توقیف هر فیلم قربانی کردن هزاران آدم
حیف از سینمای ایران که با ترس، سلیقه و عشق به صندلی و قدرت از فیلمهای خوب محروم میشود و جایشان را کمدیهای مبتذل میگیرند.
![توقیف هر فیلم قربانی کردن هزاران آدم](https://cdn.hammihanonline.ir/thumbnail/4zklFknDHg2Z/Z0T8H9pYUbXo0sZ7HQQFz9sdEP6gpeoxwm6qBw3FUyban5x7qgvQboTcvz1ITR3hR5RyeP2TswdCeyo0woFaD79kLxmvcp_86atk84Zr3YMlhQ0ajlINGQ,,/2047982_366.jpg)
امسال دوباره سانس ویژه به جشنواره برگشت. البته کمی به ضرب و زور همهی شبهای جشنواره، فیلمی خارج از بخش مسابقه پخش شد اما درحقیقت مخاطبان فقط منتظر سه فیلم بودند: «رکسانا» کار پرویز شهبازی، «پیر پسر» اکتای براهنی و «قاتل و وحشی» حمید نعمتالله که درنهایت هم حتی در حد یک سانس ویژهی منتقدان و رسانه هم برای نمایش آخری سعهیصدر نشان ندادند.
در تماممدت فیلم «رکسانا» و بعد از آن، هرچقدر فکر کردم نفهمیدم چرا فیلم توقیف شده. نمونهای خیلی رقیقتر از «نفس عمیق» که در جشنوارهی سال ۱۳۸۱ به نمایش درآمد. منطقی نیست که بعد از ۲۲ سال پسرفت کرده باشیم و بهجای اینکه همگام با روزگار و تکنولوژی، نگاه مسئولان بازتر شده باشد و تیغ ممیزی کندتر، فیلمی را توقیف کنند که نسبت به اثر دو دههی قبل کارگردانش، ملایمتر است.
«رکسانا»، که البته من دوستش نداشتم و بهنظرم فیلم کمرمقی آمد ولی همچنان کارگردانی دقیق و تمیز شهبازی در آن تحسینبرانگیز است. بیشتر از اینکه دربارهی رابطه باشد، ماجرای نسل سردرگمی است که حتی در خانهشان قرار ندارند. یک مسئله ارزش سینمایی فیلم است و دیگری توقیفشدن آن. سر اولی مفصل باید نوشت اما بخشی از مشکل اصلاً از اینجا میآید که توقیف، رابطهی هنرمند را با جامعه قطع میکند و لاجرم در روند فیلمسازیاش اخلال ایجاد میکند.
همین اتفاق برای «سنتوری» مهرجویی هم افتاد. بعد از توقیف بیدلیل «سنتوری» مهرجویی، انگار رابطهاش با جهان پیرامون گسسته شد. «رکسانا» نه دیالوگ ناشایستی دارد که بهوفور این روزها در کمدیهای مبتذل جشنواره دیدیم، نه خطقرمزی را رد کرده، نه حرف تند سیاسی میزند و نه مثلاً شاهد رابطهی خلافعرف جامعه هستیم. توقیف فیلم بهجز اعمال سلیقهی شخصی و درواقع بدسلیقگی هیچ دلیلی ندارد.
اتفاقاً «رکسانا» از معدود فیلمهای جشنواره بود که هیچ سکانسی نداشت که کلامی یا تصویری تشویشی در مخاطب ایجاد کند. البته که بهلحاظ سینمایی حسن آن محسوب نمیشود اما حداقل بهلحاظ منطقی دلیلی است که فیلم نباید در محاق و توقیف بماند. «پیر پسر» اکتای براهنی، آنقدر تصویر واضح و روشنی از پلیدی میدهد که میفهمم برای مدیران محافظهکار که به فیلمهای بیخاصیت عادت دارند، شبیه شوک است.
اما هزینهی اکراننشدن این فیلم برای سینمای ایران خیلی بیشتر از این شوک خواهد بود. سینمای ایران را از اثری محروم میکنید که در تاریخ هنر ثبت خواهد شد در دورهی چه کسی به نمایش درآمد و چطور دستاوردی در کارگردانی، درام و شخصیتپردازی در سینمای ایران شد. «پیر پسر» اتفاقاً فیلمی مربوط به این روزگار است. آدمهای عادی از «پیر پسر» نمیترسند. اتفاقاً یادشان میآورد که اگر نسبت به نابودی ارزشهای انسانی واکنش نشان ندهیم، لاجرم همه در مغاک فرو خواهیم رفت.
ولی آنهایی که دنبال توقیف فیلم هستند احتمالاً بهشکل ناخودآگاه در وجودشان رگههایی از شر وجود دارد که ترجیح میدهند آینه را بشکنند که مجبور نشوند در آن نگاه کنند. اما بدترین رفتار با فیلم «قاتل و وحشی» و حمید نعمتالله شد. از روز اول جشنواره وعده داده شده بود که فیلم قرار است بعد از چند سال لااقل برای منتقدان و رسانه اکران شود. کارگردان در طول این چندسال آنقدر احترام برای قوانین سلیقهای مدیران فرهنگی قائل شده که حتی اکرانهای خصوصی پشت هم برای فیلماش نگذاشته و فیلماش را به جایی هم نداده. بعد از موفقیت «پیر پسر» گویا خواستند از ما و سینما انتقام بگیرند و «قاتل و وحشی» را پخش نکردند.
بهفرض که فیلم خیلی خشن باشد که بعید میدانم خشنتر از اتفاقات روزمرهی زندگیمان در خاورمیانه کسی بتواند تصویر کند. گیرم که لیلا حاتمی در بخشی از فیلم، سرش را تراشیده باشد که مگر در فیلم «سرب» کیمیایی، سر فرجامی تراشیده نبود و مگر در سریال «یوسف پیامبر»، زلیخا و دیگران با کلاهگیس نبودند؟ و راستش را بخواهید در جهان امروز برای توقیف هیچ فیلمی هیچ دلیلی موجه نیست؛ مگر فیلمی که از بیتالمال برای ساختناش استفاده شده و نتیجهاش توهین به شعور مخاطب و سینما باشد.
حیف از سینمای ایران که با ترس، سلیقه و عشق به صندلی و قدرت از فیلمهای خوب محروم میشود و جایشان را کمدیهای مبتذل میگیرند. حیف از عمر فرامرز فرازمند تهیهکننده که بعد از «سنتوری» دق کرد و مرد. نصف فیلمهایی که در کمد رفتند و دیده نشدند اگر بدون غرضورزی دربارهشان قضاوت شود، اکران خواهند شد. این توقیفهای سلیقهای فقط تیشه به ریشهی سینمای ایران و کارگردانانش میزند. از مهرجویی و فرازمند که گذشت، بقیه را دریابید.