| کد مطلب: ۴۱۴۸۵

امید به دیپلماسی

آنچه برای آینده سیاست خارجی ایران اهمیت دارد، تغییر در نگرش راهبردی نسبت به دیپلماسی پیشگیرانه و اجماع‌سازی بین‌المللی است.

امید به دیپلماسی

جنگ ۱۲ روزه اخیر، نه‌تنها جلوه‌ای از تحولات نظامی و رسانه‌ای در سطح منطقه و بین‌الملل بود، بلکه ابعادی عمیق‌تر در حوزه سیاست خارجی و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران را نیز آشکار ساخت. درحالی‌که عملکرد نهاد دیپلماسی کشور در مدیریت بحران و تعامل با کشورهای منطقه در طول جنگ را می‌توان مثبت و مؤثر ارزیابی کرد، اما واقعیت آن است که ریشه‌ها و عوامل شکل‌گیری این بحران نظامی را باید در عملکرد سیاست خارجی ایران در دوره‌های پیش از جنگ جست‌وجو کرد؛ ضعف‌هایی که در حوزه‌های کلیدی مانند پرونده هسته‌ای، مناسبات با نهادهای بین‌المللی و تعامل با قدرت‌های بزرگ جهانی و روابط با کشورهای منطقه آشکار و تأثیرگذار بوده‌اند.

پرونده هسته‌ای ایران یکی از طولانی‌ترین و مناقشه‌برانگیزترین موضوعات در روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران طی بیش از دو دهه گذشته بوده است. به‌رغم مذاکرات متعدد، توافقات موقت، و تغییر رویکرد دولت‌های مختلف، این پرونده همچنان باز، بلاتکلیف و در بسیاری از موارد به‌عنوان بستر اصلی فشارهای سیاسی و حقوقی بر ایران مورد استفاده قرار گرفته است.

طولانی شدن این پرونده، خود نشانه‌ای روشن از عدم موفقیت دیپلماسی در حل و فصل نهایی آن است. این پرونده می‌توانست در دوره‌های مختلف گذشته و با استفاده از ظرفیت‌های سیاسی داخلی ایران، نهادهای بین‌المللی به‌خصوص آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و قدرت‌های مدعی توانمندی هسته‌ای ایران (آمریکا و اروپا) و همچنین ظرفیت‌های سیاسی منطقه‌ای حل و فصل شود اما واقعیت این است که به دلایل مختلف از جمله خطای محاسباتی در سیاست‌گذاری خارجی ایران، اقدامات تقابلی و ضدایرانی طرف‌های رقیب، عملکرد تخریبی عناصر ثالث (اسرائیل) و استفاده سیاسی از پرونده از سوی طرفین این پرونده، مسئله را دچار پیچیدگی و بحران‌زایی کرده است. نکته قابل توجه دیگر اینکه حل مسئله هسته‌ای ایران از سوی طرفین محدود به پرونده هسته‌ای نیست و دیگر مسائل و چالش‌های سیاست خارجی ایران به‌خصوص توانمندی موشکی و سیاست‌های منطقه‌ای ایران، پرونده هسته‌ای را پیچیده‌تر و سخت‌تر کرده است. 

در بروز جنگ به‌طور واقعی نباید نقش منفی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و به‌طور خاص دبیرکل آن را نادیده گرفت. گزارش منفی آخر دبیرکل نسبت به برنامه هسته‌ای ایران با وجود تقویت رایزنی‌های آخر ایران و آژانس که منجر به صدور قطعنامه علیه ایران در نشست فصلی اخیر این سازمان شد، نقطه آغاز حمله اسرائیل به ایران بود اما واقعیت این است که نحوه تعامل ایران با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی پیش از جنگ دچار مشکلات اساسی بود.  نبود گفت‌وگوی شفاف و تعامل مبتنی بر اعتماد متقابل با آژانس باعث شد که پرونده هسته‌ای ایران بار دیگر به موضوعی برای صدور قطعنامه‌های تنبیهی و اتهام‌زنی‌های بین‌المللی تبدیل شود.

