امام علی از چشم دیگران
ارادت و شیفتگی دیرینه ایرانیان مسلمان به امام علی علیهالسلام چنان آشكار و گسترده است كه جای تعجب ندارد. زمین حاصلخیز اندیشه و باور ایرانی مستعد بذر محبت و دلب
محمدرضا زائری
نویسنده و پژوهشگر دینی
ارادت و شیفتگی دیرینه ایرانیان مسلمان به امام علی علیهالسلام چنان آشكار و گسترده است كه جای تعجب ندارد. زمین حاصلخیز اندیشه و باور ایرانی مستعد بذر محبت و دلباختگی به امیر مؤمنان بود و ریشههای تفكر روشنیمدار و نورمحور ایرانی چنان استحكام داشت كه در مواجهه با نورانیت آیین ولایت علوی با تمام وجود آن را پذیرفت و بدان دل سپرد. اندیشه و فرهنگ ایرانی كه نور را در سهگانه كردار و پندار و گفتار جستوجو میكرد ناگهان با مكتبی روبهرو شد كه درخشش و تابناكی نور حقیقت را نهتنها در این سه ساحت، بلكه در همه اجزا و ابعاد زندگی میخواست و چنانكه در دعای مشهور هست: الهى! در قلب من، نور و در زبان من نور، و در شنوایی من نور و در بینایی من نور قرار ده، و از بالای من نور، و از پایین من نور، و از راست و چپ و پیش روی و پشت و درون مرا منوّر ساز، و نور را براى من بیفزاى و بزرگ گردان، و مرا نورى از خود عطا فرما، و در عصب، گوشت، خون، مو و پوست من نورى قرار ده و...
مكتب علوی سرشار از نور و روشنایی بود و اسلام ایرانی بر همین پایه با آفتاب ولایت و محبت علوی درخشش گرفت. اما كسانی كه خارج از این مرزوبوم از دیار و فرهنگی دیگر و بدون چنین پیشینه و زمینهای به امیر مؤمنان دل باخته و با او انس گرفتهاند چه چیزی را در او یافته و شناختهاند؟ چرا اینگونه افراد از ولفگانگ گوته، شاعر و اندیشمند نامدار آلمانی تا جبران خلیل جبران، هنرمند و نویسنده مشهور لبنانی- آمریكایی هركدام در بخشی از آثار خود این ارادت و محبت را بازتاب دادهاند. گوته كه در سروده طولانی «نغمه محمد» مكالمهای میان امام علی و حضرت زهرا را روایت میكند، دستنوشتههایی متعدد از خود به یادگار گذاشته كه عبارت «علی ولیالله» را به زبان عربی مشق كرده و جبران نیز در نشریه «سائح» نیویورك تمثالی از امیرمؤمنان را كشیده و گزیدهای از كلمات ایشان را منتشر كرده است. در میان مسیحیان لبنانی این ارادت و محبت به شكل فراوان و مكرر ثبت شده و كتابهای مستقل و اشعار متعدد از آنان درباره امام علی به چاپ رسیده است. شاید ما در ایران، تنها با نامهایی چون جورج جرداق (با مجموعه چندجلدی و مشهور «امام علی، صدای عدالت انسانی») پولس سلامه
(با كتاب «حماسه غدیر») و سلیمان كتانی (با مجموعه چندجلدی درباره اهلبیت) قدری آشنا باشیم اما در میان شاعران و نویسندگان و متفكران لبنانی دهها چهره برجسته و شاخص هست كه در آثار خود از این عشق علوی سخن گفتهاند و كمتر نامی از آنان شنیده یا خواندهایم.
سعید عقل، شاعر و متفكر بزرگ معاصر مسیحی لبنان میگوید: از نخستین زمانی كه خود را شناختم و دوست داشتم، محبت علی در دلوجان من بوده است! و پولس سلامه مینویسد: چرا گمان میكنید كه تنها شیعیان دوستداران و پیروان علی بهشمار میآیند؟ حقیقت این است كه در درون هر انسان حقطلب و منصف، یك شیعه دوستدار علی هست!
