میخواهیم مرز باثباتی داشته باشیم

در میانه آشوب تازهای که از مسئله کهنه اسرائیل و فلسطین سر بر آورده، بسیاری بازیگران مستقیم یا غیرمستقیم، بالقوه یا بالفعل، درگیر هستند. شاید کشوری که بیش از همه در معرض آن قرار دارد و همین حالا هم ترکشهای درگیری به او خورده است، لبنان است. در بحثها درباره لبنان، البته همواره در درجه اول به یک بازیگر به جز دولت لبنان پرداخته میشود، یعنی به حزبالله لبنان، روابطش با ایران، سوابق در منطقه و زدوخوردهای فعلی نیروهایش با اسرائیل. اما، بهرغم اینکه ممکن است در نگاه اول به نظر نیاید، لبنان یک دولت مستقر هم دارد و این دولت هم سهمی از بحث دارد. عبدالله بوحبیب، وزیر خارجه لبنان اخیراً برای گفتوگویی که اندیشکده «شورای روابط خارجی» برگزارکننده آن بوده است، در مقابل دبورا ایموس، استاد روزنامهنگاری دانشگاه پرینستون نشسته است تا به سوالات او درباره وضعیت خاورمیانه، اسرائیل، فلسطین و لبنان از نظرگاه مواضع دولت لبنان پاسخ دهد و انتظارات، خواستهها و ایدههای دولت بیروت را شرح دهد. آنچه از حرفهای او برمیآید، این است که دال مرکزی دولت لبنان در این زمینه، به پایان رسیدن اختلافات و بهراهافتادن روند عادی در منطقه هست و البته محتاطانه مشخص هم میکند که دغدغه طرف فلسطینی را دارد و تقصیرهایی را هم بر دوش اسرائیل میبیند. در عین حال به نظر میرسد، لااقل بهتنهایی قدرت این را ندارد که ماجرا را به این سمت ببرد، بهخصوص در شرایطی که حتی در صحنه داخلی هم اوضاع را چندان به دست ندارد و حتی دولت بیروت الان بدون رئیس پیش میرود. البته بوحبیب در ادامه همین مصاحبه، در پاسخ به سوال یکی از حضار که میپرسد، لبنانی که رئیسجمهور ندارد، چه اهرمی برای اثرگذاری دارد، ضمن انشاءاللهی که برای پیداشدن رئیسجمهور در سال جاری دارد میگوید، تلاش نیروهای وزارت خارجه لبنان بر این است که خود را در مقابل مشکلات صحنه داخلی ایزوله کند، اما در نهایت، از توضیحات خود او بر میآید که وضعیت ضعفی که دولت بیروت دارد، باعث میشود که دولت رسمی لبنان حتی خودش هم انتظار این را نداشته باشد که نقشآفرین اصلی ماجرا باشد و منتظر اقدام دیگر بازیگران در جهت خواستههایش است. ترجمه این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
فکر میکنم ما هیچوقت خاورمیانه را اینطور ندیدهایم. من از سال ۱۹۸۲ در حال پوشش اخبار خاورمیانه بودهام و هیچ زمانی به ذهنم نمیرسد که اینطور ناآرامی دیده باشم. شما هم این احساس را دارید که این زمان متفاوتی است و نمیدانید عاقبت چه خواهد شد؟
درست است، چون کشتار و ویرانی بدتر از هر زمانی پیش از این است. آنچه در ۷ اکتبر اتفاق افتاد و بعد واکنش اسرائیلیها، با هر زمان دیگری در منطقه، بسیار بسیار متفاوت است. جنگهای زیادی هم داشتهایم، حتی بین غزه و اسرائیلیها. آن جنگها در این بُعد نبودند. در این سطح از کشتار و ویرانی نبودند. امروز اوضاع خیلی بد است و این احتمالاً دلایل بسیار بسیار بزرگی به ما میدهد که ما، همهمان، از صلح بین فلسطینیها و اسرائیلیها حمایت کنیم.
اما موضوع بیشتر از صرفاً غزه است. آمریکاییها را دارید که دارند حوثیها را بمباران میکنند، حوثیها که کشتیهای حملونقل را بمباران میکنند، ایرانیها پاکستانیها را بمباران میکنند، پاکستانیها ایرانیها را. منظورم این است که فقط غزه نیست، بلکه تمام منطقه در آشوب است. اینجاست که از خودتان میپرسید: چرا همه دارند سعی میکنند بقیه را بزنند؟
خب من نمیدانم. قطعی نیست که آنچه بین ایرانیها و پاکستانیها دارد اتفاق میافتد خیلی به آنچه در اسرائیل اتفاق میافتد، مربوط باشد. اما همه اینها باعث دغدغه هستند. بهخصوص ایران. این دغدغه بخشی از بازیای است که در خاورمیانه داریم. ما در بیروت بعد از دو سه هفته که اوضاع کمی آرام شده، به وضعیت عادی برگشتهایم، ولی در جنوب جنگ داریم. یعنی وضعیت همه جای منطقه همین است. بنابراین نمیدانم اینها به هم مربوط هستند یا نه اما هیچ نشانهای نیست که به آنچه بین ایران و پاکستان اتفاق افتاد، مربوط باشند یا بین ایران و زدن سوریه، یا آن بخش از سوریه که تحت اشغال ترکیه است.
البته ایران دخیل است. جنبشهای مقاومتی بسیاری دارد که واقعاً با ایران در تعامل هستند و به ایران مربوط هستند؛ شامل حزبالله، گروههای عراقی و گروههای سوری. میبینیم که دولت سوریه بیطرف است و کاری به جنگ ندارد اما میبینید که خیلی مناطق در سوریه، کمی درگیر جنگ هستند.
قطعاً. وقتی اخبار را میخوانید، میبینید که اسرائیل میگوید قصد دارد درگیری با حزبالله را در مرز لبنان بالا ببرد، اگر به زودی یک توافق دیپلماتیک حاصل نشود. این خبر از واشنگتنپست است. اعلام این موضوع هم براساس مصاحبهها با مقامات لبنانی، بدون ذکر نام است. بنابراین میدانید که این اتفاق در راه است. من به این فکر میکنم که شما چنین احساسی داشتهاید که دارید به درون یک جنگ هل داده میشوید یا نه. آیا میتوانید در این مذاکرات بر سر آنچه اسرائیلیها حرفش را میزنند، دخیل باشید؛ یعنی اینکه حزبالله به سمت شمال رودخانه لیتانی برود؟ احساس این را دارید که میتوانید به اندازه کافی در مذاکرات سریع حرکت کنید که جلوی این اتفاقی که اسرائیلیها حرفش را میزنند، بگیرید؟
بعید میدانم. در واقع، آمریکاییها با پیشنهادی مشابه آمدند که عبارت است از عقبنشینی از رودخانه لیتانی تا هشت کیلومتر به سمت شمال تا شهرکنشینان در شمال اسرائیل این را ببینند و برگردند. دشمنی وجود دارد اما لبنانیها این احساس را ندارند که اسرائیل خیلی از زمین ما را گرفته است. اختلافات مرزی داریم. تا اینجا چندین بار تلاش کردهایم مسئله مرزی که بین ماست را تمام کنیم. اسرائیلیها در این باره دارند زمان زیادی صرف میکنند. بحث «مزارع شِبعا» را هم داریم و مناطق مورد مناقشه. آنها میگویند اینها مال شما نیستند، بخشی از سوریه هستند؛ اما خب ما میگوییم فرقش چیست. اگر این بحث هم حل شود، مشکلی بین ما نخواهد بود. اگر خواستند میتوانند بروند بلندترین دیوار را بسازند. ما درخواست کردهایم که توافقی بر سر مرز باشد. چهارده نقطه در مرز هست که مورد مناقشه است. درباره بعضی از این نقاط سالها پیش توافق شده است و داریم سعی میکنیم شش نقطه را هم تمام کنیم تا مرز مشخص شود و تمام شود. بعد به سراغ مناطق دیگر مثل کشتزارهای شبعا و دیگر مناطق مورد مناقشه میرویم. اما هیچ پیشرفتی در کار نبوده است. البته اسرائیلیها میگویند مشکل از لبنانیهاست اما ما فکر میکنیم مشکل از اسرائیلیهاست چون ما درخواستش را کردهایم. از طریق یونیفیل [UNIFIL نیروهای موقت سازمان ملل متحد در لبنان] و مسیرهای دیگر درخواست کردهایم، همینطور از طریق آمریکاییها.
