وجود ۳/۷ میلیون کسبوکار اینستاگرامی بهمعنای لزوم بازنگری در سیاستهای فیلترینگ است
سنگاندازی در مسیر معیشت مردم
بهتازگی یکی از شرکتهای ایرانی که ابزار Social Listening در اختیار کسبوکارها و سازمانها قرار میدهد، گزارش سال خود را منتشر کرده و در این گزارش اعلام کرده چیزی در حدود 3/7 میلیون کسبوکار فعال در اینستاگرام وجود دارد که 33 درصد در حوزه مد و پوشاک، 25 درصد در بخش زیبایی و سلامت و 12 درصد در حوزه خوراکیها فعالیت میکنند.
همچنین گردش مالی در شبکههای اجتماعی در بخش بازار خردهفروشی را بیش از ۷۰ هزار میلیارد تومان برآورد کرده است. این شرکت در گزارش خود نوشته حدود ۹۰ درصد کسانی که به سبب فیلترینگ اینستاگرام به آن دسترسی نداشتهاند، تا زمستان ۱۴۰۲ به این پلتفرم برگشتهاند و همچنان اینستاگرام محبوبترین پلتفرم است که ۴۶ میلیون کاربر ثبتنامی و ۳۱ میلیون کاربر فعال در کشور دارد.
بعد از آن، تلگرام با داشتن ۲۴ میلیون کاربر فعال در رتبه دوم قرار میگیرد. این درحالیاست که متوسط جهانی شاخص کیفیت اینترنت در سال ۲۰۲۳، ۵۴ درصد بوده و ایران با ۳۹ درصد از همسایه خود، پاکستان نیز در این زمینه عقبتر است. بگذریم از امارات متحده عربی که توانسته شاخص کیفیت اینترنت خود را به ۱۰۰ درصد برساند.
در یک کلام میتوان گفت، آنهمه بگیر و ببند گویا چیزی از ارزشهای این پلتفرم کم نکرده و آنهمه تبلیغ پلتفرمهای داخلی و توزیع رانت هم نتوانسته توجه قاطبه مردم را به خود جلب کند. این اعداد نشان میدهد معیشت حداقل چهار میلیون نفر در کشور با این پلتفرم گره خورده و سایر افراد نیز، هم از این پلتفرم با هر زور و زحمتی که هست استفاده میکنند، هم بهمرور زمان به کسبوکارهای روی این بستر اعتماد کرده و از آنها خرید میکنند.
البته نباید منکر صفحههایی شد که به اسم کسبوکار از مردم کلاهبرداری میکنند، اما موضوع آنقدر حاد نیست که افراد را بهکلی از خرید کردن به این شکل رویگردان کند. بعضی از این کسبوکارها را یک نفر اداره میکند، اما برخی دیگر بهواسطه نوع فعالیت یا بزرگی کسبوکارشان چندین نفر را به خدمت گرفتهاند و سنگاندازیهایی چون فیلترینگ درواقع سنگاندازی در مسیر معیشت مردم است.
تا به وزیر و وکیل موافق فیلترینگ گفته میشود که این وضعیت نابسامانیهای فراوانی ایجاد کرده، میگویند به کسبوکارها کمک میکنیم نسخه بومی بسازند. مگر فیلیمو نتوانست مخاطب بگیرد؟ مگر «نشان» و «بلد» جای «ویز» را نگرفتند؟ نه به جایگاه این کسبوکارها در زندگی مردم نگاه میکنند، نه به جایگاه رقبایشان و هزینهای که برای این جایگزینی لازم بوده است.
بماند که تصور حاکمیت از «جا افتادن» یک کسبوکار در میان مردم با واقعیت ملموس در جامعه فرق میکند. نه به ظرفیتهای اقتصادی و جمعیتی کشور نگاه میکنند، نه به پروژههای شکستخورده و نمیخواهند بپذیرند اگر تیکتاکِ محصول چین هزاران کیلومتر را طی کرده و وارد خاک رقیب جدیاش، آمریکا میشود، به چندین فاکتور وابسته است که قدرت اقتصادی چین و جمعیت میلیاردیاش ازجمله این فاکتورها هستند.
انحصار داخلی در بازار خودرو و لوازم خانگی نمونههای موفقی نبودند، اما بهنظر میرسد تفکری در کشور میخواهد همان نسخه را برای شبکههای اجتماعی بپیچد و به این مسئله توجه ندارد که شاید مردم نتوانند بدون ماشین یا یخچال زندگی کنند، اما احتمال اینکه بهاجبار به شبکههای اجتماعی داخلی روی بیاورند، بسیار پایین است.
فیلترینگ گسترده و اختلالات اینترنتی و اخلالی که همه اینها در زندگی مردم ایجاد کرده، بهواسطه انتخابات ریاستجمهوری در صدر اخبار قرار گرفت و همچنان همانجا مانده؛ اصناف و فعالان اکوسیستم نوآوری گزینههای پیشنهادی خود را برای تصدی وزارت ارتباطات ارائه دادهاند و امیدوارند این نارضایتی جمعی از وضعیت اینترنتی که از مدیرعامل همراه اول تا کوچکترین کسبوکارها را عاصی کرده، بهزودی پایان یابد. اما عدهای نیز ناامیدانه معتقدند تا امروز فقط به تعداد پلتفرمها و وبسایتهای فیلترشده اضافه شده و چیزی از آن کم نشده است.