| کد مطلب: ۴۳۹۶۱

کسی می‌شنود یا آب الک می‌کنیم؟

راستش احساس می‌کنم هربار که درباره حق دسترسی به اینترنت آزاد و سیاست اشتباه حاکمیت در این خصوص صحبت می‌کنم، در حال الک کردن آب هستم. مگر می‌شود سال‌ها چشم بر این‌همه دلیل و برهان و آمار و ارقام بست و بر یک روند سراسر غلط اصرار ورزید؟

کسی می‌شنود یا آب الک می‌کنیم؟

در روزهای خلوت و خاک‌آلود تهران، هرچند صدای انفجار و پدافند نگران‌کننده بود، اما نه بیشتر از آینده‌ای که پیش خود متصور بودم. در همان روزها به این فکر می‌کردم که اگر جنگ طولانی شود و اینترنت قطع بماند، اولین اتفاق بیکار شدن من و امثال من است. بعد از آن باید چه‌کار می‌کردیم؟ سقف بالای سرمان را -اگر روی سرمان خراب نمی‌شد- چطور نگه می‌داشتیم؟ برای سیر نگه‌داشتن شکم‌مان باید منتظر بسته‌های حمایتی دولتی یا سازمان‌های خیریه جهانی می‌ماندیم؟ ما خوش‌شانس بودیم که این جنگ 12 روز بیشتر طول نکشید و آن‌قدر عقلانیت وجود داشت که وضعیت اینترنت تا حدودی بهبود یابد و از حالت دسترسی داخلی صرف خارج شود.

هرچند هنوز اختلالات GPS سر جای خود است و همین باعث سردرگمی شهروندان، به‌خصوص رانندگان تاکسی‌های اینترنتی شده، اما باز هم قابل قیاس با وضعیت غیر‌قابل تحمل اینترنت در روزهای جنگ نیست. با این‌همه بسیاری از کسب‌و‌کارها ضررهای جبران‌ناپذیری کردند. اگر نگاهی به لیست تعدیلی‌های شرکت‌ها بیاندازید و بیلبوردهای خالی از تبلیغات را در سطح شهر نگاه کنید، حساب‌و‌کتاب دست‌تان می‌آید، حتی اگر جزء خوش‌شانس‌هایی باشید که توانسته‌اند شغل خود را حفظ کنند.

در وضعیتی که اغلب شرکت‌های بزرگ و بالغ دست از برنامه‌های رشد و توسعه خود کشیده‌اند و کارمندان‌شان دو‌به‌شک هستند که فردا هم می‌توانند سر کار خود حاضر شوند و این هفته‌های پرتلاطم آبستن چه اتفاقاتی برای آنهاست، قطعاً کسب‌و‌کارهای نوپا و کوچک بسیاری نابود شده‌اند. وضعیت به گونه‌ای است که روز سه‌شنبه ستار هاشمی، وزیر ارتباطات در صحن مجلس حاضر شده و اعلام کرده 10 میلیون نفر معیشت خود را به صورت مستقیم یا غیرمستقیم از طریق اقتصاد دیجیتال تأمین می‌کنند و جنگ 12 روزه و وضعیت اینترنت در این اثنا هم باعث کاهش 30درصدی اشتغال در این بخش شده و هم هر دو روز یک همت به اقتصاد دیجیتال آسیب رسانده که رقم ماهانه چنین ضرری با اعتبار سالانه برخی وزارتخانه‌ها برابری می‌کند.

نکته‌ای که وزیر ارتباطات به آن اشاره می‌کند، تنها تأثیر اقتصادی جنگ و قطع و وصل شدن همین اینترنت نیم‌بندی است که در بهترین حالت هم ایرادات بسیار به آن وارد است و حتی این هم کامل نیست. همان روزهای ابتدایی آغاز جنگ، هک نوبیتکس با 11 میلیون کاربر، باعث شد 100 میلیون دلار از این مجموعه به سرقت رود که هرچند جبران آن بر عهده شرکت بود و خسارتی متوجه کاربران نشد، ولی قطعاً ضربه سنگینی برای این کسب‌و‌کار به حساب می‌آید. مسئله اینجاست که بحران جنگ به‌تنهایی می‌تواند کسب‌و‌کارها را به مرز نابودی بکشاند و این در مورد قطعی و اختلالات گسترده اینترنت هم صادق است. طبیعتاً همزمانی این دو بحران، ابربحرانی را برای مردم و کسب‌و‌کارها ایجاد کرد که همه از آن زخم برداشتند.

اوضاع بدی هم شده؛ تا درباره لزوم دسترسی کسب‌و‌کارها، خصوصاً شرکت‌های حوزه اقتصاد دیجیتال به اینترنت آزاد صحبت می‌کنیم، طرح بی‌معنی و کج و معوج اینترنت طبقاتی سر بلند می‌کند. بعد که شفاف‌سازی می‌کنیم و می‌گوییم دسترسی به اینترنت آزاد و بدون فیلتر، حق انکارنشدنی تمامی شهروندان است و حاکمیت باید از نقش قیم‌مآبانه خود کوتاه بیاید، متهم می‌شویم به اینکه چیزی از امنیت ملی نمی‌فهمیم و در شرایط بحرانی خواسته‌های عجیب داریم.

اما دوستان حاکمیتی که بر بگیر و ببندهای اینترنتی اصرار دارند، هیچ‌وقت پاسخ نمی‌دهند که آیا آسیب به کسب‌و‌کارها، نارضایتی عمومی و افزایش آمار بیکاری و فقر که نتیجه اتخاذ چنین سیاست‌هایی است، امنیت ملی را به خطر نمی‌اندازد؟ مدافعان این برخوردها که با اصرار فیلترینگ را نگه داشته‌اند و روی بسط و گسترش آن تأکید دارند، یک بار سود و زیان این رفتار را در دو کفه ترازو گذاشته‌ و به صورت شفاف اعلام کنند تا سیه‌روی شود هر‌که در او غش باشد.

راستش احساس می‌کنم هربار که درباره حق دسترسی به اینترنت آزاد و سیاست اشتباه حاکمیت در این خصوص صحبت می‌کنم، در حال الک کردن آب هستم. مگر می‌شود سال‌ها چشم بر این‌همه دلیل و برهان و آمار و ارقام بست و بر یک روند سراسر غلط اصرار ورزید؟

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه فناوری
آخرین اخبار