پس وقتی درباره این میخوانیم که لبنانیها از [قطعنامه] ۱۷۰۱ میگویند و از مذاکرات، به نظر میرسید بحث خیلی بلندمدتتر است، همانطور که گفتید. بحثشان این است که بیایید تکلیف مرز لبنان و اسرائیل را روشن کنیم، تکلیف کشتزارهای شبعا را روشن کنیم. حزبالله هم دارد از همین حرفها میزند. دولت شما میگوید ما به کمک نیاز داریم. اگر بنا باشد سربازان لبنانی در مرز باشند، نیاز داریم پشتیبانی در کار باشد، یا پولی. حس من این است که جدول زمانی اسرائیلیها بسیار کوتاهتر است. آنها میخواهند حزبالله ماه آینده به شمال لیتانی برود. الان انگار شما فکر نمیکنید این ممکن باشد.
ما الان منطقهای بیطرف در شمال اسرائیل داریم، چون آنجا کسی نیست. خیلی از مردم به سمت جنوب رفتهاند و بار سنگینی روی دوش اسرائیل است. حدود ۸۰ هزار نفر را هم داریم که به سمت شمال رفتهاند. این هم بار سنگینی است، چون این مردم کسوکار دارند. نزد بستگانشان میروند. در هتل نمیمانند. در منطقه اشغالی نمیمانند. بنابراین شاید این برای اسرائیلیها هزینهبرتر است. اما برای هر دو طرف وضع همین است. اگر جنگی در کار باشد، این مردمی که هیچ ربطی به جنگ ندارند، این مناطق را ترک خواهند کرد، مگر اینکه توافقی داشته باشیم. بعد چه خواهد شد؟ اگر حزبالله به سمت شمال برود، آنوقت چه خواهد شد؟ آیا اسرائیلیها باز خواهند گشت و ماجرا ادامه پیدا خواهد کرد، در شرایطی که در جنوب جنگ در غزه ادامه دارد؟ نه، ما نیاز به یک مصالحه کلی داریم. آخرین بار که ما برای تبادل زندانی یک آتشبس پنجروزه داشتیم، وضعیت تنش در مرز و درگیری هم متوقف شد. الان درگیریها کوچک هستند و فکر نمیکنم قصدی برای جنگی بزرگ در کار باشد و این به آنچه در غزه در جریان است هم مربوط است.
از نظرگاه عربی، آنچه در غزه دارد رخ میدهد، قابلقبول نیست. از نظرگاه دنیا هم قابلقبول نیست. حتی در سازمان ملل متحد، برای بیشتر کشورهای دنیا قابلقبول نیست. بنابراین واقعاً لازم است که جنگ متوقف شود. اگر جنگ در غزه متوقف شود و آتشبسی در کار باشد، شروع میکنیم درباره اینکه مشکلاتمان را چطور حل کنیم، مذاکره کنیم، بعد همه عقب خواهند نشست و مشکلی نخواهد بود.
ضمناً باید شروع کنیم، مستقیم یا غیرمستقیم با اسرائیلیها صحبت کنیم؛ بیشتر غیرمستقیم، تا مرزها را مشخص کنیم، از طریق سازمان ملل متحد، از طریق آمریکاییها، از هر طریقی، از طریق فرانسویها اگر میخواهند درگیر نشوند. مرزها را مشخص کنیم؛ چون مرزها در ۱۹۴۸ مشخص بودند. دربارهاش توافق شده بود. اما در طول زمان، اسرائیل در مرز شهرک برپا کرد و در نتیجه نوعی خطر وجود دارد و آنها میخواهند مرز را کمی تغییر دهند. همه اینها را میشود مدیریت کرد و درباره همهشان گفتوگو کرد، اگر گفتوگویی در کار باشد، مستقیم یا غیرمستقیم، مثل کاری که معمولاً با سازمان ملل متحد میکنیم. بنابراین ما آماده انجام این کار هستیم. ما درخواستش را کردهایم اما اسرائیلیها میگویند الان زمانش نیست. اگر زمانی برایش هست، بیایید این کار را بکنیم.
پس بگذارید فقط یک سوال دیگر در این باره بپرسم و بعد از مسئله مرز میگذرم. پس شما میگویید اگر در غزه آتشبسی باشد، درگیریهای کوچکی که بین حزبالله و اسرائیل است، متوقف خواهد شد. درست است.
اما نکته دوم این است که جدول زمانی اسرائیل چیز دیگری میگوید. در رسانههای اسرائیلی میبینیم که اینطور میگویند: آنها [حزبالله] باید به عقب برگردند. اگر به عقب برنگردند، آنجا را بمباران میکنیم. آمریکاییها هم در لبنان دارند درباره جابهجاکردن آنها حرف میزنند. شما نگران این هستید که دارید به میان این جنگ هل داده میشوید؟
بله نگران این هستیم که به میان این جنگ هل داده شویم. اما این اسرائیلیها میدانند که اوضاع به راحتی پیش نخواهد رفت. حزبالله ابزارهای بیشتری از حماس دارد و در نتیجه این جنگ خیلی سخت خواهد بود. برای همه پرهزینه خواهد بود. البته اسرائیل نیروی هواییاش را دارد که میتواند مسلط شود. اما در مجموع، برای همه آسیب به همراه خواهد داشت. فکر میکنم اسرائیلیها این را میدانند و این کار را نخواهند کرد. حمله نخواهند کرد. اگر واقعاً در غزه به توافق برسند، این وضعیت در جنوب لبنان یا شمال اسرائیل، بلافاصله و خودبهخود متوقف خواهد شد. اگر هم مشخصکردن مرز را تمام کنیم؛ مرزی که در سال ۱۹۴۸ مشخص شده بود. دربارهاش توافق کردیم. اما اگر به آن برگردیم، کارهای لازم را انجام دهیم و موضوع را تمام کنیم؛ چون ما فکر میکنیم این مرز ما نیست. اگر این کار را بکنیم، آن وقت دیگر نباید هیچ مشکلی و هیچ مشکل امنیتیای بین ما و آنها باشد.
بگذارید یک سوال اقتصادی از شما بپرسم. اخیراً خواندم که جنگ در غزه، هزینه بسیاری به لبنان تحمیل کرده است: ۲۵ درصد گردشگری از بیرون به داخل کشور کم شده و شما دارید آسیب میبینید. سوالم این است که آیا شما این را در بیروت احساس میکنید و اینکه آیا میدانید این به جنگ در غزه مربوط است؟
خب وضعیت در لبنان در چند سال اخیر خوب نبوده است و بیشتر مسافران به لبنان، لبنانیهای خارج از کشور هستند؛ لبنانیهایی که در اروپا و ایالات متحده زندگی میکنند، در حاشیه خلیج [فارس]، در آفریقا، در همه جای دنیا. فصلی به بیروت میآیند، مثلاً در کریسمس میآیند. در تعطیلات تابستان همهشان به بیروت میآیند که تعطیلات بگذرانند. ما خیلی گردشگر نداریم. بیشتر به گردشگری لبنانیهایی که میآیند تکیه داریم، اگر بیایند و اگر اسمش را گردشگری بگذاریم، گرچه میآیند که خانوادههایشان را ببینند.
بنابراین وضعیت اقتصاد بد است چون به تعبیری ما به اوضاعمان سروسامان ندادیم. هنوز وضعیت اقتصادی ناپایداری داریم. سیستم بانکی خیلی خوب کار نمیکند و بنابراین خیلی نگهداری سرمایهها و منابع در خانهها داریم. مردم بهجای اینکه پولشان را در بانک بگذارند، در خانههایشان نگه میدارند، در نتیجه این چرخه اقتصادی حرکت نمیکند؛ اما اگر به لبنان بروید میبینید که رستورانها باز هستند. میدانید، اوضاع، نمیخواهم بگویم عادی است، چون در وضعیت عادی نیستیم، اوضاعمان خوب نیست، اما باز اوضاعمان خوب است.
تقریباً هر روز حملهای از اسرائیل به جنوب لبنان میشود. یک عامل حماس در آپارتمانی در بیروت کشته شد. یک عامل حماس در یک ماشین در جنوب لبنان کشته شد. افراد حماس در بیروت هستند. آنجا میمانند؟ احساس میکنند در معرض خطر هستند؟ به نظر میرسد یک شیوه جدید عمل در این جنگ هست که به آن گزینه مونیخ میگویند و در آن اسرائیل افراد حماس و حزبالله را رصد میکند و هدف قرار میدهد. سوال اول اینکه آیا این برای لبنان بیثباتی ایجاد میکند؟ و دوم اینکه آیا این افراد در نهایت آنجا را ترک میکنند؟
نمیدانم میروند یا نه، چون خیلی از ما اصلاً نمیدانستیم که این افراد آنجا هستند، مثل آن رهبر فلسطینی که آنجا بود و اسرائیل او را کشت؛ اما این نقض بازیای است که داریم میکنیم. داریم درباره دو سه کیلومتر در جنوب لبنان حرف میزنیم و دو سه کیلومتر در شمال لبنان و بعد حالا ناگهان ماجرا در بیروت است؛ ناگهان. اسرائیلیها نوع کلنجاری را که بین ما و آنها بود، گسترش دادند و بله این باعث تأسف است. دولت لبنان در این جنگ درگیر نیست. بله حزبالله در جنوب است. فلسطینیهایی هم با آن هستند. وضعیتی که هست، بیشتر زیر چتر حزبالله است.
