بررسی آینده سیاسی علیرضا زاکانی در روزهایی که شورای شهر تهران برای برکناریاش تلاش میکند
رانده از بهشت؟
تمام موضوعات مطرحشده حاکی از آیندهای مبهم است برای شهردار تهران که در سودای ریاستجمهوری، میگویند به زودی شهرداری را هم از دست میدهد. اما اینکه او افول سیاسی خود را تجربه میکند و در سراشیبی عمر سیاسی خود قرار گرفته است با توجه به رویکرد فعلیاش قابل پیشبینی است.
این روزها شایعه برکناری علیرضا زاکانی، شهردار تهران و گمانههای جایگزینی او قوت گرفته است. مهدی چمران، رئیس شورای شهر تهران روز یکشنبه دقایقی پیش از شروع دویستوچهلونهمین جلسه این شورا اعلام کرد که قرار نیست جایگاه شهرداری تغییر کند. اما نرجس سلیمانی، رئیس کمیسیون نظارت و حقوقی شورای شهر تهران در تذکر پیش از دستور خود خواهان تغییر او شد و به صراحت گفت که در نبود شهردار تهران و مدیران ارشدش شهر به بهترین شکل و حتی بهتر از حضور مدیران ارشد شهرداری اداره شده است و در ادامه مقبولیت و مشروعیت زاکانی بهعنوان شهردار تهران را زیر سوال برد.
او گفت: «مقبولیت و مشروعیت دو اصل اساسی و دو بال مهم هستند برای جایگاه شهردار تهران. وقتی مقبولیت از دست برود از مشروعیت کار چندانی بر نمیآید. اگرچه برای تغییر ریل دیر است اما برای اصلاح امور هیچوقت دیر نیست. هر چند نتیجه اصلاح امروز دیگر منتج به یک دستاورد کیفی برای شورای شهر تهران نخواهد شد. جدا از شعارهای بیمایه و نمایشی که مانند طبل میانتهی و بلندآوازه هستند، شهر نیازمند عطاری دانا و خموش است تا در سکوت تلاش کند بدون هیاهو و هر دم در هوس جای دیگر نباشد.» و در بخشی از تذکر خود تاکید کرد که «برخی تخلفات در شهرداری به امری عادی تبدیل شده است.»
این داستان به همین جا ختم نشد؛ پس از آن مهدی اقراریان، عضو شورای شهر تهران نیز پس از این کنشگری نرجس سلیمانی اعلام کرد که برکناری زاکانی در دستور برخی از اعضای شورای شهر تهران قرار گرفته و یکی از اعضای این شورا و فردی از کابینه رئیسی بهعنوان دو گزینه جانشین زاکانی مطرح هستند. با بیان این سخنان گمانهزنیها مبنی بر شهردار شدن چهرههایی مانند محمد مخبر، مهرداد بذرپاش و مهدی عباسی بیشتر شد. در میان این بحثها و بروز اختلافات در شورای شهر پس از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری کارزار «برکناری شهردار تهران» با امضای ۱۶۰ هزار نفر از شهروندان تهرانی نیز چالش دیگری برای زاکانی به وجود آورد.
شهروندان تهرانی میپنداشتند امضای آنها مهم است برای کسانی که به پشتوانه آرایشان بر کرسی شورای شهر تهران تکیه زدند. شاید به همین دلیل است که از همان سال اول فعالیت زاکانی در شهرداری تاکنون ۱۸ کارزار علیه زاکانی و عملکرد شهرداری راهاندازی و امضا کردهاند. اما دو کارزار مهم پس از کارزار «درخواست برکناری شهردار تهران» در بحبوحه انتخابات زودهنگام دوره چهاردهم ریاستجمهوری راهاندازی شد. ابتدا کارزار «درخواست محاکمه آقایان قاضیزادههاشمی و علیرضا زاکانی به اتهام اتلاف منابع ملی» که در روز ۷ تیر ۱۴۰۳ به امضای بیش از ۱۱۰۰ نفر رسید و دومین کارزار پس از انتخابات و در روز ۱۱ تیر با عنوان «تقاضای ورود قوه قضائیه به موضوع نامزدهای پوششی و صوری و محکومیت آنان» با امضای بیش از ۱۴۰۰ نفر به راه افتاد.