از این نمونهها بهوفور در این آثار بهچشم میخورد اما اكنون پرسش این است كه اگر از چشم آنها به شخصیت امام علی بنگریم، چه خصوصیتی بیش و پیش از همه آنان را جلب كرده است؟ بسیاری از آنان خود به حدیث پیامبر اسلام اشاره میكنند كه به امام علی فرمود: «ای علی، در تو شباهتی به عیسىبن مریم هست» و «هركس میخواهد زهد عیسى را ببیند به علی بنگرد.» پرهیز شدید امام علی از دنیا و لذتهای مادی و گریز جدی او از دل بستن به آسایشها و خوشیهای زودگذر، چیزی است كه در فضای ارزشهای رهبانیت مسیحی بهخوبی قابل درك و موجب ستایش است. از سوی دیگر محوریترین دستور اخلاقی امیرالمؤمنین كه معیار نظام اخلاقی اسلام بوده، همگان را بهشدت تحت تأثیر قرار میدهد. تعبیری كه امام علی در پیام خود به فرزندشان امام حسن مجتبى (نامه ٣١ نهجالبلاغه) دارند، یكی از مهمترین مضامینی است كه ارادت و احترام فراوان این اندیشمندان و اهل فكر را به خود جلب میكند؛ این مفهوم تابناك كه امروزه بهعنوان «قاعده طلایی» در اخلاق انسانی شهرت یافته، انصاف در محوریت و میزان دانستن خود برای تعامل با دیگران است. امام علی در این سخن ماندگار فرمودهاند: «یا بُنَی اجْعَلْ
نَفْسَكَ مِیزَاناً فِیمَا بَینَكَ وَ بَینَ غَیرِكَ؛ فَأَحْبِبْ لِغَیرِكَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِك وَ اكْرَهْ لَهُ مَا تَكْرَهُ لَهَا، وَ لَا تَظْلِمْ كَمَا لَا تُحِبُّ أَنْ تُظْلَمَ، وَ أَحْسِنْ كَمَا تُحِبُّ أَنْ یحْسَنَ إِلَیكَ، وَ اسْتَقْبِحْ مِنْ نَفْسِكَ مَا تَسْتَقْبِحُهُ مِنْ غَیرِكَ، وَ ارْضَ مِنَ النَّاسِ بِمَا تَرْضَاهُ لَهُمْ مِنْ نَفْسِكَ.»؛ «پسرم، خود را معیار روابط و امورت با دیگران قرار ده، پس هرچه برای خود دوست داری، برای دیگران هم دوست بدار و هرچه برای خود نمیپسندی، برای دیگران هم مپسند! و همانطور كه دلت نمیخواهد كسی به تو ستم كند، تو هم به كسی ظلم نكن و همانطور كه میخواهی دیگران به تو نیكی و مهربانی كنند، تو نیز به دیگران احسان كن! و هرچه در دیگران زشت و ناپسند میشماری، در خویش هم ناپسند بدان و از دیگران هم به چیزی رضایت بده و قانع شو كه میخواهی آنان از تو بپذیرند و رضایت داشته باشند!»
این ضابطه انسانی و فراگیر چنان سازگاری و شمولی دارد كه با همه انسانها در همهجای جهان و همه روزگاران ارتباط برقرار میكند و در عمق جان و فطرتشان مینشیند و میتواند قانون روابط انسانی در همه جوامع متكثر باشد. امام علی بر همین اساس به مالك اشتر توصیه كردهاند كه در حكومتداری مصر دل خود را از محبت و مهربانی با مردم سرشار سازد و همه آنان را به دیده لطف و مودت بنگرد، زیرا آنان دو گروه بیش نیستند؛ «إما أخ لك فی الدین أو نظیر لك فی الخلق»؛ یا برادران دینی تو هستند كه به حكم عقیده و باور و ایمان از یك خانوادهاید و یا آفریدگانی چون تو هستند كه خانواده و عیال خداوند بهشمار میروند و برادران و خواهران انسانی تو محسوب میشوند. جامعیت شخصیت عظیم امام علی علیهالسلام نیز از نكاتی است كه دیگران را در نخستین مواجهه به شگفتی و اعجاب وادار میكند و با تمام وجود در مقابل آن سر تعظیم فرود میآورند. كسی كه در میدان جنگ هیچ هماوردی ندارد و به پیكارهای سخت و جنگاوری معروف است، در خلوت عبادت خود چنان میلرزد و میگرید كه از هوش میرود! و كسی كه در مقابل پادشاهان و اصحاب قدرت حتى ذرهای كوتاه نمیآید و مماشات نمیكند، نیمهشب
در خرابهها كنار یتیمان مینشیند و لقمه در دهانشان میگذارد و برای سرگرمیشان آنها را بر پشت خود سوار میكند!
كسی كه در عرصه اندیشه و علم و دانش حیرت اهل فكر را برانگیخته و سخنان شاعرانه و دلنشیناش هنوز بعد از قرنها ترازوی فصاحت و بلاغت است، همه دغدغه و نگرانیاش را به كودكی گره زده كه از خانه بیرونش كردهاند و تا پدر را با او آشتی نمیدهد و به خانهاش برنمیگرداند، قرار و آرام ندارد. كسی كه صاحباختیار حكومت است ذرهای از اموال بیتالمال را دست نمیزند، اما درعینحال با كار شبانهروزی و سخت یكی از ثروتمندترین مردم شهر خود بهشمار میآید و همه ثروتش را به نیازمندان میبخشد و خود با نانی خشك و نمك افطار میكند. این جلوههای درخشان در زندگی و شخصیت امام علی علیهالسلام است كه ناظران بیرونی را در نخستین آشناییها شگفتزده میسازند و هرچه پیشتر میآیند و بیشتر میكاوند، شگفتزدهتر و دلباختهتر میشوند چنانكه «جوزف الهاشم» میگوید: نهجالبلاغه چون دریایی است كه هرچه بیشتر به اعماق آن بروی و جستوجو كنی صدفهای بیشتری مییابی و حیرتزدهتر میشوی!