آدم زرنگ یه پاش تو چالهست
بزرگترین مزیت و عامل کشش این فیلم واقعگرایی و شخصیتپردازیاش است که باعث میشود مخاطب با آن همراه شود، همذاتپنداری کند و با علاقه تا پایان آن را ببیند.
![آدم زرنگ یه پاش تو چالهست](https://cdn.hammihanonline.ir/thumbnail/CyISdY7azaq6/Z0T8H9pYUbXo0sZ7HQQFz9sdEP6gpeoxwm6qBw3FUyban5x7qgvQbvBMF7v-0f8KR5RyeP2TswdCeyo0woFaD79kLxmvcp_86atk84Zr3YN75tPALxrlJw,,/2432494_653.jpg)
تصور اینکه مخاطب سینمای ایران یک فیلم سهساعته را بتواند تحمل کند و پای تماشایش بنشیند، زیاد ساده و راحت نیست؛ چراکه حتی مخاطب خاص سینمای ایران [روزنامهنگاران و منتقدان] هم این عادت را ندارند. «پیر پسر» در سه ساعت و 10 دقیقه مخاطب خاص و عام خود را بهواسطه مطالعه و شناختی که اُکتای براهنی بر درام و ادبیات نمایش دارد، با علاقه به خود خیره میکند.
در اینکه میتوان این اثر را در ساختار نوشتهاش کوتاهتر کرد شاید سلیقه من و شما باشد اما فیلمساز ترجیح داده این اثر پرکشش را در این مدت زمانی به نمایش بگذارد. معمولاً عادت منتقدان این است که اثری که دیالوگ زیاد دارد یا در لوکیشنهایی که ساخته میشود را سینما نپندارند اما با وجود این دو موضوع در «پیر پسر» این اثریک فیلم سینمایی و سینماست.
بزرگترین مزیت و عامل کشش این فیلم واقعگرایی و شخصیتپردازیاش است که باعث میشود مخاطب با آن همراه شود، همذاتپنداری کند و با علاقه تا پایان آن را ببیند. این مزیت یعنی واقعگرایی بهواسطه کوتهنظری و سلیقه محوری برخی مدیران ارشد باعث شد که سینمای ایران به ابتذال محتوایی و سفارشیسازی مبتذل دچار شود. بهجرأت میتوان گفت، یکی از عوامل توجه زیاد به «پیر پسر» همین ابتذال حاکم بر سینمای ایران است که باعث شدهاند به لحاظ محتوایی سینما از مردم و آیینه اجتماع بودن فاصله بگیرد.
شخصیتهای اصلی و فرعی «پیر پسر» برای مخاطب کاملاً آشنا و ملموس است. شخصیت مرکزی این اثر [باستانی] با بازی خیرهکننده حسن پورشیرازی با همه لوطیگریها، منفعتپرستیها و پلشتیهایش درآمده است، به همین خاطر مخاطب این ساعات طولانی را پای تماشای این اثر مینشیند و با آن همراه میشود.
آنها که از این بازی خوب پورشیرازی خیره شدهاند شاید فراموش کردهاند که حدود 30 سال پیش در تئاتر «دندون طلا» با وجود بازیگران پرشمار و برجسته، حسن پورشیرازی در نقش نهچندان اصلی آنچنان بازی خیرهکنندهای داشت که بازی بازیگران اصلیتر «دندون طلا» را تحتتاثیر بازی خود قرار داده بود و اساساً بسیاری از بازیگران خاک صحنه خورده تئاتر مثل حسن پورشیرازی بهواسطه تمرین، ممارست، تلاش وافر و البته شکوفایی استعدادشان همیشه در بازیگری قابل توجهند و خیرهکننده؛ سینمایی که اسیر ابتذال پژمان شده است، باید مسیر و شیوه خود را عوض کند تا مردم دوباره با سینما آشتی کنند، ستارههای کاذب که کف روی آب هستند را از خود دور کند و به موضوعاتی اجتماعی توجه کند تا مردم باور کنند که سینما محل انعکاس زندگی آنهاست.
حضور چند بازیگر دیگر هم در این اثر باعث غنای این فیلم شده است؛ لیلا حاتمی فرزند خلف نابغه بیتکرار تاریخ سینمای ایران عالیجناب علی حاتمی در «پیر پسر» بازی درخور تأملی دارد و یکی از عوامل جذابیت این فیلم است. صدالبته در بازیگر بودن حامد بهداد شکی نیست اما از آنجا که او شخصیتی برونگرا دارد و در بیشتر بازیهایش منطبق با شخصیتاش بازی میکند، با وجود تلاش زیادی که در آوردن شخصیت علی در «پیر پسر» بهعنوان یک فرد درونگرا انجام داده اما بهقدر کفایت این نقش در بازی درونی بهواسطه تجلی در انتقال حس از طریق چشم و بازی بدنی یک فرد درونگرا درنیامده است و شاید لازم بود این نقش را بازیگری که [بازی درونگرا] تخصص کافی دارد بازی کند.
میتوان ایراد گرفت که شاید زمان این فیلم خیلی طولانی است و بهواسطه ایجاز در دیالوگ، شخصیتپردازی و نقاط عطف و گرهگشایی زمان کمتری داشته باشد اما بازخورد مخاطب به ما ثابت کرد فیلمی که بتواند سهساعت مخاطب را با علاقه میخکوب خود کند، اثری خوب محسوب میشود و این ایراد شاید کمی بنیاسرائیلی است. «پیر پسر» بدون شک پرمخاطبترین اثر جشنواره چهلوسوم بود که در بخش خارج از مسابقه برای اهالی رسانه نمایش داده شد و در کنار «داد» ساخته ابوالفضل جلیلی و «غریزه» کار سیاوش اسعدی، سه اثر برتر حاضر در جشنواره بود.
بدون شک مخاطب سینما در ایران که نزدیک به دو دهه است با ابتذال محتوایی محض و سفارشسازی خندهدار روبهرو است از «پیر پسر» در صورت اکران، استقبال فراوانی میکند و تماشای آن را مهم تلقی خواهد کرد. درمجموع میتوان گفت مدیران سینما باید راه را برای ساخته شدن چنین آثاری باز کنند و سینمای ایران را از علفزار درهمتنیده ابتذال نجات دهند؛ «پیر پسر» حکایت یک آدم زرنگ است که همیشه یک پایش در چاله است و ارزش دیدن دارد.