اما مهدی چمران، رئیس شورای شهر تهران این کارزارها را قابل توجه ندانسته و درباره کارزار «برکناری شهردار تهران» گفت: «اینها کارزار نیست. شهردار را شورای شهر تعیین میکند حالا هر تعداد امضاء هم جمع شده باشد دلیل نمیشود که تغییری صورت بگیرد بلکه باید مسیر قانونی طی شود. از سوی دیگر تغییر مدیریتها در میانه کار نتیجهای جز متوقف کردن کار ندارد. سیستم کشور ما کارزاری نیست بلکه انتخاب است.»
پرویز سروری، نایبرئیس پارلمان شهری پایتخت نیز در صحن علنی شورای شهر تهران علاوه بر غیرواقعی خواندن امضای این کارزار – برکناری شهردار تهران – را به انتخابات اخیر ریاستجمهوری گره زده و گفت: «اینها گروهی فیک هستند. ما باید در جبهه انقلاب متحد باشیم. این روند جمعآوری امضا پوپولیستی و بسیار مخرب است. جمعآوری امضا برای برکناری زاکانی توسط گروه اصلاحطلبی صورت گرفته که در این انتخابات زخم خوردهاند. یکی از کسانی که به جریان اصلاحطلبی در انتخابات ریاستجمهوری زخم زد، آقای زاکانی بود.»
برخی این اظهارنظر نایبرئیس شورای شهر تهران را در فضای مجازی دستمایه اظهارنظر و شوخی قرار داده و انصراف زاکانی را زخمی بر دل اصلاحطلبان دانستند. حتی برخی معتقد بودند که تخریبهای زاکانی بود که صداقت پزشکیان را بیش از حد نمایان کرد. زاکانی در مناظرات به مردم گفت: «جمعه 18 تیر همهتان پای صندوقهای رای بیایید، حتی اگر به بنده رای نمیدهید.»
برخی با دستمایه قراردادن این اشتباه شهردار تهران، اعلام کردند: «حتماً زاکانی در 18 تیر رئیسجمهوری شده و اصلاحطلبان زخم خوردند.» برخی نیز درخواست مجوز تجمع کردند تا مشخص شود که تمام این امضاها فیک است یا تجمع علیه زاکانی و عملکردش شکل میگیرد. جالبتر از همه اینکه زاکانی با وجود تمام اظهارنظرهای انتخاباتی به دیدار مسعود پزشکیان، رئیسجمهور منتخب رفت و بسیاری از این اقدام او متعجب شدند. اما از شواهد و قرائن اینطور به نظر میرسد که زاکانی در لبه پرتگاه برکناری ایستاده و جایگاهش بسیار متزلزل شده است. برخی جایگاه او را نهتنها در شهرداری بلکه در سیاست هم متزلزل میدانند.
خاستگاه سیاسی زاکانی
شروع فعالیت سیاسی علیرضا زاکانی خواهناخواه به محمود احمدینژاد گره خورده چراکه شروع رسمی فعالیت سیاسی او با دعوت محمود احمدینژاد شکل گرفته است. شاید به همین دلیل است که رفتارهای سیاسی او بیشباهت به احمدینژاد نیست؛ آنهم با وجود تفاوتهای گاه ریز و درشت. زاکانی توسط احمدینژاد برای تشکیل جبهه متحد اصولگرایان دعوت شد. این جبهه به پیشنهاد حبیبالله عسگراولادی و در ساختمان نهاد ریاستجمهوری تشکیل و زاکانی عضو شورای مرکزی ۱۱ نفره آن شد.