احساس ما هم این است که گسترش جنگ به نفع هیچکس نیست، چون همه کلی سلاح دارند و همه میتوانند به هم آسیب بزنند؛ بنابراین ما واقعاً فکر میکنیم، بسیار مهم است که این جنگ در لبنان، بین لبنان و اسرائیل، بسیار بسیار محدود بماند. به همان شکل که اسرائیلیها به سمت جنوب رفتند، لبنانیهایی هستند که به سمت شمال رفتند. عددی حدود ۸۰ هزار نفر در کار است. اسرائیلیها هم عدد مشابهی دارند؛ بنابراین ما منتظر برقرار شدن صلح هستیم و اینکه درگیری در غزه تمام شود. این طولانیترین جنگی است که اسرائیل با آن مواجه بوده است. حدود سه ماه است. ما هیچوقت جنگی در خاورمیانه نداشتهایم که سه ماه طول کشیده باشد. فکر میکنم اسرائیلیها باید بدانند که در نهایت هیچ جایگزینی برای صلح و مذاکرات صلح نیست، پس ما منتظرش هستیم.
آتشبس در غزه، ترورهای افراد حماس و حزبالله را در محاسبه ندارد. میخواهم بدانم کار بین دولت لبنان و حزبالله چطور پیش میرود. آیا در این باره با آنها حرف میزنید که بگویید ما واقعاً خوشحال میشویم اگر آنجا جنگ نداشته باشیم؟ آیا میتوانید برنامه حزبالله را وتو کنید؟
نه این کار را نمیکنیم. (میخندد) بله وتو میکنیم و البته آنها در جنوب فعالیت هستند. آیا این کار با حمایت از حزبالله و با دولت انجام میشود؟ نه. هیچ وقت تصمیمی در دولت نبوده است که از آنها حمایت کند؛ اما جنوب تحت کنترل نیروهای سازمان ملل بوده است. حزبالله هم آنجا بوده است. چون آنجا برخوردهای بسیاری بین حزبآلله و اسرائیل رخ میدهد. متأسفانه این وضعیت برقرار است، به خاطر اینکه اسرائیل هنوز بخشی از زمینهایی را که لبنانیاند، در اختیار دارد و باید تکلیفش مشخص شود. ما احساس میکنیم وقتی اسرائیلیها در سال ۲۰۰۰ رفتند، از تمام زمینهای لبنان نرفتند. در یونیفیل، کمیتهای هست که حدوداً هر سه چهار ماه یک بار جلسه دارد. یک نفر از یونیفیل، یکی از لبنان و یکی از اسرائیل، جلسه میگذارند و بحث میکنند. ما پیشنهاد دادیم که آنجا درباره مرز صحبت کنیم و اسرائیل گفت الان زمانش نیست. ما هنوز آمادهایم و مایلیم از هر گونه جنگ در آینده پرهیز کنیم. چهارده نقطه مرزی هست که باید تکلیفش مشخص شود. مناطق دیگر هم هست، مثل کشتزارهای شبعا و تپههای کفرشوبا. آنها میگویند معلوم نمیشود این زمینها سوری هستند یا لبنانی. ما میگوییم لبنانی هستند. سوریها چیزی نمیگویند. ما میگوییم، مشکل شما چیست؟ این زمینها را پس بدهید و بعد ما صحبت میکنیم. آن وقت مرز باثباتی خواهیم داشت. ما میخواهیم مرز باثباتی داشته باشیم. در سالهای ۱۹۴۶ و ۱۹۴۸ در این باره توافق شده بود اما الان هیچ ترسیمی نیست که بشود به آن ارجاع داد.
شما برای شرکت در جلسهای در سازمان ملل که درباره خاورمیانه بود به آمریکا سفر کردهاید. پیشنهادی برای مذاکره درباره قطعنامه ۱۷۰۱ در این سفر در کار بوده است؟ قطعنامهای که سازمان ملل بعد از حمله اسرائیل به لبنان، فکر میکنم در سال ۲۰۰۶، صادر کرد و نتیجه مذاکرهای بود که پایانبخش آن حمله بود و ارجاع هم داشت که حزبالله نسبت به لیتانی کجا باید باشد.
