌سو، اسرائیل با مخالفت‌های داخلی مواجه است؛ وزیران راست‌گرای افراطی مانند «ایتامار بن‌گوئر» آشکارا با این توافق مخالفت کرده و حتی آن را «بسیار پرهزینه» خوانده و ساقط‌شدن دولت را هشدار داده‌اند. این شکاف سیاسی داخلی، اجرای کامل و بی‌دردسر مفاد توافق را با تردید جدی مواجه می‌کند. ازسوی‌دیگر، این توافق در بستری از بی‌اعتمادی عمیق و روی کوهی از ویرانه و خشم منعقد شده است. بسیاری از فلسطینیان باتوجه به تجربیات گذشته، به دوام و اثربخشی واقعی آن بدبین هستند. این فقدان قطعیت سیاسی باعث‌شده است که این صلح بیشتر به یک آتش‌بس موقت شبیه باشد تا راه‌حلی پایدار برای پایان رنج مردم، به‌ویژه کودکان.

کودکان بازمانده، نه در شهری معمولی، که در محیطی کاملاً غیرعادی زندگی می‌کنند که فاقد اساسی‌ترین نیازهای یک زندگی سالم است. سیستم بهداشت و درمان تخریب شده است. بسیاری از بیمارستان‌ها و کلینیک‌ها در طول جنگ به‌طور کامل یا جزئی ویران شده‌اند. این امر دسترسی به مراقبت‌های پزشکی اولیه، واکسیناسیون، درمان سوءتغذیه و مراقبت‌های ویژه برای کودکان مبتلا به بیماری‌های مزمن را تقریباً ناممکن کرده است. شیوع بیماری‌های مُسری در چنین شرایطی هم به تهدیدی جدی تبدیل شده است. نظام آموزشی هم نابود شده است.

هزاران مدرسه در سراسر نوار غزه تخریب شده‌ یا آسیب دیده‌اند. این محرومیت از تحصیل، نه‌تنها آینده‌ حرفه‌ای کودکان را به‌خطر می‌اندازد، بلکه آنان را از محیط امن و ساختاریافته‌ مدرسه و فرصت بازی و تعامل با همسالان محروم می‌کند. اما جنگ برای کودکان غزه، تنها خرابی ساختمان‌ها نبود؛ بلکه ویرانی درونی و عمیقی را در وجود هر کودک بر جای گذاشته است.

آسیب‌های عمیقِ واردشده بر روان کودکان، همین که سیاستمداران توافق کنند، ترمیم نمی‌شوند. این کودکان در طول این دو سال، خشونت شدید، مرگ عزیزان، بمباران و جابه‌جایی اجباری را تجربه کرده‌اند. بسیاری از آنان از اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، اضطراب شدید، افسردگی، شب‌ادراری و کابوس‌های مداوم رنج می‌برند. این زخم‌های نامرئی، اگر با مداخلات روانی گسترده درمان نشوند، می‌توانند بر کل زندگی آینده‌ آنان سایه بیاندازند.

دراین‌میان باید به سوءتغذیه و پیامدهای جبران‌ناپذیر آن هم توجه داشت. محاصره و ویرانی اقتصاد محلی، منجر به قحطی گسترده و سوءتغذیه حاد در میان کودکان شده است. سازمان‌های امدادی بارها هشدار داده‌اند که ده‌ها هزار کودک با گرسنگی شدید دست‌وپنجه نرم می‌کنند. سوءتغذیه در سال‌های حساس رشد، می‌تواند عواقب جبران‌ناپذیری بر رشد جسمی و شناختی کودکان داشته باشد و آنان را برای همیشه از رسیدن به ظرفیت کامل خود محروم کند.

صلحی که امروز از آن سخن می‌گوییم، اگرچه گامی ضروری است اما برای کودکان غزه، نقطه‌ پایان نیست. آنان بازماندگانی‌اند که در میدانی مملو از خاطرات دردناک، فقدان و ویرانی، رها شده‌اند. بدون تلاش بین‌المللی جدی و هماهنگ برای بازسازی فیزیکی غزه، بازسازی نظام سلامت و آموزش و مهم‌تر از همه، ارائه مراقبت‌های روانی گسترده برای التیام زخم‌های این نسل، این کودکان همچنان قربانیان خاموش این درگیری خواهند ماند. جامعه جهانی نباید اجازه دهد که این صلح نیم‌بند، به فراموشی رنج ادامه‌دار آنان بینجامد. آینده فلسطین به کودکانی بستگی دارد که امروز باید حق خود بر داشتن کودکی عادی و آینده سالم را پس بگیرند.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه جامعه
آخرین اخبار