صدور قطعنامه جدید آژانس علیه ایران درست یک روز پیش از حمله اسرائیل به تأسیسات کشور، نشان داد که صحنه بین‌المللی به‌جای آنکه فضای دیپلماسی حمایتی و بازدارنده فراهم آورد، بستری برای مشروعیت‌بخشی به اقدامات تجاوزکارانه علیه ایران فراهم کرد. ایران می‌بایست با تعامل با کشورهای عضو آژانس، تا حد زیادی تحرکات دبیرکل را خنثی می‌کرد. 

در کنار نهادهای بین‌المللی، روابط ایران با قدرت‌های جهانی نیز در دوره پیش از جنگ نتوانست به ایجاد یک پشتوانه مؤثر برای بازدارندگی منتهی شود. روابط گسترده و بعضاً راهبردی ایران با کشورهای چین و روسیه، که از آن‌ها به‌عنوان متحدان اصلی در معادلات بین‌المللی یاد می‌شود، در بزنگاه حساس پیش از حمله نظامی اسرائیل، نتوانست نقشی عملی، بازدارنده یا حتی هشدارآمیز ایفا کند. از سوی دیگر، مناسبات ایران با سه کشور اروپایی عضو برجام یعنی انگلستان، فرانسه و آلمان نیز در سال‌های اخیر به‌ویژه پس از جنگ اوکراین، روندی نزولی و مبتنی بر بی‌اعتمادی طی کرده است. 

با این‌همه، نقطه امیدبخش در حوزه سیاست خارجی ایران را باید در تحرکات دیپلماتیک مؤثر در دوره جنگ ۱۲ روزه دانست. برخلاف پیش‌زمینه‌های منفی و فشارهای بین‌المللی، ایران توانست در جریان بحران، مناسبات خود با کشورهای منطقه را به شکل مناسبی به کار گیرد. نقش کشورهای عربی منطقه از جمله عربستان سعودی، عمان، قطر، امارات متحده عربی، عراق و حتی مصر در تلاش برای میانجیگری و پایان دادن به تنش‌ها، قابل توجه و مثبت بود. این کشورها نه‌تنها از حمله اسرائیل به ایران اعلام برائت کردند، بلکه در حمایت از روند مذاکرات ایران و آمریکا برای ایجاد آتش‌بس نیز ایفای نقش کردند. حتی حمله ایران به پایگاه آمریکایی در قطر نیز باعث ایجاد گسست شدید در مناسبات با این کشورها نشد و نشانه‌ای از درک متقابل از شرایط ایران در منطقه بود.

در چنین شرایطی، آنچه برای آینده سیاست خارجی ایران اهمیت دارد، تغییر در نگرش راهبردی نسبت به دیپلماسی پیشگیرانه و اجماع‌سازی بین‌المللی است. ایران باید از انفعال پیش از بحران‌ها فاصله گرفته و با تقویت ارتباطات سازنده با نهادهای بین‌المللی و کشورهای مؤثر، فضای تعامل را بر پایه اعتماد، شفافیت و گفت‌وگوی هوشمندانه بازسازی کند.

تجارب موفق در تعامل با کشورهای همسایه باید الگوی دیپلماسی منطقه‌ای ایران قرار گیرد تا در آینده با اتکا به همین ظرفیت‌ها، قدرت بازدارندگی دیپلماتیک تقویت شود. ایران می‌تواند با بازتعریف مناسبات منطقه‌ای خود و اعتمادسازی با کشورهای منطقه، راهبردها و روندهای سیاست خارجی خود در حوزه‌های اقتصادی، سیاسی، امنیتی و حتی هسته‌ای خود را با کمترین هزینه و بیشترین کارایی دنبال کند.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه تیتر یک
پربازدیدترین
آخرین اخبار