| کد مطلب: ۱۲۵۹۸

بررسی اظهارات جدید رئیس‌جمهور سابق آمریکا

بازی ترامپ با برگ ایران

رئیس‌جمهور پیشین آمریکا در آخرین گفت‌وگوی مطبوعاتی خود، از سیاست‌های فعلی آمریکا نسبت به تهران انتقاد کرد و این سیاست‌ها را عامل قدرت گرفتن ایران دانست. او زمانی که در رأس قدرت آمریکا بود تمام تلاش خود را برای به انزوا کشاندن ایران به کار بست به‌طوری‌که با خروج از برجام، دستاوردهای دولت روحانی را بی‌اثر کرد.  مهم‌ترین تصمیم او بعد از خروج از برجام اعمال شدیدترین تحریم‌ها در حوزه صادرات نفت بود.

 دونالد ترامپ که این روزها سودای بازگشت به کاخ سفید را در سر دارد و مشغول کارزار انتخاباتی است، در گفت‌وگویی با نیوزمکس – رسانه نزدیک به جمهوری‌خواهان –  بایدن را برای اتخاذ سیاست‌های آسان‌گیرانه نسبت به ایران مورد انتقاد قرار داد. رئیس‌جمهور سابق آمریکا براین باور است که ایران در سه سالی که او از کاخ سفید دور و قدرت در دست بایدن بوده، به یک قدرت واقعی در منطقه تبدیل شده است.

ترامپ در این گفت‌وگو به فشارهای خود بر ایران اشاره کرد و گفت: «ایران ورشکسته بود. من اجازه نمی‌دادم کسی چیزی از آن‌ها بخرد. هیچ پولی برای حزب‌الله نداشتند. هیچ پولی برای هیچ‌کسی نداشتند. سپس بایدن آمد و از تحریم‌ها صرف‌نظر کرد، همه چیز را رها کرد و حالا آن‌ها (ایران) ۲۰۰ میلیارد دلار پول نقد در اختیار دارند.» رئیس‌جمهور پیشین آمریکا در بخش دیگری از گفت‌وگو با نیوزمکس، به اقدامات دولت خود در خاورمیانه اشاره کرد و افزود: «سه سال پیش به ما احترام‌گذاشته می‌شد. ما کارهایی کردیم که هیچ‌کسی فکر نمی‌کرد امکان‌پذیر باشد. با وجود توافق ابراهیم در خاورمیانه صلح برقرار بود. چهار توافق(با کشورهای عربی) امضا کردیم و یکی دیگر هم می‌توانستیم داشته باشیم، فکر می‌کنم تقریباً با همه، حتی ایران، هر چقدر هم که دور از ذهن به نظر برسد.» او با اشاره به آزادسازی پول‌های بلوکه‌شده ایران در کره‌جنوبی به‌عنوان بخشی از توافق تبادل زندانیان میان ایران و آمریکا در چند ماه اخیر، گفت: «منظورم حتی ۶ میلیارد دلار پولی نیست که آن‌ها(دولت بایدن) بابت پنج زندانی آمریکایی پرداختند که واقعاً غیرقابل باور است یا ۱۰ میلیارد دلاری نیست که بابت برق عراق دادند. ما به آن‌ها ۱۰ میلیارد دلار دادیم و حالا آن‌ها بسیار ثروتمند هستند.»

ترامپ در ادعایی درباره روابط ایران و عراق گفت: «ایران و عراق پیش از حمله آمریکا به عراق برای براندازی صدام حسین در پی حادثه تروریستی ۱۱ سپتامبر، با یکدیگر در جنگ بودند که میدان عمل ایران را در منطقه محدودتر می‌کرد اما حالا، ایران از عراق به‌عنوان یکی از نیروهای نیابتی‌اش استفاده می‌کند.» او همچنین مدعی شد: «آن‌ها بسیار ثروتمند هستند چراکه عراق تابع ایران است.» رئیس‌جمهور پیشین آمریکا با گفتن اینکه ایران کنترل امور را در دست دارد، مدعی شد: «عراق ۳۰۰ میلیارد دلار دارد. بنابراین آن‌ها هم فوراً در دولت بایدن ۲۰۰ میلیارد دلار به دست آورده‌اند و ۳۰۰ میلیارد نیز در عراق دارند. این واقعیت دارد. حالا این قدرت است.»

می‌توانستیم با ترامپ به توافق برسیم

مهدی ذاکریان، استاد دانشگاه و تحلیل‌گر مسائل بین‌الملل درباره اظهارات اخیر ترامپ راجع به تفاوت سیاست‌های دولت او و بایدن نسبت به ایران، به خبرنگار «هم‌میهن» گفت: «آنچه ترامپ مطرح می‌کند مبنی بر اینکه ایران به یک قدرت واقعی تبدیل شده، صحبت دقیقی نیست. هر اقتصاددان یا سیاست‌دانی که پیچیدگی‌های مسائل معیشتی، حکم‌رانی و اداره زندگی مردم را بشناسد، متوجه می‌شود که زندگی مردم ایران امروز نسبت به سال ۲۰۲۰ سخت‌تر شده است. وقتی مردمِ یک کشور زندگی راحتی نداشته باشند، نمی‌توان آن کشور را قدرتمند خواند. البته در روابط بین‌الملل این تقسیم‌بندی را داریم که می‌گوییم بعضی دولت‌ها ضعیف اما قدرت بزرگی هستند. به‌عنوان مثال کره شمالی یک قدرت اتمی اما دولتی ضعیف است. به این معنی که دولتی فقیر با مردمی فقیر دارد، اما بمب اتم نیز دارد. در نظام و ادبیات بین‌الملل به این دولت‌ها، دولت ضعیف گفته می‌شود. اگر ترامپ مقصودش این است که ایران به لحاظ اقتصاد، صنعت و پیشرفت وضعیت بهتری نسبت به سال ۲۰۲۰ دارد، گزاره نادرستی را مطرح کرده است. اقتصاد ایران، معیشت مردم و حتی اداره امور جامعه، با مسائل مختلفی روبه‌روست. اما اگر منظورش این باشد که در دوره او و به‌خصوص در فاصله سال‌های ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۰ تحریم‌های سفت و سختی علیه ایران اجرا می‌شد و اجازه هیچ‌گونه تنفس مالی و تجاری به ایران در عرصه جهانی داده نمی‌شد، حرف درستی را مطرح کرده است. در این دو سال، هیچ کشوری حتی اتحادیه اروپا به‌رغم اینکه برجام زنده بود، جرأت کار با ایران را نداشتند چون نگران مجازات‌هایی بودند که آمریکایی‌ها نسبت به طرف‌های کار با ایران اعمال می‌کردند. از سوی دیگر، با توجه به ملاحظاتی که دموکرات‌ها داشته و دارند و این حقیقت که نسبت به همکاری با ایران و باز شدن باب مذاکرات بی‌رغبت نیستند، اینکه در دوران بایدن تحریم‌ها با دقت و حساسیت دولت ترامپ علیه ایران به کار گرفته نشد، حرف درستی است. نمونه این ادعا نیز توانایی فروش نفت ایران – براساس ادعاهای مطرح‌شده – در بازارهای مختلف به‌خصوص چین است.»

استاد روابط بین‌الملل در ادامه راجع به حضور منطقه‌ای ایران و صحبت‌های ترامپ مبنی بر رسیدن منابع مالی به ایران و هزینه‌کرد آن‌ در منطقه، گفت: «ایران از زمان پیروزی انقلاب، به صدور انقلاب و حمایت از جنبش‌های آزادی‌بخش علاقه داشته و هیچ‌وقت این علاقه را پنهان نکرده است. این مسئله پیش از این در فلسطین و لبنان متمرکز بود. چراکه مردم فلسطین تحت ظلم اسرائیلی‌ها و از حقوق اولیه خود محروم بودند. ایران سعی می‌کرد از حقوق این ملت دفاع کند. جنوب لبنان نیز تا پیش از سال ۲۰۰۰ تحت اشغال اسرائیلی‌ها بود و ایران از مقاومت در این کشور حمایت می‌کرد. البته ایران حتی پیش از انقلاب نیز روی موضوع لبنان حساسیت داشت و اعزام نیروهای حافظ صلح ایرانی به مرز لبنان و سرزمین‌های اشغالی نیز به همین خاطر بود. بعدها وضعیت ایران در منطقه متفاوت شد و در نقاط متعددی مثل افغانستان، یمن و عراق به واسطه گروه‌هایی که علاقه‌مند به انقلاب اسلامی بودند، حضور مؤثرتری پیدا کرد. ما هیچ‌وقت شاهد این نبودیم که حمایت‌های ایران از این گروه‌ها قطع شود. البته اخیراً مقامات کشورمان اعلام کردند که ایران به این کشورها دستور نمی‌دهد و تصمیم‌گیرنده آن‌ها هستند. اما اینکه منابع مالی در گذشته بهتر در اختیار این گروه‌ها قرار می‌گرفته و امروز وضعیت بدی داشته باشد، ما از آن بی‌اطلاع هستیم. فکر نمی‌کنم مسائل دفاعی، امنیتی و منطقه‌ای به درآمدهای ارزی موجود گره خورده باشد. تصور من این است که حمایت‌های مذکور همیشه وجود داشته و منابع آن نیز تامین شده است. آن چیزی که مردم امروز از آن مطلع هستند، افزایش مالیات‌هاست. من به‌عنوان یک شهروند ایرانی، امروز مالیات‌های بیشتری نسبت به دو سال پیش پرداخت می‌کنم. از سوی دیگر می‌بینیم که وضعیت عملیات گروه‌های منتسب به ایران نسبت به گذشته نه‌تنها کاهش نداشته، بلکه افزایش پیدا کرده است. حکم‌رانان ایرانی ممکن است منابع متعددی را داشته باشند که مالیات‌های شهروندان ایرانی یکی از آن‌ها باشد.»

ذاکریان حصول توافق میان ایران و آمریکا در دوران ترامپ را ممکن دانست و اضافه کرد: «فراموش نکنیم زمانی که مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا شد، تحریم‌ها افزایش پیدا کرد و آمریکایی‌ها از برجام خارج شدند، به‌طور رسمی اعلام کرد که ما با ایران مذاکره نخواهیم کرد مگر اینکه تهران یکسری شروط مدنظر ما را قبول کند. به‌خاطر دیپلماسی صحیحی که دولت ایران در آن دوره اتخاذ کرد و آن نیز ماندن در برجام و اصرار بر این بود که آمریکایی‌ها برجام و قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل را نقض کردند، ترامپ و پمپئو نتوانستند اجماعی علیه ایران ایجاد کنند. هیچ کشوری اقدام آمریکایی‌ها را تایید نکرد؛ حتی پیش‌نویس قطعنامه طراحی‌شده از سوی آمریکایی‌ها برای موضوع لغو تحریم‌های تسلیحات متعارف که به موجب برجام برداشته می‌شد، در شورای امنیت رای نیاورد. فقط آمریکا و جمهوری دومینیکن به این قطعنامه رای مثبت دادند. قبل از آن نیز نیکی هیلی، نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد، دنبال این بود که یک قطعنامه حقوق بشری علیه ایران در شورای امنیت به تصویب برساند که اصلاً مطرح نشد. آمریکایی‌ها در یک وضعیت انزوا بودند. از آنجایی که ترامپ سیاست فشار حداکثری خود را بی‌نتیجه می‌دید، به سیاست مذاکره روی آورد. چندین بار پیشنهاد داد که با ایرانی‌ها مذاکره کند و اعلام کرد که حاضر است با ایران به توافقی بهتر از برجام نیز برسد. ترامپ همچنین مطرح کرد که این توافق را به کنگره می‌برد و تصویب نهاد قانون‌گذاری آمریکا را نیز برای آن می‌گیرد. در همین مسیر بود که مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه و بوریس جانسون، نخست‌وزیر بریتانیا آمادگی ترامپ را برای گفت‌وگو و توافق با ایران به حسن روحانی اعلام کردند.»

