توافق غزه صلح پایدار یا دور باطل جنگ؟
غزهی امروز یک شهر محاصرهشده در سواحل مدیترانه نیست، بلکه نماد رنج و مصایبی است که دههها تحت اشغال، محاصره و جنگهای مکرر بر مردم آن تحمیل شده است.

غزهی امروز یک شهر محاصرهشده در سواحل مدیترانه نیست، بلکه نماد رنج و مصایبی است که دههها تحت اشغال، محاصره و جنگهای مکرر بر مردم آن تحمیل شده است. ساکنان این منطقه سالهاست که تحت محدودیتهای خفهکننده و در تنگنا زندگی کردهاند؛ گذرگاههای بسته، اقتصادی فلج و افقی مسدود. کودکان غزه پیش از آنکه صدای اسباببازیها را بشنوند، صدای هواپیماهای جنگی را میشنوند و در میان ویرانهها رشد میکنند پیش از آنکه طعم کودکی و معصومیت را تجربه کنند و بچشند.
هفتم اکتبر ۲۰۲۳ نقطه عطفی در این بحران بود، حملهای نسنجیده از سوی حماس که اسرائیل در پاسخ، با ماشینی جنگی ویرانگر، بمباران بیوقفهای را آغاز کرد که نه خانهها، نه مدارس و نه بیمارستانها را مصون گذاشت. هزاران نفر کشته و زخمی شدند، خانوادهها از خانههای خود آواره شدند و رویاها زیر آوار دفن گردیدند. واکنش اسرائیل خشن و نشاندهنده ذهنیتی مبتنی بر مجازات جمعی بود که تمامی اصول حقوق بینالملل و اصول انسانی را زیر پا گذاشت. با تشدید فاجعه انسانی، جامعه بینالمللی تلاش خود را برای مهار این بحران افزایش داد.
بیانیهها، درخواستها، کنفرانسها، نشستها و میانجیگریها پی در پی صورت گرفت، تا اینکه ماشین کشتار این چند روز متوقف شده است. پس از دیدار ترامپ با رهبران چندین کشور عضو سازمان همکاری اسلامی، ایالات متحده نقش محوری در فشار برای کاهش تنش ایفا کرد، حماس نیز از سوی خود، پذیرش آتشبس در چارچوب ابتکار مطرحشده را اعلام کرد. در این میان، آتشبس به عنوان گامی حیاتی بهمنظور متوقف کردن ریختن خون فلسطینیان، و باز کردن دریچهای از امید که حق طبیعی امنیت و زندگی را تا حدی به غیرنظامیان بازگرداند، مطرح میشود.
واقعیت این است که آتشبس، هرچقدر هم ضروری باشد، یک راهحل نهایی نیست. مردم فلسطین در غزه، کرانه باختری و همه جا به بیش از یک آرامش موقت نیاز دارند؛ آنها نیازمند صلحی جامع و عادلانه هستند که کرامتشان را بازگرداند و حق کودکانشان برای زندگی مانند سایر مردم جهان را تضمین کند. تنها صلح عادلانه میتواند غزه را از زیر آوار بیرون آورد، زندگی را به مردم آن بازگرداند و افقی نو برای کل منطقه به سوی امنیت، کرامت و صلح مشترک بگشاید.
آنچه پس از آتشبس و اجرای مفاد ابتکار باید دنبال شود، چیزی کمتر از آغاز مسیری گسترده نخواهد بود. راه نجات با پذیرش این واقعیت آغاز میشود که امنیت نمیتواند از طریق زور تأمین شود و ثبات نمیتواند بر ویرانهها ساخته شود. راهحل در پایان اشغال، رفع محاصره و توانمندسازی مردم فلسطین برای اعمال حق تعیین سرنوشت خود در کشوری مستقل با قدس شرقی به عنوان پایتخت، نهفته است. در این زمینه، اعلامیه اخیر ترامپ به صراحت گفت: «من اجازه نخواهم داد اسرائیل کرانه باختری را ضمیمه کند.» این گفته بیانگر این است که هیچ صلح واقعی نمیتواند بر پایه تحمیل واقعیتهای زمینی شکل گیرد، بلکه باید بر احترام به حقوق بینالملل و حقوق مردم فلسطین استوار باشد.
بهرسمیت شناختن دولت فلسطین مطابق با قطعنامههای بینالمللی، دروازه واقعی پایان دادن به منازعه است و راهحل دودولتی تنها مسیر واقعی و عملی برای رسیدن به صلحی جامع و عادلانه محسوب میشود. این نهتنها بهنفع فلسطینیان است، بلکه به نفع اسرائیلیها نیز هست، زیرا صلح عادلانه تضمین میکند که مردم اسرائیل نیز در امنیت و ثبات زندگی کنند و از چرخه بیپایان جنگ رهایی یابند. بر این اساس؛ تنها صلح عادلانه میتواند غزه را از زیر آوار بیرون آورد، زندگی را به مردم آن بازگرداند و افقی نو برای کل منطقه به سوی امنیت، کرامت و صلح مشترک بگشاید.