جبهه متحد اصولگرایان، متشکل از سه حزب ائتلاف «رایحه خوش خدمت»، «جبهه پیروان خط امام و رهبری» و «جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی» بود که نمایندگی جمعیت ایثارگران را زاکانی بر عهده داشت. پس از آن، زاکانی در سال 87 حزب سیاسی اصولگرای «جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی» را تاسیس کرد. هیئت مؤسسان این حزب چهرههای ناآشنایی مانند مهدی طائب، زهره الهیان، مالک شریعتی، حمیدرضا رستمی، محمد دهقان، پرویز سروری و فریدالدین حدادعادل بودند. زاکانی بخشی از شهردار شدن خود را مدیون جمعیت رهپویان است چراکه علیرضا نادعلی و پرویز سروری – اعضای کنونی و حامیان زاکانی در شورای شهر تهران – در این حزب فعالیت داشتند.
نماینده مجلسی پرتنش
زاکانی توانست در انتخابات دوره هفتم مجلس بهارستاننشین شود. در همان دوره نمایندگی بود که به ریاست اکبر هاشمیرفسنجانی و جاسبی در دانشگاه آزاد انتقاد کرده و تحقیق و تفحص از دانشگاه آزاد را کلید زد و نتیجه آن را به قوهقضائیه ارسال کرد و در گفتوگویی که در دوره جدید هممیهن با این رسانه داشت، به اقدام خود در مجلس هفتم در این زمینه اشاره کرد و او این اقدام خود را «در راستای معرفی دانهدرشتها و گردنکلفتها به دستگاه قضا» عنوان کرد.
در دوره هشتم مجلس او که به کمیسیون اصل 90 وارد شده بود هدف انتقادات خود از اصلاحطلبان و مستقلین را گسترده و به سمت دولت محمود احمدینژاد هم سوق داد و به نوعی به احمدینژاد پشت پا زد تا اختلافاتش با آفریننده سیاسیاش عیان شود. او به رویارویی با دولت احمدینژاد هم پرداخت. این ادعا وجود دارد که زاکانی حتی در همان دوره هشتم مجلس از جعلی بودن مدرک تحصیلی محمدرضا رحیمی، معاون اول احمدینژاد خبر داد.
او در نهمین دوره نیز وارد مجلس شد و ریاست کمیسیون ویژه بررسی برجام را بر عهده گرفت. او مسئول بررسی نتایج مذاکرات هستهای ایران و تدوین برنامه جامع اقدام مشترک توسط ایران و کشورهای ۱+۵ شد و از موضوعاتی که در دست داشت در مناظرات ریاستجمهوری استفاده کرد. البته همه نتایج و عواقب برجام را متاثر از اعمال دیگران دانست و به معرفی مقصران دست زد و خود را از نقش داشتن از همه تصمیمات بری کرد، که به واکنش جواد ظریف و آن بحثهای داغ پس از آن منتج شد.
پوششی برای رئیسی
زاکانی در سال 1392 درحالیکه نماینده مجلس بود، برای انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام کرد اما با ردصلاحیت شورای نگهبان روبهرو شد. او از تلاش برای رسیدن به دوره هیجانی پیش از انتخابات دست نکشید و در سال 1400 نیز ثبتنام کرد و اینبار با تایید صلاحیت شورای نگهبان پا به عرصه انتخابات گذاشت.
همتی در اولین مناظره – 15 خرداد 1400 – اعلام کرد که زاکانی پوششی است و اگر تضمین بدهد که تا آخر میماند پاسخش را میدهد. اما زاکانی با آن که در نهایت از کاندیداتوری این انتخابات انصراف میدهد اما در آن بازه خود را از تکاپو نیانداخته و گفت: «اینکه میگویید پوششی، راهبرد ستادهای تخریب علیه برنده است که نسبت به خودم، همسرم و بچههایم رحم نکردید. لااقل رعایت انصاف را بکنید. اگر میترسید و میدانید که در مبارزه با مفاسد جدی اقدام خواهم کرد و با مسئولان مختلف مانند وزیر اطلاعات، وزیر نفت، برادر رئیسجمهوری، دادستان سابق تهران، رئیس دانشگاه آزاد و مدیران قضایی در خصوص کرسنت و در دو دوره قبل فرزند رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام برخورد کردهام، بدانید آمدیم حق مردم را بگیریم و شما با این صحبتها نمیتوانید ما را از میدان به در کنید.»