بله فکر میکنم میخواهیم تکلیف مرز را تمام کنیم. میخواهیم بدانیم و اسرائیلیها هم بدانند که مرزهایمان کجاست. شاید پنجاه سال پیش آماده این نبودیم چون حق اسرائیل را برای اینکه آنجا باشد به رسمیت نمیشناختیم؛ اما حالا، یعنی از سال ۲۰۰۲، همه عربها حضور اسرائیل را به رسمیت میشناسند؛ اتفاقی که در نشست بیروت آن زمان افتاد و با پیشنهاد سعودیها بود. آن زمان، آریل شارون نخستوزیر بود و آنها مخالفت کردند. اما حالا بیاییم و با کرانه باختری و غزه صحبت کنیم، فلسطینیهایی که جداشدن فلسطین را پذیرفتند. اما اسرائیلیها آماده نبودند که پیش بیایند و حالا، حتی حالا هم دولت فعلی آقای نتانیاهو اصلاً نمیپذیرد که در این باره اقدام کند.
الان در سراسر دنیا فلسطینیها بیشترند تا اسرائیلیها در اسرائیل. حتی در خود اسرائیل، از هشت میلیون نفر کل آنهایی که در اسرائیل هستند، بیش از دو میلیون نفر فلسطینیاند. در کرانه باختری بیش از سه میلیون نفرند. در غزه بیش از دو میلیون نفر. یعنی در مجموع، هفت میلیون فلسطینی هستند. در اردن، لبنان و در سوریه هم تعداد زیادی فلسطینی هستند. همهشان هنوز پناهجو هستند. هنوز دارند در رویای برگشتن زندگی میکنند. هنوز وقتی عربی حرف میزنند لهجه فلسطینی دارند. پس از هر زاویه عملی فلسطینی هستند. بنابراین لازم است این مشکل را حل کنیم. این میل در دنیای عرب وجود دارد که یک بار برای همیشه این مشکل را حل کنیم. اما این دولت در اسرائیل آماده این کار نیست.
رئیسجمهور بایدن دارد از راهحل دودولتی میگوید. بیشتر اروپاییها پشت سرش هستند و دنیای عرب هم. نتانیاهو گفته بههیچوجه. نهفقط گفته بههیچوجه بلکه گفته الان من کسی هستم که بین اسرائیل و راهحل دودولتی ایستاده است. خیلی هم در این باره جدی است، چون دارد برای زندگی سیاسیاش در اسرائیل میجنگد. چه کسی برنده میشود؟
امیدوارم که صلح برنده شود. دعا میکنم که صلح برنده شود، چون منطقه واقعاً به صلح نیاز دارد، بهخصوص منطقه شرق مدیترانه. فلسطین، یا مصر، یا اردن، یا لبنان، یا سوریه، ما واقعاً صلح نیاز داریم. مدتهاست که سوءتفاهم در کار بوده است. فکر میکنم زمانش رسیده که صلح داشته باشیم. فلسطینیها پذیرفتهاند که کرانه باختری و غزه را دارند. پس بیایید کار را انجام دهیم و تمامش کنیم. فکر میکنم به این شکل اسرائیلیها در صلح خواهند زیست و همه در صلح خواهند زیست. بهتدریج هم یاد خواهیم گرفت چطور در کنار هم زندگی کنیم. میدانید، وقتی همدیگر را به رسمیت بشناسیم، بهتدریج مرزهایمان را به روی هم باز خواهیم کرد. ببینید، روابط بین این کشورها، کشورهای عربی که اسرائیل را به رسمیت شناختهاند و اسرائیل، خیلی خوب است، یعنی خب الان در حال تبادل و ارتباط دیپلماتیک هستند. هنوز رابطه بین مردم با مردم نیست ولی خواهد بود.
میتوانید تصور کنید لبنان با اسرائیل چنین کند؟ شما کشوری هستید که الان برای اسرائیلیها آمدن به لبنان غیرقانونی است.
خب برای سوریه هم غیرقانونی است، برای عراق و برای...
بله درست است. میدانم، شما تنها کشور نیستید.
برای تونس و بقیه. اما صلح هم هست. ما نیم میلیون فلسطینی داریم. راهحلی برای آنها وجود دارد. باید کاری کنیم. باید راهحلی پیدا کنیم. اصلاً چرا نه؟ نشست عربی در سال ۲۰۰۲ بود. در بیروت هم بود که تصمیم گرفته شد. تکلیف مسئله در دنیای عرب مشخص شده است اما آنها هنوز دارند دربارهاش حرف میزنند.
ترجمه و تنظیم، روحانگیز رها