| کد مطلب: ۳۷۵۱۲

چرا دچار ابر بحران انرژی شدیم؟

ما از ۱۰۰ درصد مدیریت انرژی برای یک کشور فقط حدود ۴۰ درصد مدیریت را اعمال کرده‌ایم. این همان نقطه سیاه بخش مدیریت انرژی کشور است. به همین خاطر از ۱۸۰ میلیارد دلار نفت و گاز برداشت شده در سال گذشته، حدود ۵۲ میلیارد دلار هدررفت داشته است و هیچ‌کس پاسخگو نیست.

چرا دچار ابر بحران انرژی شدیم؟

ابتدا مقدمه‌ای بر دلیل پیدایش ابربحران انرژی کشور و همچنین در ادامه راهکار‌های کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت را به‌صورت مختصر و مفید جهت ارائه به سازمان‌های مرتبط خواهم آورد. برای هر عدد و آماری مستندات کافی وجود دارد و همچنین راه‌حل‌ها نیز نتیجه بیش از یک دهه مطالعه، روش‌های موفقیت‌های بخش انرژی ۱۹ کشور می‌باشد که با شرایط کنونی کشورمان همخوان‌سازی شده است و راه‌حل‌ها قابلیت اجرایی دارند.

به سبک علم ریاضی ابتدا صورت مسئله را با همدیگر بررسی می‌کنیم تا به نقطه سخت آن برسیم و مسیر اشتباه را ادامه ندهیم.

کشور ما تولید کم ندارد، ۲۹۰ میلیارد مترمکعب گاز تقریباً معادل مصرف کل اتحادیه اروپا است. تولید روزانه 3/8 میلیون بشکه نفت و میعانات هم معادل مصرف کشوری با ۲۵۰ میلیون جمعیت است، پس این ابر بحران انرژی از کجا اینگونه انباشته شده است؟

پاسخ در مدیریت اشتباه انرژی و طراحی غلط در مسیر نحوه استفاده از انرژی کشور است. در طی هر ۱۴ دولت، مدیریت تولید را با مدیریت انرژی اشتباه گرفته بودند. هر جا تولید بیشتر از مصرف بود به‌دلیل جوان بودن میدان‌های گازی یا نفتی و نصب پالایشگاه‌های جدید بود، بنابراین فکر کردیم که مدیریت انرژی اعمال کرده و موفقیت داشته‌ایم، طبیعی بود که تا ابد نمی‌شد، میدان جدید و پالایشگاه جدید وارد مدار کرد.

در کنار کاهش منابع گازی و نفتی، فرسودگی تجهیزات، با مصرف بیشتر انرژی به‌دلیل مصرف بیشتر غذا، آب و تکنولوژی‌های جدید روبه‌رو می‌شویم. (جهان در سال ۲۰۴۰ به دو برابر انرژی بیشتر و ۵۰ درصد آب و غذای بیشتر نسبت به امروز نیاز دارد).

مدیریت انرژی امروز جهان شش بخش اصلی دارد:

1- مدیریت تولید یا واردات

2- مدیریت توزیع علمی

3- مدیریت کنترل هدررفت

4- مدیریت کنترل شدت مصرف

5- مدیریت توسعه سبد انرژی

6- مدیریت صادرات

از شش‌گانه مدیریت انرژی تاکنون ایران در بخش مدیریت تولید در حد نسبتاً خوب، مدیریت توزیع، ضعیف و مدیریت صادرات خوب عمل کرده است.

در سه بخش دیگر مدیریت انرژی (هدررفت، شدت مصرف و توسعه سبد) تقریباً هیچ کاری نکرده است.

پس جمع‌بندی نخست، این خواهد بود که ما از ۱۰۰ درصد مدیریت انرژی برای یک کشور فقط حدود ۴۰ درصد مدیریت را اعمال کرده‌ایم. این همان نقطه سیاه بخش مدیریت انرژی کشور است.

به همین خاطر از ۱۸۰ میلیارد دلار نفت و گاز برداشت شده در سال گذشته، حدود ۵۲ میلیارد دلار هدررفت داشته است و هیچ‌کس پاسخگو نیست. همزمان به لیست هدررفت ۵۲ میلیارد دلاری انرژی (۲۷ درصد انرژی تولیدی)  نگاهی می‌اندازیم.

‌   5/25 میلیارد دلار گاز فلر‌ها  (۲۱ میلیارد مترمکعب با ۲۵ سنت)

‌  1/2 میلیارد دلار هدررفت بنزین هنگام تخلیه در جایگاه‌ها و سوختگیری (گزارش پالایش و پخش با تایید بر هدررفت روزانه ۶ میلیون لیتر)

‌  1/5 میلیارد دلار نشتی تاسیسات گازی (گزارش شرکت گاز)

‌  ۲۹ میلیارد دلار در نیروگاه‌ها و خطوط انتقال  برق (در مرکز تحقیقات گاز این عدد تا ۳۷ میلیارد دلار هم محاسبه گردیده است) 

‌  ۷ میلیارد دلار عدم رعایت ماده ۱۹ و ۱۳ در ساختمان‌سازی (گزارش مرکز تحقیقات ساختمان مبنی بر مصرف پنج برابری انرژی در هر مترمکعب مسکونی در ایران نسبت به اروپا) 

‌  ۸ میلیارد دلار سوخت اضافی خودرو‌های غیراستاندارد (خودرو‌های غیراستاندارد و ترافیک بدون مدیریت)

‌جمع این فاجعه مدیریت انرژی تا همین چند قلم به 51/95 میلیارد دلار با ارقام حداقلی می‌رسد و می‌تواند تا سقف ۶۵ میلیارد دلار هم محاسبه گردد:

‌اضافه کنید، مصیبت‌های مدیریتی زیر را:

‌  ساخت ۹۰ پتروشیمی بدون تکمیل زنجیره و با ظرفیت تولید زیر ۷۵ درصد (زمستان‌ها تعطیل به‌خاطر نبود گاز) و در کمال تعجب مجوز ساخت ۷۵ پتروشیمی دیگر. سالیانه حدود ۳۵ میلیون تن صادرات پتروشیمی به ارزش ۱۲ میلیارد دلار داریم که به‌دلیل نداشتن مدیریت یکپارچه انرژی و عدم تکمیل زنجیره پتروشیمی‌ها (قیمت محصولات پتروشیمی منطقه خلیج فارس حدود ۱۱۰۰ دلار بر تن است و ایران حدود ۳۵۰ دلار بر تن) در نتیجه ایران حدود ۲۴ میلیارد دلار سالیانه ضرر اشتباهات مدیریت یکپارچه انرژی در بخش پتروشیمی‌ها را می‌دهد.

‌  ساخت ۴۶ میلیون تن صنعت فولاد، با تولید ۳۱ میلیون تن و مجوز ساخت ده‌ها میلیون تن کارخانه فولاد دیگر

‌  اجرای ۵۰۰ هزار کیلومتر خط لوله گاز بدون اینکه به برنامه تولید گاز توجه شده باشد و ادامه لوله‌کشی روستا به روستا در شرکت توسعه مهندسی گاز در دولت چهاردهم

‌اگر خسارات این چند بند را بشمارید، خواهید فهمید که چرا بیشتر از مصرف اتحادیه اروپا (۲۸۳ میلیارد مترمکعب) گاز تولید می‌کنیم و  ۲۵ درصد در طول سال، ۴۰ درصد در پاییز و زمستان کسری داریم. کسری برق ۳۰ درصد، کسری بنزین ۳۰ درصد، کسری زغال‌سنگ ۶۵ درصد، کسری گازوئیل ۱۵ درصد

مدیریت توسعه سبد انرژی

در بخش سبد انرژی هم به‌رغم اینکه اطلس جغرافیایی ایران، یکی از بهشت‌های سه‌گانه روی زمین است، اما تاکنون ۷۵ درصد انرژی به گاز و ۲۲ درصد به فراورده‌های نفتی تعلق داشته است؛ از طرفی بخش انرژی‌های تجدیدپذیر تاکنون بکر باقی مانده است و الان هم تقریباً در روزمرگی زندگی می‌کند و هیچ برنامه پویا و منسجمی که بتواند جایگاه انرژی‌های تجدیدپذیر به‌عنوان یکی از سهام‌داران عمده انرژی مشخص باشد وجود ندارد. (یادآوری می‌کنم که ۳۵ درصد برق جهان از تجدیدپذیرها شکل می‌گیرد و سهم ایران حدود ۱ درصد است. امسال بالغ بر ۹۰ درصد برق جدید جهان از انرژی پاک است اما در برنامه هفتم حدود ۷۵ درصد برق جدید ایران فسیلی است اما با کدام گاز، مشخص نشده است).

آنچه که در بخش تجدیدپذیر‌ها نیاز داریم ساختارسازی است که متاسفانه به‌جای آن لابی‌گری و انحصار را داریم ایجاد می‌کنیم. قرار نبود دولت ورود کند. قرار نبود دلال‌بازی صاحب این بخش بشود. قرار نبود شکست‌خورده‌های بخش انرژی فسیلی اینجا دوباره با تزریق دلارهای محدود نفتی جان بگیرند. قرار بود اینجا را به سبکی بسازیم که مردم پای کار باشند. اما دلالان دولتی مرگ زودهنگام انرژی‌های تجدیدپذیر را می‌خواهند و موفق خواهند شد.

وضعیت زمانی نگران‌کننده‌تر می‌شود که به آینده نگاه کنیم و ببینیم که در سه بازار بزرگ انرژی جهان سهم ایران چقدر است و چرا باید نگران به‌ویژه برای بازار انرژی‌های نو بود.

‌نفت: ‌در سال میلادی ۲۰۲۴ سهم بازار نفت حدود ۲۷۵۰ میلیارد دلار می‌شود که سهم صادرات آن ۱۲۳۵ میلیارد دلار خواهد بود. سهم تولید ایران در این بازار ۹۸ میلیارد دلار برآورد می‌شود و سهم صادرات ایران حدود ۳۲ میلیارد دلار است.

‌گاز: ‌در همین سال سهم بازار گاز حدود ۱۱۲۷ میلیارد دلار است و سهم صادرات حدود ۶۰۰ میلیارد دلار می‌شود. سهم تولید ایران حدود ۷۰ میلیارد دلار و سهم صادرات حدود ۵  میلیارد دلار می‌شود. (از طرفی ایران در این بخش برای تامین کسری‌ها حدود ۲۴ میلیارد دلار نیاز به خرید گاز دارد)

‌انرژی‌های نو: ‌حجم بازار شش‌گانه فناوری انرژی پاک خورشیدی، بادی، وسایل نقلیه الکتریکی (EVs)، باتری‌ها، دستگاه‌های الکترولیز و پمپ‌های حرارتی  امسال از مرز ۱۲۱۹  میلیارد دلار عبور می‌کند. «سهم ایران تقریباً صفر است و ترسناک»

بازار انرژی‌های نو بالاتر از بازار گاز تا حالا قرار گرفته است.

‌ در سال ۲۰۳۰ یعنی کمی بعد از برنامه هفتم توسعه ایران، سهم بازارهای انرژی جهان توسط سازمان‌های معتبر بین‌المللی اینگونه برآورد می‌گردد.

‌  نفت حدود ۱۷۵۰ میلیارد دلار

‌  گاز حدود ۱۱۰۰ میلیارد دلار

‌  انرژی‌های نو حدود ۲۰۲۵ میلیارد دلار

‌بازار انرژی‌های نو تا سال ۲۰۴۰ از ۴۰۰۰ میلیارد دلار می‌گذرد.

‌پرسش بزرگی که مدیران انرژی ایران (نفت، نیرو و صمت) باید پاسخگو باشند این است که چرا از بازار ۱۲۱۹  میلیارد دلاری امسال جهان، ما جای نداریم. قرار است در پایان برنامه هفتم که بازار انرژی‌های نو جهان به حدود ۲۰۰۰ میلیارد دلار می‌رسد، سهم ایران چقدر باشد؟

اگر بر حسب سرانه مردم جهان پیش برویم باید به عدد بازار ۲۰۰ میلیارد دلاری برای ایران برسیم. چه کسی در ایران مسئول دیدن این تغییرات بزرگ بازار انرژی جهانی است و چه فکری برای آینده ایران شده است؟

مگر می‌شود که کشور را بدون مدیریت یکپارچه انرژی جلو برد؟ مگر می‌شود این اعداد و ارقام را دید و همان مدیریت سنتی ۴۵ ساله را با افکار عده‌ای که تفکرشان حداقل ۲۰ سال از علم انرژی روز عقب مانده است، جلو برد؟

چرا مصوبات شورای عالی انرژی در حد مصوبات یک کار کودکستانی هم قوی نیست؟ چرا معاونت انرژی ریاست‌جمهوری تشکیل نشد؟ این همه فرصت‌سوزی را چه کسانی پاسخگو خواهند بود؟ ما چرا سالیانه ۳۴ میلیارد دلار کسری انرژی داریم؟

پیشنهاد می‌کنم که دولت به‌جای فرار از حل مشکل به خودش بیاید و با اجازه تشکیل معاونت انرژی ریاست‌جمهوری از گسترش این فاجعه جلوگیری کند. کسری برق ۳۰ درصدی تابستان بسیاری از زنگ‌ها را به صدا درخواهد آورد. هر روز تاخیر دولت دکتر پزشکیان می‌تواند ما را چند روز به ناامنی‌های اجتماعی که در اثر کسری انرژی رخ خواهد داد نزدیکتر کند.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه اقتصاد
پربازدیدترین