روز 18 خرداد 1400 با وجود آنکه همتی دیگر از پوششی بودن زاکانی صحبتی نکرده بود اما خودش دوباره به پوششی بودنش اشاره کرده و گفت: «اگر بنا باشد ما پوششی باشیم شما کاندیدای روکشی هستید که میخواهی 8 سال فاجعه را روکش کنی. جرأت ندارید با ما مناظره کنید. آنهایی که این حرفها را یادتان میدهند بگویید ما مشتشان را باز کنیم.» او در مناظرات سال 1400 اعلام کرد: «نباید وعده بدهیم. باید بگوییم چکار میکنیم تا تحول عظیم ایجاد کنیم.»
او در مناظره سوم که در تاریخ 22 خرداد آن سال بود، گفت: «دلار نجومی، حقوق نجومی، اختلاس نجومی، نقدینگی نجومی، پررویی نجومی، اوه اوه پررویی نجومی.» و این فیلمش بارها در فضای مجازی گاهی علیه خودش و گاهی علیه دیگران از جمله در زمان اختلاسهایی مانند 3/7 میلیارد دلاری چای دبش دست به دست شد.
او در کنار سعید جلیلی، ابراهیم رئیسی، قاضیزادههاشمی، محسن رضایی، محسن مهرعلیزاده و عبدالناصر همتی در سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری به رقابت پرداخت. البته روند او در هر دو انتخابات ریاستجمهوری که تاییدصلاحیت شد (سالهای 1400 و 1403) تقریباً یکی بود و در نهایت در هر دو انتخابات در جایگاه کاندیدای پوششی قرار گرفت. او پیش از برگزاری انتخابات 1400 به همراه جلیلی از دور رقابت خارج شد. اینکه او از ابتدا به قصد کاندیدای پوششی بودن در آن انتخابات حضور داشت یا نه قابل اثبات نیست اما با توجه به اینکه گفته میشود جمع و مطرح کردن پرونده طبری از جمله اقدامات علیرضا زاکانی برای «ساختن چهرهای ضدفساد از ابراهیم رئیسی» است، تا زمینه ورود او در انتخابات ریاستجمهوری 1400 بهعنوان کاندیدای اصلی این جریان فراهم شود؛ این گمانه را تقویت میکند. در نهایت هم شهرداری تهران سهم زاکانی از کیک قدرت و شیرینی کمکش برای رسیدن رئیسی به جایگاه ریاستجمهوری تحلیل میشود.
شهرداری با انتصابات پرحاشیه
با آنکه رهبری تاکید کردند که نمایندگان مجلس برای پستهای دیگر استعفا ندهند اما زاکانی پس از انتخابات 1400 استعفای خود را به مجلس تقدیم کرد و با 18 رای از 21 عضو شورای شهر تهران شهردار پایتخت شد. با توجه به تاکید قانون بر مرتبط بودن مدرک شهردار تهران بسیاری از کارشناسان و فعالان حوزه شهری انتصاب او بهعنوان شورای شهر تهران را غیرقانونی اعلام کردند. در همان روزها مکالمهای از مهدی چمران منتشر شد که از فشارهای انتخاب شهردار به نرجس سلیمانی میگفت. اما با تمام اما و اگرهای بسیار زاکانی شهردار تهران شد.
هنوز چیزی از مناظرات ریاستجمهوری و انتقاد زاکانی از انتصابات فامیلی و بستگان نگذشته بود که در همان روزهای نخست شهرداری برای دامادش حکم مشاوره زد اما نتوانست در مقابل هجمههای منتقدان دوام بیاورد و حکم خود را پس گرفت. چراکه طبق مصوبه شورای شهر تهران با عنوان «تعارض منافع» انتصاب بستگان ممنوع بوده و هست. اما قوانین و هیچکدام نتوانست جلودار زاکانی و دامادش باشد و پس از مدتی اعضای شورای شهر تهران درباره دخالتهای داماد و پدر داماد زاکانی در شهرداری تذکر دادند تا مشخص شود عقبنشینی زاکانی صوری بوده و بستگانش در شهرداری دخالت مستقیم دارند.
اما این تنها انتصاب پرحاشیه زاکانی نبود. بسیاری از انتصابات او مغایر قانون بود و حتی سازمان بازرسی کل کشور به این موضوع ورود پیدا کرده و در نامهای 3 صفحهای برخی از انتصابات زاکانی را زیر سوال برد. پس از آن هم بازداشت یکی از کارکنان دفتر زاکانی به اتهام فساد مالی مطرح و خبرساز شد که زاکانی اتهام فساد مالی را رد و علت دستگیری کارمندش را خرید و فروش اسلحه بدون مجوز تشریح کرد. در حال حاضر هم که اتهام «خرید و فروش پست» به او وارد شده است و نرجس سلیمانی وجود موضوع این تخلف را در گفتوگو با هممیهن تایید کرده و سخنگوی شهرداری وجود این تخلف در شهرداری را تکذیب کرد.
نمیگذارم رئیسجمهور شوی
با تمام موضوعاتی که پیرامون علیرضا زاکانی وجود داشت و در تذکرات اعضای شورای شهر تهران مطرح میشد، او دوباره در سال 1403 برای ورود به انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام کرد و تایید صلاحیت هم شد. در مناظرات زاکانی – برخلاف تاکید رهبری - سعی کرد، تخریبها را شروع کند اما دیگر کاندیداها وارد بازی او نشدند. او بر خلاف 3 سال گذشته که تاکید داشت نباید به مردم وعده و وعید بدهیم، در انتخابات 1403 حتی به مردم وعده طلا داد و اعلام کرد که دنبال آن است که گوشت گرم را از طریق بازارهای میوه و تره بار دم در خانهها تحویل ملت دهد.
اولین نفری که اعلام کرد او کاندیدای جدی نیست، مصطفی پورمحمدی بود. محمدباقر قالیباف دیگر کاندیدای عرصه این دوره از انتخابات ریاستجمهوری هم سعی میکرد از کنار زاکانی عبور کند تا به حواشی دوره شهرداریاش اشارهای نشود. پزشکیان هم او را کاندیدای جدی ندانست، زاکانی به صراحت به او گفت: «دارید با رئیسجمهور صحبت میکنید.» و به خودش اشاره کرد. در مناظره دیگری پزشکیان از او پرسید: «تا آخر میمونی دیگه؟» زاکانی گفت: «بله. حتماً. میمونم و نمیگذارم شما رئیسجمهور شوی.»
این مکالمه کوتاه فضای مجازی را درنوردید و به جملهای ماندگار در تاریخ سیاسی کشور تبدیل شد، چراکه مشارکت مردم نشان داد که هنوز تصمیمگیری با تندروها یا افرادی مانند زاکانی نیست. از سوی دیگر زاکانی روز آخر تبلیغات در میدان امام حسین(ع) تهران به صراحت اعلام کرد که میماند و اگر در دوره قبل پوششی عمل کرده به دلیل حضور ابراهیم رئیسی بوده است. اما او قبل از آن که در معرض رای مردم قرار گیرد انصراف داد، با این تفاوت که اینبار بین دوراهی جلیلی و قالیباف مانده بود. به همین دلیل از هر دو کاندیدای اصولگرا خواست که نگذارند پزشکیان رئیسجمهور شود. او حتی پس از انتخابات به شهرداری بازنگشت، بلکه مرخصی خود را تمدید کرد تا تمامقد از سعید جلیلی در دور دوم انتخابات ریاستجمهوری دفاع کند. زاکانی پس از شکست سعید جلیلی رویکرد عجیبی در پیش گرفت و علاوه بر پیام تبریک به دیدار مسعود پزشکیان هم رفت.
آینده مبهم شهردار تهران
برخی از اعضای شورای شهر تهران میگویند که مردم از عملکرد مدیریت شهری راضی نیستند، به همین دلیل از ابزار قانونی تذکر و سوال برای اصلاح امور در صحن شورای شهر تهران استفاده میکنند. اما در مقابل برخی از اعضای شورای شهر تهران، پایتخت را شهری عاری از مبحث انتقاد میدانند. اما اخیراً فساد مالی در شهرداری تهران و «خرید و فروش پست» مطرح شده است.
نرجس سلیمانی برخی از تخلفات را امری عادیشده در شهرداری میداند. علیاصغر قائمی درباره این موضوع به هممیهن گفت که «در صورت وقوع این تخلف چارهای به جز استیضاح زاکانی ندارند.» اقراریان هم صراحتاً از تصمیم به استیضاح زاکانی توسط برخی از اعضای شورای شهر تهران خبر داده است. تمام این موارد نشان میدهد که رفتار و منش او در دو دوره انتخابات ریاستجمهوری بهویژه دوره چهاردهم – که مسعود پزشکیان به ریاستجمهوری رسید – باعث شده با تردید به آینده سیاسی او نگاه شود. برخی زاکانی را «مهرهای سوخته و تمامشده برای اصولگرایان میدانند و سیاستمداری که دستش برای حضور در انتخابات بهعنوان کاندیدای پوششی رو شده است.»
اینطور که برخی از اعضای شورای شهر تهران میگویند شمارش معکوس برکناری زاکانی از شهرداری نیز شروع شده است و گمانهزنی برای جانشینانش یکی پس از دیگری مطرح میشود. در این میان هستند کسانی که معتقدند با سرپیچیهایی که زاکانی از منویات رهبری داشته، حتی بعید به نظر میرسد بتواند در نهادهای حاکمیتی نیز پست بگیرد. این افراد بر این باورند که اگر انتخاب شهردار تهران درست بود حتماً رهبری اجازه برگزاری جلسهای خصوصی با اعضای شورای شهر انقلابی را صادر میکرد. با وجود گذشت سه سال از عمر دوره ششم مدیریت شهری، رهبری هنوز آنها را به صورت خصوصی به حضور نپذیرفته است.
پرویز سروری، نایبرئیس و حامی زاکانی در شورای شهر تهران در گفتوگو با هممیهن در پیشبینی آینده علیرضا زاکانی گفت: «من پیشگو نیستم، اما ایشان کنشگر سیاسی و مورد اقبال و محبوبیت جامعه انقلابی است. در آینده انقلاب و پیشبرد اهداف نظام اسلامی حتماً نقش مؤثری خواهد داشت همانطور که تاکنون مؤثر بوده و هنوز هم چهره اثرگذار سیاسی کشور است. هر بار که در انتخابات شرکت کرده مورد استقبال مردم قرار گرفته است و در مناظرات نیز از مبانی انقلاب اسلامی جانانه دفاع کرده است.»
او افزود: «زاکانی هیچگاه خودخواهی و تمرکز بر خواستههای فردی را ارجح بر مسائل انقلاب ندانسته است. هر دو کنارهگیری ایشان در انتخابات ریاستجمهوری نیز براساس همین موضوع بوده است. او منطقی دارد و میگوید: «صالح مقبول همان اصلح است.»
اگر به این نتیجه برسد؛ کاندیداهایی که خود را در معرض رای مردم قرار میدهند، محبوبیت و مقبولیت بیشتری دارند، برای پیروزیاش تلاش میکند. همانطور که این توقع را دارد اگر در جایی اقبال بیشتری داشت، دیگران این وظیفه را بر عهده بگیرند. به نظر من این روش یک کنش منطقی سیاسی است. در مقابل کسانی که حاضرند در هر شرایط و به هر شکلی به قدرت برسند زاکانی این تحلیل را از قدرت ندارد. چون قدرت را برای خدمت جستوجو میکند به همین دلیل جایی که مصالح انقلاب اقتضا کند براساس تکلیف شرعی خود اقدام میکند. با توجه به کنشها و مدل رفتاری سیاسی او – که مدلی بر پایه مبانی انقلاب اسلامی است - معتقدم در آینده نقش اثرگذاری را در پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی پررنگتر و وسیعتر ایفا خواهد کرد.»
در مقابل پرویز سروری که معتقد است آیندهای روشن پیشروی زاکانی است اما شواهد و قرائن حاکی از آن است که او فعلاً جایگاه محکمی در شهرداری و مدیریت ارشد کشور ندارد و پایههای صندلیاش لرزان است.
مهدی اقراریان، عضو منتقد زاکانی در شورای شهر تهران درباره آینده شهردار کنونی تهران به هممیهن گفت: «فعالان سیاسی باید درک درستی از مسائل اجتماعی داشته باشند. شکاف اجتماعی کنونی جامعه به رفتارها و استانداردهای دوگانه هر دو طیف سیاسی کشور برمیگردد. ما از دستهبندی اصلاحطلب و اصولگرا عبور کردیم و به نسل اولی سیاسی رسیدهایم. حتی امروز مشروعیت را با بوروکراسی کارآمد در یک مجموعه مرتبط میدانند که بتواند مسائل را در کشور حل کند.»
او با اشاره به اینکه مقبولیت و مشروعیت بحثی مهم است، افزود: «تبعات رفتار سیاسیون تنها دامنگیر خودشان نمیشود، بلکه روی جریان سیاسی آنها هم تاثیرگذار است. به نظر من حضور آقای زاکانی در انتخابات ریاستجمهوری و مباحثی که در این انتخابات مطرح کرد، خواسته یا نخواسته به مجموعه مدیریت شهری و شهرداری تهران لطمه زد.»
اقراریان به حضور کاندیداهای پوششی در انتخابات هم اشاره کرده و تاکید کرد: «با موضوع کاندیداهای پوششی در ادوار مختلف از جناحهای مختلف سیاسی مواجه بودیم. با توجه به خلأ قانونی باید برای این موضوع تدبیری صورت گیرد. مردم متوجه این فرهنگ شدهاند که افراد در انتخابات حاضر و تبدیل به موتور تخریب یک کاندیدا شوند و پست یا جایگاهی را جایزه میگیرند. کسی که این بازی را میکند ممکن است یک بار ببرد و یک بار هم بازی را بد ببازد. به نظر من باخت بد در صحنه اخلاق سیاسی قاعدتاً هزینه خود را خواهد داشت.»
این عضو شورای شهر تهران در پاسخ به این سوال که به نظر شما زاکانی اینبار بازنده میدان کاندیدای پوششی بود؟ گفت: «به نظر من حضور آقای زاکانی در این انتخابات به مجموعه مدیریت شهری و حتی مفهومی که از آن به عنوان «جبهه انقلاب» یاد میکنیم آسیب جدی وارد کرد.»
تمام موضوعات مطرحشده حاکی از آیندهای مبهم است برای شهردار تهران که در سودای ریاستجمهوری، میگویند به زودی شهرداری را هم از دست میدهد. اما اینکه او افول سیاسی خود را تجربه میکند و در سراشیبی عمر سیاسی خود قرار گرفته است با توجه به رویکرد فعلیاش قابل پیشبینی است.