| کد مطلب: ۱۰۹۹۵

من خودمم نه خاطره!

برای ناصر عبداللهی که شبیه خودش بود

ناصحی

حمید ناصحی

منتقد موسیقی

موسیقی پس از بهمن‌ماه 57 در مسیری متفاوت قرار گرفت. محدودیت‌ها و ممنوعیت‌های رسمی و غیررسمی باعث شد که عمده‌ی جریان‌های رو‌به‌رشد موسیقی یا متوقف شوند یا دیگرگون. موسیقی پاپ ایرانی که نشانه‌هایی از آینده‌ای درخشان داشت، رو به افول رفت و موسیقی دستگاهی و سنتی ایرانی هم محدود به جریان‌هایی خاص شد. بااین‌حال در نواحی دور از مرکز و در مناطقی که به‌شکلی تاریخی، موسیقی، بخشی از فرهنگ آن‌ها بوده و هست، این آسیب‌ها و توقف‌ها کم‌رنگ‌تر بود. موسیقی خراسان، کردستان، مازندران، گیلان، آذربایجان و موسیقی محلی خوزستان و جنوب و بلوچستان همچنان در میان مردم محلی به بالیدن ادامه می‌داد؛ هرچند این‌بار با محدودیت‌های بیشتر و امکانات کمتر. همین بالیدن موسیقی خارج از حصارهای سیستم بود که پس از رسمیت‌یافتن نصفه و نیمه‌ی موسیقی پاپ در میانه‌ی دهه‌ی 70 خورشیدی توانست بخش مهمی از پشتوانه‌ی جریان رسمی موسیقی پاپ شود. 

نسل اول موسیقی پاپ رسمی پس از سال 57، عمدتاً تلاش می‌کرد با تداعی آثار دهه‌ی 50 خورشیدی راهی به ذائقه‌ی جامعه‌ای پیدا کند که هنوز محبوب‌ترین صداها، موسیقی‌ها و ترانه‌هایش از آن دوره‌ی طلایی می‌آمد. نه‌تنها موسیقی‌ها و ترانه‌ها شبیه آن آثار بودند که صدای خوانندگان جدید هم ظاهراً برای موفقیت در آن آغاز، ناگزیر از شباهت و تقلید بود. شباهتی عریان که حتی نشریات آن‌زمان بارها با مصداق به آن‌ پرداختند. تقریباً معادل هر خواننده‌ی مطرح پیش از 57 در این دوره، چهره‌ای جدید معرفی شد. شباهت صدای خوانندگان مطرحی مانند عصار، اصفهانی، اعتمادی، افشار، زمان، عقیلی و بعدها چاووشی با اصلانی، معین، اقبالی، حامدی، ستارپور، شمس و قمیشی انکارناپذیر بوده و هست؛ هرچند خودشان بارها این شباهت‌ها را انکار کرده‌اند. البته تقلید و شباهت برای اکثر این خوانندگان صرفاً عاملی برای حضوری مطمئن در فضای ویژه‌ی آن‌سال‌ها بود و بعدها خیلی از آن‌ها به سبک و سیاق خود رسیدند اما در آن‌میان یک خواننده بود که از مسیری متفاوت به ذائقه‌ی مردم راه پیدا کرد. ناصر عبداللهی در موسیقی محلی هرمزگان رشد کرده بود و تا رسیدن به توانایی و اعتمادبه‌نفس لازم در همان‌جا مانده بود. نوع موسیقی و کلامی که  او در آغاز راه انتخاب کرد هرچند تفاوت‌هایی با جریان غالب داشت، اما مهم‌ترین تفاوت او در نوع آوازخوانی و جنس صدا بود. تنالیته‌ی صدای او چیزی میان تنور، باس و سبک خوانندگی‌اش دارای ویژگی‌های نوجویانه‌ای بود که او را از هم‌دوره‌‌ای‌های مطرح‌اش جدا می‌کرد. تاثیر بارز او از اسطوره‌‌ی موسیقی هرمزگان، ابراهیم منصفی، هرچند غیرقابل‌انکار است اما او را تبدیل به نسخه‌ی دوم منصفی نکرده بود. 

شهرت او با ترانه‌ «ناصریا»، آغاز شد. ترانه‌ای که در همان اولین انتشار از یک برنامه‌ی پربیننده‌ی تلویزیون سراسری او را موردتوجه جدی ازسوی مردم قرار داد. ناصر عبداللهی به تهران کوچید تا هنرش را از مسیری حرفه‌ای‌تر به گوش مردم برساند و «ناصریا» با کلامی محلی و صدا و اجرای خاص او توانست نقطه‌ی آغاز درخشش او شود. انتخاب و اجرای چنان ترانه‌ای با آن رنگ‌صدای آشنازدایانه، نیاز به جسارتی داشت که در هم‌نسلان او بسیار کمیاب بود. او در قدم مهم بعدی توسط محمدعلی بهمنی به انتشارات دارینوش معرفی شد تا بتواند در بالاترین سطح بازار موسیقی آن‌زمان به خلق و انتشار آثارش بپردازد. برادران معظمی با مؤسسه‌ی دارینوش، یکی از مهم‌ترین و مؤثرترین مجموعه‌های انتشار کتاب و موسیقی را اداره می‌کردند که شاید بتوان گفت، بخشی از تحول نظام بازار موسیقی و کتاب در 30سال اخیر متأثر از حضور آن مجموعه بوده است. ناصر عبداللهی این بخت را داشت تا در کنار محمدعلی بهمنی مجموعه‌ی دارینوش بتواند در موقعیتی مناسب برای اراِئه‌ی هنر منحصربه‌فردش قرار بگیرد. حاصل این همکاری، شروعی توفانی بود. ناصر تبدیل به یکی از محبوب‌ترین خواننده‌های نسل خود شد. ازطرفی او به‌دلیل انتخاب موضوعات و مضامین مذهبی در برخی ترانه‌هایش، حمایت کامل سیستم فرهنگی رسمی را هم با خود داشت. پس‌ازآن آغاز توفانی بود که همکاری او با چهره‌های شاخص ترانه‌ی آن‌نسل مانند اهورا ایمان، نیلوفر لاری‌پور، یغما گلرویی، محمدرضا چراغعلی، مهرداد نصرتی و بهنام ابطحی به خلق برخی از ماندگارترین ترانه‌های آن‌نسل انجامید.

ناصر عبداللهی اما در 35سالگی با مرگی مشکوک از میان ما رفت. در جایی از عمر یک هنرمند که تازه آغاز مسیر خلق هنری است. بی‌شک اگر او مانده بود، امروز ده‌ها ترانه‌ی شنیدنی و قابل‌اعتنا از او در خاطره‌ی جمعی ما بالانشینی می‌کردند.  یادش گرامی

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی