سال سوم جنگ و نگاه کردن به ستارهها
دو سال پیش، من به سرعت شش تحلیل را در روز اول جنگ روسیه علیه اوکراین منتشر کردم حالا سومین سال آن جنگ است. در طول دو سال گذشته، نظریهپردازان سیاسی، مورخان و صاحبنظران توضیحاتی را برای این تراژدی مطرح کرده و به نقد نظرات یکدیگر پرداختهاند. اما در میان همه این تحلیلها، صریحترین توضیح هنوز هم صادق است و آن اینکه جنگ روسیه یک جنگ انتخابی است و هیچ عامل ساختاری یا تاریخی وجود ندارد که آن را اجتنابناپذیر کند. این جنگ انتخاب خونین ولادیمیر پوتین است. بله، اکثریت مردم روسیه از او حمایت میکنند. بله، دیکتاتوری پوتین در داخل وابستگی فزایندهای به رفتار جنایتکارانه و خشونتآمیز روسیه در خارج از کشور داشته است اما هیچکدام از اینها سرنوشتساز و الزامی نبود. این جنگ یک انتخاب بود. با فرا رسیدن سال سوم این جنگ، به نوشتههای دو نویسنده نگاه میکنم. اولی نویسنده روسی متولد اوکراین، میخائیل بولگاکوف (۱۸۹۱-۱۹۴۰) است که با مخالفت خود با ناسیونالیسم اوکراین و تاریخ جدیدترش، اکنون در اوکراین مورد تحقیر قرار گرفته است. بولگاکوف که در غرب برای نوشتن رمان مرشد و مارگاریتا شناخته میشود، اولین رمان خود به نام گارد سفید را در جنگ استقلال اوکراین نوشت. او نوشت:«همه چیز میگذرد - رنج، درد، خون، گرسنگی، بیماری. شمشیر هم میگذرد. اما وقتی سایه زندگی و کردار ما از روی زمین ناپدید شد، ستارهها میمانند. هیچ کسی نیست که این را نداند. پس چرا چشمانمان را به سوی ستارهها برنمیگردانیم؟ چرا؟» دومی شاعر جوان اوکراینی به نام ماکسیم کریوتسوف است که در سال ۱۹۹۰ متولد شده است. او شعری را که در پی جنایات جنگی روسیه و کشتار در بوچا در سال ۲۰۲۲ سروده بود، با آنچه را که میتوان بهعنوان پاسخی دلخراش به بولگاکوف توصیف کرد به پایان رساند. او مینویسد:«ما میخواستیم روزها را تا فرارسیدن تابستان بشماریم/ میخواستیم بچه گربهها را بشماریم/ بچهها را بشماریم/ ستارهها را بشماریم/ میخواستیم تا صد بشماریم تا بخوابیم/ شماره ۱۷۶ اینجا خوابیده/ شماره ۲۰۱ اینجا خوابیده/ شماره ۱۶۳ اینجا خوابیده/ در آرامش بخوابید.» بخش اول درباره انتخابهایی است که انجام نشده است، بخش دوم درباره انتخابهای حذفشده است. خشونت همیشه تلاشی است برای سلطه و این همان کاری است که جنگ انجام میدهد. جنگ، انتخابهای انسانها را از بین میبرد؛ انتخابهایی را که اغلب آنها نهتنها برای تاریخ، بلکه حتی برای خاطرات خودمان بیش از حد پیشپاافتاده هستند چراکه زندگی روزمره ما را تشکیل میدهند. پس از گذشت دو سال از جنگ روسیه علیه اوکراین، خطرات - اخلاقی و سیاسی - تغییر نکرده است اما در بقیه اروپا و در آمریکای شمالی، احساس فوریت و ارتباط با جنگ کمرنگ شده است. بسیاری از ما نسبت به گزارشها و تراژدی انسانی بیحس شدهایم. بسیاری در غرب - حتی کسانی که همچنان از اوکراین حمایت میکنند - از اهمیت شکست روسیه برای امنیت اروپا و بهطور غیرمستقیم برای امنیت همه مردم روی زمین در برابر جنگهای تجاوزکارانه چشمپوشی کردهاند. بله، دو سال زمان زیادی برای تمرکز بر جنگی است که ظاهراً قرار نیست تمام شود. اما اگر ایالات متحده و متحدانش نتوانند توجه خود را به موضوعات بزرگ متمرکز کنند، چگونه میتوانند توقع موفقیت در جهانی پیچیده و خطرناک را داشته باشند. ایالات متحده میتواند به حمایت از اوکراین بهطور نامحدود ادامه دهد. واشنگتن تقریباً یک تریلیون دلار در سال برای دفاع هزینه میکند و در مقایسه، حمایت از اوکراین بخش کوچکی از هزینههای دفاعی کلی است. اروپا نیز میتواند حمایت خود را حفظ کرده و افزایش دهد. نباید اجازه داد که انتخاب پوتین بر انتخاب اروپا و آمریکا پیروز شود. انتخاب رهبران و گذر زمان در کنار هم تار و پود سیاست بینالملل را میسازند. با شروع سومین سال جنگ و از آنجایی که ایالات متحده و اروپا به طرق مختلف در حمایت از اوکراین دچار تزلزل شدهاند، نگاه کردن به بالا دشوار است؛ دشوار است بدانیم برای دیدن ستارههایی که بولگاکوف فکر میکرد باید به دنبال آنها باشیم به کجا باید نگاه کنیم. بسیاری از نورهای راهنمای ما محو شدهاند، از جمله اینکه ماکسیم کریوتسوف، شاعر اوکراینی، در دفاع از کشورش در برابر تهاجم روسیه در ۷ ژانویه ۲۰۲۴ کشته شد. او سیوسهساله بود.