این تحلیل‌گر مسائل بین‌الملل اضافه کرد: «اما سیاست ایران در آن زمان، این بود که حاضر نیست با ترامپ مذاکره کند زیرا این فرد قابل اطمینان نیست و فقط می‌خواهد عکس یادگاری بگیرد. این سیاست نادرست بود. معمولاً کشورها فرصت‌ها را شکار می‌کنند. لزومی نداشت که عکسی یادگاری گرفته شود. در چنین مواقعی ابتدا وزرای خارجه به صورت محرمانه مبانی مذاکره و توافق را روشن می‌کنند و اگر آن مبانی به نفع دو طرف قرار بگیرد، کار ادامه پیدا می‌کند. متاسفانه برخی فکر می‌کنند که مذاکره یک مقوله برد و باخت است و ایران حتماً باید برنده شود. درصورتی‌که مذاکره دیپلماتیک، یعنی دو طرف به امتیازاتی برسند. اما در ایران گفته می‌شد که هر کس بخواهد با این فرد مذاکره کند، دیوانه است. از جمله کسانی که این حرف را مطرح کردند، خود آقای روحانی بود. درحالی‌که در روابط بین‌الملل، بحث دیوانه و عاقل مطرح نیست. بحث منافع ملی کشورها مطرح است و هر جا که نفع یک ملت در میان باشد، باید وارد مذاکره شد. آمریکایی‌ها دیدند که سیاست فشار حداکثری به نفع‌شان نبوده، بنابراین به تغییر سیاست تمایل نشان دادند. این تغییر سیاست برای ترامپ نفع شخصی نیز داشت. ترامپ می‌خواست حل مسئله ایران را به‌عنوان یک برگ برنده در انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۰ مطرح کند که البته چیزی به دست نیاورد. ایرانی‌ها هم چیزی به دست نیاوردند. ایران امید داشت که با رئیس‌جمهور بعدی به توافق برسد. غافل از اینکه دموکرات‌های آمریکایی معمولاً در کنار منافع سیاسی و اقتصادی، بر مسائل حقوق بشر و مانند آن حساسیت بالایی دارند. وضعیت باثباتی نیز در کنگره آمریکا نداشتند. لذا آمدن این فرد جدید که البته دوران او نیز به پایان رسیده، مسئله را حل نکرد. صرفاً مرهمی بر بعضی دردها گذاشت که اگر بخواهیم آن‌ها را بشماریم، شل گرفتن تحریم‌ها از سوی آمریکا و اجازه فروش نفت به ایران است. تحریم‌ها برداشته نشد اما نادیده گرفته می‌شود. دو طرف گفت‌وگوهای غیرمستقیم داشتند و شرط این گفت‌وگوها نیز این بود که آمریکایی‌ها درباره تعهدات برجامی خود سیگنال‌های مثبتی را ارائه کنند که نادیده گرفتن تحریم‌ها، همین سیگنال‌های مثبت از سوی آمریکایی‌هاست.»

ذاکریان ادامه داد: «حکم‌رانان ایران نباید به حرف‌های ترامپ و رقابت‌های انتخاباتی درون آمریکا دل ببندند. نباید به یک طرف دل ببندند و از یک طرف دیگر مأیوس شوند. این شیوه‌ای است که نه‌فقط در برابر آمریکا بلکه در قبال تمام کشورها باید در پیش گرفت. حکم‌رانان باید اولویت‌ها را بر پایه منافع ملی مشخص و آن‌ها را پیگیری کنند. استقلال یک کشور، رفاه مردم، امنیت و احترام به ملت در کشورهای دیگر از جمله اولویت‌ها و مسائل مهم هستند. از سوی دیگر پیشرفت صنعتی بسیار اهمیت دارد. وقتی این مسائل را به‌عنوان اصول مدنظر بگیریم، فرقی نمی‌کند چه کسی در چه کشوری به قدرت می‌رسد. شما به‌عنوان حکم‌ران به دنبال این می‌روید که بیشترین منافع و امتیازات را به دست بیاورید. اگر فرصتی پیش آمد، باید از آن استفاده کنید. در زمان ترامپ نیز این فرصت وجود داشت اما ایران از این فرصت استفاده نکرد. بعد بایدن آمد و اعلام کرد که کارهای ترامپ اشتباه بوده و حاضر است به برجام برگردد. اما ایران از این فرصت استفاده نکرد. دولت بایدن به جز برجام، به همه پیمان‌هایی که ترامپ ترک کرده بود، بازگشت. ما باید به دنبال این باشیم که با چه کسی می‌توانیم کنار بیاییم. دموکرات و جمهوری‌خواه فرقی نمی‌کند. نزدیک شدن ایران به چین و روسیه را ببینید. من این رابطه را تقبیح نمی‌کنم. چین و روسیه هر دو کشورهایی مهم و عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد هستند. اما تا چه اندازه منافع ملی ما را تامین می‌کنند؟ کشوری مثل روسیه با اظهارنظر یا مواضع سیاسی که در منطقه دارد، حاکمیت ملی ما بر جزایر سه‌گانه را خدشه‌دار کرد. چینی‌ها نیز همین کار را کردند. نه روسیه و نه چین سرمایه‌گذاری‌هایی که به نفع مردم ایران باشد را انجام ندادند. نزدیکی یا دوری از کشورها باید بر مبنای منافع ملی باشد. الان نیز که انتخابات آمریکا در پیش است، حکم‌رانان باید حب و بغض نسبت به دموکرات یا جمهوری‌خواه را کنار بگذارند و ببینند از چه کسانی می‌شود امتیاز بیشتری گرفت. البته این‌گونه نیست که در تعاملات فقط امتیاز بگیریم. باید امتیاز هم بدهیم. اما شیوه و سیاست ما این نباشد که فقط به چین و روسیه امتیاز بدهیم و چیزی نگیریم. باید یک سیاست خارجی متوازن بر مبنای منافع ملی در پیش بگیریم.»

 

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی